وزن انتقاد و پایگاه حرف
 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۳۹    ۱۳۹۹/۲/۱۳ کد خبر: 163240 منبع: پرینت

همان‌گونه که درجات مقام‌ها و جایگاه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛ سلسه مراتب نفوذ، اثرگذاری و موقعیت‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری انسان‌ها را تعریف می‌کند و سطح پله‌ و پایگاه قدرت آنها را مشخص می‌نماید؛ وزن انتقاد و پایگاه حرف نیز دارای رتبه‌ها و پایگاه‌هایی ا‌ست.
اندازه‌ی اثرگذاری حرف، مستقیمن متناست به میزان جایگاه افراد و پدیده‌ها از لحاظ انسجام و سازمان‌یافتگی قدرت‌آفرین است.
اگر قدرت جهاد و شمشیر جنگ‌جویان عرب نبود، حرف خدا ج (قرآن) و دین اسلام هرگز تا ماوراهای خراسان و افریقا نمی‌رسید. دین و شمشیر تا جایی شانه‌به شانه پیش رفتند که شمشیر‌ها از نفس نیافتاده بودند. وقتی شمشیرها از نفس افتادند، توسعه‌ی جغرافیایی دین نیز متوقف شد. و مرزهای میان بلاد اسلام و کفر درست در همان خطوط شکل گرفت.

مارکس فیلسوف فقیری بود. حرف‌های او در باره‌ی جامعه‌شناسی، اقتصاد، تاریخ و طبقه و‌ انتقادهای سخت او از نظام سرمایه‌داری، فقط در بخش محدودی از جامعه‌ی فلسفی و علمی، شنیده می‌شد. اما وقتی چرخه‌ی کمونیزم و قدرت رزمی و سازمانی بلشویزم، با سوخت‌بار فلسفی و علمی مارکس به گردش درآمد، حرف مارکس از پایگاه نیرومند سیاسی و سازمانی برخوردار شد. وآنگاه کتاب‌های او همچون متون مقدس به پشتوانه‌ی فکری و اعتقادی کمونستان جهان و برنامه‌ی عمل رژیم‌های کمونیستی مبدل شد. و عکس‌های او زینت‌بخش دفاتر، خانه‌ها، کارگاه‌ها و شهرهای سرزمین‌های سوسیالیستی شد.
چرا حرف مارکس از چنین پایگاه قدرت‌مندی برخوردار شد؛ درحالی‌که بسیاری از کلان‌ترین فلاسفه‌ی دیگر از چنین جایگاهی برخوردار نشدند؛ چون حلول روح حرف‌های مارکس در پیکر قدرت و حلول روح قدرت در حرف‌های مارکس، کلام او را از چنین پایگاهی برخوردار ساخت.

می‌آییم به سطوح پایانتر؛ در تراز خودمان:
شما حرف‌ها و افکار مهم و سازنده‌ی دانش‌پژوهان و نخبگان خود ما را در کتاب‌ها، روزنامه‌ها، مجلات، سایر رسانه‌ها و مجامع علمی و فرهنگی می‌بیند و می‌شنوید. حرف‌ها و انتقادهای آن‌ها را کسی به پسیژی نمی‌خرد. اما حرف و انتقاد یک آدم معمولی‌یی که بر سکوی سیاست و اقتصاد ایستاده است، موج گسترده‌ی اجتماعی و رسانه‌یی ایجاد می‌کند و به گفتگوی روزها و هفته‌های نخبگان بی‌پایگاه مبدل می‌شود. چرا؟ چون این حرف‌ها از سرچشمه‌های سیاست و اقتصاد و گاه نیروی سازمان‌یافته‌ی مافیایی آب می‌خورد.
در فیسبوک و دیگر رسانه‌ها از بام تا شام حرف است و انتقاد است و طرح است و پیشنهاد است‌ و حمله است و دفاع. اما یا هیچ اثر گذاری ندارد یا اثرگذاری ناچیز و چشم‌پوشیدنی‌یی برجای می‌گذارد.

صاحبان این حرف‌ها و حدیث‌ها را عجالتن در چهار گروه می‌توان دسته‌بندی کرد:
۱. گروه نق‌زنان
۲. گروه منفعلان و گریه‌کنندگان
۳. گروه حرف‌فروشان
۴. گروه واقع‌گریان و عاملان

۱. گروه نق‌زنان، افرادی اند که درک درستی از حسن و قبح اعمال و رفتار آدم‌ها و نهادها ندارند و از سر عادت بر هر چیز خوب و بد می‌شورند. گپ‌های این‌گونه آدم‌ها در ردیف حرف و انتقاد نمی‌آید. اما به شدت حوصله‌بر و خسته‌کننده است.

۲. گروه گریه‌کنندگان؛ آدم‌هایی منفعل اند که در حضیض شکست تجربی و روانی فرو رفته اند. چشم‌اندازها را تار می‌بینند و هیچ امیدی به آینده ندارند. حرف و انتقاد آن‌ها رقت‌انگیز است، اما فاقد وزن و تأثیر؛ و اغلب ناشنوده گرفته می‌شود.

۳. حرف‌فروشان که شمار کمی نیستند؛ قدرت کلام و زبان را در خدمت ارباب پول و قدرت قرار داده اند.
موضوع معامله‌ی آنها زبان و وظیفه‌ی شان، حمله و ضد حمله در برابر لشکر مجازی و شبکه‌های تبلیغاتی افراد و گروهای رقیب است.
ویژگی اصلی این گروه، مسخ اصالت و هویت پاک‌ترین واژگان زبان در تقابل نفرت‌بار درون‌گروهی و میان‌گروهی است. این دسته در واقع همچون یک دستگاه دروغ‌سازی، توجیه‌گری و نفرت‌پراگنی عمل می‌کند. آنها به عنوان کاسب‌کار در کارخانه‌ی تولید متن و بازار حرافی و سفسطه‌بافی، کار می‌کنند.
چون مواضع و گپ‌های این‌ها، کاسب‌کارانه و متزلزل است؛ حرف و انتقاد آنها موج‌های کم‌تأثیر و ناپایداری ایجاد می‌کند؛ موج‌هایی که به صورت پی‌هم در موج‌های بزرگ‌تر رقبا ناپدید می‌شوند.

۴. دسته‌ی عاملان و واقع‌گرایان؛ افراد و گروه‌هایی اند که از دیدگاه و چشم‌انداز ثابت و معینی برخوردار اند و کل منابع، ابزارها و مأموریت خود را در راستای رسیدن به آن، توجیه کرده اند.
این دسته خود را در عمل و عمل را در بیان و آرمان‌خواهی‌های خود، نهادینه کرده اند. از اینجا است که حرف و انتقاد آن‌ها از افراد، نهادها و پدیده‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از تأثیر عملی قابل ملاحظه‌ای برخوردار می‌شود و همه از آنان حساب می‌برند.
پیشنهاد ما این است که هیچ حرفی و هیچ انتقاد اصلاحی نباید بدون مخاطب و اثرگذاری باشد و این زمانی ممکن است که در پشت هر سخن، نیرویی از آرمان، سازمان‌یافتگی، قدرت و واقع‌گرایی وجود داشته باشد.

هر حرفی چون تیری‌ است که از جنگ‌افزاری بیرون می‌شود؛ اگر باروت لازم داشته باشد و به شکل درستی توجیه شود، حتمن به هدف خواهد رسید.
اگر می‌خواهید، حرف تان به کرسی بنشیند و انتقادهای‌تان به خیر عمومی و اصلاحات ژرف بیانجامد؛ حرف‌ها و انتقادهای‌تان را بر تهداب پایدار انسجام‌یافتگی، سازمان‌یافتگی، اصول‌مداری، هدف‌مندی راهبردی و نترسی ذاتی، استوار کنید.

عزیزالله آریافر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
انتقاد
حرف
نظرات بینندگان:

>>>   پاکستانیها یک پختون دیگر را مانند گوسفند کشتند این بره های دو مادره که هم از افغانستان شیرمی خورند وهم از پاکستان اکنون به جال آی اس آی گیر افتاده اند هر هفته یا ماه یک سردستک شانرا از پا درمی آورد


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است