ترامپ کبوتر سیاه صلح کذایی را هدف قرار داد
هنوز نمیتوان از بطلان کامل تفاهمنامه و تعلیق دایمی مذاکرات صلح با طالبان سخن گفت. باید بیاد داشت که طالبان از تولیدات کارخانه های فندمنتالیستی آمریکا و پاکستان است و هنوز دوکشور به حیث لشکریان نیابتی به آن امید بسته اند 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۴۰    ۱۳۹۸/۶/۱۹ کد خبر: 160117 منبع: پرینت

دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا در یک اقدام دراماتیک در لحظاتی که کابوس وحشتناک طالبان در آیینه تفاهمنامه آمریکا-طالبان منعقده دوحه، در ماورای افغانستان سایه انداخته بود، آنرا به تیر بست و به حالت تعلیق قرار داد.
آگاهان سیاسی به این باور اند، که رویکرد ترامپ ناشی از عبور خلیلزاد از خطوط قرمز منافع راهبردی آمریکا در این تفاهمنامه و فزونی منافع پاکستان در افغانستان بود.
هنوز نمیتوان از بطلان کامل تفاهمنامه و تعلیق دایمی مذاکرات صلح با طالبان سخن گفت. باید بیاد داشت که طالبان از تولیدات کارخانه های فندمنتالیستی آمریکا و پاکستان است و هنوز دوکشور به حیث لشکریان نیابتی به آن امید بسته اند.
رویکرد ترامپ را میتوان به حیث یک شگرد تاکتیکی بخاطر امتیاز طلبی در گفتمان آینده صلح و تامین منافع راهبردی آمریکا در رقابت با پاکستان در چشم انداز دولت آینده افغانستان تلقی کرد.

انگیزهٔ هاوپیامد ها:
در چهارچوب استراتیژیک نوین آمریکا و در دکترین سیاسی کاخ سفید که در بستر رخدادهای منطقوی و اتحاد روسیه، چین، ایران و پاکستان شکل گرفت، در واکنش به فشار های منطقوی، در جولای ۲۰۱۸ زلمی خلیلزاد به حیث نماینده ویژه امریکا مامور ساخته شد، تا نسخه جدید بازی سیاسی را در تعامل با پاکستان و لشکر نیابتی آن یعنی طالبان جستجو نموده و بر ماشین راهبردی آمریکا نفت تازه به جریان اندازد.
خلیلزاد طی دوران ماموریت اش به حیث نماینده ویژه آمریکا در افغانستان، نقش"لوکوموتیو" ماشین جنگی طالبان را ایفا نمود و با بزرگنمایی و تشجیع طالبان، محرکهٔ اساسی جریان های جدید دریاهای خون و کوله بار آتش در افغانستان شد.
سال ۲۰۱۸ که مصادف به ماموریت زلمی خلیلزاد است، به حیث خونین‌ترین سال در تاریخ منازعات افغانستان به ثبت رسید و بیش از صد هزار نیروی نظامی افغانستان در مسلخ گاه های طالبان قربانی شدند.
طی این دوران ستون پنجم در بدنه نیروهای نظامی، دفاعی و امنیتی دولت، در هماهنگی کامل با طالبان و «آی اس آی» پاکستان ضربات مرگباری بر شیرازهٔ دفاعی کشور وارد ساخت و ارتش نیابتی پاکستان را در جریان باژگونی سنگر ها، جبهات و پاسگاه های دفاعی تجهیز نمود.
خلیلزاد بامهارت های استثنایی در نخستین وهله گفتمان صلح، طرح خروج یکجانبه نیروهای آمریکایی را بدون هیچ پیش شرط منطقی در حوزه میدانی مطرح ساخت، دولت افغانستان را از برنامه مذاکرات بیرون ساخت و در داخل جامعه و در درون ساختار نظام سیاسی با ایجاد چند دستگی، ستون فقرات دفاعی افغانستان را درهم شکست. او، طی مذاکرات صلح کذایی باطالبان "تابوت طلایی" را با تابش درفش "صلح" برای افغانستان آماده ساخت. تصادفی نیست که مایکل هیرش از کارآگاهان سیاسی در «فاربن پالیسی» ماموریت خلیلزاد را در برنامه گفتمان صلح در قطر، مورد پرسش قرار داده و این سوال را مطرح میسازد"
آیا زلمی خلیلزاد به عنوان مردی که افغانستان را از دست داده شناخته می شود؟"[1]
پایان دور نهم گفتگو باطالبان پیرامون صلح افغانستان، ورود زلمی خلیلزاد به کابل و رفتار مغرورانه، سبکسرانه و تحقیر آمیز آن در برابر دولتمردان کابل در خصوص عدم ارایه تفاهمنامه آمریکا با طالبان برای حاکمان کابل، نشان داد که زلمی خلیلزاد این بینن سیوان آمریکایی در غیاب مردم ما در زیر چتر صلح کذایی با طالبان چگونه سند مرگ جامعه، دولت و مردم افغانستان را با نمایندگان پاکستان به امضا رسانیده است که حتی از افشای محتویات این سند مرگبار می‌هراسد؟
مجموع شواهد، مدارک و اسناد درز کرده نشان میدهد که محتوای اصلی این توافقات عمدتأ بازتاب دهنده منافع راهبردی پاکستان بوده و هیچ ربطی با منافع مردم افغانستان ندارد.
بگونه نمونه یکی از پیش شرط های خروج ارتش آمریکا که باید طالبان را برای پذیرش آتش بس، پذیرش قانون اساسی، حفظ ارزش های مدنی و ادغام آن در دولت آینده ملزم می‌ساخت، از طالبان به حیث نیروی تروریستی ضمانت خواسته شده است، تا به حیث "امارت اسلامی افغانستان" و دولتمداران آینده افغانستان، خاک کشور را در خدمت سایر تروریستان چون القاعده و داعش قرار ندهد تا آمریکا و متحدین اش را آماج قرار دهد.
نخست هرکسی که با الفبای سیاسی بلد است، میداند که قبل از همه جایگاه سیاسی طالبان در این سناریو به حیث گردانندگان اصلی دولت در ساختار اقتدار سیاسی آینده کشور مشخص شده است.
خلیلزاد طی یکسال مذاکره با طالبان، مستدام سعی نموده است، تا شالوده و وجاهت نظام سیاسی افغانستان را متلاشی نموده و ماهرانه شاهراه اقتدار سیاسی را برای حصول تاج و تخت برای طالبان هموار سازد.

چالش‌های دوحه:
در مذاکرات صلح دوحه برخی چالش ها، کمبودات و نواقص جدی وجود داشت که دریچهٔ امید برای تامین صلح عادلانه را بسته نموده بود.
قبل از همه، مذاکرات دوحه چند جانبه نبود. این مذاکرات بطور ویژه میان ایالات متحده و طالبان بر پا شده بود. حتی در صورت توافق آمریکا و طالبان هیچگونه ضمانتی برای قطع جنگ و تامین صلح وجود نداشت. در این مذاکرات منافع مردم افغانستان از اجندا بیرون شده بود و نفس تفاهمات بر محور منافع آمریکا و پاکستان می چرخید.
در دوحه، عمدأ دولت افغانستان به مثابه بازیگر اصلی از میدان بازی خارج ساخته شد. در سناریوی تفاهمنامه دوحه بطرز پارادوکس دو گزینهٔ ایجاد "حکومت موقت" و برگزاری "انتخابات" ظهور نمود. نوع ساختار نظام سیاسی که در تحت شعاع نظام "امارتی" قرار گرفته بود، نیز از چالش های عمده این تفاهمنامه بود.
در میان انتظارات زیاد مبنی بر پایان مذاکرات ایالات متحده و طالبان در راستای حصول توافقات صلح، آخرین درگیری های خونین و تهاجم مرگبار طالبان در برخی ولایات کشور بویژه حوزه شمال افغانستان و انجام حملات انتحاری در کابل، بر عزم جدی طالبان برای انجام هرگونه معامله از موضع قدرت در میدان نبرد و عبور از دریای خون، مُهر تایید گذاشت. طالبان نشان دادند که میخواهند تهداب نظام آینده بر فراز کله منار های انسانی در افغانستان استقرار یابد.
الجزیره گزارش داد که برخی از مقامات طالبان گفتند که آنها زمانی توافق خواهند کردکه با ماموران دولتی در سطح خصوصی به گفتمان بپردازند نه به عنوان "نمایندگان"دولت.[2]

واکنشهای جامعه آمریکا:
قبل از تحلیل پیامدهای این اقدام، ابتدا باید خاطرنشان کرد که ظاهراً مخالفت های قابل توجهی با توافق صلح در داخل دولت آمریکا پدیدار گردید.
کنگره آمریکا از زلمی خلیلزاد، نماینده ویژه این کشور برای صلح افغانستان خواستار ارایه جزییات توافق با طالبان شد.
در نامه الیوت اینگل، رییس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان کنگره آمریکا آمده است که کنگره می‌خواهد مطمئن شود که آمریکا توافق صلح را در افغانستان امضا می کند نه توافقی‌ برای عقب‌نشینی از آن کشور.
به گزارش تایم، پومپئو وزیر خارجه آمریکا از امضای موافقتنامه به دلیل مشروعیت بخشیدن طالبان، خود داری نمود. گمانه زنی هایی وجود دارد که پومپئو به علت نامزدی اش در انتخابات ۲۰۲۴، نخواست تامسوولیت امضای این تفاهمنامه فاجعه بار را پذیرفته و اعتماد اش را در جامعه آمریکا خدشه دار سازد.
چون محتوای اصلی این تفاهمنامه بیشتر تامین کننده سیطره پاکستان در افغانستان بود، لذا دولتمردان آمریکا به آن به دیده تردیدنگاه میکنند. جزییات دیگری که شایسته تذکر است این است که وزیر دفاع پیشین ماتیس اخیراً در خاطرات خود فاش کرده است که وی پاکستان را به عنوان "خطرناکترین کشور" در جهان می شناسد.

مزید برواکنشهای متذکره پایگاه نشراتی گلوبال ریسرچ گزارش دادکه "دیپ استیت" ایالات متحده که قبلاً بین شاخه های دیپلماتیک و نظامی این کشور وجود داشته است، اما اکنون به نظرمی رسد که آنها در مخالفت با فشار صلح رییس جمهور قرار دارند[3]
در بعد خارجی، حول محتوای این تفاهمنامه و تردستی پاکستان در افغانستان، شواهدی از نارضایتی هند در این راستا وجود داشت که این رویکرد در هماهنگی روسیه و هند در خصوص رخداد های افغانستان اثرات چشمگیری بجا گذاشت.
باتوجه به سطح چند لایه ی بحران در افغانستان میتوان استنتاج نمود، که هنوز هیچگونه تغییر راهبردی در سیاست های کاخ سفید در افغانستان بنظر نمی رسد. هر تغییری مستلزم تغییر رویکرد سیاسی و نظامی است که باید به سرکوب کامل طالبان و فشار بزرگ سیاسی بر پاکستان منتهی شده و صلح را از زاویه قدرت تامین نمود.
در این گردونه، افغانستان به گفتمان ملی و تشکیل جبهه بزرگ ملی نیازمند است.
مقاومت خلق های قهرمان، ولایت بغلان بویژه مردمان اندراب، خوست و فرنک و شهریان شجاع شهر پلخمری در دفاع از آن شهر در برابر تهاجمات سیل آسای طالبان برای تصرف شهر پلخمری نشان داد که ظرفیت های بزرگ دفاعی در دل این کوهپایه ها وجود دارد. باید این پتانسیل بزرگ ملی را آرایش بخشید و در چوکات حرکت ها و خیزش های مردمی بسیج کرد و از افغانستان دفاع نمود!

با احترام
عارف عرفان
لندن، سپتامبر۲۰۱۹

منابع:
[1] Foreign policy,The lifelong booster of American power is caught between Trump’s withdrawal plans and the Taliban threat.
BY MICHAEL HIRSH | JANUARY 29, 2019
[2]US envoy shows draft of deal with Taliban to Afghan president,02sep 2019
[3]Global reaserch,A US-Taliban Peace Deal Would Redefine the Regional Balance of Power،6 September 2019


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
آمریکا
طالبان
نظرات بینندگان:

>>>   اگر غنی و کرزی و خلیل زاد خائن دست از حمایت مخفی طالبان بردارند و امریکا طالبان را برای دوام جنگ نگهندارد، طالبان در مدت شش ماه توسط اتحاد عمومی همه اقوام افغانستان به پاکستان عقب زده میشوند. علت جنگ طالب حمایت غنی و کرزی و امریکا بوده است.

>>>   مشکل اینجاست که هر نداف و تخم فروش حالا در باره افغانستان نظر می‌دهد و از سیاست سخن می‌گوید مانند این خیرات خور که به پنجاه یورو خوابیده و شراب بدل را مانند آب نوشجان میکند وقتیکه از انسانیت برامد و رو به حیوانیت کرد باز به لاولهب شروع میکند اگر بسیار ارزو دارید بروید همرای لندغران تان در کابل یکجا شوید تا صف تان مکمل شود و مردم بداند که لندغران قلم به دست و دزدان تفنگ بدست هر دو یک آرمان را دارد چور و چپاول

>>>   ما کجا ودست گل چیدن کجا ای باغبان
ناله ای بلبل مرااینجابه زوراورده است
مضمون سراپا معنی وپر محتوای جناب عرفان را خواندم وازان بسیاری از مفاهیم عالی را که سوال های زیاد در ذهنم خلق شده بود قناعت نمودم باوجود این روشنگری وایضاحات هنوز نمیدانم که خلیل زاد در مذاکرات تنها بوده ویا هیات امریکای از یک گروپ باصلاحیت تشکیل گردیده بود که دران خلیل زاد به شکل سمبولیک ریس مذاکره کننده بود پس از تکمیل مطالعاتم درین باب این نکته به فکرم خطور می نماید که سبب اصلی به تعویق افتیدن مذاکرات صلح کاذب اختلاف کنگره ای امریکا با گردانندگان ودست های پشت پرده ای این روند است چه انها بسیارمسایل پنهان ومخفی داشتند که باید همچنان مستور میماند وهمه اعضای کنگره وافکار عمومی ازان اطلاع بدست نمی اورد چون اصل این مذاکرات یک بازیچه ای بیش نبود وجهت تغریر اذهان دیگران ترتیب یافته بودنمیشد این راز را در ملاء عام بیان داشت همچنان عزم کنگره هم جهت پاسخگوی خلیل زاد جزم بودوضرور انجا میرفت وهمه نیرنگ ها ودسایس خودراافشا میکرد بهر حال اینده از اصل این ماجرا پرده برداشته همه را ازین سردر گمی نجات خواهد داد
تبنگچی

>>>   رییس اجراییه نباید تنها به‌حرف و انتقاد بسنده کند. توقع این است که ایشان به‌عنوان شریک قدرت و رییس شورای وزیران باید جلسه امنیتی را برگزار کند و از مسوولین نهادهای امنیتی بخواهد تا در کنار شناسایی و پیگرد قانونی عوامل آشوب دیروز، آن‌عده منسوبین امنیتی که با جوانان بدرفتاری کردند نیز شناسایی و مورد پیگرد قرار بگیرند. «جمهوریت» زمانی پایدار می‌ماند که نهادهای امنیتی بی‌طرف و غیرسیاسی و تیمی شوند و به‌جای این‌که در خدمت یک فرد و یک ایدیولوژی باشند، در خدمت مردم باشند.
معترف

>>>   کلیم‌الله همسخن درصفحه ی فیسبوک خود چنین نوشته:
پشت هر عکس پیامی‌است؛
زندان‌ دستگاه‌های امنیتی پر از طالب و تروریست است. تا هنوز شما از آنها عکس‌های در حال شکنجه و تحقیر دیده اید؟ شاید بسیار کم دیده باشید. اما، از جوانان معترض شمارا چرا نشر می‌کنند؟ می‌دانید چه پیامی را می‌خواهند به شما برسانند؟
می‌خواهند غرور تان را بشکنند، می‌خواهند در آینده با یک نسل شکست خورده و بی جرئت و مطیع مواجه باشند، می‌خواهند دعوای زعامت و رهبری نداشته باشید؛ خلاصه: می‌خواهند خرگوش باشید، کم بخورید و آرام بخوابید!

>>>   ترامپ تاجر و یا هر منشاء و مسلکی که داشته باشد، منتخب آزاد مردم آمریکاست و این را هم باید بدانیم که اگر یک روز آمریکا چشم و دست خود را از افغانستان بکشد، افغانستان به حمام خون طالبان و متحدین چپ و راست وحشی درخواهد آمد. قدر عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.ما دوران حاکمیت دیکتاتوری ایدئولوژیکی چپیهای وابسته به اتحاد جماهیری شوروری سابق و اسلامی را دیده و تجربه کرده ایم و دیگر به رخ ما نکشید.حاکمیت طالبان و وضعیت فعلی افغانستان محصول و نتیجه دیکتاتوری تک حزبی حفیظ و ببرک می باشد، زیرا در یک کشور آزاد، آنجا که روند رشد سیاسی طبیعی کشور باز باشد، جامعه آگاه گشته و بدام و بدامن دیکتاتوری و وحشی طالبان نمی افتاد.از کوزه همان برون تراود که دراوست.

>>>   امريکای مغرور و جهانخور هرچی جرت و فرت بکند بازهم به زانو نشسته با اين ملت سرشار ، موئمن و آزاديخوه راه مذاکرات را خواهد پذيرفت و فرار را بر قرار ترجيح خواهد داد ، و روهای تمام خاينين و غلامان کفر دوست و بيغيرت سياه و پژمرده خواهد شد ان شاءالله

>>>   ما باید معیار و شاخصهای ملی و حقوق بشری جهانشمول داشته باشیم و حول محور آن با هم متحد شده و به صلح و ثبات و ترقی برسیم و نه اینکه هرچه حکمتیار و طالبان و مریدان و متحدانشان بخاطر مصالح و منافع خودشان حکم و بیان می کنند، گوش داده و عمل کنیم.زنده و پیروز باد صلح و آزادی و مردم افغانستان.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است