زبان فارسی، زبان قبیله است؟!
قوم گرایان در سایه حمایت سلطنت این دروغ فتنه سیاسی را ساز کردند که مردم تاجیک به زبان دری گپ می زنند. زبان دری در واژه ها و ساختار دستور زبان با زبان فارسی فرق دارد 
تاریخ انتشار:   ۱۹:۲۴    ۱۳۹۹/۳/۵ کد خبر: 163533 منبع: پرینت

سازمان سیا: «زبان فارسی، زبان قبیله است»
پس از آنکه دولت کانادا، زبان فارسی را سومین زبان فرهنگی کشور اعلام کرد، فابریکه جعل دروغ سیا، برضد زبان فارسی شروع به تولید افکار غلط و فتنه برانگیز و توهین کننده کرد. مبلغان فن مسخ فرهنگ ها زبان ها که در فن جعل سازی برای مسخ تاریخ هویت فرهنگی ملت ها، مهارت تجربی دارند، با جعل این دروغ بزرگ که: «زبان فارسی زبان قبیله است» و قطره چکانی کردن این شیطنیت سیاسی در افکارعامه بی خبر مردم امریکا و اروپا و جهان، با یک تیر فتنه سیاسی چند هدف را همزمان می زنند.

یک، تحقیر و توهین زبان فارسی که به شهادت تاریخ زبان حوزه تمدنی است که شامل ماورالنهر و خراسان باستان و پارس شاهنشاهی هخامنشی فارس می شود.
دوم، غوغا برپا گردن در رسانه ها به صورت جنگ قلمی و در همین زمینه به روی هم زدن قلم بدستان فارسی زبان، پشتو زبان در افغانستان.
سوم، تحریک روح ناسیونالیستسی جهان عرب علیه ناسیونالیسم ایرانی که منشور «حقوق بشر» کوروش شاهنشاه فارسی زبان هخامنشی را سپر کرده اند، و اعراب را بیابانی و قبیلوی و غیرتمدنی، می نامند که به سرزمین پارس یورش بردند و تمدن ایران را نابود ساختند، تحریک کنند و جنگ قلمی قومی و نژادی و زبانی و برتری زبان ها و نژادها را داغ سازند و در همین راستا، قلم بدستان دارای رگه های فاشیستی و مزدوران قلم بدست تحت پوشش را در دشمنی با زبان فارسی به حرکت آورد.

زبان فارسی زبان حوزه تمدنی است.به همین دلیل زبان قیبله نیست. زبان مردم فارسی=دری زبانان ربان است که در یک حوزه بزرگ فرهنگی و تمدنی ریشه تاریخی دارد. زبان فارسی-دری زبان دربارها و شاهنشاهی ها و امپراطوری ها است. تمدن اسلامی حاصل کار فرهنگی مردم غیر عرب مسلمان خراسان باستان و ایران و ترک و همچنان مردم اعراب است که فرهنگ زبان فارسی در شگوفایی آن نقش مهم بازی کرده است. ماندگاری زبان فارسی به غنای فرهنگی حوزه تمدنی {ماورالنهر {آسیای مرکزی}، خراسان باستان {افغانستان خراسان شرقی} و ایران است که بزرگان فرهنگی در قلمرو علم و فلسفه و هنر و ادب و همچنان ادبیات عرفانی پاسداران فرهنگ غنای آن هستند.

فردوسی در شاهنامه زبان فارسی را در مروارید کلمات فارسی از نو غنا بخشید. در اثر کار و کوشش علمای زبان شناسی در درازنای زمان فرهنگی زبان فارسی امروز در کشور کثیرالااقوامی کانادا، به حیث سومین زبان فرهنگی آنکشور به رسمیت شناخته شده است.

تذکار این مطلب در اینجا ضروری است که زبان فارسی زبان فرهنگ و سیاست و دولمتداری تمام حکومت های شاهی خان خان سالاری قبیله پشتون درانی و غلجایی که پس از تشکیل پادشاهی احمدشاه خان سدوزایی-درانی{1747-1773 پادشاه خراسان بزرگ در تاریخ احمدشاهی از احمدشاه خان سدوزایی ابدالی به نام پادشاه خراسان بزرگ یادشده است}، در افغانستان حکومت کرده اند، چرخه دیوان و دفتر حکومتی شان همراه با معارف زمان شان به زبان فارسی بود. پس از کشته شدن امیرحبیب الله {1901-1919} و به قدرت رسیدن امان الله خان {1919-1929}، محمود طرزی {پدر زن شاه امان الله} با شعارکردن «در میان تمام اقوام اریایی، پشتون ها اصیل هستند و در میان تمام زبان ها زبان پشتو مادر همه زبان ها است»، طبع ناسیوناسیتی دارای رگه های هیتلری شاه امان الله را خوشایند افتاد و سرشار کرد. قطعنامه قطغن امانی، خان های قبایل پشتون را به شمال شرق و شمال غرب در مناطق تاجیک نشین و ازبیک نشین و هزاره نشین رساند و زمین ها و چراگاه های زراعتی منطقه در دست خان های پشتون افتاد.

در واقعیت، سیاست پشتونیزه کردن جامعه ی کثیرالاقوامی خراسان باستان-افغانستان امروز با به قدرت رسیدن قشر تحصیل کرده سیاستمداران دماغ ناسیونالیستی پشتون، در زمان امان الله خان طراحی و سپس در زمان نادرشاه و هاشم شاه و به ویژه پس از دهه ی شصت که ظاهرشاه {1933-1973}، از دیکتاتوری صدارتی خانوادگی به دوره قانون اساسی و دموکراسی گذر کرد، با واردشدن قشر تحصیل کرده و سیاسی دماغ قومی به شورای قانون اساسی، برای بار نخست دشمنی سیاسی با واژه فارسی شروع شد. تا پیش از دهه شصت {1963} در سیستم تعلیمات معارف و تربیه و تعلیم افغانستان قرائت فارسی یکی از کتاب های تدریسی شاگردان مکاتب ابتدایی و لیسه ها بود که تدریس می شد.

قوم گرایان سیاسی که متوجه قدرت و اثربخشی فرهنگ غنی زبان فارسی در جامعه و حکومت بودند، یکباره هردو پا را در تعصب و دشمنی با زبان فارسی در یک موزه کردند و در سایه حمایت سلطنت و داوودخان و نعیم خان و محمدگل مهمند {قاتل مردم تاجیک شمالی و شمال افغانستان} این دروغ فتنه سیاسی را ساز کردند که مردم تاجیک به زبان دری گپ می زنند. زبان دری در واژه ها و ساختار دستور زبان با زبان فارسی که زبان هخامنشی پارس و ساسانی ایران است، فرق دارد.

کار رسمی پشتونیزه کردن معارف و ارگان های قدرت دولتی و نام گذاری محلات و خیابان ها و مارشال ساختن ها و جعل پته خزانه و قهرمان سازی فرهنگی برای پهلوانان زبان پشتو که تاریخ آنرا به هزار و چند صد سال به زمان امیر کرور و فرزندان اش که شعر به زبان پشتو می گفتند، شروع شد. در این زمینه جداسازی زبان فارسی-دری که یک زبان واحد حوزه تمدنی است که از هم جدا نمی شود، زبان فارسی را به گروگان گرفتند.

در واقعیت، پشتونیزه کردن فرهنگ و تاریخ و سیاست افغانستان فتنه سیاسی دماغ فاشسیتان پشتون چپ و راست و اسلامگرا تحصیل کرده سیاسی دماغ قوم گرا است که امروز در حکومت های کرزی و عنی که حامی تفرقه قومی به نفع سیادت سیاسی بلافصل قوم پشتون هستند به یک دشمنی رویاروی با زبان فارسی تبدیل گردیده است. با افشا شدن افسانه «پته خزانه» بوسیله دکتر ناشناس در رسانه ها، که عبدالحی حبیبی از پشتون های قندهار آنرا از خود جعل کرده است، قدمت زبان ادبی پشتو به چهارصد سال قبل از امروز می رسد.

محمد صدیقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زبان فارسی
قوم گرا
نظرات بینندگان:

>>>   غني با تهمت غرق افغانها سعي در دشمني ايران با فارسي زبان ها دارد با دشمني هراتي هاي فارسي زبان با ايران به راحتي به هدف خود كه پشتون سازي افغانستان است مي رسد

>>>   تاجیک ها و هزاره ها حتما باید تاکید کنند فارسی دری ، زیرا اگر‌ چنین نکنند و دری خالی بگویند در حقیقت به خود ظلم کرده و هم آیندگان را سردرگم می‌کنند و هم به گذشتگان خیانت می کنند.

>>>   جالب آنست که همه آنهایکه تاکید دارند دری و فارسی دو زبان هستند همان اوغانک های فارسی زبان شده هستند۰
خواهی دری بخوانش و خواهی تاجیکی
در سه نماد جلـــوه یکتــاست پارســــی
مرز های سیاسی امروز مرز های فرهنگی و مرز زبانی شده نمیتوانند، ورنه زبان اوغانی پشاور و زبان اوغانی قندهار هم دو زبان جداگانه میبودند، یکی پوختو و دیگری پشتو۰

>>>   پشتو با ۷ هزار سال قدامت اصل و ریشه و مادر زبان فارسی است فارسی زبانان باید زبان پشتو را احترام کنند.

>>>   دری و فارسی را یک زبان گو
زبان واحد شیرین بیان گو
بزن مشتی بگفتار سی آی ای
حقیقت را بر مردم عیان گو

>>>   هرچند سنجش قدمت دوزبان فارسی وپشتون وسبقه تاریخی انها کار و وظیفه زبان شناسان ومتخصصین این حوزه است؛؛ونظر دادن دراین خصوص توسط غیر متخصصین کاری عبث وبیهوده است با این حال قدمت وشیوایی وشبرینی زبان فارسی برهیچکس پوشبده نیست.در دهه های اخیر سیاست بازان واستعمارگران باحربه های سیاسی؛اقتصادی وفرهنگی وایجاد حس ناسیونالیستی کاذب از خاطر دور کردن انان از دین وخدا باوری وپیاده کرون ییایتهای کثیف استعماری سعی در برهم زدن وحدت ویکپارچگی وازبین بردن تمدنهاواستعمار واستحمار واستثمار وبه غارت بردن ثروت کشورها شده است .وسعت جغرافیایی زبان فارسی واثار نغز وشیرین وفاخر چنانکه سعدی شیرازی علیه الرحمه می گوید(شکر شکن شوند همه طوطیان هند-زین قند پارسی که به بنگاله میرود)؛که گستره زبان فارسی تا دربار سلاطین هندقدیم مد نظر است.زبان پشتو دارای صبغه کم وگستره کم است اما نشنالیستهای افراطی خواسته اند انرا برزبان باعظمت فارسی قالب کنند.البته درپس پرده رقابتهای سیاسی کثیف ؛نفوذ استعمار پیر انگلیس ؛امپریالیزم امریکا وصهیونیزم بین الملل وجود دارد.تحمیل یک زبان بر مردم یک سرزمین نه تنها باعث رشد واعتلای ان نمی گردد بلکه تنفرونفرت وفرار از یادگیری باهمه فشارهای سیاسی باز هم بی تاثیر است مثلا رفتارهای بعضی از والیان پشتون تبار ولایات بااکثریت مردم فارسی زبان ویا شاروالانی که حتا تابلوی خوش امد گویی ورودی شهر به پشتون توشته کرده بودندبنآ"این اعمال ناشایست بیشتر موجب تنفر میشود تا پیشرفت ان.گستره زبان پشتون فقط ولایات شرق وجنوب ویکی دو ولایت پاکستان درنزدیک خط دیورند است وانتظار میرود دراینده بعلت عدم رشد وپیشرفت این زبان منسوخ شدن انرا شاهد باشیم وبرعکس فارسی با رشد وپیشرفت خود وشیوع ان به یکی از زبانهای زنده ومورد قبول جامعه جهانی از خاطر ملاحت وسادگی وزیبایی وشیربنی ان تبدیل شود.
داکتر عبدالرب اچک زیMD.

>>>   هیچکس نمیتواند که زبان تاریخی فارسی را به زیر عنوان کردن دری زبان فارسی را از ما مردم فارسی دری که هردو یک زبان است و در لهجه نظر به منطقه فرق کمی دارد از ما بگیرند لهجه باعث جدا سازی در زبان فارسی = دری نیست و نباید هم باشد اگر لهجه جدا سازی زبان است پس زبان پشتون که در مناطق مختلف با لهجه های متفاوت کلی از هم فرق دارد زبان پشتو به چندین زبان و خیلی خیلی خوردترین زبان در کشور ما قابل شناس است لوکری بیک ترتیب و وردکی به شکلی دیگر و مردم جوبی به طرز دیگری و کوچی به رنگ دیگری تکلمدارند و خیلی از هم فرق هم تکلم میکنند دشمنان فارسی کور خوانده اند که مردم ما را با بازی های سیاسی شان فارسی = دری را از هم جدا سازی کنند و خود شان با این جعلیات تاریخی به مقصد شوم شان رسند .

>>>   این فارسی را موضوع سیاسی کردند، تفرقه بینداز حکومت کن ،منتظر هر نوعی فرصت است تا بتونن از آب گل آلود ماهی بگیرند،و مردم فارسی زبان رو به جان هم بندازند و زبان من در آوردی پشتو که استعمار درست کرده و به انون شاخ و برگ دادند و اجنت های بی بی سی هم جانان پول خوبی هم گرفتند و زبان فارسی رو که مردمان و مدرسه های افغانستان سال های سال به انون تکلم و گفتاری و نوشتاری داشتند به واژه دری تعغیر دادند تا بتونن از ماهی های گند هم بتوانند پول در بیاورید انون مزه کنن و زبان فارسی که از آلن نیست که جنابان جامعه نوین جهانی بتونن به انون تعیین تکلیف کنن و قدامت تاریخی دارد و در زمانی استعمار انگلیس در هندوستان همه به زبان فارسی صحبت و مراصلات نامه های اداری و مالی و...همه به زبان فارسی بود و تمدن زبان فارسی عظمت دارد و شاعران و ادبیات از شرق به غرب رواج راه پیدا کرد کتاب های زیادی توسطی تازیان عرب سوزاننده شده تا بنوانن تمدن شرق رو نابود کنن از آثار کتاب های تاریخی ،خیام منجم و ستاره شناس و تقویم جهانی توسط شرق به غرب رفت و شعر سعدی،که به سازمان ملل متحد در ورودی آن که بنی آدم اعضای یکدیگرند ا،که در آفرینش ز یک گوهرند نباید فراموش شود و لشکر های که توسطی کشورهای بیگانه به سرزمین ایران و افغانستان سمرقند،بخارا تاجیکستان و..یه کشور بودند ،صورت گرفت کتاب ها توسطی دزدان دزدی شده و آلن که در دانشگاه های آمریکا از مولانای بلخی تدریس و در مدارس اروپایی از فردوسی بزرگ تدرس می شود هیچ کشوری نمی تواند عظمت زبان فارسی رو بی اهمیت جلوه دهند، زبان دری زبان درباریان شاهان بود و است .

>>>   تا ۳۰۰ سال رسم خط نداشتند و حتا پادشاه هایشان می شرمید که در پیش دیگران پشتو بگویند حال از برکت پته خزانه و تقلب و جهالت اوغانی دعوای ۷ هزار سال قدامت دارند و دعوای اصل و ریشه و مادر زبان فارسی بودن را دارند۰ به این ببینید، باز میگویند این ها را غول نگوید۰

>>>   شکر شکن شوند همه طوطیان هند
زید قند پارسی که به بنگاله می رود

>>>   مسخ بنمودست همین بیگانه ها تاریخ ما
من خراسان را زهر جرثومه عاری می کنم
من زبان پارسی را پاسداری می کنم
و بیان خویش را فرهنگ داری می کنم

خون دل خوردم مدام و باسرشک دیده ام
گلشن باغ ادب را آبیاری می کنم
من زبان پهلوی را خوانده ام دّر دری
واژه های ناب آن را ساختاری می کنم

شهر یاران ادب را می نهم ارج گران
هر یکی را هرکجا حرمت گذاری می کنم
چون زبان ماست گنج معرفت اندرجهان
احترازاز فحش و طعن وجعلکاری می کنم

من به حرف نابکار دشمنان بی ادب
چون گذشته صبر دارم، بردباری می کنم
الامان از شهر نو و الحذر از شعر نو
من بخود کی صیغه تقلید جاری می کنم

کاخ ایوان ادب را آب و رنگ تازه ای
با سرایش های نغز آیینه داری می کنم
ژاژ خایان را به نام عشق می سازم ادب
بازبان پارسی مردم مداری می کنم

می زنم بر فرق هر یاوه سرا چوب ادب
از حریم ملک معنی پاسداری می کنم
نیست مداحی و فحاشی مرا در شان لیک
من ازین فرهنگ حس شرمساری می کنم

مینهم مرهم به زخم مردمان ملک و دین
التیام درد ملت زین مجاری می کنم
می برم رنج یتیمان از بلای صلح وجنگ
درد مندان وطن را غمگساری می کنم

هست صلح و عشق جاری در زبان پارسی
هر جماعت را به لطف مهر، یاری می کنم
دوش با شمشیر تیز و حال با خون قلم
گلزمین فارسی را آبیاری می کنم

واجب آمد پاسداری از زبان فارسی
این وجیبه را ادا با لطف باری می کنم
بهر تحکیم بنای دین انسان ساز خود
معنی فرهنگ را در ملک جاری می کنم

در کویر خشک آفت دیده این مرز و بوم
لاله شعر دری را سبزه کاری می کنم
در ثقافت می نمایم کار های بی نظیر
حرف و املا غلط ویرا ستاری می کنم

بهر برپایی رستاخیز فرهنگی چنان
اهل علم و معرفت را یار یاری می کنم
تا بروید در نهاد ما درخت معرفت
کار فرهنگ و هنر را افتخاری می کنم

زندگی بی فهم و دانش آرزوی ما مباد
نو بهار معرفت را گل عذاری می کنم
تا که پیرایش شود دّر دری در میهنم
بانی اندیشه مشق ابتکاری می کنم

کاخ بنیاد ستم را مضمحل خواهم نمود
آب را در جو یبار عدل جاری می کنم
عهد من با "آریازاد" است تا روز پسین
این وطن کی طمعه گرگان هاری می کنم

آنچه در این مملکت از جور بد اندیش رفت
سالها بینی برایش سوگواری می کنم
هر که پا را کج نهد او را نکوهش می کنم
از کیان ملک جم من پاسداری می کنم

ادعای بیش و کم از "ما ومن" درکشورم
بهر آمارش چنین لحظه شماری می کنم
من که آز آزادگـــان سرزمین خاورم
کی به اهریمن دمی هم سازگاری می کنم

دست بی فرهنگ دشمن بشکنم باردگر
حامیانش را زهر صحنه فراری می کنم
طالب آدمکـــش و میهن ستیز قرن را
خاک پای قهرمان با استواری می کنم

کی بسان نوکران اجنبی در مملکت
چاکری و بردگی و سر سپاری می کنم
مسخ بنمودست همین بیگانه ها تاریخ ما
من خراسان را زهر جرثومه عاری می کنم

نی یمین و نی یسارم، نی سیاه و سرخ رنگ
موکب آزادگی را جان نثاری می کنم
مدعی را گو اگر داری تو از مردی نشان
بین که در میدان رزمت چون عیاری می کنم

می نوازم مردم با علم و با فرهنگ را
دشمنان را سر دچار شرمساری می کنم
رنگ ما را کرده طاغوت زمانه زار و زرد
قطع بنیاد شر و طرز شراری می کنم

ما چسان تخریب میراث نیاکان بنگریم
باچنان ذلت کجا،کی بردباری می کنم
دشمنان مملکت غرق اند در ناز و نعم
من، که قــوت لایموت نان جواری می کنم

ریشه های جهل را هر جای می باید کشید
جهد و پیکاری به هر لیل و نهاری می کنم
برسر آنم که گر روزی شود در مملکت
کار را بر اهل کارش واگذاری می کنم

در ره عشق وطن تا زنده باشم هرکجا
جانفشانی می نمایم،جان نثاری می کنم
خواهمی امن و امانی از برای کشـورم
من نکوهش حمله های انتحاری می کنم

دارم ایمان متین و اعتقاد راستین
زین سبب از ناکسان پرهیزگاری می کنم
فارسی و تاجکی گوییند و یا در دری
هرکسی منها کند من بی قراری می کنم

نیست فرقی در میان لهجه هایی دلنشین
من به لطف لهجه های خویش کاری می کنم
فارسی چون عروةا لوثقی ابنای وطن
این حقیقت را بیان و کامگاری می کنم

همدلی ازخود مگیر ای همزبان نازنین
زنده این دوران نو را همچو پاری می کنم
همزبانا! گر تو باشی همره و همکارمن
دانش و اندیشه را هم پایداری می کنم

در تقابل با دسایس های اعدای وطن
دایمآ تآکید بر وجدان کاری می کنم
گر"من" و "تو" "ما" شویم و روز آید باهمی
کشور ماتم سرا را باغ باری می کنم

باز هم با معجز فرهنگ انسان ساز خود
کار هـــای جاودان و ماندگاری می کنم
عظمت پارینه فرهنگ را در هر زمان
از خداوند توانا، خواستاری می کنم

گفت اندر جمع یاران با صراحت قادری
کز زبان پارسی، خود پاسداری می کنم

قادری خراسانی

>>>   دری جانم‌هست و‌روانم‌پارسی
ای که این دو جدا کرده ای جهل است سازید !

>>>   دری جانم‌هست و‌روانم‌پارسی
ای که این دو جدا کرده ای جهل است سازید !

>>>   مقایسه پشتو با_پارسی:
در نخست باید گفت که من نمیخواهم تعصب کنم و اصلا منطقی نیست که پشتو را با پارسی (فارسی) مقایسه کنیم، مثل این می ماند که ما کشور بنگله دیش را با ایالات متحده آمریکا مقایسه کنیم.
اما در این روز ها بعضی بسیار بی شرمانه پشتو را با فارسی برابر و حتی بالاتر میدانند و من را مجبور ساختند که یک مقایسه کلی داشته باشم.

#پارسی(فارسی):
زبان پارسی را که امروزه فارسی نیز می‌گویند. این زبان در افغانستان به‌طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده‌است.

پیشینهء زبان پارسی به چهار دوره تقسیم میشود:
زبان پارسی نیاایلامی که بر میگردد به ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد.
۲- زبان پارسی باستان که بر میگردد به ۵۲۵ تا ۳۰۰ سال پیش از میلاد که آثار خط میخی هخامنشیان در دوران هخامنش.
۳- زبان پارسی میانه که بر میگردد به ۳۰۰ سال پیش از میلاد تا ۸۰۰ سال بعد از میلاد که آثار آن دوره خط پهلوی، خط مانوی و خط اوستایی میباشد.
۴- پارسی نو (فارسی کنونی).

فارسی از حدود سال ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۸۰۰، زبان میانجی بخش بزرگی از غرب و جنوب آسیا بود. به عنوان نمونه پیش از استعمار هند به وسیلهٔ انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده پادشاهی تیموریان در هند بودند، فارسی، زبان رسمی این پادشاهی گسترده بود.
از زبان فارسی واژه‌های زیادی در دیگر زبان‌ها به وام گرفته شده‌است. شمار وام‌واژه‌های فارسی در زبان انگلیسی ۸۱۱ واژه‌است. فارسی از نظر شمار و تنوع ضرب‌المثل‌ها در میان سه زبان اول جهان است. دامنه واژگان و تنوع واژه‌ها در فارسی همچنین بسیار بزرگ و پرمایه‌ است و یکی از غنی‌ترین زبان‌های جهان از نظر واژه‌ها و دایره لغات به‌شمار می‌آید. در کمتر زبانی فرهنگ واژگانی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده می‌شود.

در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان‌ شناسان اروپایی در برلین، زبان‌ های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان‌ های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به‌ شمار می‌آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات پرباری داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.

اولین شعر فارسی در حدود ۱۲۰۰ سال پیش توسط محمد عوفی در نسک لباب الباب به فارسی دری میدانند که آن زمان اثر خطی از پشتو وجود نداشت و فارسی دارای شعر ادبی بود.

زبان فارسی پس از عربی زبان دوم اسلام است و امروزه هم گروندگان به اسلام در چین و دیگر نقاط آسیا فارسی را به عنوان زبان دوم متون اسلامی پس از عربی می‌آموزند. با این‌حال ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد باور دارد که «... عرب‌ها دیگر نقش پارس زمین و زبان فارسی را در شکل‌گیری فرهنگ اسلامی درک نمی‌کنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آن‌ها ریشه‌های معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را پاک می‌کنند.»

امپراطوری فارسی یکی از امپراطوری در دورهء کوروش کبیر بود که مشهور به بود که امپراطوری که هرگز خورشید در آن غروب نمیکند یعنی اگر در امپراطوری فارسی در یک ساحه خورشید غروب میکرد در ساحهء دگر خورشید طلوع میکرد که خود بزرگی فارسی را نشان میدهد.

در کتاب قرآنکریم که یکی از بزرگترین معجزه های حضرت محمد (ص) است از پیامبر فارسی یعنی زردتشت بنام مجوس اسم برده که آنرا در ردیف پیامبران چون عیسی مسیح و موسی قرار داده است یعنی اسلام زردشت که یک فارسی زبان بود را بعنوان یک پیامبر یکتا پرستی ذکر کرده است که این خود یک افتخار برای فارسی زبان های جهان میباشد.

حضرت محمد (ص) یک صحابه فارسی زبان بنام سلمان فارسی را از اهل بیت خود خوانده است که چنین فرموده:
«سلمان از ما اهل بیت است.»

سال هجری خورشیدی که چندین کشور از آن استفاده میکند در واقع مخترع آن یک فارسی زبان بنام عمر خیام نیشابوری بوده که سال هجری خورشیدی را سالی پارسی نیز می نامند.
که در افغانستان بعضی گروه ها در تجلیل سال نو مخالفت نشان میدهند در واقع به دنبال این هستند که تاریخ ما را از بین برده و تاریخ جعلی خود را پیاده کنند مثل تبدیل نمودن اسم آرامگاه زردشت در بلخ بنام آرامگاه حضرت علی که همه میدانند آرامگاه حضرت علی در نجف عراق است، مثلی انفجار دادن بت بودا در بامیان، مثلی بی توجهی به منار جام که در حال نابودی است و منار های هرات، مثل ویرانه گذاشتن زادگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی، مثلی ویرانه گذاشتن آتشکده نوبهار که زردشت در آنجا کشته شد و هزار تخلف دیگر که این ها همه افتخارات فارسی زبان ها است.

از لحاظ شعر، علم و ادب زبان فارسی در رتبه جهانی مقام نخست را دارد چون با داشتن اسطوره های چون: زرتُشت (زردشت)، ابو علی سینا بلخی، مولانا جلاالدین محمد بلخی، امام ابو حنیعه (امام العظم)، حافظ، فردوسی، رودکی، خیام، سعدی، عطار و هزار اسطورهء دکر دارد که زبان فارسی را جایگاه نخست قرار داده است.

#پشتو:
آثار ادبی پیش از اسلام به این زبان به‌دست نیامده؛ ولی بعد از قرن اول هجری، اشعار و منظومات موجود است که بر حیات ادبی این زبان در اوایل اسلام دلالت می‌کند که بعضی مورخان غربی آنها را نیز جعلی خوانده اند. کتاب پته خزانه (گنجینهٔ پنهان) که به سال ۱۱۴۲ ه‍. ق/ ۱۷۲۹ م در قندهار نوشته شده، به استناد کتاب‌ های قدیمیِ پشتو برخی از منظومات و اشعار پشتو را که به قرن دوم هجری تعلق دارد نقل کرده‌است. البته اصالت این کتاب ازسوی پژوهشگران در افغانستان و پاکستان رد شده‌ است. عبدالحی حبیبی، پژوهشگر افغان (پشتون)، مدعی می‌شود که آن کتاب در ۱۳۲۲ ه‍.ش به دستش افتاده‌است، اما بیشتر پشتوشناسان و مورخان نظریهٔ وی را رد کرده‌اند و آن را از جعلیات آقای عبدالحی حبیبی می‌دانند.
از اينجاست که پشتوشناس به‌نام "مور گنستيرنه" در مورد اشعار کهن تذکرۀ مزبور و خزانه نهفتۀ حبيبی و يارانش از نظرگاه زبان‌شناسی و تاريخ‌شناسی ايرادهايی را وارد دانسته و گفته است که صحت نظريات حبيبی و اصالت اين آثار آنگاه مقبول میافتد که نسخه خطی از لحاظ "فيلالوژی" بررسی شود.

در طی سده‌های پیاپی، پشتو تنها در گفتار به‌کار می‌رفته و آثار ادبی به این زبان بسیار اندک بوده‌است. تنها از سی ـ چهل سال پیش بود که دولت افغانستان در دورهء ظاهر شاه پشتو را زبان رسمی کشور قرار داد و از آن‌ پس روزنامه، کتاب و آثار ادبی به این زبان پدید آمد و تدریس آن در آموزشگاه‌ها معمول شد.

قدیمی‌ترین شاعر پشتو که یک منظومهٔ حماسی، او را مؤلف کتاب پته خزانه به استناد تاریخ سوری نامیده، امیر کرور، پسر امیر پولاد سوری است که به سال ۱۳۹ ه‍. ق/ ۷۵۶ م در مندشِ غور امیر بود. اصالت این کتاب مورد تأیید حلقه‌های آکادمیک قرار ندارد. نویسندگانی درپیشاور پاکستان و افغانستان این کتاب را زیر سؤال برده‌اند و در آن مواردی یافته‌اند که حدس و گمان مبنی بر جعلی بودن پته خزانه (گنجینهٔ پنهان) را نزدیک به یقین می‌کند؛ ازجمله در ذکر روزهای هفته و ماه‌ها.
نویسندگان کتاب، ازجمله عبدالحی حبیبی، گمان نمی‌کردند تقویمی به‌وجود بیاید که بتواند روزها و تاریخ‌های هزار سال پیش و هزار سال بعد را معین کند. اما امروز چنین تقویم‌هایی وجود دارند که براساس آن‌ها می‌توان جعل بودن این کتاب را ثابت کرد. مثلاً نویسندهٔ کتاب می‌گوید: روز دوشنبه ۱۶ ربیع‌الاول فلان سال. وقتی به تقویم همان سال نگاه کنید، ۱۶ ربیع‌الاول سال مورد نظر نه دوشنبه که پنجشنبه است!

از شاعران دیگرِ پشتو می‌توان به خوشحال‌خان ختک (۱۶۱۳–۱۶۹۴ م)، عبدالرحمن بابا (زادهٔ ۱۰۴۲ ه‍. ق/ ۱۶۳۲ م)، حمید مهمند (درگذشتهٔ حدود ۱۶۹۰ م) و پیرمحمد کاکر (درگذشتهٔ حدود ۱۷۷۰ م) اشاره کرد.

از زبان‌های فارسی و عربی در این زبان نفوذ یافته، پشتو بسیاری از خصوصیات اصیل زبان‌های ایرانی را حفظ کرده و خود لهجه‌های مختلف دارد، مانند وزیری، آفریدی، پیشاوری، قندهاری، غلزایی، بنوچی و غیره.

#نتیجه_گیری:
فارسی دارای امپراطوری بزرگ بود، دارای تاریخ غنی است، دارای ادبیات فوق العاده قوی است، دارای اسطوره بی نظیر است که فقط یک صفحه از آثر شان صد پته خزانه را زیر سوال میبرد، دارای سال (هجری خورشیدی) است، دارای آیین و فرهنگ فوق العاده غنی است باز چنین گوهر را چگونه میتوان با پشتو که تاریخ چند روزه دارد مقایسه کرد در واقع حماقت است.
همه فارسی به شمول تاریخ، شاهان، سال، دانشمندان، صحابه کرام، شاعران وغیره... را کنار میگذاریم فقط مولانا جلال الدین محمد بلخی که فقط یک اسطوره از فارسی زبان ها است را نمیتوان با تمام دار و ندار پشتو مقایسه کرد.
حتی سال هجری خورشیدی را پشتون هد استفاده میکند مخترع آن یک فارسی است.
حتی در مذهب کسی که هستی اصل و ریشه امام ابو حنیفه فارسی است.

فردوسی میفرماید:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

قهار عاصی میفرمایید:
گل نیست ، ماه نیست ، دل ماست پارسی
غــوغـــای که ، تــرنـــم دریاست پارسی
از آفـتاب معجـــزه بــر دوش می کشــــند
رو بـر مـراد و روی به فـرداسـت پارسی
از شام تا به کاشغــر از سند تا خجـــــــند
آیـیــنه دار عــالــــم بــالاســــــــت پارسی
تـاریـخ را ، وثیــــقه سبــز و شکـــــوه را
خــون مــن و کــلام مطــــلاســت پارسی
روح بــزرگ وطبل خــراسانـــیان پــــاک
چتــر شــرف چــراغ مسیـحاســت پارسی
تصویــر را ، مغــازلـه را و تـــرانـــه را
جغــرافیــــای معــــنوی مـــاســـت پارسی
سرسخت در حماسه و همواره در ســرود
پیدا بود از ایــن ، که چه زیبـاست پارسی
بانگ سپیده ، عــــرصهء بیدار باش مـرد
پیغمبر هنـــر ، سخــن راســـــــت پارسی
دنیا بگو مبـــاش ، بــزرگی بگـــو بـــــرو
ما را فضیلتی اســـت که مـا راست پارسی

خلاصه کلام
#پارسیراپاس_بداریم

>>>   اوغان و فرهنگ۰۰۰ هههه۰۰ آنهم پنچ هزار ساله۰
پنچ هزار سال عقب شتر ها سرگردان روان بودن و دعوای پرهنگ او اپتخارات پنچ هزار ساله دارند۰
ههههه۰۰۰ کدام فرهنگ؟؟؟ از کردار رفتار صداقت و عدم همه پزیری و روش های نا انسانی تان معلوم است۰ نام تاریخ و فرهنگ را بد نکنید بدوی های جاهل و نیمه .....۰

>>>   تنها همین اوغانهای فارسی زبان شده و حکومت های قومپرست اوغانی هسستند که بر دری دری گفتن سخت تاکید میکنند و در مقابل نام فارسی عقده عقارت دارند ورنه تمام فارسی زبانهای کشور و بقیه همه مردم دنیا میدانند که دری فارسی تاجیکی همه یک زبان یگانه هستند و هیچ تفاوتی جز فرق در لهجه ها و بعضی واژه های محلی ندارند۰ این دشمنی آنها در مقابل زبان کهن پارسی دری ناشی عقده عقارت و ضعف فرهنگی خود آنها است، نه اینکه پارسی دری سه زبان باشد چون دری فارسی و تاجیکی۰

>>>   از شگفتی های زبان فارسی دری!
در زبان پارسی جدایی جنسی وجود نداره. مثلا "او" شامل زن و مرد میشود. برخلاف زبانهای لاتین و عربی.
اگر جایی تاکید بر جنسیت باشد، در زبان پارسی، اولویت با زنهاست. بر خلاف زبانهای لاتین و اروپایی.
ما می گوییم: زن و شوهر بجای husband and wife.
ما می گوییم: خواهرو برادر ، بجای brother and sister.
ما میگیم زن و مرد، بجای men an women.
حتی ما می گوییم: زن و شوهر. یعنی مرد در ارتباط با همسر هویت (شوهر) پیدا میکنه. ولی هویت (زن) دست نمیخورد.
بجای اینکه بگیم man and wife.
ما نمی گوییم: mankind.
می گوییم: بشریت.
ما هرگز در تاریخ و ادبیات مان به جنسیت اهمیت ندادیم.
اگر جایی لازم شده و بوده، زنان را در اولویت قرار دادیم.
حتی در زبان پارسی، (زن) یک واژه و مفهوم مستقل است. نه مثل wo/man.؛ زائده ای کنار مرد.
نوشته صیام نایاب

>>>   «غربيل يا غر بال به آفتابه گفت تو غار دارى» . ، در پيوند به نوسازى واژه هاى نو " نوواژه" ، " واژهٔ ابداعی" یا " واژهٔ اختراعی" ( Neologism) در زبان فارسى ومعادل سازى واژه هاى علمى از زبانهاى ديگر براى زبان خودى و نه وام واژه هاى از زبان بيگانه گان که سرزمين ات را‏ مستعمره خود و يا اشغال کرده باشد
رييس جمهورآن وقت کرزى گفت انگليسى بخوانيد!
تيم فوتبال ستريت : اگر با خواندن اين عنوان، می انديشيد که "ستريت" بايد نام ولايت يا منطقه (فوتبال خيابانی) ٬ موبايل سنتر ٬"انگلش لنگويج انستيتوت- کمپيوتر٬ ساينس٬ 'چيکن کارَن سوپ' ، پلی تکنيک، کرستال لايت بوتيک ......
از آنجايی که فرهنگ در افغانستان جنگزده، شفاهی بوده است و کمتر مرجعی نحوه درست گفتار و نوشتار را به مردم يادآوری کرده است، چنين اشتباههايی ريشه چند ده ساله دارد و واژه های دگرگون شده انگليسی، جزيی از فرهنگ "دری" و "پشتو"ی مردم شده است.
از آن جمله اند: سـِلو (Slow) به جای آهسته يا کـُند، سـِپورت (Sport) به جای ورزش، سـِليپر (Slipper) که به نوعی پاپوش يا کفش گفته می شود، و
واژه های 'مفشن' يعنی واژه انگليسی Fashion که در افغانستان فيشـَن خوانده شده، در وزن مفعّــل عربی قرار گرفته و تبديل به مفشن شده است.
به نظر می رسد مرجع رسيدگی کننده به مسايل زبانی در افغانستان، بايد وزارت اطلاعات و فرهنگ باشد، اما در نزديک به پنج سالی که از عمر دولت جديد می گذرد، حتی يک فرهنگ واژگان دری در افغانستان گردآوری نشده است.
شايد مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان، به اين می انديشند که آيا واژگان وارداتی و دگرگون شده موجود در کوچه و بازار را، با جای دادن آنها در فرهنگ واژگان، رسميت دهند و يا از انبوه واژه ها و عباراتی که به تدريج جزيی از زبان و فرهنگ مردم "دری زبان" شده است، چشم پوشی کنند. يک نشريه محلی در کابل، با استقبال از اين طرح، نوشت که اين وزارت، بهتر است در ابتدا، فکری برای واژه بيگانه "توريزم" بکند که در کنار نام اين وزارت خودنمايی می کند. کو آن زبان 'فاخر'?
بی توجهی گذشتگان به ورود و گسترش واژه های بيگانه باعث شده است زبان امروز از داشتن يک فرهنگ مدون محروم باشد.
نیم‌زبان، زبان آمیخته یا پیجین (به انگلیسی: pidgin) نوعی زبان ساده‌شده است که به‌عنوان یک وسیلهٔ ارتباطی در میان دو یا چند گروه که دارای زبان مشترک نیستند، ایجاد می‌شود. این زبان بیشتر در مناطقی مستعمره کاربرد دارد.
حاکمان پشتون نه نتها نام زبان مادرى ما را " فارسى" را حذف نمى کنند بلکه اکنون اين بار صفت اش را "درى" را حذف خواهد نمود
وفقط اين "دری افغانی"، در " دی وی دی" ها ى ديليت شده در موزيم و گالارى پشتونستان نندارتون شود.
من پاس مى کنم پشتون که کردى "دری افغانی" نابود!
چه زيباست پارسى - گل و دل ماست پارسى - من ڀاس مى کنم پارسي!
واژه سازى ميتواند با بيدار کردن واژه هاى باستانى هم امکان پذير است. " رایانه" یا کامپیوتر در زبان آلمانى "ريشنر" ( حسابگر) و" راديو" را "روند فونک" (آواز حلقه اى) يا گيرنده ''امواج" مى گويد . چرتکه = شمارشگر، حسابگر : عاميانه: چتکه ، چرتگه وچوت ) خبردار به هندى چوت آله تناسلى زن است ) قدیمی محاسبات برای انجام چهار عمل اصلی ریاضی و حتی آن را برای محاسبه ریشه دوم و سوم اعداد است سازه بابلیان ، هخامنشیان، یونانیان و رومیان چينايان و هنديان باستان مورد استفاده قرار گرفت. چرتگه . چهارچوب مستطیل شکل با مهره های دهگانه ٔ ه اعداد را محاسبه کنند.
(گار) پارسى باستانى و پهلوى براى گور- غار و غور يعنى غار کوه و يا سوراخ کوه است و به روسي و ممالک قفقاز گوره است . ("گر") به ريگويدا "گرى" به پارسى پهلوى براى کوه است. (هر و ال) مانند هرپاسين و البرز و آلپ پارسى اوستاى است که در پارسى باستان کوپ (کله و قله و سر ) و کوف ( به پارسى پهلوى ) و کوه پارسى جديد است. "گر" معرب به غر شد و کوه معنى مى دهد.
پشتون ها غر را از پارسى پهلوى و نام رود خانه را پشتون از هندى گرفته سهند دريا و اقيانوس معنى مى دهد. بحر عربى براى دريا است و بحيره نام درياچه است. درياچه شيواه پايين بدخشان را کرد حاکمان ناله وفرياد و فغان "کول شيوه". کاشگر - کش منډ غر ٬ کش تون غر٬ سپين غر نامهاى پشتون سفيدکوه و سياه کوه
«آبکش به کفگیر گفت تو سه سوراخ داری» يک متل جديد است. اسام بيگانه که درى ورى زبانان مى پندارند از زبان خود شان است.
اورى (اورى افغانشده گان براى تخمه يا هاگ خردل "هاگ" پارسى پهلوى که پشتو از آن "هگى" ساخت پهلوى بيوربه معنى 9999 در نظم درى پارسى است) . خردل را شاعران پارسى بنا به همآوازى اش بازى با کلمات نموده اند
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷
دو کون و ذره‌ای یکسان بود
عرش را گر چشم جان آید پدید
تا ابد در خردلی حیران بود ( خردلى قلب الاغ)
عرش و خردل و آنچه در هر دو جهان است ذره ذره جامهٔ جانان بود (دانه خردل)
نه چرخ را بر قدر تو سنگ یک خردل
نه‌کوه را بر حلم تو وزن یک مثقال
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ :
که این نباشد با آن به وسع یک نقطه
که آن نسنجد با این به وزن یک خردل
سعدی .: خردل مساوی دوازده فلس است (فلس : سکه سبک پول سیاه ، پشیز.- پولک های روی پوست ماهی .)
نگاه کنيد پيش رفت و تکامل و نوسازى واژه هاى در ناله ستان که دولت اش درمانده ناکام وشکست خورده است:
لارى بايسکل ٬هارند٬ ارمونيه٬ پطلون ٬تنک يو ورى مچ ٬کچاآلو و لوجستيک، گلوبل سکيوريتی، افغان نشنل٬ پتروليم ٬ لمتد، آی ای پی ورلد وايد سرويس، سيتی ميديل کمپلکس، کلينيک نوی سيتی، کابل سيتى، سيتی طبی لابراتوار، کابل استار فرنيچر و... چند نمونه از صدها لوحه يى است که در هندو کابل، بجاى بکاربرد زبانهاى ايرانى زبانهاى هندوايرانى پشتو پارسى و هندى (زبان مادرى هندوباوران درکابلستان) و يا تورانى مانند تورکتباران به زبان هاى خارجى نوشته شده است .
خانم خاتون و بيگم تورانى است و "زن" از امر زدن (طنز هاجى ) ولى بانو پارسى است. واژه هاى خارجى در لوحه های پايتخت حاکمپ شتون : آژانس خبری پژواک و اجنسى فرانسوى و انگليسى٬ مشاژ و مسکال سوپر مارکيت گالرى (نگارستان); موزيم (آثار کهن ستان)
طياره غربى; مدرسه و مکتب عربى: دبستان و دبيرستان را 114 بار فقط در آثار فردوسى و ناصر خسرو و مولوى و بيدل و نظامى مى توان ديد. عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۱
هرگز نرود به کافرستان
پیران ره حروف زلفت
ابجد خوانان این دبستان
باسواد شد افغان ونه بى سواد با غور و غرکمان
هميش مى خواهى با مولى غضبى گرايى به پشتونان
برخى تاجيکان و اوزبيکان و تورانيان شدند افغانشدگان
غليظ تر نجات دادند پى در پى حاکميت پشتونان
زير عنوان هاى دوستمان و يا با اﷲ پسوندان

>>>   ابوالفضل چمروشیان نژاد :

زبان فارسی دری که روزی از چین تا آناتولی و از هند تا میانرودان رواج داشت امروزه به زبانی نه چندان بزرگ تبدیل شده است و هم در ایران و هم در افغانستان دشمنان عدیده دارد .
همه فارسی دری زبانان باید برای اعتلای این زبان همکاری و کوشش دو چندان کنند من دو پیشنهاد برای دوستداران زبان فارسی دارم :

1) تلاش همه جانبه برای مجاب کردن دولت تاجیکستان به تغییر رسم الخط تاجیکستان از سریلیک به فارسی دری برای اینکار باید یک کمپین یا پویش راه انداخت تا تاجیکان را به دریای بی کران ایران و افغان پیوند داد .
2) تلاش برای مجاب کردن دو دولت پاکستان و عراق برای تدریس زبان فارسی در مدارسشان و ان شاءالله در آینده نزدیک رسمیت یافتن زبان فارسی دری در این دو کشور

فارسی دری زبانان باید غیرت بر زبان را از ترکان یاد بگیرند که به شدت به زبانشان تعصب دارند .
فارسی دری زبانان ان شاءالله باید برای تبدیل زبان فارسی دری به یکی از زبانهای رسمی سازمان ملل کوشش کنند .

>>>   به عنوان يك مسلمان عرب تبار ، پارسى را پاس ميدارم چون :
عطار مى گويد : سيد الكونين ختم المرسلين / آخر آمد بود فخر اولين
سنايى : اى سنايى گرهمى خواهى ز لطف حق ثنا / عقل قربان كن به پيش مصطفى
مولانا : نام احمد نام جمله انبياست / چون كه صد آمد نود هم پيش ماست
جامى : نسخه كونين را ديباچه اوست / جمله عالم بندگان و خواجه اوست
نظامى گنجه اى : مه كه نگين دان زبرجد شده است / خاتم او مهر محمد شده است
سعدى : ماه فرو ماند از جمال محمد / سرو نباشد به اعتدال محمد
علامه اقبال لاهورى : از حجاز و چين و ايرانيم ما / شبنم يك صبح خندانيم ما
به عنوان يك مسلمان عرب نژاد ، پارسى را پاس ميدارم چون در مكتب خانه هاى ما ، بعد از قرآن ، ديوان خواجه حافظ شيرازى را درس ميدهند.
پارسى را پاس ميدارم كه حتى خالق رستم و سهراب جناب فردوسى پاكزاد چنين ميگويد :
اگر چشم دارى به ديگر سراى / به نزد نبى و على گير جاى
بر اين زادم و هم بر اين بگذرم / چنان دان كه خاك پاى حيدرم
برمكيان كه نسل اندر نسل از موبدان و متوليان معبد نوبهار بلخ بودند با ميل و اختيار خود مسلمان ميشوند و ( خدمات متقابل اسلام و ايران ) را به وجود مياورند.
پهلوانان و جوانمردان خراسانى بودند كه لقب ( شاه مردان ) را به امير المومنين على بن ابيطالب داده اند.
مردمان بلخى و خراسانى بودند كه على بن ابيطالب را در تل خواجه خيران ظاهر ساختند نه اعراب. از اين روست كه مولانا جامى ميگويد :
گويند كه مرتضى على در نجف است / در بلخ بيا ببين چه بيت الشرف است
اين بلخيان و خراسانيان هستند اعم از ازبك و تاجيك و تركمن و هزاره و پشتون كه هر ساله ( علم شاه مردان ) را بر مى افرازند نه اعراب. چون در باور خراسانيان ، اول نوروز مصادف است با به خلافت رسيدن اميرالمومنين على.
اين خراسانيان هستند نه اعراب كه با عشق و اعتقاد مى خوانند :
بيا كه برويم به مزار ملا محمد جان !
اين ادبيات عاميانه خراسانى است كه تا قيام قيامت جاودانه شده است :
سر كوى بلند فرياد كردم / على شير خدا را ياد كردم
جهنده بالا و مزار شريف نماد برجسته و با شكوه تاريخ و فرهنگ خراسانى است نه ساخته و پرداخته ى اعراب و نه سوغات استعمار انگريز و روس و امريكا.
فقط در همين چند سال اخير است كه طالبان به دستور اربابان وهابى خود ، زيارت را شرك و خراسانى را مشرك ميخوانند.
فقط در همين سال هاى پسان است كه ناسيوناليست هاى آريايى نژاد ، معبد نوبهار را در برابر روضه سخى جان و رستم خيالى را با شمشير چوبين در برابر شاه مردان با ذوالفقار عَلَم كرده اند.
در ايران ناسيوناليست ها خيلى پيشتر و بيشتر از همتباران افغانى خود رستم سازى كردند اما بيا و ببين سيل خروشان جوانان برومند ايرانى در ايام عاشورا را كه مثل شير هاى نر نعره ميكشند :
خاك كند رستم را يك فوت ابوالفضل !!!
با احترام
خاله چادرى دار


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است