سروردانش جمعی از هزاره ها را به ارگ آورد و برای آنها سخنرانی کرد.

این سخنرانی در واقع فرافکنی 5 ساله ی کسی بود که بحیث معاون یک حکومت شوونیست، خودکامه و دیکتاتور از سوی مردم مورد نقد بیرحمانه قرار گرفته بود. دانش که مشهور به داشتن سعه صدر، فرهنگمداری، صبر و شکیبایی بود در این سخنرانی از طاقت و استطاعت او خبری نبود. او در مجلس هزاره ها برای خوشخدمتی به بادار سخنانی را بر زبان آورد که بطور مستقیم مخاطبش هزاره ها بودند.

به این حرف های بی سروپا و مملو ازعقده های سرخورده وی آن هم به آدرس قوم خودش توجه کنید که:
«اما کسانی که با ما نبودند و یا هم نمی توانستند که با ما باشند عبارت بودند از: زورمندان محلی، گروه های مسلح غیرقانونی، طرفداران تشدید تقابل های قومی، سیاستمداران شکست خورده و تشنگان زروزور و همه کسانی که همواره از توده های مردم و حتی امروز از شهدا نیز ابزارها و پله هایی ساخته اند و می سازند برای صعود به مقام و قدرت و ثروت و رسیدن به منافع شخصی و خانوادگی و...»

دانش درواقع برای رسیدن به قدرت سیاسی و به پیروزی رسانیدن اشرف غنی بالای خود و قوم خود عریضه کرد. مگر دیوار کوتاه تر از هزاره ها را پیدا نتوانست که آنها را «زومندان محلی، گروه های مسلح غیرقانونی، طرفداران شدت بخشی تقابل قومی، سیاسیون شکست خورده و حریصان زر و زور... » خطاب کرد؟

این سخنان تکرار همان سخنان تیم ارگ و اتاق های فکر شوونیسم است که در مجالس و محافل خصوصیشان پیوسته این واژه ها را نشخوار می کنند و برای در هم کوبیدن مخالفان خویش با استفاده از این اصطلاحات نخ نما شده، نقشه راه سرکوب جوامع محروم را ترسیم می کنند. فقط سروردانش آمد این طرح اتاق های فکر شوونیسم را به آدرس هزاره ها حواله کرد و گفت 65 درصد هزاره ها که به ما (تیم دولت ساز) رای نداده اند اینگونه افراد آنها را رهبری می کنند.

نخیر آقای دانش، اول اینکه 35 درصد هزاره ها برای اشرف غنی رای نداده اند. خوبترین مثال دایکندی زادگاه خودت است یکبار به وجدان خود مراجعه نما و بپرس که چند درصد مردم دایکندی به غنی رای داده اند؟

دوم اینکه هزاره ها به سیاسیون شکست خورده که منظورت خلیلی و محقق است هم را ی نداده اند. فقط نقش شیخین را در تظاهرات چند روز پیش کابل همه محک زدند. گذشته از آن عبدالله و غنی دوروی یک سکه اند عیب غنی این است که در مقام سخن «هزاره، هزاره می گوید.» اما در مقام عمل یک گام هم برای هزاره برنمی دارد و برای سربریده شدگان هزاره حتی یک تسلیت خشک و خالی هم نمی دهد و همه چیز را به آینده موکول می کند مثل ولایت شدن جاغوری و پروژه های زیربنایی درهزارستان و غیره اما عبدالله در مقام سخن و عمل آنقدر متعصب و آب زیرکاه برای هزاره ها است که حتی ازگرفتن نام هزاره، از بیان ستم تاریخی بر هزاره و از محرومیت دایمی هزاره آگاهانه طفره می رود چه در دوران وزارت خارجه و چه در این 5 سال حکومت وحدت ملی حتی یک گام کوچک و بسیارکوچک -مثل تقرری یک مامور عالی رتبه درمربوطات ریاست اجرایی- هم نگذاشته است.

بنابراین آقای دانش با این سخنرانی خود «نه کرسی فلک را زیر پای غنی گذاشت» تا اگر بوسه به آن زده بتواند. ما همیشه شاهد غیبت دانش در جلسات مهم غنی هستیم. خدا کند که با این «بوسه زنی» و تحقیر قوم خود حداقل در کنار فضلی رهبر روسپی خانه ارگ قرارگیرد و در جلسات مهم سروکله اش پیدا شود.

دیگرغنی چه می خواهد؟ آغابلی گوی مثل او شاید در دربار امپراطوران و شاهان و از جمله امیرعبدالرحمن پیدا نمی شد که ایشان حی و حاضر و خدوم کمربسته ای دربارش است.

علی تقوایی

>>>   اوبیادر همو راس میگه ،گرچه صد پیصد حکیکت نیست چون اکثرا دزدهای شمالی عطا چور کانونی بسم اللهِ مختلس همه با این تیم هستند

>>>   جایی تعجب نیست، می گویند پیش‌از سخن گفتن بی اندیش و برای اندیشیدن عقل سالم بکار است. هیچ عاقلی از فاشیسم دفاع نمی کند.
آزاده

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است