تاریخ انتشار: ۱۰:۳۱ ۱۳۹۸/۶/۲۵ | کد خبر: 160173 | منبع: | پرینت |
همگرایی و دولت ساز طوق های لعنت ناشی از برنامه های خلیلزاد در این کشور اند. دولت ساز را تیم حاکم میسازند و عبدالله را فقط به خاطر اغفال مردم به مثابه یگانه گزینه مجال حضور میدهند. نتیجه روشن است. تیم مورد نظر همیشه میبرد. عبدالله تقلب را ملامت باخت خود حساب میکند و می نشیند تا پنج سال دیگر.
بازهم بدون این که سر مویی برای اصلاح نظام انتخاباتی و جلوگیری از راهکارهای تقلبآفرین وارد انتخابات میشود دست هایی وارد کار میشوند و برایش زمینهسازی میکنند تا چنان بنمایانند که او میتواند برنده شود. اما بازهم میبازد.
که بازهم مردم را تا دریا ببرد و تشنه بازگرداند. در فیلمنامه خلیلزاد هرگز قرار نیست عبدالله برنده شود حتی اگر برنده شود، قرار نیست صلاحیت و برنامهای داشته باشد.
هم عبدالله و هم غنی-کرزی-اتمر از یک دست و در درامهیی که گرداننده اش خلیلزاد است نقش بازی میکنند. البته این درامه مسخرهها، رقاصهها و سیاهی لشکر نیز دارد که در پردهها و بخش های مختلف درامه ظاهر میشوند تا هدف اصلی بهتر تطبیق و زمینه تحقق بیابد. تا مردم بیشتر سرگرم واهیات شوند.
رای به غنی رای به اسارت و استبداد است. رای به عبدالله، در بهتری صورت، رای به سراب دست نیافتنی است.
صبور راحل
>>> رای به غنی رای به انکشاف رفاه مردم ترقی و تعالی کشور و بالاخره رای به صلح و ثبات کشور است
برعکس رای به عبدالله رای به لندخریزم ولندغریزم است رای به عبدالله رای به لوچک های شورای نظار است
ولیزاده هراتی از هرات باستان
>>> پيرامون هويت ها و لقب هاى افغانها
برگردان اول بفارسى کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه. نام کتاب به عربى: "تتمة البیان فی تاریخ الافغان"
نویسنده: سید جمال الدین حسينی مشهور با سه لقب "اسدآبادی"٬ "الکابلى" و "الافغانى"
تاريخ نگارش:
چاب اول کتاب: 1901 مصر
نام کتاب به فارسى: "بيانات واپسين تاريخ افغان"
مترجم: محمدامین خوگيانى پسر اسرائيل خان خوگيانى
نام کتاب: "حیات سید جمال الدین افغانی" زبان فارسى این کتاب در سه قسمت است:
نویسنده : محمدامین خوگيانى 1900-1985 پسر اسرائيل خان خوگيانى
نام کتاب به فارسى: سوانح سید علی ترمذی جد اعلایَ سید جمال الدین
نویسنده محمدامین خوگيانى
تاریخ افغان به قلم سید جمال الدین افغان به عربی نوشته شده و بعداً در سال 1901 پنج سال بعد از مرگ او علي يوسف الكريدلي, صاحب و محرر جريدة العلم العثماني در استانبول ترکیه آنرا طور هدیه برای امیر عبدالرحمان خان پادشاه افغانستان چاپ نمود و بعداً آنرا محمدامین خان خوگيانى مدیر جریده انیس به فارسی ترجمه نمود
چاپ کتاب به فارسى کابل افغانستان 1940
تتمة البیان فی تاریخ الافغان
محمدامین خان خوگيانى پسر اسرائيل خان خوگيانى بود
که از سوى امان اله خان موظف شد وظيفه آموزش خوگيانى را بدوش گيرد. پدر اش اسراييل خان جان خود را براى استقلال سرزمين عليه انگليس ازدست داد. پدر کلان امان اله خان امنيت زندگى يکى از منورين پشتون را بدست گرفته نتوانست.
محمدامین خان خوگيانى در "فصل اول در وجه تسميهٔ افغان" در برگ 62 کتاب مى نگارد: آغاز نقل قول
فصل اول در وجه تسميهٔ افغان!
فارسى زبانها اين قوم را به لفظ "افغان" مى شناسند و وجه تسميهٔ اين اسم را چنين نگاشته اند. هنگاميکه بخت نصر ملت موصوف را زير فشار اسارت گرفت از درد و اندو زياد آه و فغان مى کردند. بجهت همين فرياد و فغان بفارسى ايشان را افغان مى گفتند و از همان آوان به همين نام ناميده شده اند.[٢]
پاورقى برگ 62 از سوى مترجم
[١]تشريعات اين موضوع ....
[٢]نقل قول تاريخ فرشته ...
در برگ 63
و رأى مؤرخين ديگر بر اين قرارگرفته که نام نوادهء شاوول پدرکلان افغانها "افغان" بوده اولاده او نيز بنام همين پدرکلان خويش مى شوند.
عوام فارس ايشان را "اوغان" مى گويند که قريب لفظ افغان تلفظ ميشود و اهالى هند ايشان را پتهان خطاب کرده اند.
برخى از قبائل افغان که در قندهار و غزنين زيست دارند خود را به اسم پشتون (پښتون) و يا پشتانه (پښتانه) معرفى مى نمايند. و اهالى خوست و كرم و باجور خود را پختون و پختانه مى شناسانند.[١]
اکنون به دقت نظر از تفاوت اين الفاظ معلوم مى گردد که تمام اين آسامى از يک اصل پيدا شده اند لفظ "افغان" ٬"اوغان"و پتهان" همه محرف پختانه (پښتانه) مى باشند. پشتانه (پښتانه) و پاشتانه (پاښتانه)غالباً امکان دارد که از کلمه "باشتان" گرفته شده باشد که نام قريه ايست در نيشاپور [٢] يا هر دو از بست مأخوذ اند که نام شهر يست از شهرهاى خراسان [٣]
پاورقى برگ 63
در برگ 64
الف و نونكه در زبان فارسى براى جمع زياد ميشود به مفرد آن افزوده اند [١] باحتمال اينكه در مواضع فوق الذكز اقامت نموده باشند ويس أزان كه ازان جا كوچيده اند همان نام را باخود به جاى ديگرى برده و تا حال اسم مذكور جارى و پائدار مانده است.
پښتو
حرف "واو" در كلمه پښتو نام زبان ملت افغان است علامة نسبت است مانند حرف يا، كه در لغت عرب براى نسبت زياد ميشود و در حالت جمع حذف ميگردد[١] اين هم احتمال دارد كه كلمة پښتو را از لفظ بشيت گرفته باشند و بشيت، نام قريه ايست از قريه جات فلسطين و اين توجيه وقتى درست مى افتد که ايشان از نژاد بنى اسراٸيل به حساب آينده چون مسله نژاد ايشان در سامى بودن مسلم آيد.
برگردان دوم بفارسى کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه
مهندس داودعطایی قندهاری
چاب اول کتاب: 1901 مصر
نام کتاب به فارسى: "بيانات واپسين تاريخ افغان"
فارسها اين مردم را افغان ناميدهاند؛ به اين علت كه هنگامیکه آنان در زمانهای قديم توسط بختالنصر اسير شده بودند بسيار آه و ناله و فرياد و شيون میکردند. از اينرو نام "افغان" كه در زبان فارسی معنای ناله و فرياد میدهد آز آن زمانها (يعنی از زمان بخت النصر شاهنشاه بابل باستان؛ حدود سه هزار سال قبل) بر آنان اطلاق میشده است.
همچنين گفته میشود كه "افغان" نام يكی از نوادگان "شاؤول"[۱] جد افغانها؛ بوده از اينرو آنان به نام جد اول خودشان خوانده شدهاند.
عوام فارسی به زبان عاميانه اين مردم را "اوغان" مینامند كه مشابه نام "پتان" است كه از طرف هندوان بر آنان اطلاق میشده. اما بعضی از طوايف افغانی مثل ساكنين قندهار و غزنی خود را پشتون و يا پشتانه میخوانند. و بعضی هم مثل ساكنين نواحی خوست؛ كورم و باجور خود را پختون و پختانه ناميدهاند.
از دقت در همخوانی و همگونی اين الفاظ در میيابيم كه همهٔ اين كلمات دارای ريشهٔ واحدی هستند كه عبارت از همان كلمه افغان (اوغان و يا پتان) است. گفته میشود كه اصل اين كلمه از ريشهٔ "پختان" و "پشتان" است كه بطور صحيح از كلمه باشتان (باشتين) اخذ شده كه نام قريهٔ از قرات نيشابور است. و يا ممكنست از كلمهٔ "بشت" نام يكی از شهرهای خراسان قديم اخذ شده باشد. و با حروف الف و نون كه علامت جمع در زبان فارسی است تركيب شده است. احتمال ميرود كه افغانها در اصل در اين شهر سكونت داشتهاند و بعد آنجا را ترك كرده به نواحی ديگر منتشر شدهاند. از طرفی حرف واو در كلمات پشتو و يا پختو مثل يای عربی علامت نسبت مكانی است. كه در اين حالت گويا علامت جمع (ون) به هدف اختصار حذف شده است.
و همچنين احتمال میرود كه اصل اين كلمات از كلمه (بشيت) گرفته شده باشد. كه نام يكی از قصبات يا شهرهای فلسطين است. اين احتمال از آنجا مطرح شده كه گفته میشود كه افغانها اصلاً از جمله اسباط بنیاسرائيل بودهاند. كه دراين مورد در فصل بعد بيشتر بحث خواهيم كرد. سه لقبه ترجمه پشتو کتاب سید جمال الدین حسينی سه لقبه بعد توسط "فرهنگستان پشتو" در کویته، پاکستان در سال 1979 منتشر شد.
همين پشتونان زبان فارسى را "پارسى " ناميده اند و مى نامند.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است