یک نکته در باره کوچی گری و سود و خساره آن
 
تاریخ انتشار:   ۱۵:۲۲    ۱۳۹۹/۴/۹ کد خبر: 163999 منبع: پرینت

کوچی گری سکه ناچل شده است. خیلی از خانواده های کوچی، ساکن شهرها شده اند و به تجارت، زمین داری و شغل های مختلف روی آورده اند.‌ پارتمان های کلان و سوپر مارکت های زیاد در کابل، مال کوچی هاست. شهرک کوچی ها و کوچی آباد های زیاد در کابل معروف است. اما کوچی گری هنوز هم ابزار خوبی، در دست سلطه خواهان قومی در جامعه پشتون است. پشتونیست های تمامیت خواه از کوچی ها، در جهت تحقق اهداف استثمار گرایانه شان استفاده های فراوان می کنند.

از آن طرف بعض بزرگان و متنفذین منطقه ای در بهسود و ناور و شاید در جاهای دیگری از افغانستان نیز، می خواهند از حمله و هجوم کوچی ها به بهسود و ناور و جاهای دیگر استفاده شخصی کنند و به بهانه های زیاد به شهرت، قدرت، ثروت و دیگر منزلت های اجتماعی برسند. این یک واقعیت است، که بحران بهسود و ناور توسط بعض عناصر خائن مدیریت می شود. کسی که می خواهد در انتخابات پارلمانی رای بگیرد، چند روزی می رود در بهسود و چند قطعه عکس اش را با تفنگ در فیسبوک نشر می کند تا مردم ببینند و بعد برایش رای بدهند. مردم ساده و خوش باور هزاره نیز، این شیادی هارا باور می کنند و رای می دهند گرچه بارها اینگونه کلاه برداری ها و فریب و نیرنگ هارا دیده و تجربه کرده اند.

خلاصه اینکه از جنگ بهسود دو گروه سود می برند و دو طایفه خساره می بینند، آنهای که سود می برند نژاد پرستان قومی داخل جامعه پشتون و کلاه برداران درون جامعه هزاره اند و آنانی که خساره می بینند هزاره های بهسود و ناور و کوچی ها هستند. البته کوچی ها در جنگ تلفات زیاد نمی دهند، چون مسلح تر اند و دولت هم حامی شان ولی همینکه فرزندان شان از درس و تحصیل و زندگی مدنی و مرفه باز می مانند و تلفات نظامی هم تاحدودی نصیب شان می شود معلوم است که خساره سنگین را متحمل می شوند.

نظر حقیر این است، که کوچی گری راه حل قانونی پیدا نمی کند زیرا دولت این را نمی خواهد و بزرگان هزاره نیز تلاش دلسوزانه نمی نمایند تا این معضل حل شود. اما اگر مردم بهسود و ناور مقاومت بیشتر کنند و متحدانه تر علیه کوچی ها بایستند، بعد چند سال کوچی ها دیگر به هزاره جات نخواهند رفت.

مردم باید دل از بزرگان و نمایندگان پارلمان بکنند، زیرا این ها بیشتر از اینکه در فکر مردم باشند میان خودشان رقابت می کنند و هر کسی می خواهد خودش را دلسوز مردم نشان بدهد. مردم بهسود و ناور، باید اسلحه پیدا کنند و علیه کوچی ها بجنگند و از نفوذ رهبران و دیگر استفاده جویان در میان شان جلو گیری به عمل بیاورند.

صفرمحمد مظفری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کوچی
غنی
نظرات بینندگان:

>>>   بی عقلی هم حدی دارد جناب صفر محمد!!!
بالاخره با کوجی هایی که هر سال بر مردم بهسود حمله می کنند، و زراعت شان را تار و مار می کنند، چه باید بکنند؟!

>>>   "دا زمونژ بابا وطن!" کدام بابا؟ کدام وطن؟ کدام خاک؟
ظهور قبیله بنام افغان « پشتون » به علت خشکسالی طولانی در اطراف کوه های سلیمان در ( سال 1018 هجری , قمری ) , به دستور شاه عباس صفویی به سیستان در اطراف تالاب هامون هرمند سرزمین آبرفتی با همرای قطار شتران و گله ها مسکن گزین شده اند و از اولاد شان در مقابل بقایای شاه طهماسب « شیعه دوازده امامی » نوکر به خدمت پاس بانی میگرفت. کوه های سلیمان در شمال غرب پاکستان کنونی در مرگز شهر مستنگ در تاریخ یمنی محاربات سلطان محمد از سر زمین آبایی افغانان محل سکونت آنان در وادی رور سند و اطراف کوه های سلیمان از قبایل هندی الا صل ملتانی نام برده است و از توابع ایالت سند و از اجزاء پاکستان کنونی می باشد. در یا داشتهای تاریخی بعضی از نویسنده گان انگلیسی منجمله ( جنرال ادوارد فلینستون ) مولف کتاب افغانان نماینده انگلیس در در باره شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نیشن با تفصیل آن در اطراف کوه سلیمان , خیبر پشتخوا و وپیش وژوب سرزمین آبایی افغانان می باشد و ذکر گرده است.
سید محمد یعقوب هروی در تاریخ نامه ی هرات، نیز این واقعیت را می نویسد زیستگاه اوغان« افغان » یکی از ولایات مکران بوده است. شهر مستنگ شامل دهات بسیاری بوده است چنانکه در حاشیهء کتاب تاریخنامه ی هرات هم ذکر شده است که: شهر مستنگ یا مستنج را استخری و مقدسی هر دو در آثار خود اسم برده اند.
وقتی تاریخ خراسان قدیم (افغانستان امروزی) را بررسی نماییم طایفه ی افغان و کشوری به نام افغانستان در تاریخ و جغرافیای کشور ما موجود نیست و مردم ما که امروز برخلاف صریح اسناد تاریخی افغان نامیده می شود هیچ گونه تعلقی به افغانستان دیروزی و مردم آن سرزمین که اوغان=افغانها بوده اند، ندارد.
ابوریحان بیرونی در کتاب تحقیق ماللهند نوشه است قبیل افغان در کوه های غرب هندوستان به سر می بردند وتابه حدود رودخانه سمندر میرسد.
مرحوم میرمحمد صدیق فرهنگ می گوید واژه ی پشتون و افغان در آثار نویسدگان وشا عران این قوم این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.
دیگر کشور نیز به معنی واحد ویکسان هردو واژه ی پشتون وافغان تأکید میکند: «هنگامیکه زبان پشتو به مرحلۀ خط وکتابت رسیده است کلمات افغان وپشتون درآثار نویسندگان وشاعران این قوم با مفهوم واحد به جای یکدیگر استعمال شده اند. بنا براین بطور کلی واجمالی میتوان گفت که خود پشتونها ترجیحاً خود را پشتون گفته اند، درحالیکه فارسی زبانان آنان را افغان وهندیان، پتهان نامیده اند وهرسه کلمه از سدۀ شانزدهم به بعد در کتابت راه یافته ودرمعنی واحد بکار رفته است.»
هموطنان آگاه قلم بدست افغان تنها نام یک قوم از اقوام افغانستان امروز اینها بنام ها ی درانی و غلجائی ( غلزائی) است و افغانها نام ها تاریخ و فرهنگ و استوره یکسان در سرزمین امروز بنا م افغانستان ندارند بلکه بر ضد ان هستند و تلاش دارند هویت تک قومی خود را بر‌دیگر اقوام تحمیل میکنند. آنها بتنهایی در افغانستان حکومت تک قومی دارند و دیگر اقوام را در معادله قدرت راه نمی‌دهند.
داشتن دوکتورای غنی فقط تفرقه بهتر و سیستماتیک تر بین تمام اقوام شریف سرزمین مان و جایگزین کردن فاشیست های قبیله و کوچی های متعصب بجای آزادیخواهان نو اندیش را به ارمغان آورد .
عزیزان اقوام مختلف با سیاست های متفاوت باید بکوشند در اطراف واژه های وحدت و همدلی که یگانه راه نجات از دست متعصبان فاشیست و سران به قدرت رسیده پوشالی طاغوتی است جمع شده و با وحدت و همدلی تمام برای ساختن سرزمینی آزاد و مستقل و متکی بخود و دور از فاشیست های زمان بکوشند .
تاجیک گرسنبل است
افغان بلبل است
هزاره شاخ گل است
ازبیک خوگل است
پشه ای ساقه است
ترکمن خودل است
هرکس گوید همه افغان است
نادان , جاهل و بی ایمان است
منابع و ما خذ :
1_ آکا دمیسین دکتر عبدالاحمد جاوید، مقاله کابل در گذار گاه تارخ ، مجله سباوون ، سال اول دلو1366.
2_ میر غلام محمد غبار، جغرافیای تاریخی افغانسان
3_ عبدالحی حبیبی ، مجله آریانا کابل 1348
4 -- میر محمدصدیق فرهنگ ، افغانستان درپنج قرن اخیر، جلد اول، ص 6
5 _ ولادمیربارتولد، تشریح جغرافیا تاریخ خلافت شرقی ، ترجمه عرفان چاپ تهران صفه 374
6 _ محمد امین زواری ، جغرافیای تاریخ بلخ، بنیاد موقفات افشار، تهران 1388 . 7- افغان ( گزارش سلطنت کابل ) , مونت اسوارت افنستون , ترجمه محمد آصف فکرت 1376. 8- اقوام کوچی مجموع مقالات به کوشش حسن پاپلی یزدی 1372 .
9—غفور روف باباجان . تاجیکان . تاریخ قرون وسطی و دوره نوین دوشنبه انشار وزرات


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است