روایت نسل زنان نو قدم در سیاست افغانستان!
 
تاریخ انتشار:   ۱۳:۵۶    ۱۳۹۸/۷/۳۰ کد خبر: 160634 منبع: پرینت

شرط اول باید کمی زیبا باشی و یا اندام مورد پسند مردان افغانی داشته باشی، باسن بزرگ، سینه های هفتصد کیلویی و... اگه بوی بدی مشکلی نیست چون فقر جنسی بیداد می کند و از عمق فاجعه می کاهد.
برای مدتی باید خودت را مطرح کنی، از چه راهی و چطوری؟

این اصلا مهم نیست، فقط کافی است چند بار در مجالس دولتی و افراد مهم دعوت شوی و برای مخاطبان عکس بندازی که بفهمند، بله دست شما هم در کار است.
بعد همینطوری شبی از شبها در یک پارتی و شب نشینی به دعوت زنان با تجربه تر از خودت که گفتند برای تغییر باید جزو قدرت باشی (به هر قیمتی) کم کم به اراکین و دولتمردان غرق در... نزدیک میشی و نظرشان را جلب می کنی، بعد از چند بار شکست عشقی و فرود و سقوط بالاخره شانس درب خانه ات را می زند و یک جایی نه یک جای مقرر خواهی شد.

اینهایی که از این طریق پیش میروند کافی است چادرک به سر کنند و مثل خود دولتمردان ادای مسلمان بودن در بیاروند و پشت صحنه دل طرف را خوش نگهدارند، نیازی به درس خواندن، سواد و قلم داشتن و این حرفها نیست چون آقا زاده ها قادر اند برای معشوقه های سیاسی و شب نشینی شان مدرک جعلی تهیه کنند و قلم به دستان چس مغزی هم هستند که برایشان مقاله بنویسند و رسانه های زردی که بدون تفکیک و درک بی سوادی و جعل کاری شان آن مطالب را زیر نام این معشوقه های سیاسی نشر کنند.

قبلا، درد ما بی سوادی زنان سیاست و فعال و مطرح بود اما حالا شب نشینی و هم خوابی با سگ های سیاسی هم به وظایف کاری شان اضافه شده است.
در این میان هستند زنانی که بر اساس شایستگی کار می کنند و می درخشند و هستند زنانی که در میان سیاسیون عشقی دارند و در ازای آن رابطه چیزی طلب ندارند، حرمت و احترام شایسته ها و عشق های بزرگ محفوظ است.

برای تغییر باید وضعیت را درک کنی، به آگاهی برسی و با همفکرانت در یک مسیر علیه سیستم و قدرت مبارزه کنی حتی اگر گرسنه بمانی و طرد شوی چرا که تجربه ثابت کرده قدرت در مردسالاری به زنانی که تبدیل به "جزو" شدند فراتر از معشوقه های سیاسی بها نمی دهد!

بهار سهیلی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
فقر جنسی
زنان
نظرات بینندگان:

>>>   میازار زنان را که مظلوم است
فعل در افغانستان هم زن هم مرد سر در گم است
نبی جاغوری

>>>   محترمه سهیلی صاحبه!
احتراماتم رابپذیرید.
فکتورهاییکه شماازان نام بردید(زیابیی٫ جوانی٫قدواندام ...وغیره) درتمام جهان رول خودرادارد.شایددروطن من
وخودت زیادتر.زنده باد مریم سما.
عاقل

>>>   سهیلی صاحب تو اینقدر راه مشکل نشان دادی ، فقط برود وبه فضلی صاحب تلفون کند بس،باقی همه چیز روبراه میشود

>>>   تا جایی که من دنیا را دیدم و مطالعه کردم،اکثر اوقات کسانی که در چوکی های بلند دولتی کار میکنند،یا لیاقت و سواد آن را ندارند و یا مطابق مسلک شان نیست و تنها با سواد بودن و در رشته دیگری دارای مدرک تحصیل بودن،دلالت بر این نمی کند که در وظیفه یی که مطابق رشته تو نیست،موفق باشی.
شاید یک فیصد کسانی که چوکی های بلند دولتی را کار میکنند،از رییس جمهور گرفته تا وزرا و روسای ادارات دولتی،خودشان یک مکتوبی را بنویسند و بعداً امضأ کنند و ارسال کنند.
بلکه این وظیفه سکرتر و رییس دفتر و دیگر شعبات مربوطه است.
پس زمانی که در مقامات بالایی چنین حالتی موجود باشد،معلومدار در رده های پایین رتبه که سواد خواندن را داشته باشند،باید کلاه خود را در آسمان بیاندازی.
در تمام دنیا روابط را بر ضوابط ترجیح میدهند و مقام های بلند دولتی بشمول ریاست جمهوری که خواهان دکتورا در علوم سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و کلتوری و نظامی است،به اشخاصی داده میشود که یا در هیچکدام ازین بخش ها تحصیلات و تجربه کافی کاری ندارند و یا هم شاید در یک بخش آن سواد متوسط داشته باشند و باقیمانده تمام کار ها را به مشاورین و دفتر های مربوطه محول میکنند و آنچه که آنها میگویند و یا مینویسند،مطابق آن عمل مینمایند.
این که فارغ التحصیلان دانشگاه های مختلف افغانستان با وجود داشتن مدارک تحصیلی شان،سواد و تجربه کافی در رشته های مربوطه شان دارند و یا مطابق به ستندرد های بین المللی تحصیل نموده اند،موضوع جداگانه میباشد.
بسا اوقات من شاهد بودم که بعضی مسؤلین بلند پایه دولتی که تحصیلات کافی نداشتند،غرص تهیه اسناد تحصیلی،یا به تهیه اسناد جعلی روی آوردند و یا هم با اشتراک چند ساعت در کورس های شبانه بعضی پو هنتون ها،برای خویش مدارک تحصیلی فراهم کردند،تا به چوکی ها و مقام های بالاتر خویش را برسانند.
گذشته از آن بعضی ها بعد از آن که از یک رشته تحصیلی فارغ شدند و شامل کار شدند،فکر میکنند که دوران تحصیل به پایان رسید و حالا وقت کار و پول در آوردن است.
نخیر!آموزش و تحصیل هیچ حد و اندازه ندارد و شما باید تا آخر عمر آموزش داشته باشید.زیرا جهان در حال پیشرفت و تحول است و در تمام رشته های تحصیلی چیز های جدیدی هر روز کشف میشوند و شامل پروگرام های تدریسی مکاتب و دانشگاه ها میشود و شما باید همیش سطح دانش علمی و مسلکی خویش را،مانند پروگرام های کمپیوتر(اپدت) کنید.
زیرا جهان هر لحظه در حال پیشرفت و تکامل و تحول است و شما نباید از آموزش چیز های جدید،عقب بمانید.
بنأ کوشش کنید ز گهواره تا گور دانش بیاموزید.

>>>   زن افغان باید از زیر سایه چهره های پروژه یی بیرون بیاید و جایگاه اصلی خود را پیدا کند.
نه رو لا غنی و نه هم نو باوگان دست آلود ارگ نشینان نمیتوانند نمونه های واقعی زن افغان باشند.

زن افغان حد اقل پنجاه سال است که به گونه پویا و با تحصیلات عالی در جامعه وجود دارد مگر این موج هویت ستیز ۱۸ سال اخیر جایگاه زن افغان را دچار دوگانگی کرده و یک تعداد خانم هایی که یا از غرب به خاطر دالر و یا هم در داخل با نشخوار کردن چند کلمه انگلیسی چهره زن افِغان را به گروگان گرفته اند باعث ایجاد هرج و مرج در جامعه زنان افغان شده اند.

نصب چند بانو در این مقام و آن مقام یا راه اندازی چند سمینار و همایش مصرفی کاری را از پیش نمیبره.

زن افغان باید مقام خودش را به حیث معلم به حیث مادر به حیث داکتر و پرسنل صحی به حیث مدیران ورزیده و مستقل ادارات مختلف و به حیث سربازان و افسران با حیثیت و با شان و به حیث سیاستمداران نخبه و پیشرو و در نهایت به مثابه زن مسلمان خارج از سایه سنگین تفکر مردانه حاکم چون جریان آب در کویر خشک و سنگ زار تفکرات متحجرانه و خشک به گونه پویا بپیماید و کشتزار جامعه افغانستان را از دور ترین قرا و قصبات تا قلب کشور یعنی کابل سیراب کند و خودش را خودش را در جامعه باز کند و تایید عام ملت را بدست آورد نه تایید این رئیس جمهور یا آن سفارت و یا آن دستگاه مشکوک که معلوم نیست از کجا آب میخورد.

زن افغان باید برای بدست آوردن فرصت های برابر و زمینه های تحصیلی و شغلی برابر و امتیاز و مسولیت برابر مبارزه کند و در هر ساحه کاری که موثریت بیشتر و آسیب پذیری کمتر داشته باشد فعالانه سهم بگیرد با حفظ اینکه هم یک مادر خوب و مسلمان و هم یک همسر با تمکین و مهربان و هم یک خواهر دلسوز و تکیه گاه فامیل و مردان و کودکان باشد.

و این امر میسر نمیشود مگر با کار و تلاش مستمر و با هدف در متن جامعه و فامیل .

زن افغان باید بیاموزد که با مشکلات فامیلی و اجتماعی چگونه کنار بیاید و راه حل پیدا کند و پیش برود. نه اینکه خود را از مشکلات کنار بکشد و در آسایشگاه خانه امن پناه بگیرد و عمر خودرا در گوشه عزلت زنانه و در زیر سایه امنیت مردانه و پایان نا معلوم به پایان برساند.

خانه امن باید سکوی پرش و پرواز برای ادامه حیات موثر و پویا باشد نه آسایشگاه و تبدیل شدن به انسان های روانی با آینده نا معلوم.

بودن در خانه امن باید یک آغاز و یک انجام داشته باشد که حد اکثر طول زمانی آن دو سال باشد و از شروع تا پایان برنامه خود باوری و خود سازی و پرواز موفقانه و شامل شدن در جریان سالم جامعه هدف نهایی اش باشد.

>>>   بسیار عالی که به حقیقت ها نزدیک است .تهیه سند جعلی خو یک امر عادی است .و درضمن طور امتحانی یگان سکر تر یا پیش خدمت های بعضی مقامات را اگر منفک کنند باز از ایشان بشنو بنویس داستان ها را .که چی گذشته و میگذرد.دوم اکثر خواهران که پوهنتون های دولتی را با بسیار مشکلات اقتصادی و مشقت بسر می رساننداکثرا هیچ موفق به تقرر در اداره ها نمی شوند مگر یک عده که بگفته خودشان با جرعت و مزاقی باشند خدا عفت تمام خواهران را حفظ کند.

>>>   ن و القلم و مایسطرون؛
نزاکت در نوشتار کجا رفته است؟!
خانم بهار، قلم حرمت دارد... .
حیدری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است