موارد جرمی سخنرانی حلیم تنویر
 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۳۸    ۱۳۹۸/۹/۱۸ کد خبر: 161272 منبع: پرینت

سخنرانی "حلیم تنویر" عضو آکادمی علوم و مشاور ارشد و فعلی اشرف غنی رییس جمهور افغانستان در مراسم یادبود "محمد گل مومند " در کولن آلمان روز گذشته که با پیام رسمی اشرف غنی رییس جمهور افغانستان و نماینده رسمی او برگزارشده بود تحت عنوان های ذیل قابل تعقیب و محاکمه است: «تحریک به اعمال تبعیض و تنفر نژادی و ایجاد تشویش و تنش های قومی».

سخنرانی او برای مردم افغانستان چیز تازه ای نیست. طالبان، مولوی نیازی سال ها قبل در مزارشریف، روستا ترکی، اصولی، جنرال جرات و اسماعیل یون و دیگران با تعبیرهای متفاوت چنین چیزهایی را با برهنگی و فاش سخن گفته اند.

اعتقاد این گروه از برهنه گویان در واقع با محتوای اصلی و عملی مشی حکومتداری کرزی و اشرف غنی در سال های اخیر تفاوت بنیادی ندارد بلکه تکمیل حکومتداری آنها و شیوه ای از تلاش های فرهنگی نوع از فاشیزم بدخیم قومی در افغانستان است. اینها همه برای "افغان سازی"، نفی فرهنگ و محو هویت اقوام افغانستان به شکل اجباری تلاش می ورزند. این تلاش ها با شیوه های متفاوت اما با هدف واحد برای کسانیکه حداقل احساس انسانی دارند قابل دید است.

تفاوت در سخن رسمی و غیر رسمی این دو گروه وجود دارد. خلیلزاد، کرزی و اشرف غنی رسمی و عملی در پوشش کلمات چند پهلو به دلیل مقام و موقعیتش؛ زمینه ی "افغان سازی" را آماده ساخته و می سازند اما گروه دیگر از جمله آنها حلیم تنویر دقیقا همان تفکر قومی را با برهنگی و شرارت کلامی چنین بر زبان آورده است:

1. مخاطب اصلی او در این سخنرانی اشرف غنی و پشتون ها است. او پشتون ها را برای رهبری و حکومت بلامنازع از طریق محو فیزیکی و فرهنگی ملیت های غیرپشتون در افغانستان تحریک می نماید.

2. اوکارمندان ارگان (فیلم سازی افغانستان) را "کاپیتالیست ها "می خواند که برای "بی ناموسی دختران افغان" کار می کند.

3. وزیر تحصیلات حکومت قومی پشتون تبار را به دلیل اینکه در کانکور 6 نفر از پکتیا پذیرفته شده است مجرم دانسته و مردم را تحریک می نماید که او را با پاهایش دار زده و آویزان نماید. در این کلمات چندین نسبت جرمی وجود دارد. دروغ، تهدید به مرگ و اتهام به فساد حکومت، وزیر و مسوولین تحصیلات عالی و نیز تحریک مردم جنوب علیه حکومت افغانستان و اقوام دیگر این درحالی است که وزارت تحصیلات عالی به شکل رسمی پذیرش در دانشگاه ها را برخلاف قانون اساسی سهمیه ای ساخته و متهم به قومگرایی، حکومت قومی در افغانستان است.

4. او می گوید: هزاره ها پس از هجوم چنگیزخان به شمال و مرکز افغانستان ماندند. این مردم ساکنان اصلی آنجا را که آریایی ها باشد از سرزمینشان کوچ دادند. معنی صریح سخنان او این است که این قوم ساکنان اصلی افغانستان نیستند. او بدون هیچ سند و مدرکی می گوید این مردم کوچ اجباری را در افغانستان مرتکب شدند. تحریک، ایجاد تنفر و انتقام جویی بر اساس دروغ های تاریخی که هیچ مورخ افغانستان آن را تایید نمی کند.

5. تحریک به دشمنی میان آریایی های بینی بلند و غیر آریایی در افغانستان در اینکه غیر آریایی ها که منظور صریح او "هزاره ها" است سرزمین آریایی ها را اشغال کرده است.

6. تحریک علنی برای از میان بردن دوستم و محقق البته در این جا به هیچ وجه قصد ما دفاع از دوستم و محقق نیست. هیچ نسبت در حمایت و سیاست این دو نداریم اما نفس سخنان تحریک آمیز برای از بین بردن افراد، قوم و تبارشان در ملاعام در تمام قوانین کشورها جرم است.

7. تحریک کوچی ها بر ضد هزاره ها. او در واقع به شکل علنی دوونیم میلیون کوچی را برای تاراج هزاره ها تحریک می نماید.

8. او ایجاد وحدت ملی را از طریق زور و محو فیزیکی اقوام دیگر یک ضرورت ملی می داند و پشتون ها را تحریک و راهنمایی می نماید تا از طریق تاراج زنان و دختران هزاره و اعاده ی حکومت امیر عبدالرحمانی این ضروت ملی را تامین نماید.

رجا رفیق


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حلیم تنویر
مردم پشتون
مردم هزاره
نظرات بینندگان:

>>>   اگر تنویر صاحب برای اینکه وحدت اقوام چنان مستحکم شودکه از فولاد هم محکمتر گردد باید خواستگاری جناب نجیب باور را رد نکندودرکمترین وقت دختر شانرا درنکاح بارور صاحب درآو.رند ومنهم حاضرم مصارف عروسی شانرا بپردازم اینهم سهم من درتحکیم وحدت ملی ،

>>>   تنویر اوغان است و علیه اقوام اصیلی این خاک تاخته است و او هم از نسل اشرف غنی نمک حرام اوغان فاشیست و متعصب است اگر کدام حکومت ملی و غیر اوغانی روی کار میبود این لا مذهب اوغان دیگر پای خودرا به خان گذاشته نمیتوانست.

>>>   آقای تنویر از صحبت هایش معلوم میشود که از تاریخ کشور بنام افغانستان معلومات دقیق علمی و تاریخی ندارد اسناد تایخی به وضاحت نشان میدهند که ترکان که اقوام هزاره جز از آنها میباشد در صد ها قبل از میلاد در این سرزمین رنگی داشتند . شاهان بنام شیران بامیان از همین مردم هزاره بود و از آنها سکه ها موجود است وهم در‌آخرین سند که در یک معید بودای در قسمت از یکولنگ پیداشد.و این کتبه که به زبان باختری و رسم الخط تونانی نوشته شده و در موزیم کابل موجو داست این نوشته که مصادف به قرن قبل اسلام در دیوار معبد حک شده حکمران محلی در این کتیبه از اینکه اقوام تاجیک و ترک را باهم متحد ساخته این معبد را صورت نذریه برای معابدین اعمار کرده است . ایا آقای حلیم تنویر چنین سندی برای اظه
ارات شان ارا کرده میتوانند؟

>>>   "محمد گل مومند" یکی از بدنام ترین ناشخصيت بدون شرف تيورى پرداز و عمال تبعیض نژادی و ستم ملی در ستان ناله و فغ و فرياد وفغان است
محمد کل مومند مسوول تجاوز و کشتار کشور مردم غير پشتون استد. آثار تاریخی را کتب فارسی و اوزبیکی را مانند نازى هاى آلمانبه آتش کشید .

این نژاد پرست نام هاى غير پشتون بويژه پارسى وتورانى زبان تاریخی مناطق و اماکن و شهرها را به زبان افغانى تغيير داد:
*سبزوار به" شیندند" و نام پوشنگ یا فوشنج " پشتون زرغون" نام "قره تپه" را به "تورغندی"
منطقه بلخ نام قریه" چهار باغ گلشن" را به" شینکی" ، نام" قلعه چه " را به" اسپین کوت "، نام" ینگی آرق را به "نویکوت" ، نام "دکبر جین" را به" شلخی" نام "هزاره چقیش" را به" استول گی " ، نام "رحمت آباد" را به "جرگی " ، نام " یول بولدی" را به "لیندی"، نام " ده دراز" را به "غشی" ، نام" قوش تپه" را به "منگولی"، نام "سمرقندیان" را به" زرغون کوت"، نام "حصارک " را به" اوغز "، نام "چهارسنگ" رابه "سلورتیگی"،نام پلاسپوش را به "زوزان " نام "عباد" را" به دیره گی " ، نام" چهل ستون" رابه "غندان" ، نام "کودو خانه را به " باندگی" ، "نام کشک عبدل را به " بانده" ، نام "کول انبو" را به" منده تی"، تغيير داد
محمد گل مومند قریه بهاء الدین " اشپوله " تغییر نام داده شد.
این قبیله سالاران دور از فرهنگ و از آن سوی مرزهای پاکستان خوشحال ختک و رحمان بابا را پیدا نموده خيابانها و حوزه هاى شهرهارا به این طرف مرز به نام خوشحال خان مینه ،مکتب خوشحال خان ، لیلیه خوشحال و رحمان بابا نامگذاری می کنند.

نام " ایلمانی" را به" وچه ونه" ، نام سلطان خوجه ولی را به میروندی، نام "باغ وراق" را به " حاجی کوت"، نام " زاموکان" را به " کاکاکوت" ، نام " بنگاله" را " به ورخی" ، نام " آق تیپه" را به "اسپین کی" ٠نام " تخت سلطان " شبرغان را به" شین کوت" ونام "حسن تابین" را به" غزگی" ٠
در آقچه نام " آقچه نمای " را به " بتی کوت"، نام " گومک صالح" را به "بتی" ، نام " بوینه قره" را به " شول گره" ٠ در ولایت سمنگان نام قریه " گل قشلاق را به " جوغی" نام " کته قشلاق" را به " جگه بانده" نام "مینگ قشلاق" را به "زندی کوت " ، نام " لرغان" را به "کلای وزیر" ، نام " جوی زندان " را به "جوی ژوندون"، نام دره " زندان " را به دره ژوندون تغییر داد٠

در جوزوجان بنابر هدایت محمد گل مومند "کمال الدین اسحق زی " یازده نفر دهقان اوزبیک را زنده پوست کرد وبعد مرده های شانرا در میان خرمن گندم آتش زد، زمانیکه مردم برای شکایت این جنایت اسحق زی نزد ظاهر شاه آمدند حکومت وقت همه شکایت کنندگان را نیز روانه زندان کرد.
محمد گل مومندو دنباله روان وی نه تنها بادست درازی های بی شرمانه درتغییرنام صفحات شمال و غرب کشوراقدام کردند بلکه با بیرحمی صیهونستی خود نام بسیاری از مناطق شهرکابل را به زبان پشتو واشخاص پشتون نام گذاری کردندو بخشهای از قدیمی ترین محل بودباش مردم اصیل و زادگاه روشنفکران نویسنده و شاعر کابل را به نام جاده "میوند!؟ "مسمی کردندو با این پلان های فاشیستی غلام محمد فرهاد "پاپا غلام" عقب اپارتمان های "جاده میوند" را که قبلا" باغها و گل و گلزار بودند به بدرفت بزرگ و متعفن شهر تبدیل کردند نام " کوته سنگی " که نام شاعره" بی بی سنگی" اولین زن سیاست مدار کابل زمین بود و اشعارش بدست عبدالرحمن خان افتاد و وی را در اتاق یا کوته" سنگی" محبوس کرد و نام کوته سنگی از نام این زن مأخوذ گردیده که با سیاست تنگ نظرانه کوته سنگی به " میرویس میدان " تغییر نام داده شد ، نام" ده بوری "را به " جمال مینه " ،نام بخشی از " شاه شهید وسیاه سنگ " را به نام " سید نور محمدشاه مینه" و نام محلی در " ده افشار " را بنام سپین کلی" ، " قلعه ی جرنیل " را بنام " خوشحال مینه " و قستمی از قدیمی ترین نامهای شهر کابل را که بنام کوچه های " بازار ارگ ، خیابان ، پل خشتی ، کوچه علی رضا خان و "شور بازار" یاد می شدند بنام " جاده نادرپشتون " نام گذاری گردید، ومحوطه فواره های این محل را " پشتونستان وات " نام گذاری کردند آنطرفتر "پشتنی تجارتی بانک "عرض اندام کرد، نامها آب ورنگ فاشیستی ( پشتون تباری ) بخود گرفت همچنان مکرویان اول را بنام" نادرشاه مینه" و منطقه وسیع دیگر را بنام " وزیراکبر خان مینه " نام گذاری کردند همچنان تعداد زیادی از مکاتب را در شهر کابل بنام اقوام پشتون کردند. پختانه و پشتون و پشتانه و پختون و پشتنى و پشتو که گردانهاى يک نام و واژه و سه نام مترادف ديگر افغان به معنى ناله و فرياد وپټهان و روهيله بخود را به خود قبول مى کنند ولى پارسى و تاجيکى و ايران و اران و آرين و و آريا نا و آرياوج ارانشهر و ايرانشهر و نيران و آرياورتا را گردانهاى واحد اسمى از همان کنده کلمه آريايى ويا اير ى قبول نمى کند. اين اشخاص پشتون بسيار سبک و نفرت زياد به خود دارند واحساس تحقير و حقارت و کمبودى دارند از همين جهت مى کوشند خود را بالاتر جلوه دهند.همين حقارت فرهنگى اساس تفکر فاشيزم است:هيتلر قد کوتاه چشم سياه و موى سياه بود و در ذات خودهيتلر پسر آلوئيس هیتلر بود. آلوئيس هیتلر فرزند نامشروع (حرامى) آنا ماریا شیکلگربر بود.
هيتلر پيشوا و ديگر معيوبين اش از نژاد آريايى قد بلند مو طلايى چشم سبز وآبى بينى کوتاه زيرا يهود ها بنى دراز و کج داشتند.

>>>   تحریک به دشمنی میان آریایی های بینی بلند و غیر آریایی در افغانستان در اینکه غیر آریایی ها که منظور صریح او "هزاره ها" است سرزمین آریایی ها را اشغال کرده است.آريايى ها در فاشيزم آلمان بنى بلند و بنى کج نيستند بلکه مردمان سامى يهودان عبرى و عربها هستند افغانان که نام تبارى پشتونهاست چونکه بينى بلند و کج اند در زمان فاشيزم هيتلر منفور ولى اکنون دوست داشتنى!بينى بلند از نام اش پيداست مغرور وباغيرت!غرور وغيرت و آبله در روى يک کنده مى برايد. ما مردم بينى کوچک جراحى پلاستيکى نياز نداريم ما شکر افغان نيستيم

>>>   احمق هایی چون حلیم تاریک دروطن مامتاسفانه زیاد است.
اگراو احمق نمیبود باید میگفت.
روابط متقابل خویشاوندی میان همه ملیتها.
عاقل

>>>   وقتی ۲۰ سال پیش اذعان کردم که اضافه تر از۹۹ فیصد افغانها تاخر عقلی پیشرفته داردند٫همه دوستان برویم خندیدند.قبول کنید همچو یک طرح احمقانه مثل اقای تاریک برای طفل پنج ساله سایر کشورها قابل تمسخر است.
راوی

>>>   تا که زندگی مشترک با پشتون یا اوغان ادامه دارد همه این بدبختی ها هم ادامه دارند.
کدام قومی و کدام گروهی مگر بستر مناسب برای تقلب خیانت دزدی انتحار انفجار زورگویی تعصب تمامیت خواهی و عقبگراهی را بیشتر از همه مساعد ساخته است؟ جواب واضع است، اوغان. اصلاح شدنی هم نیستند.

>>>   متعصبترین گروه همین اوغانها یاپشتونها هستند۰
همین اوغان ها یا پشتونها هستند که گاهی طالب میشوند، و گاهی گلبیدینی، گاهی داعشی، و حتی گاهی جنایتکاران خلقی و نجیبی ویا فاشیست های اوغان ملیتی میشوند۰ ولی بازهم خود اینها و رهبر های اینها بر اساس همان روابط تعصبات قومی و پشتونولی خود همه باهم یکی میشوند، یعنی چون همه اوغان هستند و باهم وجه مشترک تعصبی قومی دارند به اساس همان وجه مشترک باهم همبستگی و همکاری میکنند۰ خلاصه که تمام این وحشت و کشتار ها را همین اوغان ها میکنند، فقط به اشکال مختلف، ولی بازهم به اساس همان مشترکات قومی تعصبی از همدیگر دفاع میکنند و انگشت ملامت را هم با دیده درائی بطرف دیگر اقوام یعنی غیر اوغانها میگیرند۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است