در طول اين سال ها روابط عطا محمد نور و اشرف غنى همواره در نوسان بوده گاه به هم نزديک و زمانى از هم دور شده اند.

در دور قبلى انتخابات در تقابل هم قرار داشتند تا جایيكه عطا گفت كه اگر غنى بخواهد با تقلب به ارگ وارد شود او را با زور به بيرون پرت مى كنيم اما سه روز بعد از تشكيل حكومت وحدت ملى با يک پسرفت به ملاقات غنى در ارگ شتافت و پيروزیش را تبريک گفت.

همين كه عرق غنى از دست و پنجه نرم كردن با عبدالله خشكيد. كوشيد امپراطور بلخ را سبكدوش نمايد استاد عطا زور گفت و بر ضد ارگ بغاوت نمود و به مدت چند ماه با ديدارهاى مردمى غنى را چلنج داد. در اين فاصله كه روابط عطا و عبدالله تيره شده بود. غنى كه مرد مُزدور، حيله گر و بردباری است در يک مانور غيرمنتظره و تفاهم پُشت پرده، سفرى به شمال نموده و عطا را در مقامش ابقا نمود.

بعد از مدتى دوباره اين روابط بهم خورد و عطا سعى نمود همراه با جنرال رازق، همايون همايون، ظاهر قدير و جمعى ديگر ایتلافى را عليه ارگ ايجاد نمايد. غنى او را سبكدوش نمود و مانع پرواز طياره حامل او به قندهار شد. عطا با نااميد شدن از شوراى قندهار دست به دامن دوستم شد و ایتلاف انقره شكل گرفت.

با نزديک شدن انتخابات ایتلاف انقره نيز از هم پاشيد، دوستم جانب عبدالله را گرفت و عطا و محقق دنبال اتمر رفتند. او يكبار ديگر زورگويى را عليه غنى آغاز نمود. تصور می كرد با شمشير اتمر سر غنى را خواهد بريد اما با عقبگرد بزدلانه اتمر سر همه كسانیكه روى اتمر حساب نموده بودند بى كلاه ماند.

عطا كه در سردرگُمى به سر مى برد هرازگاهى بدون مزد از سنگر غنى بر عبدالله مى تاخت تا اينكه دل سنگ غنى احمدزى را نرم ساخته از روى كرم حمدالله محب را به بلخ فرستاد تا او را به ارگ شرفياب سازد.

هرچند تا هنوز از چند و چون تفاهم نور و غنى چيزى به بيرون درز نكرده است اما بدون شک اين دو با هم ایتلاف مى كنند. نخست اينكه هر دو دشمن عبدالله اند و مقوله معروف است كه دشمنِ دشمن، دوست است. ثانيا اينكه با تنگاتنگ شدن رقابت انتخاباتى غنى به همراهى هر آدم چشم پركنى نياز دارد. عطا كه از قبل مشتاق پيوستن بود.

قرار اطلاعات غنى با يک پيش پرداخت، انتظار اعلان حمايت رسمى را از سوى عطا محمد خان دارد و آن اينكه قرار است خالد نور پسر وى را به جاى اديب فهيم در معاونيت اول رياست امنيت ملى توظيف نمايد. از قبل هم نسبت به امنيت وى نگرانى داشتند و تشكيل 150 نفرى را براى محافظت وى منظور نموده بودند.

قابل يادآورى می دانم اينكه عطا محمد نور در هيچ يک از ایتلاف هايش نقش محورى نداشته و يک ضلع اصلى آنها نبوده است بلكه همواره بعنوان كلک ششم كه يا نقش پشتوانه مالى عبدالله را دارا بوده يا در حاشيه شوراى قندهار به سر برده است گاه در پايدان طياره دوستم و زمانى در عقب اتمر قرار داشته و حالا هم عضو فرعى تيم دولت ساز خواهد بود.

آنچه بايد در پايان ذكر نمايم اينكه عطا محمد نور بازيگر پرانرژى، متهور، بی باک و جسوری است كه اصوليت، درايت، واقع بينى و استوارى ندارد بلكه با اقدام هاى غيرعاقلانه، خودمحورانه، خودخواهانه و عجولانه جايگاه خود را در جمعيت اسلامى، خانواده جهاد و جمع هوادارنش به حداقل رسانده است كه وزنه او را در بازى هاى سياسى كاهش بخشيده است.

محمد عارف منصوری

>>>   هرچه مفسد وبیکاذه وواسطه والاست به ریاست امنیت ناملی بفرستید خوب دیپوی است ، این اداره نلاکام بیشترین پول حکومت را مصرف میکند اما هیچ دست اوردی ندارد جز دروغ گفتن ودروغ نوشتن ، رئیس جنمهور باید یکبار این کمپنی خصوصی پنشیر وردک را تصفیه نماید هرچه دزد و دغل واختطاف چی وراهزن که دربنجا لانه کرده جارو شود

>>>   اقای عارفمنصوری در مورد عطامحمدنور تحلیل درست بروی واقعیت های عینی نموده اید کاملا مورد تایید است .باید اضعافه کردکه عطامحمد نور عین رفتار غنی را دارد خود خواه جالب و مغرور گپ ناشنو دیوانه قدرت و جاه و جلال و پول و سرمایه ویک شخص استفاده جو از نام شهید قهرمان ملی کشور احمد شاه مسعودو یدک کشیدن نام شهید صلح استاد ربانی چه جای خنداور است عطامحمد نور خود را شاگرد وفادار به استاد شهید ربانی و وفادار به قهرمان ملی احمدشاه شهید میخواند و برخ همه میکشد اما با فرزندان و دوستان و یاران انها در تقابل خود خواهانه است تکبر و غرور انسان را علاوه از اینکه انسان را براه غلط سوق میدهدخود شخص را افسرده و دیوانه میسازد که نمونه مثال ان را در رفتار و کردار اقای عطامحمدنور بخوبیقال دید است .

>>>   من در زمانیکه عطا علیه ارگ شعار میداد و مردم را تحریک می کرد می گفتم که این تحریکات عطا برای مردم نیست صرفاً به خاطر خودش است و کسانیکه با من در مخالفت بودند حالا اعتراف می کنند که ما عطا را نه شناخته بودیم .
هیچ گربه یی به خاطر خدا موش نمیگیرد.
عطا از همان گربه های است که به خاطر خود در پی هر نوع معامله ننگین است . اما بازهم می گویم که عطا با کسی معامله کرده است که اصلاً به قول و عهد باور نداشته و برای مقصد فوری خود دلبری می کندو بس و عاقبت عطا به خیر که روز قیصار را امتحان کند.
هرکه نا موخت از گذشت روز گار
هیچ ناموزد ز هیچ آموزگار

>>>   هيچگاه از ياد نبريد كه غنى و عطاء هردو از لوگر هستند.
حً ع

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است