به مناسبت چهلمین سالروز قیام سوم حوت
 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۳۴    ۱۳۹۸/۱۲/۳ کد خبر: 162296 منبع: پرینت

(رسانه ها با ذکر نام نویسنده در نشر این مقاله دست آزاد دارند.)
چهل سال قبل از امروز در سوم حوت ۱۳۵۸ خورشیدی، شهروندان کابل با قیام سراسری مخالفت شان را در برابر تجاوز شوروی به افغانستان ابراز داشتند. قیام سوم حوت که به شب الله اکبر مشهور گشت از سلسله قیام های شهروندان کابل است که علیه متجاوزین صورت گرفت.

تا جایی که تاریخ معاصر کشور ما به یاد دارد، اولین قیام شهروندان کابل در ۱۱ عقرب ۱۲۲۰ مطابق ۲ نوامبر ۱۸۴۱ علیه قوای بریتانوی که در بالاحصار کابل حضور داشتند، صورت گرفت و منجر به کشته شدن الکزاندر برنس نماینده بریتانیه در افغانستان گردید. به تعقیب قیام بالاحصار شهروندان کابل بار دوم در ۱۲ سنبله ۱۲۵۸ مطابق ۳ سپتامبر ۱۸۷۹ قیام نمودند که در نتیجه قوای بریتانوی همراه با لویس کیوناری نماینده آن کشور در افغانستان، در بالاحصار کابل کشته شدند. در همان سال قیام دیگری نیز بوقوع پیوست طوریکه شهروندان کابل در ۲ جدی مطابق ۲۳ دسامبر به فرقه نظامی بریتانوی ها در منطقه شیرپور حمله برده تلفات سنگینی را به آنها وارد نمودند.

زمانیکه کودتای حزب دیموکراتیک خلق افغانستان در ۷ ثور ۱۳۵۷ بوقوع پیوست، کابل و سایر ولایات و شهرهای افغانستان شاهد قیام ها و شورش های متعدد علیه نظام جدید گردیدند. در این میان شهروندان کابل مانند مردمان سایر ولایات به قیام های علیه مخالفت شان را با نظام جدید تبارز دادند، طوریکه به تاریخ ۲ سرطان ۱۳۵۸ مطابق ۲۳ جون ۱۳۷۹ شهرنشینان پایتخت در منطقه چنداول و شهر کهنه علیه نظام بپا خاستند و تلفات سنگین را متحمل شدند. قیام دوم سرطان که به قیام چنداول مشهور گشت، در واقع یکی از بزرگترین قیام های شهری در کشور به شمار می رود و حکومت نور محمد تره کی به خشونت وسیع دست زده، هزاران تن را در پیوند به دست داشتن در این قیام زندانی و اعدام نمود.

به دنبال قیام چنداول، افسران و سربازان اردو به تاریخ ۲۴ اسد ۱۳۵۸ مطابق ۱۵ آگست ۱۹۷۹، درپایگاه نظامی بالاحصار شهر کابل دست به شورش مسلحانه زدند که در آن قیام صدها تن کشته و زندانی گردیده، ضربات مهلک بر پیکر اردوی آن زمان وارد شد.

شوروی ها به تاریخ ۶ جدی ۱۳۵۸ به افغانستان تجاوز علنی کردند و هنوز دو ماه از حضور شان در افغانستان سپری نگردیده بود که اهالی شهر کابل بار دیگر با پیگیری رفتار نیاکان شان، علیه تجاوز قیام نمودند. قیام، شب هنگام دوم حوت با نعره های الله اکبر از پشت بام ها آغاز گردید و دیری نگذشت که شهروندان کابل اعم از شاگردان کاتب و محصلین دانشگاه، کسبه کاران و پیشه وران، مامورین دولتی حتی افسران اردو و پولیس به خیابان ها ریختند و در مناطق مختلف شهر آن زمان به نعره های تکبیر و شعار های ضد شوروی و ضد حکومت ببرک کارمل پرداختد. حتی زنان و دختران نواحی مختلف در پشت بام های منازل، تظاهر کننده گان را همراهی می نمودند. هنوز شب به نیمه نرسیده بود که نیروهای وفادار به شوروی – حکومت کابل با شلیک نمودن گلوله ها و گردش طیارات هلیکوپتر قیام کننده گان را سرکوب نمود اما این سرکوبی، اعتراضات بیشتر و جدی تر را دنبال داشت طوریکه هزاران تن از شهروندان کابل در صدمین سال روز قیام علیه نیروهای بریتانوی، در اوایل صبح سوم حوت به خیابان ها ریختند و صدها تن در این قیام ها جان شان را از دست دادند. علاوه بر سرکوبی وحشتناک قیام کننده گان، نیرو ها حکومتی و حزبی صدها تن را به جرم دست داشتن در این قیام بازداشت نمودند که عده ی چندین سال را در زندان های امنیت ملی و پلچرخی گذشتاندند. نظر به احصائیه های که بعدا از طرف شفاخانه ها به بیرون درز کرد حدود پنجصد تن از شهروندان کابل در سوم حوت جان های شان را از دست دادند. انا لله و انا الیه راجعون. روان شهدای سوم حوت شاد باد.

قیام سوم حوت شهر کابل چه پیامد های داشت؟
نخست باید به صراحت بیان نمود که قیام سوم حوت دوام قیام های شهر نشینان کابل علیه متجاوزین بود و مردم کابل نشان دادند که بدون در نظر گرفتن هر نوع تبعیض زبانی، ‌مذهبی، قومی و سمتی، پیرو نیاکان شان بوده و در برابر هر نوع تجاوز می ایستند. قیام کابل خلاف ادعا های عده ی که گویا کابل نشینان زنده گی مرفه تری دارند و حاضر به از دست دادن نعمات مادی شان نیستند، صورت گرفت و نشان داد که شهر نشینان کابل مانند سایر نقاط کشور عاشق آزادی و آزاد اندیشی بوده به معتقدات اسلامی شان سخت پابند می باشند. قیام با همان نعره های تکبیر آغاز گردید که سالها قبل، غازیان و مجاهدان علیه قوای بریتانیه، از حنجره بیرون کردند. قیام سوم حوت به شکل سنتی آن آغاز گردید دقیقا به همان شیوه که قیام های علیه قوای برتیانوی صورت گرفته بود.

قیام شهر کابل بدون هر گونه شک یک قیام ملی بود. در آن قیام تمام اقشار مردم از تمام ولایات که شهر نشینی کابل را اختیار نموده بودند، اشتراک داشتند. در قیام سوم حوت مردم با سطوح اقتصادی و فرهنگی متفاوت سهیم بودند و از جنرالان باز نشسته، ‌استادان دانشگاه گرفته تا کسبه کاران بی بضاعت در کنار هم قرار گرفتند.
اگرچه هنگام قیام سوم حوت احزاب جهادی - سیاسی در داخل و خارج کشور شکل گرفته بودند و اشخاص نفوذی در داخل شهر کابل فعالیت داشتند، اما به قاطعیت گفته می توانیم که این قیام خود جوش بود و حکومت کابل بسیار کوشید تا پای کشورهای خارجی را در قیام بکشاند اما موفق به این کار نشد.

قیام شهر کابل سبب تقویت جنبش چریکی در داخل شهرها خصوصا شهر کابل گردید زیرا سازمان های چریکی و گروه های مجاهدینی که می خواستند داخل شهر رخنه کنند از تجربیات این قیام به خوبی آموختند و برای پیاده کردن تاکتیک های نفوذی شان دست بکار شدند. در مقابل ده ها شهر نشین که بنابر عوامل مختلف از حکومت ناراض بودند، به صفوف مجاهدین پیوستند و یا آماده گی شان را با همکاری با مجاهدین خصوصا چریک های که بیشتر در اطراف شهر کابل پایگاه داشتند، ابراز نمودند.

از گفته های و اظهارات فرماندهان چریکی شهر کابل می خوبی می توان نتیجه گرفت که بعد از قیام سوم حوت صدها تن از شهروندان کابل خصوصا تحصیل یافته گان و مامورین حکومتی به مجاهدین به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در تماس شده هسته های مقاومت را تشکیل دادند و با در نظر داشت اینکه صدها تن از این افراد از طرف حکومات کابل دستگیر شدند اما هنوز هم تا آخرین سال های جهاد عده از این افراد در کابل فعالیت می نمودند.

قیام سوم حکومت تاثیر مستقیم به شکل گیری تظاهرات متعلمین و محصلین که در ماه ثور سال بعدی در کابل صورت گرفت، داشت. قیام محصلین و متعلمین شهر کابل در ماه ثور ۱۳۵۹ چندین روز ادامه یافت و به کشته و زندانی شدن دهها محصل و متعلم به شمول ناهید و وجیهه انجامید.

زمانیکه شوروی ها به افغانستان حمله بردند مقامات آن کشور در برابر سیل اعتراضات مردم آزادی دوست جهان و مخالفین مفکوره کمونیستم قرار گرفتند اما شوروی ها و اقمار شان در سراسر جهان ادعا می کردند که گویا تجاوز شان به اثر درخواست مردم افغانستان صورت گرفته و مردم این کشور از سربازان شوروی استقبال می نمایند. رسانه های شوروی عکس ها و تصاویری را به نشر می رسانید که گویا مردم افغانستان حضور شوروی را گرامی داشته و از سربازان آنها منحیث ناجیان شان پذیرایی می نمایند. اما قیام شهر وندان کابل در انظار تمام جهانیان تصویری دیگری از افغانستان و تجاوز شوروی را به نمایش گذاشت و دیگر ادعا های شوروی ها مورد تمسخر قرار می گرفت و از این قیام در محافل سیاسی علیه آنها مثال برده می شد.

قیام کابل به شوروی ها نیز به اثبات رسانید که حزب دیموکراتیک خلق افغانستان نه تنها در قرا و قصبات بلکه در داخل شهر کابل در میان طبقه تحصیل یافته و به گفته آنها روشن فکر نیز راه نداشته و مردم شهر ها نیز مانند روستا ها علیه این حزب و سیاست ها و رفتار شان قرار دارند. بعد از قیام سوم حوت سران حکومت کابل ادعا های پشتیبانی قاطع مردم و حمایت مردمی را نمی توانستند به ساده گی و زبان دراز بیان نمایند یا به عباره دیگر قیام سوم حوت سبب شرمساری مقامات حکومت کابل نزد شوروی ها گردید.

بالاخره می توان ادعا کرد که قیام سوم حوت اعتماد به نفس مبارزین و مقاومت کننده گان، در کل مجاهدین را به مراتب بالا برد و آنها با جرات بیشتر به سازمان دهی گروهها و صفوف شان پرداختند و این قیام یکبار دیگر نشان داد که مردم افغانستان هنوز هم به هویت ملی اسلامی شان سخت پایبند اند و این هویت زیر شعار الله اکبر زنده خواهد ماند.

حامد علمی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سوم حوت
حامد علمی
نظرات بینندگان:

>>>   Hamed Shareqi
علمی صاحب محترم وافتخار افغانستان، باز هم ازین مقاله‌ که از واقعه نهایت دردناک تاریخی برای ملت بزرگ و غیور افغان یاد کردید، خداوند متعال شما را حافظ و ناصر باشد.

>>>   Najibullah Noorzad
حامد جان عالیست ایطور تشریع کردید که گویا در ۳ حوت شما هم سهیم بودید نمی دانم در ان وقت چند ساله بودید

>>>   Syed Sabir
علمي صاحب عزيز
اين روز تاريخي بسيار خوب به يادم است
و بايد از اين روز خوب
يادبود شود
و از آن مبارزان راه خدا
و فدا كاري هاي شان
كه با دست خالي قيام كردند
از طرف تمام انسان هاي با غيرت و آزاد منش تجليل شود

>>>   Wais Nassery
قلم تان رسا و‌نویسا باد علمی صاحب عزیز و گرامی . واقعیت های دردناک آن روزگار را و قهرمانی های پرافتخار ملت مانرا نوشته اید .
حفظ الله تعالی

>>>   Bashir Siddiqi
من طفل خورد سال بودم بیاد دارم که نفرهای حزب اسلامی در بام های خانه های مردم تیپ های که قبلن الله و اکبر ثبت شده بود گذاشتن از جمله بام خانه ما و تهدید نمود بودند کسی اگر تیپ را خاموش کند کافر است و مرگ ا ش حتمی است و فردا مردم های اوباش و قمار باز دست به جور دوکانها زدند اصلن مردم کابل علاقه به قیام نداشتن من چشم دید خود را گفتم دل کسی خوش میشود و یا خفه

>>>   Najibullah Noorzad
علمی صاحب این دقیق است که قیام سوم آغاز و رهبری اش از طرف مجید کلکانی سازماندهی شد بطور مخفی در شهر کابل نمی دانم کارته چهار و یا چندول ناحیه اول کابل در ان وقت بنده متعلم صنف پنج مکتب بودم که در کوچه و بازار چنین شایعات را شنیدم

>>>   بلی همان قیام ثمره آخرش چور کابل بیت المال وفروش داروندار این وطن به پاکستان بود ،

>>>   حامد جان علمی
در کشور من و تو آنقدر بازار سیاست گرم است که فرصت بازبینی به گذشته نه طرفدار دارد و نه خریدار.
مگر هم تو میدانی و هم هر آدم با فهمی در حد خودت و بالا تر از خودت که باز بینی و تحقیق همه جانبه تاریخی و علمی هر مقطع از تاریخ راهگشای حل مسائل موجود است.
قیام سوم حوت شهر کابل که من آنوقت تازه شامل دانشگاه کابل شده بودم و خودت هم شاید در همین سن و سال بوده باشی یاد آور خاطرات تلخ و شیرین است. مگر تا حال که حال است معلوم نه شد که قیام از کجا آغاز شد که ها پشت قیام بود و کی ها غفلت کردند و کی ها قربانی دادند و کی ها جنایت کردند.
جسته و گریخته هر کس چیز هایی میگوید و ادعاهایی میکند اما ۴۰ سال پس از آن واقعه جا دارد تا یک تیم تحقیقاتی از دانشجویان رشته تاریخ و جامعه شناسی تحت نظر استادان مجرب در خاموشی کامل به گونه حرفوی آغاز به تحقیقات همه جانبه در این مورد کنند چون تا هنوز شاهدان عینی وجود دارند و محلات هم در دسترس است و افرادی با توانایی های علمی و مسلکی مثل خودت و باقی عزیزان گرانقدر وجود دارند که همکاری کنند و مهمتر از همه که یکی دوتا یا چند تا بی از رهبران سه طرف متخاصم یعنی مجاهدین و کمونیست ها و روس ها هم زنده هستند و چیز هایی برای گفتن دارند و از همه مهمتر ISI پاکستان هم چون حتمن به نحوی در گیر قضیه بود نیز میتواند که چیز هایی را بازگویی کند و در نهایت حد اقل یک واقعه تاریخی به گونه علمی و مسلکی بررسی ،تحقیق و نتیجه گیری شود ‌و دانشجویان عزیز هم شیوه های تحقیق مدرن و علمی و میدانی را به تجربه بگیرند.

امیدوارم که خودت پیشگام این راه شوی چون یکی از شاهدان صحنه های مختلف تاریخ ۴۰ ساله وطنم هستی.
سربلند و کامیاب باشی

>>>   اين قيام جز بدبختى چه به ما داد
قبل از ٣ حوت بد بخت بوديم و بعد از ٣ حوت بد بخت تَر شديم
مثل امروز غنى بد است ولى عبدالله بد تر
باز هم اگر امروز از غنى حمايت كنيم بهتر خواهد بود ورنه پيشمانى يؤدى ندارد
و سلام

>>>   قیام سیوم حوت ١٣٥٨ مردم شریف وآزادیخواه کابل که بانعره های الله اکبر وقیام عمومی علیه قوای متجاوز شوردی سابق وحکومت دست نشانده اش به زعامت ببرک کارمل عکس العمل شدید نشان دادند ورژیم دست نشانده را به شدت تکان دادند وتانک های دولتی وقوای متجاوز شوروی به سرک ها وچوک های کابل برآمدند وازین خوف داشتند که زدو خورد درشهر کابل صورت گیرد با اینکه جنگ های پراگنده وغیر منظم درین روز درکابل وسایر ولایات افغانستان صورت گرفتند وتعدادی ازهموطنان ومجاهدین جان برکف به شهادت رسیدند اما این قیام طویکه لازم بود ظاهرا به پیمانه وسیع صورت نگرفت.نتایج دراز مدت قیام سیوم حوت درجبهات مجاهدین ومبارزین آزادیخواه افغانستان نهایت تاثیر داشتند وبه مجاهدین وآزادیخواهان پیام ومژده عظیمی بود وروحیه آزادیخواهی وپیروزی مجاهدین را نهایت تقویت کردند.قیام سیوم حوت ١٣٥٨ شمسی علیه متجاوزین قوای شوروی وقت ورژیم فاسد ودست نشانده اش به تمامی مردم و حکومات دنیا فهماند که ملت مومن وآزادیخواه افغانستان تاآخرین لحظه میجنگند وبرای حصول استقلال کشور شان به جهاد وپیکار ادامه میدهند.زنده باد شهدای قیام سیوم حوت ١٣٥٨ شمسی مردم شریف و صلحجو کابل، روح شهدای سیوم حوت ملت مومن افغانستان وکابل شاد باد ویاد شان تا ابد درقلوب ملت مومن افغانستان جاودان باد.
ومن الله التوفیق.عبدالرشید ناصری ازآسترالیا

>>>   این نویسنده یا بسیار جوان است و حوادث را از زبان دیگران نقل قول می کند (بگو تا چه شنیده یی) ، یا از حزب گلک بی دین است و یا هم از شاخه هایی درخت چتلستان و یاغربی ها آویزان است.
جان برادر، من در آن زمان در کابل بودم و بسیاری دوستان را از توطئه آگاه ساختم تا فریب نخورده و جان شان را به بخاطر ناحق بخطر نیندازند. با آن که در آن زمان جوان بودم (در دانشگاه بودم) مگر معرفت و تجربه سیاسی و ارتباطات و شناخت (Network) من خیلی وسیع بود. آن چه به یقین میدانم اینست که حادثه ی سوم حوت ۱۳۵۸ سر آغاز مداخلات مستقیم پاکستان و امریکا بود که توسط نوکر زبون "آی اس آی " گلک بی دین و اشتراک بعضی محافل مائویستی پیاده شد ولی دو روز قبل از آن به کنترول خاد درآمد و پرچمی ها هم آنرا به فال نیک گرفتند تا نشان دهند که آنها بعد از گرفتاری ها مردم را مانند امین نمی کشند و بعد از پاکسازی آنها را رها می کنند. آنچه مهم بود دولت تا ساعت ۳ بعد از ظهر خودش را گوشه گرفت (کنترول اوضاع در دست خادیست ها یا تسبیح داران روی سرکها بود) و بعد از آن دست به گرفتاری زد (البته بدون اشتراک روسها) . پلان اصلی امریکا و پاکستان که فیلم برداری کشتار مردم بدست روسها بود ناکام ماند. افراد حزب اسلامی وظیفه داشتند که بعد از فیر هایی هدفمند عقب نشینی کنند و مردم بیگناه (اولین انتحاری هایی بی خبراز اوضاع) را در رگبار مسلسل هایی روسها قرار بدهند. مگر بر عکس برخورد دولت به مراتب ضعیف تر از جنایت رزیم ع و غ در مقابل جنبش روشنی بود!!
یک تعداد محدود از روی پلان نعره ی الله اکبر را سر دادند و تعداد زیاد هم از ترس بر بام بلند شدند زیرا گفته شده بود که هر کی ناله تکبیر نگوید او و فامیل اش را بعد از پیروزی میکشند و حتی بیچاره هندو ها هم در کارته پروان الله اکبر میگفتند. یک همسایه ما (یاداش بخیر) سامایی بود و خپک خپک در بغل دیوار چیغ میزد بالای او صدا کردم که گلویت را پاره نکن او بمن گفت که این دستور است.

درین نوشتار (بخاطر بی خبری قلم زن) خیلی از حوادث آنروز شوم کمبود است:
۱- چور و چپاول هایی آنروز که تقریبأ شروع و نمونه چور هایی بزرگ بعداز ۸ ثور ۱۳۷۰ بود.
۲- خانه ما نزدیک استیشن مرکزی موتر هایی برقی بود (که میراث حکومت داوود خان بود) و این استیشن در یک روز تقریبأ به خرابه بدل شد (تخریب اصلی و دزدی کیبل هایی مسی و فروش آن در چتلستان بعد از ۸ ثور اتفاق افتاد)
۳- من محصل بودم و اکثر لابراتوار هایی پولیتخنیک و مواد درسی آن تخریب شده بودند.
۴- سه نفر رادر منطقه خودمان با چشم خود دیدم که با تبر کشته شده بودند.
۵- در دست بعضی قیام کننده گان اموال دزدی خانه هایی مردم بشمول واترپمپ های چاه دیده میشد.
بطور خلاصه سوم حوت سر آغاز کشتار بی گناهان و چور و چپاول ثروت ملی و اموال شخصی مردم بدست اجیران چتلستان بود که با بعد بزرگتر تا امروز دوام دارد.
وبرای من قابل تعجب است که آیا بعد از پایان استعمار سرخ درین سرزمین (آنهم دستآورد رییسه گرباچوفه (زن گرباچوف) نه این اشرار مواد مخدر) دیگر هیچ‌ قیامی مردمی برضد استعمار غرب درین چهل سال وجود ندارد که همیشه مطابق به تاریخ حوادث قدیمی (۳ حوت کابل یا قیام ۲۴ هرات….) این قدر قلم زنی میشود و آنهم بدون آگاهی از حقیقت آنها. و همچنان هیچگاهی از قیام هایی واقعأ مردمی و رستاخیز طاهر فوشنجی، یعقوب لیث صفار ، ملالی و …. درروز هایی معین شان به این فراست یاد نمیگردد.
آزاده

>>>   در افغانستان یک متل است که میگویند:
یا مرد باش و یا در خدمت مرد باش.
من میگویم یا با علم و دانش باش ویا در خدمت کسانی که علم و دانش دارند باش،تا چیزی یاد بگیرید.
همه بودن قوای امریکا را در افغانستان سبب جنگ و بدبختی و فقر و کشت مواد مخدره و عملی شدن مردم به مواد مخدره و غیره میدانند.
اما گاهی پیش خود فکر کرده اید که همین قوای امریکایی که متجاوز و عامل بدبختی خویش میدانید،از هفتاد و پنج سال بدینسو هم در کشور آلمان و هم در کشور جاپان وجود دارد و هردوی این کشور ها در جهان از پیشرفته ترین کشور های اقتصادی جهان هستند و در رده بندی جهانی در مقام سوم و چهارم قرار دارند.
پس بدبختی شما از موجودیت قوای خارجی،چه انگلیس ها و چه روس ها و چه امریکایی ها نیست،بلکه شما درایت و فهم و عقل و دانش درست نداشتید تا از موجودیت آنها و کمک های علمی وداقتصادی آنها،بخاطر پیشرفت کشورهایتان استفاده کنید.
زیرا شما خود را در دامان همسایه هایتان که هیچوقت نمیخواهند شما پیشرفت کنید و در نتیجه بالای آنها غلبه کنید،می اندازید و از آنها سلاح و مهمات میگیرید و هم در مقابل قوای خارجی و هم در مقابل عساکر خودتان میجنگید و در نتیجه خودتان تیشه بر ریشه خود میزنید.
بعد از برآمدن روس ها از افغانستان،پاکستان توسط مجاهدین وطالبان چه روزگار را بر سر شما آورد؟
همین حالا که آوازه خروج سربازان امریکایی است،وقت پلان جنگ و تجزیه افغانستان توسط ایران و پاکستان تنظیم شده است.
در سمت شمال داکتر عبدالله ث دوستم و محقق و خلیلی،دولت های جداگانه تشکیل کردند و والی های خویش را مقرر کرده میروند و در جنوب و شرق،طالبان آماده داخل شدن به افغانستان هستند.
در مورد ولایت بغلان هنوز به موافقه نرسیدند و پاکستان میگوید که باید به طالبان داده شود،اما ایران میگوید که به مقاومت سمت شمال داده شود.
آماده حوادث و جنگ های بعدی در افغانستان باشید.

>>>   "هویت ملی اسلامی شان"
اسلام "هویت ملی" ندارد. اسلام "امت" مى شناسد.
اسلام در قرن هفتم ميلادى تاسيس شد واژه ملت در اروپا در قرن پانزده ميلادى خال خال ناميده مى شد.
هويت ملى را انجنير غلام محمد فرهاد مشهور به "پاپا غلام" از آلمان در کابل آورد.
حزب افغان ملت !
شعار ? "الله اکبر" شعار نيست يک واژه تکبير براى خداوند که بزرگترين است حتمى وجاويد است
اما زنده بودن "افغان ستان" ? من واژه زبان پارسى خود را يعنى "ستان" را پس مى گيرم و کلمه عربى افغان و فغان را قبول ندارم. يک فرد زبان شناس وجود ندارد که فغ و فق و فغان و افغان کردن را ترجمه کند?

>>>   جناب آزاده!
کجا شد آنانیکه صدای صدای مارکسیزم لنینزم را سرمیدادند ومردم بیگناه را درقیود شب گردی شب ها ازخانه های شان بردند وزنده زیر خاک کردند؟.کحا شد آنانیکه با شعار دیکتاتوری پرولتاریا وحکومت کارگران وطن شان را توسط شوروی های فاسد واشغال گرخراب کردند؟ کجا شد آنانیکه باشعارهای دروغین نان ولباس وخانه وطن شانرا توسط قوای متجاوز شوروی برباد کردند ومیلیون ها مهاجر وکشته ومعلول بجا گذاشتند؟
ع.ناصری ازآسترالیا

>>>   خیلی ها زود طالبان در محور قدرت در افغانستان قرار میگیرند و عصر دزدان و لوتماران و پایان میپذیرد و هم دگر پولهای هوایی ختم میشود . شما شاهد خواهید بود که باز همین رهبران جهادی از محقیق تا خلیلی و کلبدین و ضیا مسعود و داکتر عبدالله به پا های طالبان برای بقای شان خواهند افتاد و هزاره ها بینی ساختگی برایتان درست کنید یا راه فرار به طرف ایران را که خانه ای دوم تان است در پیش گیرید...
غیب گوی

>>>   سر مقاله ایکه توسط اقای حامد علمی نوشته شده است مرور گردید . خیلی ها متاثرم از اینکه جناب ایشان علمی تخلص میکنند ولی ذره ای از الفبای علوم سیاسی بلد نیستند. بهتر میبود ایشان تخلصی دگری را برای شان در لغات نامه ای عمید جستجو میکردند. خیر از این همه حرفها که بگذریم با ید گفت که در افغانستان قیام افسران اردو در بیست و ششم سرطان ۱۳۵۲ و هفتم ثور ۱۳۵۷ یکی بعد دگر افغانستان را به سوی تباهی کشاند حالا به شما دوستان تعلق دارد که تا چه اندازه در این راستا تحقیق میکنید و مواق هستید که ایا برای این تحولات شرایط عینی و ذهنی مساعد بود یا خیر ... و انگیزه های داخلی و بین المللی انرا بدون تعصب و طرف مورد ارزیابی قرار میدهید ..شخص خودم به چند سخن ببرک کارمل که در کتاب عبدالوکیل امده است اکتفا میکنم ... اقای عبدالوکیل که در میان افسران اردو ج. ا. سالهای ۱۹۷۰ جلب و جذب داشت طی صحبتی از ببرک کارمل پرسیده بود که اگر حزب راه کوتاه تر را برای کسب قدرت در نظر گیرد یعنی کودتا و شخص وکیل با مخالفت شدید ببرک کارمل مواجه شده و کارمل اضافه کرده است که اگر چنین کار شود حالاتی خطرناکی به وجود خواهد امد که از تصور دور میباشد و موصوف با کودتا مخالف و انرا عمل خاینانه به جنبش سیاسی میدانست....قربانیان جنگهای افغانستان از هر دو طرف مردم و هموطنان خود ما بود از هر دو طرف مادران و پدران زنان و اطفال عزیزان شانرا از دست دادند. انصاف نه خواهد بود که ما یکی را بر دگری برتر بشماریم . صفوف هر دو جانب به نام وطن و اینده ای درخشان این سرزمین رزمیدند . از موشگافی زیاد میگذریم زیرا از حوصله ای سایت و نبشته خارج است.... امروز اگر صفوف عادی تنظیمها و یا حزب دموکراتیک خلق افغانستان است در فقر و غربت به سر میبرند و به خصوص معیوب در گوشه ای افتاده اند و ماه ها است که تنخواه نه گرفته اند و خود و خانواده های شان گرسنه اند همین است پاداش شان و دگران در قصر های که خواب انرا نمی دیدند مصروف خون نوشیدن مردم اند....
نویسنده ای محترم شما بدون انکه تجارت سیاسی با خون مردم کنید و بدون انکه لاف از مسلمان بودن و اسلام بزنید یکبار پکول تانرا در برابر تان بگذارید
و به گذشته های دور نگاه کنید خوب عمیقا از روی وجدان بدون تظاهر و ریا تمام واقعات گذشته های تنظیمها و حزب دموکراتیک خلق افغانستان را مرور کنید و هم پیامد های اعمال جهادی را انگاه کلید حل تمام مسایل بدست تان خواهد امد..تقاضای من از شما این است که اول ننویسید و اگر شوق نوشتن را دارید با مسوولیت بنویسید...
فخر اهنگر

>>>   جناب ناصری!
شاید این اولین بار باشد که اتفاقی چشم تان به نوشتار من افتاده است و حالا سوالاتی می کنید که من بار ها پاسخ داده ام. "کجا شد آنانیکه صدای ......" را در نوشتار هایی مربوط به دو روز مصیبت بار یعنی "۷ نحس و ۸ نحس ثور" و همچنان "۶ نحس جدی" دو بار نظر داده ام. برای این که سوال تان به دیوار نخورد باید بگویم:
۱- که پیروان "مارکسیزم لنینزم" منفجر شدند (مثل انتحاری) من هنوز خیلی جوان بودم که پی بردم این دو نظریه در یک قالب اول فشار و در نهایت انفجار ببار می آورد (لینینیزم مانند آب اضافی در نسج باعث تغییر فشار آزموتیک و در نهایت تخریب هسته نسج می گردد). لنین( بخاطرعدم معرفت کامل با قانون تکامل)می خواست طفل بجای نه ماه در یک هفته تولد شود (راه رشد غیر سرمایه داری).
۲- بعد از انفجار آن رفقایی که راه چور و چپاول خزانه را بلد شده بودند حالا در کشور هایی امپریالیستی بجای ودکا ویسکی می نوشند و آنانی که به تیوری ها بیش از حد خوش باور بودند هم دیگران را سوختاندند و هم خود را.
۳- همانطوری که قبلأ گفته بودم تمام گروه هایی چپی و راستی از جیب هایی چپ و راست پدر تاجدار برآمده بود تا دیتانت بین شوروی و امریکا را برای ارگ حفظ کند. با آمدن پدر تاجدار هر دو گروه با تمام جنایات شان در آستین هایی او قرار گرفتند (لیست هایی شان را خودت می توانی در حکومت کرزی و ع و غ پیدا کنی)
من آزاده ام یعنی پیرو خاص هیچ مکتب و مسلکی نبوده ام و نیستم بجز مکتب انسانیت و عدالت و از روزی که خودام را شناخته ام تا امروز در بحر فزیک و کیمیا غرق بوده ام و نو شتار هایم فقط برای اینست که هنوز هم خودم را جزلایتجزا سرزمینی که درآن بلخی بزرگ و آزاده آرامیده است حساب می کنم.
آزاده


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است