تاریخ انتشار: ۱۳:۵۳ ۱۳۹۸/۱۱/۷ | کد خبر: 161967 | منبع: | پرینت |
بهعنوان یک جوان تحصیل یافته بدون درنظر گرفتن هر نوع نزاکت برایش نوشتم که چرا کارمندانش بعد از اینکه مرا شارت لیست نمودهاند، از طریق شماره تماس و ایمیل آدرس نوشته شده در خلص سوانح، در جریان نگذاشتهاند. قاعدتاً باید آنها هر کسی را که شارت لیست میکنند، اطلاع دهند تا در امتحان شرکت نمایند. آنها بدون اطلاعدهی مسلکی امتحان را گرفته و شاید هم هزاران نفر شارت لیست شده مثل من بیخبر مانده باشند. شکایاتام را با کلمات جدی اما منطقی و مسلکی با وی در میان گذاشتم.
موضوع: کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی جداً به اصلاحات نیازمند است.
جناب رییس جمهوری!
عبدالوهاب آزاد هستم. سند ماستریام را به کمک مالی (بورسیه) (Open Society Foundation, USA) بنیاد جامعه باز در بخش توسعه پایدار و کارا (کاربردی) بهدست آوردهام و ده سال میشود که با نهادهای ملی و بینالمللی در بستهای مدیریت متوسط و بلند کار میکنم. به چهار زبان میتوانم صحبت کنم و با کمپیوتر هم آشنا هستم. اطمینان دارم که برای احراز بست دوم تمام شرایط را دارم.
آقای رییسجمهور!
همیشه میشنیدم که در دولت فساد است اما از آنجاییکه در ده سال دورهی کاریام برای یک روز هم بیکار نمانده بودم، این مسأله را جدی نمیگرفتم و میگفتم اگر فساد باشد و واسطهبازی، باید من بیواسطه سالها بیکار میماندم. اما خوشبختی قضیه در این بود که من هیچ گاهی هوای کار در دولت را نکرده بودم. شاید همین دلیلاش بوده باشد که به فساد باورمند نبودم.
با کار در نهادهای بینالمللی راحت بودم، معاش و امتیازات خوب میدادند. در کنار معاش خوب، همهی صلاحیتهای لازم برای مدیریت خوب یک تیم ۱۸ نفره را داشتم و دستکم ۸ تا ۱۲ پروژهی موفق تمویل شده توسط اداره انکشافی ایالات متحده را در کارنامهام دارم.
من از وضعیت راضی بودم، اما بر عکس همه اعضای فامیل و مخصوصاً پدرم (عبدالخالق آزاد) بارها از من خواسته بودند که با دولت کار کنم. سالها برای شان دلیل گفتم ولی در نهایت قبول کردم که باید در صدد کار با دولت باشم. اما نه هر کاری، کاریکه حداقل به تحصیلات و تجربهی کاری ده ساله و توقعاتام پاسخگو باشد.
کمیسیون اصلاحات اداری برای من نام آشنایی بود زیرا با هرکسی سر میخوردم از فساد و بیانصافی حاکم در این اداره داستانهایی داشتند؛ چیزیکه من تا دو سال قبل آنرا قبول نداشتم.
جناب رییسجمهور!
تقریباً دو سال قبل و در سایهی حکومت شما این باور من فرو ریخت. تقریباً دو سال قبل بستهای مدیریتی تذکرهی الکترونیکی اعلان شد. خوشحال شدم و گفتم با این اداره میشود کار کرد. من جداً باورمند بودم که در این سرزمین تا زمانیکه سیستمها ساخته نشده است، این سرزمین ساخته نمیشود.
خلص سوانحام را بروز نموده و برای یکی از بستهای کلیدی آن اداره (تذکره الکترونیکی) درخواست دادم، شماره تماس و ایمیل آدرسم را همیشه بررسی میکردم که بیخبر نمانم.
روزی شنیدم که [داوطلبان] این بستها شارت لیست شده و امتحاناتاش هم گذشته است. برایم سوال بود که چرا؟ آخر من همه شرایط لازم برای کار در آن بست را داشتم.
یکی از روزها از طریق گوگل اسمم را در میان افراد شارت لیست شده یافتم که در یکی از بستها مدیریتی ادارهی تذکره الکترونیکی شارت لیست شده بود. جداً از شیوهی کار کمیسیون شاکی شدم و در صفحه فیسبوک ریاست کمیسیون (جناب نادری) همهی مسایل را نوشتم.
بهعنوان یک جوان تحصیل یافته بدون در نظر گرفتن هر نوع نزاکت برایش نوشتم که چرا کارمندانش بعد از اینکه مرا شارت لیست نمودهاند، از طریق شماره تماس و ایمیل آدرس نوشته شده در خلص سوانح، در جریان نگذاشتهاند. قاعدتاً باید آنها هر کسی را که شارت لیست میکنند، اطلاع دهند تا در امتحان شرکت نمایند. آنها بدون اطلاعدهی مسلکی امتحان را گرفته و شاید هم هزاران نفر شارت لیست شده مثل من بیخبر مانده باشند. شکایاتام را با کلمات جدی اما منطقی و مسلکی با وی در میان گذاشتم.
چند روز بعد متوجه شدم که جناب نادری به نامهام در فیسبوک جواب داده و بابت مشکلات موجود در حد یک صفحه پاسخ ارایه نموده است. او مشکلات و انتقاداتم را قبول نموده و توجیهاتی را هم برایم نوشته بود و در اخیر هم معذرت خواسته و تعهد داده بود که برای حل این مسأله در آینده تمام تلاشش را میکند. خوشحال شدم که حداقل یکی از شرایط حکومتداری خوب که همان جوابدهی مسئولان دولتی به مردم است، در این سرزمین صورت میگیرد.
بار دوم وقتی که بست ریاست اجرایی دارالانشای کمیسیون اصلاحات اداری به اعلان سپرده شد، از طریق آنلاین برایش درخواست دادم. ماهها گذشت تا اینکه روزی برایم اطلاع دادند که برای آن بست شارت لیست شدهام. در امتحان شرکت کردم. مرحلهی اولیه را موفقانه سپری نموده و فردایش برای مصاحبه دعوت شدم. مصاحبه واقعاً فوقالعاده بود. کاملاً مطمین بودم که در این بست کامیاب میشوم اما بعداً شنیدم شخصی که مدتی را در ریاست محیط زیست بهعنوان رییس مالی «موسسه افغان اید» بهحیث هماهنگ کننده [کار کرده] و در اداره ارگانهای محلی کارشناس بوده است، در این بست استخدام شده است. به هر صورت چون کار داشتم جدی نگرفتم اما به شفافیت پروسه و خاک زدن به چشم مردم اندک اندک باورمند میشدم.
بار سوم وقتی که بست ریاست اجراییه بورد رسیدگی به شکایات خدمات ملکی اعلان شد، چون تجربهی کافی در این بخش (کارهای اجرایی) داشتم، تصمیم گرفتم که برای این بست درخواستی داده و با خودم تعهد نمودم که اگر در این بست کامیاب شوم با تمام توان تلاش میکنم که بابت شفافیت پروسه، که دو بار شخصاً خودم هم از آن متاثر شده بودم، کار کنم و مفید واقع شوم.
اما متاسفانه بعد از ماهها انتظار مورخ ۲۶ دسامبر ۲۰۱۹ ایمیلی را از کمیسیون اصلاحات اداری دریافت نمودم که چنین نگاشته شده بود: (پایین صفحه)
باوجودیکه بهعنوان مشاور برنامهها در یکی از شرکتهای امریکایی در کابل کار میکنم، تصمیم گرفتم که بابت این مسأله اعتراض کنم.
فورم شکایات را با دقت خانهپری نموده و در بخش تفصیل شکایاتاش نوشتم: «اگر من با سند ماستری و ده سال کار در موسسات بینالمللی در بستهای کلیدی و داشتن تمام مهارتهای لازم برای این بست شارت لیست نمیشوم، باید دلایلاش را بدانم … علاوه بر آن قابل یادآوری است که من تمام اسناد لازم را خدمت تان فرستادهام …»
در تاریخ ۱۹ جنوری ۲۰۲۰ من جواب شکایتام را ذریعه یک مکتوب رسمی به امضای گیسو یاری، عضو کمیسیون و کمیشنر بورد رسیدگی به شکایات خدمات ملکی و پوهنمل دوکتور احمد راتب مظفری، عضو کمیسیون و رییس بورد رسیدگی به شکایات خدمات ملکی دریافت نمودم.
در قسمت توضیحات آمده است که «شاکی محترم به دلیل عدم ارایه اسناد تحصیلی و تجربه کاری به صورت مکمل، غیر واجد شرایط دانسته شده است.»
پایینتر از آن در بخش تصمیم بورد نگاشته شده است که: «بعد از غور و بررسی اسناد واصله، به رویت لایحهی وظایف کاندیدانی واجد شرایط بست درخواستی دانسته میشود که حداقل دارای سند لیسانس در یکی از رشتههای اداره عامه، حقوق و علوم سیاسی، پالیسی عامه، شرعیات (فقه و قانون) باشند در حالیکه شاکی محترم نظر به سند لیسانس فارغ از رشته زبان و ادبیات و به رویت سند ماستری فارغ از رشته هنرها بوده…همچنان شاکی محترم برای وظایف مندرج در فورم درخواستی هیچ گونه سند ارایه ننموده و صرفاً به ضمیمه نمودن سی وی خویش اکتفا نموده است که این سند مدار اعتبار نمیباشد.»
آقای رییسجمهور! لطف کنید به دو نکته توجه کنید
۱. من همه اسناد لازم را برای درخواست به بست مورد نظر در سیستم آنلاین اداره ثبت نموده و فرستادهام. علاوه بر آن باید تذکر داد تازمانیکه اسناد بهگونهی کامل و درست در سیستم آنلاین آپلود نشود، هیچ داوطلبی نمیتواند درخواستیاش را برای کمیسیون ارسال دارد.
۲. علاوه بر آن در این مکتوب رسمی که دهها نفر (شاید هم با معاشات دالری) روی آن کار نمودهاند، حداقل سه تناقض جدی، یک دروغ محض و یک دلیل بیمورد را میبینم. اگر وضعیت همه امورات در کمیسیون اصلاحات اداری (اداره نخبه دولت) چنین به پیش برده شود، وای بر ما و دولت ما!
تناقض و دروغ کدام است؟
اول، بورد رسیدگی به شکایات گفته است که ارایه اسناد بهگونهی ناقص بوده است درحالیکه من همه اسناد لازم را برای آنها فرستادهام.
دوم، بورد رسیدگی به شکایات گفته است که من به رویت سند ماستری فارغ از رشته هنرها میباشم. به رویت کدام اسناد؟ همان اسناد که ناقص است یا هرگز ارایه نشده است؟ زیرا بورد رسیدگی گفته است هیچگونه اسناد ارایه ننموده است و صرفاً به ضمیمه نمودن سی وی خویش اکتفا نموده است. اگر هیچ اسنادی ارایه نشده است، در آنصورت به رویت کدام اسناد شما تفکیک دادید که من از رشته زبان و ادبیات و هنرها فارغ هستم؟
آقای رییسجمهور! تو خود حدیث مفصل بخوان از این این مجمل
از آنجاییکه من ماستریام را از رشته توسعه پایدار و کارا (MA-Sustainable Development Practice, Policy studies department) بهدست آوردهام، برایم واقعاً جالب است که کارمندان این اداره حتا قادر نیستند فرق بین رشته هنرهای زیبا و توسعه پایدار را بدانند و با بیمسئولیتی کامل در مکتوب رسمی اداره سه مسأله در تناقض باهم، یک دروغ شاخدار و یک دلیل بیمورد را مطرح نموده و به فهم خود شان دلیلی ساخته و به شکایات مردم رسیدگی نمودهاند.
جناب رییسجمهور!
اگر واقعاً میخواهید که این اداره؛ آنچه را که شما و مردم افغانستان از آن توقع دارید، برآورده سازد، نیاز است که در قسمت استخدام کارمندان آن در هر سطح (مخصوصاً سطح مدیریتی بلند) تجدید نظر نمایید ورنه با این میکانیزم همه مردم و مخصوصاً تحصیلیافتهگان این سرزمین به صداقت شما نسبت به این وطن مشکوک شده و آمار فرار از این سرزمین هر روز بیشتر و بیشتر میگردد.
اگر به گفتههای من شک دارید، لطف نموده به یک ادارهی غیروابسته (نهاد تحقیق مستقل) مسئولیت دهید تا غیرجانبدارانه تحقیق نموده و گزارش آنرا خدمت تان تقدیم نماید. مطمینم چیزهایی را خواهید شنید که موش هم در گدام انجام نداده است.
مطمینا آن معلومات شما را کمک مینماید تا به مشکلات این کمیسیون بیشتر پی برده و بتوانید برای رفع آن تدابیر لازم را روی دست گیرید. من حاضرم پای آنچه در این نامه نوشتهام، آگاهانه و مسئولانه ایستاده و تا آخر درصورتیکه جناب شما نیاز ببینید، ثابت نمایم که با این ساز و کار ما نمیتوانیم اصلاحات لازم را در سطح ملی به وجود بیاوریم. به گفته معروف، تا که این مکتب است و این ملا – حال طفلان خراب میبینم.
با تقدیم احترامات فایقه
وهاب آزاد
>>> برادر عزیز من درک تان میکنم من هم با سابقه ۱۸ تجربه در بخش های مختلف انجنیری در مرکز وولایات مختلف کشور عزیز در شرایط نهایت دشوار هم چنان داشتن تجربه کاری ادارات بین المللی و ۷ سال در بست ۳دولتی سپری نمودن سیمینار های دراز مدت خارج از کشور طرح ها و پیشنهادات در مورد حفظ مراقبت نقاط اسیب پذیر ارائه داشتم هم چنان رشته تحصیلی ام نیز مطابق استراتیژی همان اداره بوده و یک بار هم مستحق تقدیر نامه با امتیاز این اداره نیز گردیده ام ودوبار در بست دوم ریاست های ولایتی درحضور کمیته موظف سی بی ار و کمیسیون در مقابل کمره امتحان سپری کردم و بنده بست علان شده ام کتبا برایم اطلاع داده شد و امروزصبا جهت پروسس بعدی بالاخره بعد از سه روز اظهار نموده اند یک کاندید از عدم قناعت خویش شکایت درج نموده با سپری شدن ۳۷ رد بدل شدن مکاتیب منابع بشری شاکی بعد از ۳۷ روز رسما از شکایت خویش انصراف داد شاکی دیگری را پیدا کردند او اصلا دریک پروسه امتحان تحریری موفق نشده بود بالاخره ۲ سال شده ای پست توسط یک فوق بکلوریا غیر مسلکی وارثی میشود .و کمیسیون فیصله صادر نموده چون پارچه ها بیرون از کمیسیون توسط اهل خبره بررسی گردیده نتیجه این است سوالات غلط بود کلید سوالات غلط بود ووقت بررسی هم بیشتر از۵ ماه شده بنا بست مجددا بین کاندیدان بشمول شاکی امتحان اخذ گردد حق شارت لست کاندید برنده حفظ است .دوبار به مجلس عمومی کمیسیون مراجعه نمودم
عین معذرت خواهی را از من هم کرده گفت من متاسف هستم که اینقدر در حق شما تعلل صورت گرفته وزیر صاحب اداره گفت انجنیر صاحب من خودم پیشنهاد تان میکنم احساس و کارکرد شما برای من معلوم است چند وقت بعد وزیر صاحب گفت که ریس اداره که خودم در بست سه ان ریاست کار میکردم عازم جاپان است شما اینجا باشین بهتر است زیرا بودنتان اینجا خوب است و شما بلد هستین .
باز امید وار منتظر ماندم تصادف یک سهمیه سه نفری حج بیت الله از ریاست جمهوری به این اداره امد قرعه کشی شد خوشبختانه نام من بر آمد من رفتم به ادای فریضه حج وقتی بر گشتم ان پست که کامیاب بودم آن را هم برای یک سرپرست معامله سپردند و ریاست مرکزی را هم برای یک باالمقطع سپرده اند رفتم حضور وزیر صاحب استعفا دادم ۴۵ دقیقه با من حرف زد گفت ناراحت نشوید انجنیر صاحب من یک جای دیگه شما را حمایت میکنم.گفتم منتظر چی باشم گفت سر پرست منابع بشری هند است بیاید.در تشکیل جدید شما را حمایت میکنم گفتم او بالمقطع سرپرست است وزیر صاحب صلاحیت خو از شما است همان بست من بیکار است تا هنوز لطف شماست فقط پیشنهاد کنین گفتند وکیلان شما با شما رضایت ندارند .بالاخره استعفا را ماندم بر امدم .حالا به شکل قرار دادی ان تی ای کار میکنم .از همان ریاست ها اکثرا توسط غیر مسلکی ها عده حتی با سندهای غیر انجنیر ی و نیمه تمام احراز گردیده.
حالا بعد از یک نیم سال ان پست را به علان داده اند و بمن اصلا اطلاع نداده اند که مصوبه خود کمیسیون هم نزد من است تطبیق نگردید.اول باید کمیسیون بپرسد چرا در ای دوسال یک اداره خدمت گزار بدون سرپرست باقی مانده و چرا مصوبه در وقتش عملی نشده باز یک ایمیل خو برای من ارسال میکردند حالا وزیر صاحب هم استعفا دادند رفتن و من سابقه کاری خود را بنا بر همین حق تلفی از دست دادم .
نتیجه اش برایم این بود که بدون واسطه حلقه های بهم پیوسته هیچ امکان ندارد.من به آن دروازه ها مراجعه نکردم .
بااحترام
>>> غنی خود خوب میداند
مگر خود خواسته تا جز دایره خودی کس دیگر شامل اسرار نشود.
راه حل اش این است که بروید و یازنه محب یا نادری یا چخانسوری یا کدام یک دیگرش شوید مشکل حل میشود.
این حکومت یازنه ها است.
>>> جناب ازاد ،
همان شغل آزادت صد مرتبه بهتر از حکومت یازنه هاست اگر تعیین هم شوی فردا به یک دلیلی دوباره سبکدوشت می سازند
ویا اگر می خواهی شکایتت کابل را بلرزه دربیاورد آنرا به یکی از رسانه های امریکائی به نشر برسان بد ببین چی میشود ،
ر
>>> برادرعزیز شما کاملاً حق به جانب هستید اماکوگوش شنواوچشم بیناکه به نظریات وانتقادات مردم گوش دهند، سراپای این دولت غرق درفساد وگنده گی است . ازهیچ کس طمع نداشته باشید که به صدای شما رسیده گی شود.دعاکنید که زودتراین فساد پیشه گان از افغانستان نیست ونابود شوند.
به امید روزیکه یک دولت مردمی وازمیان مردم بمیان بیاید.
بااحترام
>>> تا غنی و بی بی گل بر سرنوشت ملت حاکم است وضع از این بهتر نمیشود.
>>> فساد تریم دولت در جهان دولت غنی است یک حلقه خبیثه یازنه ها تمام صلاحیت در تقرری ها در ادارات را در دست گرفته غنی تنها در پای پرق فرمان تقرری امضاء میکند بدون انکه بخواند و یا بداند درچنین اوضاع که دولت غنی از جانب کمیسون های بررسی کننده جهانی فاسد ترین کشور جهان نام گرفته و حقا که چنین است امیدی از تطبیق قانون و عدالت و انصاف و سپردن کار به اهل کار از چنین دولت اقای غنی که همه کاره یازنه ها هستند از ذهن تان دور کنید دولت عوام فریب دروغگو تقلبکارقانون شکن مردم ازار وعده داددن های سر خرمن غنی را خداوند زودتر گم کند تاملت ازشر ان در امان گردند .
>>> آقای وهاب واقعا آزاد است. دل پری از دولت اشرف دارد اما در پایان زهر خود را با یک ضرب المثل این گونه می ریزد:
به گفته معروف، تا که این مکتب است و این ملا – حال طفلان خراب میبینم.
از یک فارغ التحصیل آمریکا جز این انتظار نمی رود. آمریکا به کسی مفت در نمی دهد. هزینه کل دوران تحصیل یک افغانی تحصیل کرده آخرش اهانت به دین و مقدسات و ملا و مذهب است. به نظر می رسد این که فراموش شده اید حق تان است.
به گفته شاعر:
پابند امر حق چو نه ای از وفا ملاف
با خالقت چه کردی که با خلق او کنی
تا زماین که جو شما را امریکایی ها می دارد نه به فکر ملت بودید و نه دولت. حالا که اربابت قهر کرده به یاد ملت و دولت افتاده اید.
این نوشته در دفاع از دولت نیست پایان نامه ات و ضرب المثلت بسیار بد است. امیدوارم در نوشته ها و موضع گیری هایت انصاف را رعایت کنید. بدرود آقای آزاد این همه آزادی به صلاح شما نیست.
>>> راه سوم اینست که دل یک دختر قدرت مندان را بدست آوری وبعد یازنه آنها شوی آن وقت کارت چوک است،
>>> تا که این مکتب است و این ملا
حال طفلان خراب می بینم
این یک ضربالمثل معروف است و منظور از ملا این جا همه ملا ها نیست بلکه منظور به گونه سمبولیک مسوول بی کفایت را می رساند حال این مسوول یک معلم مکتب باشد یا یک ملای مدرسه یا هم مدیر یک شعبه و یا هم رئیس جمهور یک مملکت.
و دیگر اینکه در قدیم ها مکتب خانه بود که معمولن ملا های محلی در آن تدریس میکرد و هنوز معلم و مکتب به شیوه کنونی رسم نشده بود.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است