از کاتب تا دانش: راهی که رفته ایم
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۵۷    ۱۳۹۸/۶/۲۵ کد خبر: 160178 منبع: پرینت

خاموش ترین کلماتند که طوفان می زایند، آنها که با گامهای کبوتران می آیند راهبران جهان خواهند بود.(نیچه)
هنگامی که به جنگ دیو می رویم باید از قبل دانسته باشیم که توان رودر روی ما برای غلبه بر آن بسیار ناچیز است و از همین جهت باید چاره ی دیگری برای ازپای درآوردن آن بجوییم وگرنه مغلوب قصه بدون شک دیو نخواهد بود.

اکنون ما سال ها است که به جنگ غول تبعیض و قبیله رفته ایم اما از مسیری نادرست و کیست که نداند قربانی های بلاثمری در این راه نثار کرده ایم.
قومیت و قبیله در افغانستان مساله ای تاریخی و ریشه ای است که ربطی به این دولت یا آن دولت ندارد. از زمان کاتب که رسمی ترین و شبهه ناپذیرترین روایت تاریخی ما از آنجا شروع می شود تا به امروز از انواع و اقسام مواجهه مستقیم با دیو قبیله کاری نمانده است که نکرده باشیم. از مقاومت های نظامی در زمان عبدالرحمان گرفته تا جنگ های غرب کابل و جنبش های بزرگ تبسم و روشنایی، دو جنبشی که در نوع خود بزرگترین ها و در عین حال بی ثمرترین ها بودند.

آیا اکنون نباید به این حقیقت پی برده باشیم که سیاست هزارگی سیاست خیابان نیست؟
راز سیاست هزارگی و شکست همیشگی آن چیست که ما تا کنون نفهمیده ایم؟
چرا کاتب بودن در دربار و کتابت وقایع را بر همراهی با جبهه مقاومت نظامی ترجیح داد؟
یک دلیلش شاید این باشد که کاتب تنها کسی بود که وضعیت را درک و به خوبی تحلیل کرده بود و راز سیاست هزارگی را دریافته بود. آن نقش خامی که پیران خردمندی چون وی در خشت خام زمانه می دیدند اکنون بر آیینه تجربت روزگار افتاد و بر همگان روشن شد که حرکتهای انقلابی- احساسی و عمدتا فاقد پشتوانه فکری برای ما ارمغانی جز تاریکی ندارند.

روایت شکست پدران ما که توسط کاتب به دست ما رسیده است یگانه ظفر تاریخی ما برای امروزمان به شمار می رود. از زمان کاتب تا به امروز که به دانش رسیده ایم تمامی راه ها را رفته ایم، دانشی که با دستی بازتر از کاتب همان خط مشی کاتب را در سیاست دنبال می کند. می توانیم به او فرصت بدهیم تا در آینده های دور و نزدیک نتایج کار و اندیشه بنیادی و دوراندیشانه ی وی را مشاهده کنیم می توانیم هم که بار دیگر تدبیر امور خود را به دست شرکت های خانوادگی سیاست و یا نوکیسه گان سیاسی بسپاریم؛ انتخاب با ما است.

خلیل صدرا


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دانش
حکومت
نظرات بینندگان:

>>>   اقای صدرا!
شماکه از دانش وسواد کافی بهره مند هستید٫مگر نمی شود مردم را به همدیگر پذیری وهمزیستی تشویق کنیم٫فکر نمیکندمسیرش عقلانی ترو پایانش بهتر باشد؟
عاقل

>>>   بلی باید به دانش فرصت بدهیم که یا بار دیگر سوءگ نامه هزاره را بنویسد همین فکر شمارا کسانی در نسل های بعد نیز خواهند کرد و مثل شما به دانش دیگر فرصت خواهند داد وبه این طریق تا ابد سرنوشت غمبار مردم ما تکرار خواهد شد

>>>   ز کاتب تا به دانش فرق زیاد است
یکی تنها درون خیل دشمن
دگر سر خیل سربازان خویش است

کاتب بازمانده نسل های سلاخی شده و رانده از وطن بود که حد اقل فرصت ثبت وقایع را به شکل رمز گونه به دست آورد و کارش را با نهایت امانت و دقت انجام داد.

اما دانش
بر شانه های نسل از خون و آتش گذشته و در کنار رهبران قبول شده مردم هزاره بدون هیچ ترس و هراسی تا ارگ رسید و در نهایت بر روی رهبر خود پا گذاشت و در کنار سر خیل کوچیان برای کوچ جبری دوباره هزاره ها از هزاره جات کمر بسته تا گوسفند های کوچیان چاق تر و چاق تر شوند و دانش سر افکنده تر

>>>   دانش شما و صالح ما هردو خنثي برامدند . خنثي هم خوب است ضررش به كسي نميرسد ولي اين دو تا جهت چيز مالي كوچي ها به قوم خود ضرر رساندند .

>>>   خلاصۀ کلام اگر شما هزاه ها تا مقام های بلند دولتی (دانش، خلیلی، محقق) هم برسید، راضی نیستید. من نمیدانم جز از نق زدن شما ها چه می خواهید. شما خود تانرا به زور در انزوا قرار میدهید و با همه اقوام دیگر دشمنی و بی اعتمادی را تبلیغ میکنید. این کار فقط خود تانرا منزوی و در حاشیه میراند.

>>>   خوب اين معاون دوم نام نهاد را شناخته اى، دانش در پنج سال صرفا يك كاتب بوده است و ديگر هيچ يك موزه پاك به تمام معنا

>>>   دانش را اگر دانش میبود کارش بدین بی دانشی نمیکشید.

>>>   زمانیکه دانش تذکره ء الکترونیکی را با افتخار گرفت ماهیت انفعالی خود
را به ثبوت رساند . و الا بودن یک هزاره هم در کنار هژمونست بی فایده نیست
به شرط که تا این حد زبونی اختیار نه کند .
دلاور سنگین

>>>   از نظر این نویسنده مردم هزاره باید کاتب پرور و دانش پرور باشند و همیشه این راه رفته را دوباره بروند و هیچ نتیجه ای از آن نگیرند. ما که می دانیم اشف غنی چه می خواهد و چه سیاستی را در پیش دارد تلقیات آقای دانش هیچ مشکلی از مردم هزاره را حل نمی کند. عدهخ ای از هزاره ها هستند که به خاطر دانش در کنار اشرف غنی که دشمن مردم هزاره است، از اشرف غنی حمایت می کنند. بنابراین همان کاتب برای هفتاد پشت ما کافی است و به کاتب دیگر نیازی نداریم. به بهانه اینکه دانش یک کاتب دیگر شود نباید ملت هزاره را قربانی اهداف شوم اشرف غنی کرد. حق حق است و باطل باطل و با کار و رفتار دانش هیچ باطلی قابل توجیه نمی گردد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است