گروهی بر قتل دهها هزار انسان افتخار کردند و گروهی دیگر در صدد توجیه شرعی برآمدند. با توجه به گسترش ابعاد تحلیلها در اینباره نیاز است تا سخنی چند از منظر تاریخ گفته شود... | ||||
تاریخ انتشار: ۱۹:۴۸ ۱۳۹۸/۸/۱۶ | کد خبر: 160821 | منبع: | پرینت |
تصور بر آن بود که حاشیههای فیلم «پانیپت» و کارکرد «سنجیدت» که هنوز به دید نیامده، چونان حواشی بر «پته خزانه» و سخنان «ناشناس» زودگذر باشد و پس از چند تحلیل و تجزیه و حمله و ضد حمله فروکش کند؛ اما با گذشت هر روز به نظر میرسد که این موضوع ابعاد تازهتری پیدا میکند و کار از فضای فیسبوک وطنی به رسانههای مهم جهانی هم کشانده شده است.
گرچه در بدو امر قصد بر نوشتن در این زمینه نبود؛ اما وقتی دیده شد که برخِ اشخاص، کسانی چونان استاد دانشگاه، در وارونه نشاندادن مسایل تاریخی از هیچ تلاشی دریغ نمیکنند؛ گفتم ناگزیر باید نوشت. یکی نوشته که احمدشاه ابدالی به خواست خلیفۀ عباسی به تهاجم به هند پرداخته است! دیگری این مسأله را به خلیفۀ عثمانی نسبت داده! سومی پای محدث دهلوی را پیش کشیده و این حملات را به درخواست او مبتنی دانسته است.
گروهی بر قتل دهها هزار انسان افتخار کردند و گروهی دیگر در صدد توجیه شرعی برآمدند. با توجه به گسترش ابعاد تحلیلها در اینباره نیاز است تا سخنی چند از منظر تاریخ گفته شود:
1) ما نباید از کشف حقیقت بترسیم و باید بدانیم که به قول قدیمیها آفتاب تا ابد در پس پردۀ ابر باقی نمیماند. شما هرقدر کوشش کنید باز به قول قدیمیها آفتاب را با دو انگشت، پنهان کرده نمیتوانید. مگر نه آن است که هرچه عبدالحی خان حبیبی و همکارانش در بارۀ پته خزانه رشته بودند، با یک مصاحبۀ ناشناس، پنبه (!) شد. یادمان باشد که ما در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات زندگی میکنیم. شاید ذهن عدهیی را بتوانیم برای مدتی فریب دهیم، شاید سخن ناحق را چند روزی به کرسی بنشانیم، ولی این مسأله دیردوام نخواهد بود؛ زیرا پخش و نشر اطلاعات را در این روزگار جلوگرفتن ناممکن شده است.
2) در مورد لشکرکشی به هند فرض را بر این بگیریم که مثلاً خلافت عباسی تا سدۀ 12 هـ.قـ. دوام یافته باشد، آیا اجازۀ خلیفه، چیزی از اصل قضیه را کم یا عوض میکند. آیا از تعداد قتل 75 هزار انسان، از دو طرف میکاهد یا بدان جنگ مشروعیت میبخشد؟ در حالی که نسبت دادن این امر به خلفای عباسی نه تنها که کذب، بل مضحک هم است؛ زیرا خلافت عباسی در سال 656 هجری، به دست چنگیز جا تهی کرد. آن وقت چیزی که وجود ندارد چگونه ممکن است، مجوز جنگ صادر کند. مگر آنکه تصور شود که روح نخستین خلیفۀ عباسی، ابوالعباس «سفاح»، بر کالبد احمدشاه ابدالی، تناسخ کرده باشد.
3) در مورد خلیفۀ عثمانی، هم سندی در دست نیست که نشان دهد، حکم تهاجم به هند را صادر کرده است. بلکه اسناد موجود عکس قضیه را نشان میدهد! با این شرح که احمدشاه ابدالی پس از جنگ پانیپت نامهیی به سلطان مصطفی ثالث نوشت. این نامه تا اکنون در آرشیف ملی ترکیه موجود است و انجمن تاریخ افغانستان آن را در هیأت یک کتاب چاپ کرده و خوشبختانه که در بازار کتاب کابل یافت میشود؛ من مطالعۀ این نامه را که به شکل کتاب چاپ شده به دوستان توصیه میکنم! نکات مهم فراوانی دارد و یکی آن که نامه پس از جنگ پانی پت نوشته شده و خلیفۀ عثمانی آن را بلا جواب گذاشته است. به جز این هیچ سند دیگری موجود نیست که از روابط میان امپراتوری عثمانی با احمدشاه ابدالی سخن گفته باشد. با این بیان حتی اگر فرض را بر این بگیریم که خلیفۀ عثمانی چنین حکمی داده باشد، آیا میتواند اصل قضیه را عوض یا توجیه کند!
4) همچنان که احمدشاه ابدالی برای افغانان قهرمان است، چنگیز برای مغولها و تیمور برای ازبیکها قهرمان است؛ اما قهرمان هندیها گاندی است که برهنه و گرسنه و بدون سلاح به میدان مبارزه پای گذاشت. موسلینی و هیتلر و استالین هم برای عدهای قهرمان بودند یا هستند؛ اما دنیای امروز فقط گاندی را میپسندد در دنیای ما برای مثلاً اکثر مردم آلمان حتی نام هیتلر هم شرمآور تلقی میگردد. پس نباید انتظاری جز این داشت که در این روزگار، هندیها از کسی قهرمان بسازند که حجم تهاجم و نهب او برای هندیها ویرانی و تباهی در پی داشته است. جنگ در هیچ دین و آیینی ستوده نیست، مگر آنکه مورد تجاوز قرار بگیری. جنگ پانی پت اگر مقدس باشد، برای مدافعان است نه مهاجمان.
5) برای درک بهتر از جنگ پانی پت و هفت هشت بار تهاجم احمدشاه ابدالی به هند، به دور از قهرمانسازی و قهرمانبازی، بهتر است به اهداف و نتایج این نبردها فکر شود. منابع تاریخی از 22 بار لشکرکشی به جانب هند، پیش از روزگار احمدشاه ابدالی خبر میدهند. یعنی از زمان خشایارشاه تا اسکندر مقدونی و تا روزگار نادر افشار، سرزمین هند، 22 بار مورد تهاجم جنگجویان قرار گرفت و در تمام این موارد، درست از همین جغرافیای افغانستان کنونی حملهها به جانب هند سازماندهی شد. ولی نکتۀ مهم این است که هدف برای تمام 22 بار یک چیز بوده و آن رسیدن به منابع مالی آن سرزمین و نه چیزی دیگر.
6) علتالعلل تهاجمات، چنانکه تاریخنگاران نگاشتهاند چیزی جز تصرف منابع مالی و سرمایههای سرزمین «تاج طلایی» نبوده، چه قبل از احمدشاه ابدالی چه پس از او. حالا چگونه است که تنها تهاجم احمدشاه ابدالی از این قاعده مستثنی میشود؟
برای وضاحت بیشتر به برخی از اهداف عمدۀ تهاجم به هند در زمان احمدشاه ابدالی اشاره میگردد:
الف: تهاجم در آن روزگار یک رسم بود، همچنان که حالا هم هست. مگر اسراییل 90 درصد خاک فلسطینیان را اشغال نکرده و مگر تا هنوز به اشغالگری ادامه نمیدهد؟ روسیه چه؟ بخشهایی از اوکراین را مگر تصرف نکرد! امریکا مگر به افغانستان و عراق و سوریه لشکر نکشید؟ در آن روزگار وسعت قلمرو و گسترش حاکمیت بر اعتبار شاهان میافزود؛ از این جهت آنان به لشکرکشی مبادرت میورزیدند.
ب: اصل دیگر چنان که پیش از این اشاره شد، منابع مالی بود که فرصت جنگ را فراهم میساخت. احمدشاه ابدالی اگر برای حاکمیت لشکر کشیده بود، باید چونان ظهیرالدین محمد بابر، سلسلهیی را ایجاد و سلطهاش را حفظ میکرد و هفت هشت بار به سمت هند نمیتاخت. هر بار که او به هند رفت، مال و سرمایۀ هندوان را با خود به قندهار انتقال داد. البته این نکته مهم است که این مال و سرمایه فقط برای یک عده یعنی سران قبایل تقسیم میشد و کلّیت جامعه از آن منتفع نبود. چرا لشکرکشی به هند هماره تکرار شد؟ هر زمان که صندوقها و کیسهها خالی میگردید به قول قدیمیها فیل مهاجمان به یاد هندوستان میافتاد و رنج هندوستان فقط برای پر طاؤوس به دستآوردن بود نه چیزی دیگر.
ج: میماند پهلوی دینی قضیه که برخی تلاش کردند که این لشکرکشیها را از منظر دین توجیه کنند. واقعیت آن است که اسلام، به سرزمین هند به شمول پاکستان و بنگلدیش امروز، نه با جنگ که بل با تجارت و عرفان اسلامی رسوخ کرد و بعدها لشکرکشیهای محمود غزنوی نیز سبب گسترش آن شد. اما در زمان احمدشاه ابدالی حکومت سرزمین پهناور هند در دست مسلمانان بود. تاریخنگاران معتقدند که این لشکرکشیها حاکمیت مغولان مسلمان در هند را تضعیف و زمینۀ تسخیر هند به وسیلۀ استعمار انگلیس را فراهم ساخت. تا جایی که همان استعمار انگلیس بود که نواسۀ احمدشاه ابدالی را پس از تسخیر کامل سرزمین هند، دقیقاً بر جای او بر تخت قندهار نشاند و سپس او را به کابل برد. حالا چرا اول قندهار را به جای کابل انتخاب کرد، شاید خود حدیثی باشد!
و اما نتیجۀ آن لشکرکشیها چه بود یا چه شد؟ راستش همانگونه که از قدیم گفتهاند، در جنگ حلوا بخش نمیکنند. محصول جنگ قتل و ویرانی است، فرق هم نمیکند که در کجا اتفاق میافتد و توسط چه کسی اتفاق میافتد. جنگ برای تمام طرفهای درگیر زیانآور است. البته ممکن است عدۀ کمی از آن نفع ببرند. جنگها گاهی چنان ویرانگرند که هرگز نمیتوان ماحصل آن را جبران کرد. به عنوان نمونه فکر میکنید آثار جنگ در عراق، سوریه، یمن، فلسطین یا همین سرزمین خودمان را در چند سال میتوان از بین برد؟ فرض کنید بتوانند یا بتوانید آثار مادی جنگ را از میان بردارید، آثار معنوی آن را که نمیشود زایل کرد! چه کسی میتواند برای کشتگان جنگها جان دوباره ببخشد؟! افزون بر این تهاجمات به هند حکومتهای مسلمان آن سرزمین را تضعیف کرد و زمینه را برای تسخیر هند توسط انگلیس فراهم ساخت. البته بعدها جای پای انگلیس را در قندهار و کابل و کجا و کجا هم باز کرد. سرمایههایی که از هند، تحت هر نام و هر عنوانی آورده شد، هرگز در راه منابع و منافع عام استفاده نشد، بلکه در بین سران قبایل تقسیم شد. و از همه بدتر که تهاجمات به هند، سبب گردید تا یک عده کمکاریهای آن روزگار را به اشتغال در جنگها توجیه کنند! پس این جنگها چه سودی برای ما داشته که این همه از آن دفاع کنیم؟!
سید مسعود حسینی
>>> Naeyb Ahmadi
از قدیم یک متلی است که میگویند وقتی چوب را بردارید گربه دزد از خود میشود . و فرار میکند .
حالا هنوز فلم پخش نشده بیشتر میخواهند کار ها خلاف که قبایل شأن انجام داده خوب جلوه دهند و خود را بیگناه و پاک حساب کنند .
مانند گلبدین که میگوید من پاک و بی گناه هستم تمام ملت افغانستان برای من تهمت میزند .
حالا قبلا از این فیلم پخش شود میترسند افشا شوند .
>>> Abdul Azim Kaihan
حالا دیده شود که ما از نظر مردم دیگر چطور بودیم!😊
دقیقا در جای قرار گرفتیم که شاید نمیخواستیم.
حالا تا بعد از دیدن فیلم سانجی دات را به خدای مهربان سپردم
>>> Safi Sangani جناب استاد!!
همان قسمی که گفتید که برای روسیه و آمریکا بخاطر منافع مادی شان و وسعت حاکمیت خود تلاش دارند و اکثری افراد به آنها حق هم میدهند، باید گفت که احمد شاه ابدالی هم در وقتاش آدمی بود و برای گسترش قلمرو و حاکمیت خود ممکن دلایل را داشته بوده باشد.
>>> سید ابوبکر قریشی
اگر بزرگان ما به عوض تهاجم و تجاوز به کشور های همسایه به پیشرفت و اعمار زیر ساخت ها توجه میکردند ، که اگر درک و دانشش را میداشتند ، حالا ما روز مان این نبود .
>>> Niman Zhaman Eshaqzai
با سلام و ودرود
به گفته خودتان هرکس(گاندی،موسیلینی.......) برای کشور خود قهرمان است اما احمد شاه ابدالی چرا برای ما قهرمان نباشد. شاید سنجی دت در فلم خود آنرا قهرمان معرفی کند اما صد حیف که بعضی ها یعنی ساکنین این کشور او را قبول ندارد چون تعصب در رگ و ریشه آنان جا گرفته .
>>> عبدالولی جبران الکوزی
استاد نکاتی خوبی رااشاره نمودید.
خیلی خوب جملات تان پیوسته اما تاریخ جنگ ها با هند ودلایل جنگ وتهاجم به مادیات پیوند دادید.
معنویات موضوع را برای دوستان به تشریح نگرفتید.
مثال در جنگ آبشار کابل بین وحدت و اتحاد مزاری فقید و استاد سیاف هردو مجاهد هردو رهبر یکی میخ میکوبید یکی پستان برش میکرد.
تفکیک مادیات ومعنویات جنگ شان را تاریخ تفکیک خواهم کرد
کتاب بنگله دیشی طاها ترجمه اخگر را مطالعه بفرمائید.
روشن میشود احتمالآ شما هم برایش بابا خطاب کنید .
یا با به مزاری برایت با به است اما برای یک مجاهد اتحاد یا یک پشتون یا تاجک آبشار وسیلو میخکوب وسینه بر بیشی نیست
در هیچ جنگ مشخص نیست کی مقصر است .
امااین یک حقیقت است کشوری ازدریای آمو تا هیرمند دردریای سند بنام احمدشآه ابدالی افغانستان ساخت وحالا تامیدان شهر مدیریت نمیشود.
>>> Masih Nadim
فیلم پانی پت براساس سند «خیانت» سیک ها ساخته شده
دلهره یا شادمانی افغان ها از نمایش فیلم پانی پت از بهر چیست؟
فیلم هندی پانی پت، نه تنها برای سیک های هند، بلکه برای مردم افغانستان از نظر تاریخی، جنبه حیثیتی دارد. این نخستین بار است که یک فلم هندی قبل از نمایش، برای ناظران اهل افغانستان در شبکه اجتماعی جاذبه آفریده و انتظار داغ پدید آورده است. آشوتوس گوارگر، کارگردان فیلم های مشهور تاریخی، خود از اهالی مهاراته های هند است. او دراصل، از بلند پروازی های تحریک آمیز اکثراً منفی سیک های هند دلخور است.
رگه های حساس وقایع در نبرد پانی پت، در سال 1761، هم در هندوستان، پاکستان و افغانستان تا کنون مخفی مانده است. به همین سبب، احمد شاه ابدالی، در میان مردم هند، مظهر تجاوز و غارت، و در افغانستان، حداقل درتواریخ رسمی و تباری، قهرمان معارک ماندگار و شاخ غیرت و شمشیر زنی به حساب می آید.
به نظر می رسد که هردوی این دیدگاه، نیمه درست و نیمه نادرست است.
آن چه کبریت جنگ پانی پت را شعله زد، امضای پیمان سیک ها با احمد شاه ابدالی است. احمد شاه علاقه چندانی به غارت یا تسخیر پایدار قلمرو مهاراته ها به شمول دهلی نداشت. او حوزه محروسه خود را از مشهد تا کشمیر و پنجاب تعریف کرده بود؛ همان گستره ای که بعد از کشته شدن نادرشاه افشار، وی خودش را میراث گیر آن قلمرو ها می دانست. احمد شاه، مردی نظام ساز و بنیاد گذار یک مرکزیت تعریف شده و استراتیژیک نبود؛ اما قصد داشت بعد از سروسامان دهی حوزۀ درآمدزای هند، قلمرو محروسه نادرشاه در ایران زمین را به طور کامل تحت سیطره در آورد. این مساله ای بود که هوا و هوس کمپانی هند شرقی را که تازه در سواحل بنگال درحال استقرار بود، برای همیشه از بین می برد.
ایران و بنادر راهبردی آن نباید به دست درانی می افتاد. انگلیس به کار افتاده بود تا با شمشیرسیک ها، کمر پلان های احمد شاه را به دو نیم کند؛ تا در مرحله بعدی، زمینه برای شکسته شدن ستون فقرات مقاومت ملی مهاراته ها به عنوان قدرت ملی هندی ها فراهم آید.
وقتی لشکراحمد شاه از مسیرقندهار به سوی هرات طی طریق می کرد، سیک ها نقض پیمان کرده و حملات سنگین و بی رویه ای را علیه حاکم انتصابی احمد شاه ابدالی در سرزمین پنجاب آغاز کردند که تلفات سنگینی به بار آورد. احمد شاه این مورد را پیش بینی نکرده بود. تیمورشاه فرزند ارشد و حاکم پنجاب سراسیمه به سوی پشاور گریختانده شد. این خبر، خشم احمد شاه را شعله ور کرد. او مردی روحانی مشرب بود و نظام مالیاتی را به طریق عادلانه برقرار می کرد و اندرین ره، اکثراً با گذاره بود از زیاده روی ها درمیدان جنگ و پس از جنگ اجتناب می ورزید. اما این بار، جنگی از نوعی دیگر رقم خورد. وی سرزمین پنجاب را عبور و در نزدیکی های دهلی در میدان پانی پت با لشکرهای طویل تازه از راه رسیدۀ مهاراته ها مقابل گشت.
سیک ها به تحریک انگلیس ها، قبل از آن که موافقت نامه رسمی با احمد شاه ابدالی را مطرود و زیر پا کنند، با فریبکاری، رهبران مهاراته را از سراسر هند به دهلی فراخوانده و به آن ها وعده داده بودند که 60 هزار سیک همراه با یک صد هزار رزمنده و خدمه اردوی مهاراته، کار احمد شاه را یک طرفه خواهد کرد. وقتی لشکراحمد شاه پنجاب را مسخر شد، قاصدان پیشاپیش پیام آورده بودند که جبهه اصلی در پانی پت گسترده شده است.
وقتی احمد شاه به رزم مهاراته ها به پانی پت کشید، سیک ها به فرمان انگلیس ها، از اشتراک در جنگ درکنار مهاراته ها پرهیز کرده ورهبران مهاراته را ناگهان در دام یک جنگ از قبل نقشه شده با یک دشمن بسیار مجرب و صاحب سازوبرگ نظامی ( احمد شاه) رها کردند که شرح تراژدی آن در کتب تاریخ هند و افغانستان آمده است.
درسناریوی اول، آشوتوس گوارگر، محقق مهاراته، نام اصلی فلم پانی پت را از آن رو « پانی پت، آن خیانت بزرگ» گذاشت که قصد داشت برای اولین بار، طومار حیثیتی دروغین سیک ها مشهور به شیران پنجاب را در هم بپیچد. حکومت هند مداخله کرد و برای پرهیز از یک نا به سامانی اجتماعی، از ساخت فیلم با سناریوی اولی جلوگیری کرد. در تحقیقات کارگردان فیلم متکی به مدارک موثق آمده است که احمد شاه ابدالی طرحی برای کشتار و تسخیر سرزمین مهاراته ها نداشت و فقط به حدود جغرافیای مالیاتی خویش قناعت کرده بود؛ اما سیک ها بالاثر تحریکات انگلیس، فاجعه کشتار پانی پت را طراحی کرده بودند. منطق جنگ غیرقابل پیش بینی است و فجایع بسیاری به وجود آمد.
حال معلوم نیست که فیلم مذکور تا چه میزانی از حالت اولی تغییر داده شده یا چه گونه تعدیل شده است.
>>> خوش نوشتی و چه خوب است که همه در پی حقیقت باشیم تا مستند سازی پیش فرض های ذهنی خود.
اگر دیروز را عالمانه و نقادانه مطالعه کنیم امروز و فردا را بهتر و خوب تر میتوانیم مدیریت کنیم.
اگر فهم امروز سیاسیون معتدل و منطقی در زمان داود خان وجود میداشت و اگر داود خان هم مثل غنی خودش را عقل عالم نمی دانست و همه با هم یک نقشه راه برای تعالی و پیشرفت مملکت تهیه میکردند و همه مشکلات را از راه بحث و مناظره و مفاهمه حل میکردند تا اینجا سرگردان نمی شدیم.
و حال هم اگر از دیروز درس نگیریم تا ابد در مسیر منحنی و منحرف حرکت خواهیم کرد و به جایی نخواهیم رسید.
و برداشت من از جنگ های احمدشاه ابدالی این است که مشکل اصلی برای احمدشاه ابدالی سران قبایل مختلف پشتون بودند که چون گرسنه میشدند و در خزانه دولت هم چیز زیادی وجود نمی داشت به جان هم می افتادند و آنگاه شاه مجبور میشد تا فرمان لشکر کشی به جانب هندوستان را صادر کند و همه سران قبایل مختلف را با خود ببرد تا خطر جنگ داخلی رفع شود.
و بعد جنگ و جدال و کشت و خون و گرفتن غنیمت های گوناگون هم شاه و هم شاه چه ها با خورجین های پر بر می گشتند و تا اتمام آن در صفا و صلح زندگی میکردند.
اما در زمان تیمور شاه چون وضعیت تغیر کرده بود تیمور شاه نتوانست به شیوه پدر تا پایان پیش برود لذا فرار را بر قرار ترجیح داد و پایتخت را به کابل منتقل نمود و شد آنچه شد
>>> آن زمان همین رسم وافتخار امپراطورها وشاهان وسلاطین بود ، این به قوم یا مذهب ربطی ندارد
سلطان محمود که ترک بود هم عین عمل را انجام داد نادر افشار که کرذد بود مانند طوفان همه مرزهارا فتح کرد ،سکندر ازانطرف دنیا به این جا آمد وجنگید شهان غوری هم به هند رفتند ویادگارهای خوب از خود درانجا به جا گذاشتند، شاهان قاجاری وساسانی نیز همین سیاست را داشتند
ر
>>> فیلم جدید سینمای هند به اسم «پانی پت» که قرار است در تاریخ 6 دسامبر 2019 به نمایش گذاشته شود، در میان افغان تباران یا پشتونها نگرانیهایی را ایجاد کرده است. این نگرانی ها و تشویش ها زیادتر از فیلم کتاب خالد حسینی که در تمام جهان به پرده سینما و تلویزیون در آمد و در داخل کشور افغان ستان که پشتونها خود را اکثریت می پندارند ممنوع اعلام شد و حتی در تمام کشورهای جهان پشتونها نه تنها مخالفت و انتقاد و پیغار و گله کردند بلکه دست به اعمال خشونت و سرکوب مخالفین زدند.
کارگردان فیلم پانی پت: آشوتوش گواریکار، سانجی دات: نقش احمد خان ابدال
آرجون کپور:نقش سداشیوراو باو (فرمانده کل ارتش ماراتها) ظاهر خواهد شد.
کریتی سانون: هم نقش پرواتیبای، همسر دوم سداشییوراو را بازی خواهد کرد. کسی که در این جنگ همیشه از همسرش حمایت میکند و حتی در جنگ با او میرود.
این سه هنرپیشه سینمای هند نقشهای اصلی این فیلم را بازی کرده اند. به گونه که هویداست در این فیلم بازیگران مشهور که گذشته تباری پتهانی و روهیله ای و پختونی و پشتونی و یا افغانتباری و با لقب خانی باشد در این فیلم مبنی بر دلایل گوناگون منجمله پیروزی خان پشتون در قصابی و کشتار پانیپت در نقش اصلی و اساسی و شاید در نقش فرعی و عقبی این فیلم نداشته باشند. دولت افغانستان نگرانی خود را بوسیله کانال دیپلماتیک یعنی توسط آقای پشتون شریفی قونسل مومبای در هند در میان گذاشته است.
قرار صحبت با صدای امریکا نسیم پشتون شریفی، دولت افغانستان چرا این قونسل را به این کار گماشته است و با بدون اطلاع و فرمان کابل.
در این مورد با سنجی دات از طریق تیلیفون صحبت کرده و این بازیگر کارکشته برایش اطمینان داده است که «اگر نقش احمد شاه ابدالی نامناسب میبود، من آنرا بازی نمیکردم». البته که نقش خوب است و هنرمند بازیگر کار کشته در نقش های خیانتکارانه و جنایتکارانه و زورمندانه هم بسیار عالی بازی کرده و موفق هم در نقش جنایتکاران و خیانت کاران بوده است و کارگردان فیلم وی را هنرمند شایسته دانسته است.
گواریکار در بیانیهای که در رسانههای هندی منتشر شده گفته است که تجربه کار با سانجی دات در فیلم "نام" دارد و خوشحال است که کارگردانی فیلمی با نقشآفرینی این "بازیگر فوق العاده با استعداد" را به عهده خواهد داشت.
و اما کار قونسل افغانستان و تماس و مداخله اش از دیگاه دیپلوماسی سیاسی مداخله بوده و آزادی هنری و فرهنگی و سینمایی در یک دموکراسی را نقض کرده و آزادی بالاتر از نگرانی بینندگان و آنهم در آینده یک فیلم است.
درباره خان پشتونخواه و سرگذشت آن در هندوایران در انترنت و غیره کتابها از آن معلومات نگاریده شده که احمدخان از سال 1736 میلادی تا به مرگ حامی خود نادرشاه افشار در سال 1747 در حملات علیه هندوستان و فتوحات و رباییدن زر و سیم هندوستان به عنوان سرباز و سردار سپاه شاهنشاهی ایران در پایتخت خراسان ممالک ایران سهیم بوده است. وی سردار (ارتشبد اکنون جنرال) سپاه چهار هزار نفری و به گفته یگان تاربخ نگار چهل هزار سرباز نفری بوده اش. برادر اش ذولفقار فرمانده کل ستان مازندران بود. نام بخش غربی شهر کابل افشار بالا و افشار پایین ماننده شد زیرا یک ضرب سکه قران نادر افشار در کابل زده شد و خطبه نماز به نام سکه زد نادر افشار صاحب قران شاه گیتی جهان نادر ایران زمین.
به نظر میرسد که حاکمان دولت افغانه زندگینامه این شخص سیاسی تاریخی نقش ایکه احمدخان ابدالی در دربار افشاریان بازی کرده است را کتمان و پنهان می نمایند و فقط نقش اش را از سالمرگ حامی اش نادرشاه افشار 1747 آغاز نموده که سلطنت درانی را تاسیس کرد اما نام کشور هنوز "افغانستان" نبود و در جغرافیای دنیا و اطلس و یا جهان نمای تاریخ چلبی و ابراهیم متفکریان از نام افغانستان خبری نبوده در جهان نما آلمان نیمه اول قرن نوزده نقشه بنام افغانستان کدام کشور وجود نداشت. اولین بار نام کشور افغانستان در نقشه آآلمانی 1845 از گوتا در دوران قاجار بیرون کشیده شد. رمانیکه انگلیس ها بخش ایران را اشغال و اخراج عساکر خود را به با رسمیتشناختن مرزهای اجباری ایران توسط انگلیس نمود و در زمان ناصرالدین شاه قاجار پیمان پاریس در سال 1857 در دوازده ماده امضا شد.
سانجی دات که قرار است نقش احمدشاه ابدالی بازی کند. احمد خان ابدالی که در تاریخ وی را متولد ملتان و سلطان دکان هند نامیده اند گرچه پدرش زمان خان ملتانی است ولی زاده سال 1722 در هرات است. چون پدراش از سوی حاکمان هند به عنوان حاکم هرات تعیین شده
این فیلم که نام کاملش "پانیپت، آن خیانت بزرگ" است، بر جنگ سوم پانیپت که در سال ۱۷۶۱ میلادی میان احمد شاه درانی، پادشاه افغان و پشتون و ارتش امپراتوری ماراتهای هند در شهر پانیپت رخ داد، تمرکز خواهد داشت. در این جنگ که به پیروزی احمد شاه درانی انجامید، شاه افغان از سوی دو گروه هندی: روهیله ها، افغانهای منطقه دوآب و شجاعالدوله حمایت میشد.
نظر به متون تاریخی در این جنگ دهها هزار نفر کشته شدند و یکی از بزرگترین و پرماجراترین جنگهای قرن هجدهم در تاریخ هند و دولت افغان ها یا پشتون ها به شمار میرود.
همین مناطق را پشتون ها یا افغان تباران " افغانستان " می نامند. اما نام افغانستان یا افغانلند را مونت استوارت الفنسيتون در کتاب سلطنت کابل گذاشت و نوشت. نقل قول باز: همین مناطق خراسان که در آن خانات تورکتباران و تورکمن ها و هزاره ها و پختونخواه را که من معرفی می کنم همین مناطق را من افغانستان می نامم. زیرا افغانها یک نام عمومی برای کشور خود ندارند.
سانجی دات/سنجیدت با انتشار پوستر فیلم در توییتر نوشته است:"مشتاقانه منتظرم که بخشی از فیلم پانیپت باشم.
فیلم هندی «پانی پت» داستان حمله احمدشاه ابدالی حاکم سلطنت درانی به هند است. آیا سینمای هند از شخصیتهای افغان همواره در نقش منفی استفاده میکند؟
این در حالی است که سنجی دات 3 نوامبر در صفحه رسمی توییترش با نشر پوستر این فیلم نوشت: «هرجایی که سایه احمدشاه ابدالی میرود، آنجا مرگ نازل میشود».
پانی پت اسم شهری در شمال هند است که در تاریخ هند از آن به عنوان شهری «مقدس» یاد شده است، پانی پت سه بار مورد حمله حاکمان خارجی قرار گرفت و در جنگ سوم پانی پت، احمدشاه ابدالی مراتههها را که دهلی را اشغال کرده بودند عقب رانده و این منطقه را تحت تصرف خود درآورد.
شخصیتهای معروف افغان «شخص منفی» در فیلمهای بالیوود قبل از این نیز فیلم سینمای هند به اسم «پادماوات» که در 25 ژانویه 2018، به اکران سینماهای داخلی و خارجی منتشر شد جنجالی شده بود. این فیلم داستان واقعی «علاءالدین خلجی» پادشاه خلجیان فارس که به اسکندر ثانی مشهور است و ملکه هند «پادمینی» را نشان میدهد.
در فیلم «پادماوات» سلطان علاءالدین به حیث یک شخصیت خونخوار، چپاولگر، عیاش و دوجنسگرا معرفی شد که این برای برخی از مردم هند قابل قبول نیست، آنان سلطان علاءالدین را یک شخصیت خوب، قدرتمند و شجاع میدانند. از سوی دیگر بیشتر فارس زبانان بخصوص افغانها، نسبت به این فیلم واکنش نشان داده و آن را غیر واقعی عنوان کرده اند.
سینما هند از تیموریان و بابریان گرگانی یعنی مغلهای بزرگ و کوچک و به ویژه از جلاالدین اکبر با جنبههای انتقادی در کل از نقش سازنده شان در آبادانی و شگوفای و هنری و ساختمانی و معماری و ادبی و فرهنگی و نظمی و موسیقی کشور هند یکی از درخشانترین دوران هندوستان می باشد.
افغانیه همان نوآر پختونخواه با مناطق پشتونشین باید بدانند که حاکمان پشتون افغان در سلطنت درانی هم کدام آبادانی نکرده اند که شروندان اش به آن ببالند و یا باعث سرفرازی و یربلندی شان باشد.
حملات و اشغال برای آبادی و شگوفای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی هند نبود بلکه به غارت و چپاول و نعمت های گوناگون هند بود.
درانی و خاندان طلاهی نام های پستون ها است که این نامها با پرهای هندوان و هندیان به کلای پشتون زده شده است. تاج محل سمبول هندوستان است و آنرا شله جهان برای بانو خود ساخت. نام عروس بابر حمیده بانو دخت ایران زمین بود.
مردم هند قابل احترام است و از شیرشاه سوری پشتونتبار به خوبی یاد می کنند که این بزرگمرد شاهراه بیهار (بهار تولدی دیگر) را ساخت و این شاهراه شمال و جمول هند را پیوند نمود. این شاهکار تجارت جنوب و شمال هند را رونق داد.
>>> زنده باشی نویسنده عزیز
>>> قلمت رسا باد آقای حسینی!
>>> خراسانیان بی تاریخ!
ما خو از پانی پت نام می بریم! ایا مثل شما رستم خیالی را برایتان نشان دهیم!
زور ابدالی بود که مسلمانان را از شر بت پرستان نجات می داد!
بروید و از مسلمانان هند بپرسید!
حسینی! غیر حسین کربلا خو چیزی در تاریخ نداری اما او هم عرب است!
به تاجیکان!
ترا به خدا سقو هم جز تاریخ تان است؟
>>> از پانی پت تا پټه خزانه! ني! بلکه از اسمعیل سامانی الی سقو هیچ تاریخی از تاجیک نیست!
اګر است شاهنامه خیالی و رستم خیالی!
اما به تو ای هزاره که از ګریبان حسین عرب سر کشیدی! زیرا ګریبان دیګر ندارید!
پشتون پشتون است و ۸۰۰ سال تاریخش را ورق بزن! بعد از سامانی تا حال خودرا با تاجیکان بپال که چی بودی و چی شدي!
تزار بالیت سوار صدا نکشیدند ان خراسانیان ....واس!
>>> ابدالی در جنګ پانی پت ۴۰۰ ملیون مسلمان را از شر بت پرستان نجات داد!
اما تاجیک بعوضش تاجیکوف ګشت! و هزاره خو از هزار هم زیاد نشد و در سطح همان هزاره است!
>>> خوب، جنگ پانی پت خواست احمدشاه ابدالی نبود،شاولی الله رهبر روحانی هند به احمدشاه ابدالی نامه فرستاد و از او خواهش کرد تا شرف ناموس و مال مسلمانان را از مرهتی ها و بهرتی ها و سایر رهبران ظالم آن دیار که تمام مردم هند و به ویژه مسلمانان را به مانند برده ها مورد تجاوز قرار میداد نجات دهد. در نتیجه با تحمل مشکلات و تلفات در حالیکه از دریا میگذشت و انطرف هم دشمن در ک مین بود و با تیر لشکر افغان هارا مورد هدف قرار میداد و در نتیجه بیشتر از 4 هزار از لشکریانش یا در آب غرق شدند و یاهم در اثر حمله دشمن در دریا کشته شدند. جالب اینست ایا در کشور ها دیگر کسی جهانگشاهان خودرا تقبیح کردند؟ جنگ همان زمان به همین منوال بود. کسی قاتلین کابلیان، قاتلین افشار، چهلستون و دارالامان و شهرکنه و کرته 4 و 3 و کراته نو یعنی 70% کابل را قهرمان و یا قهرمان صلح و یا ملت خطاب میکند ولی یک امپراطور نامی و با انظباط و دولت ساز را انتقاد میکند؟ جالب است با این نوع افراد چه خطاب کنی؟
>>> ابدالی در هند هیچ پدیده مثبت را معرفی نکرده بلکه فقط دزدی چور و چپال کرده و مثل دزد ها یا همان داکو های خبیث و وحشتناک بعد از جنایاتش با غنایم دزدی کرده اش دوباره به قندهار گریخته۰ کجای این کار افتخار دارد۰
ابدالی به عوض آنکه زراعت یا صنعت کشور را ترغیب کند و مردم را به علم دانش کار و زحمت تشویق کند یک شمشیر را در دست مردم داده آنها را برای دزدی وحشت و چور به خانه همسایه حمله ور ساخت و فرهنگ وحشت را به آنها ترغیب نمود۰
>>> سید مسعود حسینی العلی الحسنی!
اګر کسی در تاریخ داری لطفا نامش را بګیر و اګر کدام خراسانی دیګر هم بداند می تواند کمکت کند!
>>> Shafaq
"پانی پت" دروغ است!
اصلن هندی ها غلط می کنند که سیاحت های علمی احمدشاه جان ابدالی و همراهان معصوم و دانشمند اش را تجاوز جلوه می دهند! آ مسلمانا، این چه گونه همسایه داری است که هندی ها یک بخش تاریخ پر افتخار ما افغان ها را طوری تحریف می کنند که گویا پدران ما برای غارت و چور و چپاول به هندوستان می رفتند. این دگر در کدام "پته پانی پت" آمده است؟
مگر هندی ها فراموش کرده اند که از خیرات سرِ کی امروز قدرت اتمی هستند؟ مگر فراموش کرده اند که این همه متخصص در رشته های کامپیوتر و باقی علوم را از کجا کرده اند؟ طبعن که همه اش از خیرات سر احمدشاه جان ابدالی و همراهان دانشمند اش است که هر سال بر اساس یک پروژه ی دوامدار تعلیماتی و بشردوستانه به هندوستان می رفتند و کورس های تعلیمی، آنهم به صورت رایگان، دایر می کردند.
مگر همین ما افغان ها نبودیم که در سفر علمی مشهور به "پانی پت" باعث شدیم که بعد متخصصین انگلیسی بیایند و برای هندی ها زبان انگلیسی را تدریس کنند؟
گذشته از این، اگر پدران ما به ریاست احمدشاه جان ابدالی واقعن چور و چپاول می کردند، پس کو دو تا قصر یا حد اقل دو تا ساختمان مجللی که برای خود ساخته باشند؟ هندی ها بروند و در تمام قندهار بگردند، به نام خدا اگر با ذره بین چیزی بیابند که نمایانگر ثروت احمدشاه جان باشد، یعنی نه قصری، نه ساختمان جالبی، نه مکتبی، نه مجسمه یی، نه هنری، نه حتی مسجد جالبی، نه یادگاری از شعر و ادب، مخصوصن ادب، حتی یک کافی شاپ در حد کافی شاپ های هالند نمی بینی با وجودی که اکثریت دود می کنند . . . اصلن تا چشمت کار می کند چیزی نمی بینی، هیچ، مطلقن هیچِ در هیچ! مگر هندی ها کتاب های تاریخ مکتب ما را نخوانده اند که واقعیت تاریخ پر شکوه ما را بدانند؟ حتمن خوانده اند اما زور شان داده و خود را به کوچه ی پانی پت می زنند.
خب، با وجود این همه اسناد معتبر، حالا هندی ها می خواهند بر احمدشاه جان ما تهمت ببندند که گویا به هند رفت و چور و چپاول کرد و حتی بسیار کشتار کرد و دزدی کرد. عجب مردم تهمت گر بودند این هندی ها. حتمن همه شان جاسوسان ایران هستند.
اگر واقعن احمد جان ما آن قدر دزدی کرد، کو؟ چه شد آن همه سرمایه؟ وقتی در دیگر کشور ها می رویم، به وضاحت می بینیم که دزدان شان چه قصر ها و ساختمان ها و شهر هایی به یادگار گذاشته اند اما از همین احمد جان ما و اولاده اش چه به یادگار مانده است؟ هیچ! واقعن هیچِ در هیچ!
پس نتیجه می گیریم که احمد جان ما اصلن دزدی نکرده، دست سخاوتمند اش به خون یک گنجشک هم آلوده نشده و با اسناد معتبر ثابت کردیم که یک پول هم سرمایه نداشت، نه سرمایه ی مالی و نه هم حتی از آن دیگر اش.
حالا باید ما افغان های هنرپررو هوشیار باشیم و فیلم مستندی به جواب فیلم "پانی پت" هندی های تهمت گر بسازیم تا جهان واقعیت را بداند، در غیر آن همین هندی ها فردا فیلم دیگری خواهند ساخت و تمام سیاحت های علمی و بشردوستانه ی محمود جان غزنوی ما را نیز تجاوز و غارتگری و قتل و کشتار و چور و چپاول معرفی خواهند کرد.
بس است دگر، نیکی و گذشت هم یک حد و اندازه دارد، تا چه وقت صبورانه بگوییم: "تو نیکی میکن و در دجله (1) انداز / که ایزد در بیابانت دهد باز". ریشخندی خو نیست!
>>> آنچی داشتیم گرفتند و بسوختند ،
و بریختند به خاک سیه یی !
که به فردای قیامت به تو اش باز دهیم .
همه اش نور بود ،
حور بود ،
خمی ! از خون دل شاخه یی انگور بود ،
انتهورت بدهیم تا که شوی مست الست !
لیک امروز به این مذهب ما خوی کنی ،
هرچی دستور نمودیم ، تو به آن روی کنی ،
چو به سرگین مقدس بریمت ،
تو به صد خواست دلت نوش کنی بوی کنی ،
به سر خاک فرو خفته و آتش خورده ،
چو رسی ،
نعره یی تکبیر کشی ، آی کنی هوی کنی ،
هر طرف قبله نمودیم ،
بپذیر ، خرده مگیر ،
سجده به آن سوی کنی ،
تا که از موهبت روز جزای تازی ،
تاج بر سر کنی و کم نشوی !
مشکل اینجاست که من ،
خو نکنم ، بو نه کنم ، رو نه کنم ،
آی نه کشم ، هوی نه کنم ،
آنچی که دستور دهی مرد مقدس تو به من !
تو مرا وا رها !
تا که بجویم وطنم ،
گلشن داده خدا و چمنم !
وطنم ، خانه و ملک پدرم ،
آی وطنم ، وای وطنم !
تو کجایی که چنین در به درم !
بعد مردن به تو ای مقدس ،
کوثر و سایه یی طوبا مبارک بادا !
منصور بدری
>>> او پشتون بی حیا بی عقل و قوم پرست که به هزاره و تاجیک توهین کردی خودت بی فرهنگ بدوی بی تاریخ هستی شما اوغان ها روی تمدن عظیم خراسانی و فارسی دارالاماره بنا کردید! بچه جان برو تاریخ بخوان پشتوها حتی دوره احمدخان ابدالی سواد نداشتند و تمام دیوانسالاران نامه نگاران و دفتر داران از مردم تاجیکان قندهاری انتخاب میشد علتش همین بود اوغانهای تازه به دوران رسیده هیچ نمیدانستند و همه چیز را از فرهنگ تاجیکان کاپی میکردند. تو حتی اسلام را هم یاد نداری اشرفک داماد یهود که او را بابای خود میخوانید نماز خود را یاد ندارد ما تاجیک ها گرچه اهل سنت هم باشیم به اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله احترام میکنیم اما شما قواعد پشتوالی را بیش از اسلام یاد دارید. تو آدم بی شعور و بیمنطق که معلوم نیست شاید طرفدار طالب و داعش باشی حسنین اولاد بی بی فاطمه را عرب خواندی تا ایشان را تحقیر گویی از بی احترامی تو به آل رسول الله است ما با انکه اهل سنت هم باشیم همیسال با جمعی از علمای تاجک زیارت حضرت حسین و حضرت علی اهلبیت رسول خدا ص رفتیم حدیث ثقلین را اگر یاد نداری مربوط به اهل جماعت یا شیعه نیست تو در این ایام میلاد نبی ص که وحدت مسلمانان است هزاره را از خاطر محبت اولاد رسول بدگفتی اما ما تاجیکان اهل سنت هم ایشان را دوست داریم. امام شافعی میگوید اگر دوستداری اهل بیت نبی را طریقت رافضی است پس من افتخارم است تو مرا رافضی بدان.
>>> اوغان اوغان کردن بس است اهل هندوستان هم خوب شما اوغانهای جعلکار فریبکار را شناخت.
>>> ابدالی در هند هیچ پدیده مثبت را معرفی نکرده بلکه فقط دزدی چور و چپال کرده و مثل دزد ها یا همان داکو های خبیث و وحشتناک بعد از جنایاتش با غنایم دزدی کرده اش دوباره به قندهار گریخته۰ کجای این کار افتخار دارد۰
ابدالی به عوض آنکه زراعت یا صنعت کشور را ترغیب کند و مردم را به علم دانش کار و زحمت تشویق کند یک شمشیر را در دست مردم داده آنها را برای دزدی وحشت و چور به خانه همسایه حمله ور ساخت و فرهنگ وحشت را به آنها ترغیب نمود۰
>>> احمد شاه درانی نام کشور را تغیر نداده۰
نام اوغانستان چه وقت و از کجا پیدا شد؟
احمد خان ابدالی که یکی از کارمندان دربار نادر افشار بود پس از آنکه نادر افشار بقتل رسیده بود در سال ۱۷۴۷ میلادی (حدد ۲۷۰ سال قبل) در قندهار اعلان سلطنت نمود و خودش را امیر خراسان اعلام کرد۰
او یک دیوان اشعار (شعر های فارسی و پشتو احمد خان درانی)، و یک کتاب تاریخ بنام تاریخ احمد شاهی دارد که زیر نظر خودش در دربارش نوشته میشدند۰
درهیچ یکی از این آثار تاریخی نامی از افغانستان نرفته و همیشه خراسان ذکر شده۰
شهاب ترشیزی شاعردربار تیمورشاه درانی در مورد انتقال پایتخت از قندهار به کابل در تجلیل از این عمل شاه آورده:
کابل امروز به آئین کیان جشن گرفت ء که نهد تاج بسرشاه خراسان تیمور
نام کشور تا زمان امیر محمد افضل خان، پدر عبدالرحمن خان هم خراسان بود۰ امیر محمد افضل خان بنام خودش بحیث امیر خراسان سکه ضب زده بود، وآن سکه ها در موزیم ها موجود هستند۰
سپاه مشرق و مغرب بهم مفصل شد
امیر ملک خراسان محمد افضل شد
نام افغانستان در ابتدا توسط یک انگلیسی بنام Mountstuart Elphinstone و شاه شجاع در مورد این کشور گرفته میشد۰
واژه افغانستان بصورت رسمی نخستین بار در معاهده مثلث لاهور میان شاه شجاع، مکناتن و رنجیت سنگه، توسط انگلیسها بکار برده شد.
سپس این واژه در نخستین قانون اساسی بنا برخواست انگلیس توسط امان الله تأیید گردید.
تعیین حدود افغانستان امروزی در حدود ۱۳۰ سال قبل در زمان امیر عبدالرحمن خان در نتیجه یک سازش بین برتانیه کبیر و روس تزاری آنوقت صورت گرفت۰
هردو دولت بزرگ استعماری دنیا این کشور جدید التاسیس را در بخشی از خراسان کهن بکمک دست نشانده های خود ایجاد کردند چون در آن زمان به یک منطقه حايل بین قلمرو هایشان ضروت داشتند۰
افغانستان یا افغانلند یک نام جعلی است که توسط انگلیس به این کشور داده شده۰ اسم اصلی این دیار خراسان است
>>> شعری را که در آن زمان برای شاه شجاع ساخته شده بود
سکه زد بر سیم و طال شاه شجاع ارمنی
نور چشم الت و برنس خاک پای کمپنی
معنی ارمنی یعنی کسیکه دارای دین نصارا یا عیسوی باشد و هم کسیکه از ارمنستان باشد. ایران بزرگ در زمان باستان تا به امروز برای مردمان ستمدیده جهان چه یهودی و چه مسیحی و چه ارمنی و چه هندو و چه امریکا لاتین کمک و پشتیبانی می کرد و می کنند. سارمانهای تروریستی اسلامنما را و منافقین را ایران مستقل خوب شناخته است.
ایران در مدت زیادتر از دوهزار و پنج صد سال تاریخ کتابی و کتبی و کتیبه وی خود شناسی و بیگانه شناسی نموده است.
حاکمان پشتون و یا افغان دروغگو و متقلب در تمام
جهان و در طول تاریخ کوتاه شان می باشد. تقلب تاریخچه . تقلب نام کشور. تقلب فرهنگ. تقلب پته خزانه. تقلب زبان دیگران . تقلب سنبله میوندی. تقلبات پی در پی مبارزات انتخاباتی و تقلبکاری آرای مردم در انتخابات ریاست جمهوری .
افغان سه و چار نام دیگر دارد . مانند پختون و پختانه و پشتون و پشتانه و روهیله و پتان یا پتهان ولی چه باعث شده که سر کلمه سامی یهودی اسرائیل یعنی افغانه و افغانا پسر ارومیه نبیره شاوول قبایل گمشدهای یهودی اسرائیل این قدر پافشاری میکنند.
چرا سر این لغت منحوس پافشاری می کنند درحالیکه زبان پشتو را زبان خودی و افغان را برای خود نام بیکانه ارزیابی نموده است.
دولت یهودی اسرائیل همه شما را به کشور آبایی شان می پذیرد. خدا نگهدار تان.
>>> او اوغان پرست فاشیست که به سادات ما توهین کردی همین سادات اولاد پیامبر اکرم ص هستند که اگر ادعای اسلامی دارید و از کفر نجات یافتید از لطف و مهربانی پیامبر رحمت بود همان که از برای امت خود گفت و در قرآن هم آیه آمده است: لا اسئلکم علیه اجرا الا الموده فی القربی پیامبر رحمت فرمود: من از شما مزد و اجر رسالت طلب نمیکنم جز لطف و دوستی و پیروی اهلبیتم تو وقیحانه اهلبیت نبی را وهن کردی درحالیکه در هر ۴ فرقه اهلسنت مودت اهلبیت را واجب میدانند.
سید حسین با افتخار
لعنت به شمریان و یزیدیان زمان
>>> احمد شاه درانی نام کشور را تغیر نداده۰
نام اوغانستان چه وقت و از کجا پیدا شد؟
احمد خان ابدالی که یکی از کارمندان دربار نادر افشار بود پس از آنکه نادر افشار بقتل رسیده بود در سال ۱۷۴۷ میلادی (حدد ۲۷۰ سال قبل) در قندهار اعلان سلطنت نمود و خودش را امیر خراسان اعلام کرد۰
او یک دیوان اشعار (شعر های فارسی و پشتو احمد خان درانی)، و یک کتاب تاریخ بنام تاریخ احمد شاهی دارد که زیر نظر خودش در دربارش نوشته میشدند۰
درهیچ یکی از این آثار تاریخی نامی از افغانستان نرفته و همیشه خراسان ذکر شده۰
شهاب ترشیزی شاعردربار تیمورشاه درانی در مورد انتقال پایتخت از قندهار به کابل در تجلیل از این عمل شاه آورده:
کابل امروز به آئین کیان جشن گرفت ء که نهد تاج بسرشاه خراسان تیمور
نام کشور تا زمان امیر محمد افضل خان، پدر عبدالرحمن خان هم خراسان بود۰ امیر محمد افضل خان بنام خودش بحیث امیر خراسان سکه ضب زده بود، وآن سکه ها در موزیم ها موجود هستند۰
سپاه مشرق و مغرب بهم مفصل شد
امیر ملک خراسان محمد افضل شد
نام افغانستان در ابتدا توسط یک انگلیسی بنام Mountstuart Elphinstone و شاه شجاع در مورد این کشور گرفته میشد۰
واژه افغانستان بصورت رسمی نخستین بار در معاهده مثلث لاهور میان شاه شجاع، مکناتن و رنجیت سنگه، توسط انگلیسها بکار برده شد.
سپس این واژه در نخستین قانون اساسی بنا برخواست انگلیس توسط امان الله تأیید گردید.
تعیین حدود افغانستان امروزی در حدود ۱۳۰ سال قبل در زمان امیر عبدالرحمن خان در نتیجه یک سازش بین برتانیه کبیر و روس تزاری آنوقت صورت گرفت۰
هردو دولت بزرگ استعماری دنیا این کشور جدید التاسیس را در بخشی از خراسان کهن بکمک دست نشانده های خود ایجاد کردند چون در آن زمان به یک منطقه حايل بین قلمرو هایشان ضروت داشتند۰
افغانستان یا افغانلند یک نام جعلی است که توسط انگلیس به این کشور داده شده۰ اسم اصلی این دیار خراسان است
>>> پته خزانه چیست و چرا تقلب شد و چرا همین تقلب را پشتون قبول نمی کند.
انتولوژی یا گلچین ادبیات پشتو چرا گنج پنهان شد
علل و دلايل و چگونگى پيدايش پته خزانه
گفتنى ايست که مردم شريف پشتون تاريخ فرهنگى دارد. باوجودايکه تاريخ ادبيات نوشتارى مردم شريف پشتون سابقه دراز مدت ندارد ولى سرودهاى که مردمان سينه به سينه و يک نسل به نسل حکايت مى کردند گذشته دارد مانند لندى پشتو که از زيبايى و قشنگى ادبى برخوردار است. که اين مطلب قدامت سکونت اين مردم را درپشته کوه سليمان برجسته تصوير مى کند. ولى درکتابهاى قديم حتى تا هزارسال پيش از زبان و نام پشتون نامى ذکر نشده است. اگر پشتونها درکابلستان ( غزنى تا به گنداهارا) و از گندهاررا تا به زابلستان زندگى مى کردند خو در يک کتابى از بزرگان دوران غزنه و کابل و هرات اشعار بزرگان پشتون پيش از رحمان بابا و "غلام اش" خوشحال خان ياد مى شد.
ﺧﻮﺷﺤﺎﻻن ﻭ ﺩﻭﻟﺘﺎن ﻣﻲ ﻏﻼﻣﺎﻥ ﺩﻱ
زه رحمان د پشتو ژبى عالمگيرﻳﻢ
حتى در زمان که شيرشاه پتهان در بيھار در جنوب هند دودمان سورى پشتون را بنيانگزارى کرد از شاعران پشتو هيچ يادگارى نيست.
آزادخان افغان پادشاه مازندران بود که ميتوانست تاريخ زبان پشتو را روشن سازد. ميروس هوتکى و يا احمد خان ابدالى که نام خود را به درانى باخت ميتوانستند قدامت پيشينه بزرگان مندرج در پته خزانه را ياد آورى کند!!!
حاکمان پشتون خواستند يک اسطوره پشتو در مقابل قدامت فرهنگى ايران زمين فردوسى سازند و خوب تقلب جانانه کردند و نام خود را در جهان رسوا کردند.
پيرامون جهل تقلب و دروغ پته خزانه
"علامه" عبدالحى حبيبى به گفته خوداش در سال 1944 انتولوژى پشتون (گلچين پشتون) گزيده از گرد آورى آثار اولين شاعران زبان و ادبيات پشتو را که خودشان شاهان هم بودند يعنى "شاهنامه" پشتو درقندهار "کشف" کرد.
آثار شاعران اين گلچين يا انتولوژى درسال 1729 ازسوى شاه حسين هوتک جمع آورى شده که از آن نسخه در سال 1886 کاپى گرفته شده است. در این زمان کتاب بنام "پته خزانه" وجود ندارد مانند *گنج باختر* یا گنج باکتری ( Bacttians Hidden) که درزمان داریوش یا دارا از همآغوشی فرهنگ هندوتوران و ایران و یونانی و یا گریکوباختری بوجود آمده است.
در گزينه ها سرودهاى زبان پشتو از شاعران قرن هشتم ميلادى (700-799) تا به قرن شانزدهم ميلادى 1500-1599) نگاريده وگنجانيده شده بودند.که این نظریه را داکتر زبان و ادبیات پشتو آقای سازننده ناشناس که داکترای انستیتوت افغانولوژی یا زبان و ادبیات پشتو را دارد.
آقای داکتر فطرت که تاریخ زبان و ادبیات پشتو را از دیدگاه علمی خوب می داند یک کمی پسان تر و دیرتر پیغار و دیدگاه گلایه ای دانشوری خود را بلاخره پس از چند دهه بیان نمود چون وی دیگر هیچ راهی گنجشک نداشت. یا دوستی مبالغهآمیز به زبان دل و جان خود پشتو و پشتونداری و یا مقام دکتورا در زبان پشتو که در روسیه پشتوشناسی از دیرباز تحقیق و پژوهش می شد.
ادبيات پشتو قديمتر از ادبيات زبان فارسى است ? همین مطلب علت اصلی تقلب پته خزانه است. *پته خزانه* واژه ایست هندو ایرانی که پت به سانسکریت هندی پنهان و خزانه به پارسی گنج برگردانده می شود.
شاعران اين گلچين حتى پيش از شاهنامه فردوسى ( قرن دهم تا يازده هم ميلادى ) و رودکى پدر زبان وادبيات فارسى ( قرن نهم تا دهم ميلادى) زندگى مى کردند. به پندار حبيبى ادبيات نوشتارى پشتو پيش از ادبيات نوشتارى زبان فارسى است.
"علامه" عبدالحى حبيبى خواست ثابت کند که بلاخره زبان پشتو هم اثرى "شاهنامه گونه" پيدا کرده است که تاريخ نوشتارى کهن تر از "شاهنامه" فارسى دارد !?!
انگارکه تاريخ ادبيات مسابقه بینالمللی المپیک است !
به پندار فريب خورد گان حبيبى قصه شاعران به گونه پیر روښان اديب بزرگ زبان پشتو رحمان و شاعرشمشيردوست خوشحال خان مفت شد که تا اين زمان به عنوان اولين شعراى ادبيات نوشتارى پشتو پنداشته مى شدند و درخارج هنوزهم مى شوند. پس از نمايان شدن تقلب هم در سرزمين هاى پشتونشين.
با خبر پيدايش "علامه" عبدالحى حبيبى پژواک شيپورشادى و کست ( نغاره بسياربزرگ) اين خرسندى درکوهپاره هاى هندوکش به اهتزاز درآمد ازخوشى آن اتن ها ناره و فريا د و فـغان و افغان بر پاشد.
درهمين سالهاى در دبستانها و کانونهاى آموزشى از اين گلچين درس داده مى شد که اين گنج است و باعث ا فتخار افغان ها منظور پشتونها است.
اين خوش خبرى را همين "علامه" به جهان داد. و از بخش فرهنگى سازمان جهانى يونکسو نام گرفت. درخواست کرد تا اين اثر را بگونه شهکارهاى جهانى مانند شاهنامه فردوسى در ملل متحد درج و به رسميت شناخته شود.
سازمان فرهنگى جهانى ابراز خوشى نموده و ازدولت پشتون افغانستان که ظاهرخان شاه اش بود خواست که اصل اين انتولوژى را در اختيار اين سازمان قرار دهد. عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون در سازمان ملل بود که خودش قوانين افغانيت را نگاريده بود. که پسانها پشتونوالى (پشتوندارى) شد. زمان پیشنهاد حاکمان پشتون برای درج گلچین پشتو در میراث ناملموس پشتون در سارمان فرهنگی یونوسکو خوب آگاهانه و مایرانه شده بود
عبدالرحمان پژواک نماينده ديپلوماتيک دولت پشتون در سازمان ملل بود و امکان واسطه بود. علامه مجبور شد و گفت که اصل اش گمشده است و از او يک کاپى موجود است.
ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان ، اتاليا ، ناروى و پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى اين گلچين را نتوانستد تعين و نمايان سازند.
اما اين خوش خبرى اندکى پس ازآن به شور خبرى و رسوايى تبديل شد.
چرا?
اما همين رفورمهاى گرامرى زبان پشتو بود که دروغ دانش ادبى را آشکار ساخت و تقلب اين علامه را بر ملا ساخت چونکه در اين "پته خزانه" از ساختارها و قواعد زبانى پس از اصلاحات زبان پشتو در سال ١٩٣٦ میلادی استفاده شده بود.
دانشمندان غربى ادعا کردند که دراين اثر از آوازها (دو حرف ځ و ڼ) استفاده شده که هم حرف [ځ] و هم حرف [ڼ] درسال ١٩٣٦ میلادی اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر از اين سال باشد." علامه" عبدالحى حبيبى مجبور شد که اين پته خزانه را به گونه کاپى در سال ١٩٧٥ بيرون کشد و اصل اش را نه .
با وجود که زبانشناس لورنس آلمانى راضى شده بود که همان قسمتهاى که درآن ثبوت براى تقلب پيدا نشده همان مورد قبول دانشمندان قرار گيرد همان بخشها را ابه عنوان انتولوژى پشتو به رسميت شناخته شود. و سازمان فرهنگى ملل متحد پته خزانه را بررسى نمايد تا در گنجينه ميراث فرهنگى بشرى قرار گيرد.
اما دانشمندان ديگر ثابت ساختند که ازديدگاه املا و انشا و سبک "پته خزانه" به يک شيوه ادبى قرن بيستم نوشته شده است و نه به شويه قرون ميانه شاهنامه ١١٠٠ سال پيش نوشته شده و قسمت آن به دقيقى بلخى مربوط مى شود.
ولى علامه همان اصل را با خود به گور برد و کاپی اش وجود دارد. امروز کاپی اش همان تقلب از سوی پسر حبیبی چاپ شده همان کتابی که شاید تفهای جمع شده پشتونها از سوی اسرائیل به کتاب مقدس گنج پنهان زده شود و در آنجا از تقلب پاکیزه شود.
ايرانيستکها جهان و بويژه پشتوشناسان از آلمان (منفريد لورنس) , اتاليا (لوچى سيرينا لوىSerena ) , ناروى George Morgenstierne و انگلیسی زبان مک کانسی پاکستان تعقيقات فنى خود را آغاز نمودند.
چون اصل اش دراختيار نبود سن رنگ و سن برگ يعنى قدامت تاريخى وچگونگى وترکيب رنگ قلم و کاغذ اين خزانه را نتوانستد تعين و نمايان سازند. مجبور بودند که پڗوهش و بررسى خود را درزمينه قواعد دستورى زبانى گرامرى و شيوه نگارش وا نتخاب واژه هاى زمانها و يا دورانهاى گوناگون نمايند.
دانشمندان غربى آوازها ى (دو حرف ځ و ڼ) را پيدا کردند استفاده شده که هم حرف ځ و هم حرف ڼ درسال ١٩٣٦ اختراع شده است . پس به هيچ گونه نمى تواند اين ثر کهن تر از اين سال باشد
1-لوچى سيرينا لوى, 1987
2-منفريد لورنس 1988
3- داوید نایل مک کانزی
4-جورج مورگانشتیرینم
5-قلندرمحمد 1988
بعضى دانشمندان اين گلچين را يک اثر ادبى anachronism اناکرونيست (غلطى هاى پيرامون رويدادها و شخصيتهاى تاريخى و پادشاهان که با دوران هاى تاريخ هماهنگى ندارند) نا ميدند.
و اما يونکسو بخش فرهنگى سازمان جهانى از دولت پشتون خواست که بدون به اختيار قرار دادن اثر اصلى اين گلچين "پته خز انه" در ميراث ادبى جهان درج شده نمى تواند و هم به رسميت شناخته نمى شود.
حروف ميتوانند حقيقتياب باشند ځ و ڼ ازهمان آوان اين اثر "پته خز انه" Pata Khazana يعنى گنج پنهان مشهورشد که بازهم درآن يک زريکى نهفته است مانند حذف نام فارسى از صفت درى مانند نامگذارى کشور به و صفت پشتون "افغان" افزود شد ستان به ما .
اناکرونيسم یا گاهنامه ها را غلط برگردان نکردند. تاریخ ها را غلط از خورشیدی به قمری و میلادی تبدیل کردند. گفتن اینکه احمدخان ابدالی سه صد ساله شد. وی در 1722 میلادی در هرات و یا در ملتان شهر آبایی اس تولد شد. امسال 2019 میلادی است. یعنی احمد خان ابدال 297 ساله بر مبنی گاهنامه خوردشیدی هجری و میلادی است. ولی بر مبنی گاهنامه هجرب قمری وی زیاتر از سه صد ساله است. سال میلادی و هجری خورشیدی و یا هجری شمسی 365 در سال کبیسه 366 روز است ولی سال قمری که همه ادیان الهی و آسمانی 355 یا 11 روز کمتر است.
امسال سال 1389 هجری شمسی است مطابق سال 1341 هجری قمری برابر به سال میلادی 2019
چهارشنبه ، ۲۲ آبان ۱۳۹۸ یا ۱۳۹۸-۰۸-۲۲ صورت فلکی حیوانی عقرب
Wednesday ، 13 November 2019
2019-11-13
الخمیس ، ۱۵ ربیعالاول ۱۴۴۱ یا ۱۴۴۱-۳-۱۵
تاریخ امروز: ۲۲-۰۸-۱۳۹۸ خورشیدی = 13-11-2019 یا 15-3-1441
یعنی 1398 سال خورشیدی 1441 سال قمری است.
1441 منفی 1398 = 43 سال. چرا برای که 33 سال قمری 32 سال خورشیدی می شود. تقریبا یک سال قمری 11 روز کمتر از سال خورشیدی کمتر است.
همین باعث شده که تواریخ تولد های 99% پاسپورت های شهدوند های کشوور بدنام غلط است و علط است.
بیست و دوساله سال 1370. بیا پوره کن. تبدیل گاهنامه های خورشیدی و قمری و میلادی در زمان عمر خبام در نورور نامه اش 1000 سال و اندی حل شده است. وی سامانه یا آله سنجش سال را و تبدیل لش را اختراع نمود که این سامانه از برنج ساخته شده بود. در آن زمان مانند رایانه یا کمپوتر بود . نواسه پسری تیمور گرگانی شاهنشاه ایران پسر شاهرخ میرزا و گوهرشاد بانو بیگم الغ بیگ ستارهشناس و تصیح کننده گاهنامه اسلامی 500 سال پس از خیام گاهنامه های یونانی تا یه قمری اسلامی را درست نمود. کتاب گاهنامه های زمان ایموریان هرات در سال 1650 میلادی در لندن چاپ شد. البته به چهار زبان : لاتین و انگلیسی و عربی و فارسی. بزرگمرد الغ بیگ جدول ها را حساب نموده است و نام های ماه ها بصورت پارسی مانند فروردین و اردیبهشت و خرداد و مرداد و تیر و شهریور و مهر و آبان آذر و و دی و بهمن و اسفند نامیده است و برج فلکی آنرا نامهای عربی داده است. مانند مهر را میزان برای ترازو.
جعلی بودن «گنجینهٔ پنهان» پته خزانه هم درنگارش نام روزهاى هفته و تاريخ ماه ها نهفته بود. عبدالحی حبیبی از تقويم عمرخيام که درسترين تقويم مى باشد,استفاده نکرده بود, زيرا اين تقويم خورشيدى با صورت فلکى و يا تصويرحيوانى هماهنگمى باشد و باا ين تقويم متوانيم تقويم خورشيدى به تقويم قمرى تبديل نمايم. که بايد سال کبيسه مدنظرگرفته شود.
درپيوند با تقويم خورشيدى تقويم ميلادى وجوليانى در زمان پاپ گريگور درست شد که متاسفانه نامهاى ماها ويا صورت فلکى حيوانى گدوودشد.
برج فلکى حيوانى "حمل" "کوچ" که ماه اول بود در تقويم ميلادى ماه سوم شد. برج ميزان که ماه هفتم است به ماه نهم ميلادى شد باوجود ايکه "سبتامبر" درلاتينى
هفت اکتوبر 8 , نوامبر 9 و دسامبر 10 معنى مى دهند.
باهمين اسناد آشکار شد که عبدالحی حبیبی خودش و دوستانش پته خزانه را جهل کرده است.
پاياننامه و نتيجه گيرى
اگرثابت مى شد که اين گلچين قدامت پيش از شاهنامه را داراست پس اين را ثابت مى کرد که زبانهاى نو ايرانى درقرن اول و يا دوهم هجرى بوجودآمده اند و نه درقرن سوم وچارم هجرى.
درپته خزانه از آثارشعراى نام گرفته شده که آنها با حروف پشتو وفارسى کردى بلوچى (الفباى عربى) آشنا نبودند اين الفبا درقرن سوم وچهارم هجرى به کشورى آمد که او را بخش اش از سال ١٨٥٦ " افغانستان" مى نامند.
اين سياست را در اروپا سياست شترمرغى مى نامند. دراينجا شتر است و زورکه نرسيد مرغ ام . زبان شرين پشتو بدون اين چتلخزانه زبان باستانى مى باشد که زبان از زبان مادرى هندوايرانى تکامل يافته است.
ريشه اين زبان قشنگ درسنگ نوشته هاى پيدا شده که بسيارى اين آثار گرانبهارا گل محمدخان مهمند نابودساخت.
غلطى ويا اشتباه نمودن پديده انسانى ايست وقابل پوزش.
اشتباه اگر آگاهانه باشد فريب است و فريب قابل پوزش خواستن است و نه بخشيدن
اگربه تاريخ سازى نگاه کنيم خواهيم ديد که فريب هاى بزرگ رخ داده که اين بازي دادن ها شکل منظم ستيماتيک و تقليدى (از نمونه هاى فرهنگى وحماسى ديگران تقليدشده) بخودگرفته و تقلب بازى دادن است و درنهايت جنبه نمايشى دارد. درقندهار يا کندهار که گندهارا اسکندر سکندريا ساخت اتفاقى حماسه و انتلوژى نوشته مى شود .
حماسه دوشيزه ملالى ميوند هم شکل حماسه "دخترباکره ارلويان" فرانسه که به آن ژاندارک هم گفته مى شود که باعث پيروزى سربازان فرانسه گذشت. که آن سربازان ازدوشيزه غيرت يادگرفتند.
پشتنوالى
واژه پشتنوالى پس از پته خزانه ساخته شد که سند نوشتارى ارزشهاى مردمان پشتون است گردآورى آن را عبدالرحمان پژواک کرد پر از غيرت وغيرتمندى ايست. البته که دوشيزه ملالى درميوند به پشتونها غيرت نبخشيد بلکه به مردمان غيرپشتون غيرت بخشيد . غيرتمند در پشتونوالى درج است. پشتون و غيرتمند يک واحد است و جدا ناپذير است
پاکستان هم اسطوره ملاله را ساخت و آنهم گفتوشنو تلويزونى آن دخترک با فرستاده امريکا!
ديگر دهن کاذب ببنديد که هر شور دادن بوى کثافت بالا مى شود.
حاکمان پشتون ديگر جفا و خيانت به زبان شرين پشتو نکنيد. شما تقلب را دوباره جعلکارى مى کنيد.
از خاطر قدرت انتخابات را تقلب مى کنيد - ولى قدرت نداريد!
از خاطر عشق و محبت به فرهنگ و زبان تقلب مى کنيد - ولى ضربه به فرهنگ و زبان مىکنيد ولى اين را نمى دانيد که چقدر نامهاى اسطوره هاى شاهنامه نامهاى پشتونهاست:ک
اسپنديار , پژواک, رستم, سفند یار ولی خان, جمشید احمد خان دستی, فرهاد, شرين, بيژن و منيژه و و و . رشد زبان پشتو در مبارزه عليه زبان فارسى نيست
>>> من شکر اوغان نیستم چون پشتون نیستم. این نام اوغان یا افغان به زور و به ریا توسط حاکم های گذشته اوغان بالای همه شهروندان کشورم تحمیل شده در حالیکه اکثریت ما مرمان این کشور اوغان یا افغان نیستیم.
ما به برادری و براری در کشور خود باور داریم و برادران اوغان یا پشتون خود را دوست داریم ولی هیچگاهی به زورگویان و تمامیتخواهان که در بین این اوغان ها وجود دارند تسلیم نمیشویم. با آنها حساب ما جدا است.
نام این کشور را با همکاری انگلیس و رنجیت سنگ هندی تغییر دادید ولی هویت اصلی شهروندان این کشور را که غیر اوغان است به زور و چال به اوغان تغییر داده نمیتوانید.
بس است، واقعیت را قبول کنید. برادری و وحدت به زور نمیشود، و نمیشود مردم را به زور یکسان سازی کنید و نام این یکسان سازی جبری و نادرست را وحدت ملی بگذاری.
وحدت ملی چنین نیست.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است