افغانستان، قربانی ترانزیت گاز؟
نفت و گاز و زغال سنگ و نیز انرژی هسته ای از مهمترین مواد سوخت در جهان است. نبرد جیواکونومیک لوله های رسانایی گاز و کشورهای قربانی ترانزیت: افغانستان، عراق، سوریه، اوکراین، گرجستان و شاید هم اکنون ترکیه؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۰۱    ۱۳۹۸/۴/۲۳ کد خبر: 159422 منبع: پرینت

به خاطر پیچیدگی و اهمیت بسیار بالای مساله، خواندن آن را برای همه دست اندرکاران مسایل بین المللی و سیاسی سفارش می کنم. زیرا بدون داشتن آگاهی همه جانبه از این موضوع، بسیار دشوار است به سرشت بسا از رویدادهای روان در پهنه سیاست های جهانی پی برد و در تحلیل ها به بیراهه رفت.
نبرد جیواکونومیک لوله های رسانایی گاز و کشورهای قربانی ترانزیت: افغانستان، عراق، سوریه، اوکراین، گرجستان و شاید هم اکنون ترکیه؟

برای ورود به مساله، در کل می خواهم بگویم که نفت و گاز و زغال سنگ و نیز انرژی هسته ای از مهمترین مواد سوخت در جهان اند که بدون آن در آینده نزدیک نمی توان آینده بشر را تصور کرد.
با این همه، فیلسوفان به آرامی می گویند: از کاربرد نفت و گاز به پیمانه گسترده به دشوار یک سده و نیم و از کاربرد انرژی هسته ای نیم سده می گذرد. پیش از این نیاکان ما هزاران هزار سال بدون نفت و گاز می زیستند و آیندگان ما هم پس از به ته کشیدن این مواد خواهند زیست. دیر یا زود کاربرد گسترده انرژی باد و خورشید و انواع دیگر انرژی جای نفت و گاز را خواهند گرفت.
اینگونه مساله، یک مساله گذرا در تاریخ بشر است.

به هر رو، دشواری در این است که وابستگی بشر به این مواد دست کم تا سه سده دیگر ادامه خواهد یافت و گنجینه های نفت و گاز بسیار ناچیز اند. چنین پنداشته می شود که ذخایر نفت تا صد سال دیگر به ته بکشند. اما ذخایر گاز تا دو صد سال دیگر هم می توانند در دسترس باشند. اگر ذخایر قطبی را هم به سنجش بگیریم، شاید تا سیصد سال دیگر.
اما امروز بیشتر نبردها و کشاکش ها و رقابت ها همانا بر سر کنترل گنجینه های نفت و گاز است. در اینجا تنها به گاز می پردازیم: برای این که بتوانیم بهتر مساله را بشکافیم، از روسیه و اروپا آغاز می کنیم.

روسیه، به گمان بالا بزرگترین دارنده گنجینه های گازی جهان است. میزان ذخایر این کشور در حدود 50 تریلیون متر مکعب برآورد می شود. در این حال، بزرگترین تولید کننده و صادر کننده آن هم می باشد.
می دانیم که اروپا بزرگترین مصرف کننده گاز در جهان است. مصرف سالانه گاز در اروپا به 500تا 550 میلیارد متر مکعب می رسد. از این مقدار بخشی را خود تولید می کند، بخشی را از ناروی وارد می کند و نزدیک به 180 میلیارد مترمکعب آن را از روسیه وارد می کند.
اینگونه روسیه بزرگترین صادر کننده گاز به اروپا می باشد.

در گذشته نه چندان دور روسیه سالانه در حدود 200 میلیارد دالر گاز به اروپا می فروخت و در ازای آن 200 میلیارد دالر کالا از اروپا وارد می کرد که بخش بزرگ آن ماشین آلات صنعتی بود.
با توجه به کاهش روز افزون نفت و افزایش مصرف گاز انتظار می رفت که تراز بازرگانی میان روسیه و اروپا تا دو و نیم برابر بالا برود و به مرز یک تریلیون دالر برسد. روشن است با بالارفتن تراز مناسبات، زمینه همگرایی بیشتر میان روسیه و اروپا فراهم می گردد و این چیزی است که امریکا آن را برنمی تابد. از سوی دیگر امریکا می خواهد گاز مایع خود را جاگزین گاز طبیعی روسیه بسازد و دست روسیه را از بازار بزرگ اروپا کوتاه بسازد. از این رو، امریکا در پی آن شد تا کاری کند که شریان ها و رگ های رسانایی گاز از روسیه به اروپا را ببرد.

نخستین گام در این راستا راه اندازی جنبش میدان در کییف بود. فشرده سخن، امریکا توانست با هزینه کردن 5 میلیارد دالر رژیم هوادار مسکو به رهبری یونوکویچ را در کییف براندازد و به جای آن رژیم دست نشانده خود را در اوکرایین بنشاند.

در گذشته روسیه در ازای ترانزیت گاز سالانه گاز مورد نیاز اوکرایین را رایگان به این کشور می داد. اما با دور شدن کییف از مسکو، روسیه از دولت نو این کشور خواست تا گاز را به بهای جهانی از شرکت گاز پروم روسیه بخرد. مگر چون اوکرایین توان پرداخت بهای گاز مورد نیاز خو را نداشت، آغاز به سنگ اندازی بر سر راه صادرات گاز روسیه به سوی اروپا نمود. این گونه جنگ سرد لوله ها دامنه و پهنای بیشتر یافت.

از همین رو روسیه در اندیشه کشیدن لوله های رسانایی گاز جاگزین افتاد تا بتواند اوکرایین را دور بزند و کنار بگذارد. در آغاز لوله یی را که از راه روسیه سفید به سوی لهستان و آلمان می رفت، توسعه داد و نوسازی کرد. اما با گرایش فزاینده لهستان به سوی امریکا، در پی کشیدن لوله گازی معروف به نورد استریم یا جریان شمالی از بستر دریای بالتیک به آلمان شد. یکی از مزایای لوله نو این بود که روسیه نیازی به پرداخت ترانزیت به دو کشور دیگر نداشت و در عین حال میدان مانور پولند را هم در زمینه وارد آوردن فشار سیاسی بر روسیه می گرفت. اکنون خط لوله دومی در دست کار است. اما با سنگ اندازی بسیار سخت امریکا رو به رو گردیده است که اجرای آن را زیر سوال برده است.

شایان یادآوری است که بزرگترین خریداران گاز روسیه آلمان و اتریش اند و در اتریش بزرگترین ذخیره گاه گاز اروپا با ظرفیت 60 میلیارد متر مکعب فعال است که به نام باوم گارتن یاد می شود. همه گاز روسیه به این ترمینال بزرگ از راه اوکرایین می رسد. اما گاز به آلمان از راه روسیه سفید و پولند و نیز از مسیر جریان شمال یا نورد استریم می رسد. اگر روسیه بتواند لوله دوم جریان شمالی را پیاده کند، این توانمندی را پیدا می کند که اوکرایین و پولند را زیر فشار شدید بگیرد. شایان یادآوری می دانیم که برای المان خرید گاز از روسیه بسیار اهمیت دارد زیرا می تواند در ازای دریافت گاز از روسیه سالانه ده ها میلیارد دالر کالای صنعتی به این کشور بفروشد.

گزینه دیگر روسیه جریان جنوبی بود. در این راستا روسیه در آغاز در برنامه داشت تا از بستر دریای سیاه یک لوله رسانایی گاز را به بلغارستان بکشد و سپس از آن جا به کشورهای صربستان، یونان و ایتالیا برساند. در مرحله دوم در برنامه بود تا لوله نیرومندی تا اتریش هم کشیده شود. اگر این برنامه پیاده می شد اوکرایین اهمیت ترانزیتی خود را از دست می داد و با گرسنگی گازی رو به رو می شد که برای این کشور کشنده است. به ویژه در زمستان ها. باید به خاطر داشت که بخش بزرگ خانه های مسکونی اوکرایین از گاز روسیه بهره مند می شوند. در زمستان ها نرسیدن گاز می تواند فاجعه به بار بیاورد. این در حالی است که بخش بزرگ کارخانه های اوکرایین هم با گاز روسیه کار می کنند. در یک سخن، وابستگی گازی اوکرایین از روسیه بسیار بالا است. اگر روسیه بتواند پروژه های گازی خود را عملی کند، با افزایش فشار بر اوکرایین شاید بتواند رهبران کییف را وادار به فاصله گرفتن از امریکا و روی آوردن دوباره به روسیه نماید. عین چیز می تواند در باره پولند هم صدق کند.

اما امریکا با وارد آوردن فشار بسیار بر اروپا و بلغارستان، موفق شد سوفیه را وادار به عقب نشینی از پروژه نماید. این بود که روسیه مسیر خط لوله را به سوی ترکیه گردانید و اردوغان هم با خوشرویی و آغوش باز پیشنهاد روسیه را پذیرفت. این گونه این خط جریان ترکیه یی یا ترکش استریم نام گرفت که بخش دریایی آن در سال گذشته به پایان رسید. این جریان دو لوله موازی دارد که در کل 32 میلیارد متر مکعب گاز را به ترکیه می رساند. نیمی از این گاز برای کشورهای جنوب اروپا و در گام نخست یونان تخصیص داده شده است.

به هر رو، تا این جای کار با چند و چون و پیچیدگی های مناسبات گازی روسیه و اروپا آشنا شدیم. تنها می ماند این که بگوییم که اروپاییان علاقه چندانی به خرید گاز مایع امریکا که به کنایه آن را «گاز دموکراتیک» یا «گاز آزادیبخش» می خوانند؛ ندارند. زیرا این گاز بسیار گران است، از دید اکولوژیک زیانرسان است و زیرساخت های کنونی صنایع اروپا برای کاربرد آن آماده نیست و باید میلیاردها دالر هزینه شود تا بتوانند از آن بهره برداری بایسته نمایند. سیاستمداران امریکا خسته نمی شود با هنگامه سازی به گوش اروپاییان پف کنند که همانا این واشنگتن است که اروپا را از زیر یوغ «گاز سرخ و اسارتبار» روسیه رهایی می بخشد و اروپا باید با کمال میل گاز گران «رهایی بخش» امریکا را بخرند. اما اروپاییان با کمال بی میلی به این ترانه های گوشخراش امریکا گوش می دهند. در یک سخن کشاکش سختی میان امریکا، روسیه و اروپا در این تئاتر روان است تا دیده شود که کار به کجا می رسد. اما یک چیز روشن است. اروپاییان از زورگویی های امریکا به ستوه رسیده اند و با گذشت هر روز مناسبات میان اروپا و امریکا پیچیده تر شده می رود.

در اینجا نگاهی می اندازیم به جنوب:
بی تردید در جنوب هم اکنون بزرگترین کشور دارنده گاز ایران است که دوشادوش روسیه یکی از بزرگترین دارندگان گاز در جهان است. اما روابط پیچیده تهران و واشنگتن مانع از آن شده است تا ایران بتواند به یک کشور صادر کننده گاز مبدل شود.
کنون ایران بخش بزرگ گاز تولیدی خود را در داخل مصرف می کند. تنها سالانه در حدود 12 میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه صادر می کند و کمی هم به عراق و ارمنستان.
قرار بود ایران از راه لوله صلح سالانه مقادیر بزرگ گاز به پاکستان صادر کند و در آینده از راه پاکستان به هند و چین. اما تا جایی قطر و تا جایی هم امریکا و عربستان مانع از این کار شدند. ایرانی ها لوله های رسانایی گاز را تا مرز پاکستان کشیدند. اما کار در اینجا متوقف شد و روشن نیست چه زمانی به راه خواهد افتاد. پروژه رسانایی گاز ایران از بستر دریای عمان به هند هم در عمل روی کاغذ مانده است. همینگونه روشن نیست کار رساندن گار ایران به عمان به کجا رسیده است.
ایران تا کنون فناروی و زیرساخت هایی بایسته را برای تولید گاز مایع به پیمانه بزرگ مانند قطر ندارد. همین گونه نمی تواند به دلیل کمبود سرمایه در بهره برداری از گاز مناطق شمال خاوری هم مرز با ترکمنستان و بستر دریای کسپین خود کاری را پیش ببرد. در نتیجه جایگاه بایسته یی در صادرات گاز ندارد. با توجه به این مسایل، ایران در سال های اخیر به صنایع پتروشیمی یعنی تولید کود رو آورده است.

در ظاهر چنین می نماید که ایران می تواند رقیب بزرگی برای روسیه در زمینه گاز رسانی به اروپا باشد. اما در این جا با چند دشواری رو به رو هستیم. یکی تحریم های امریکا و دیگری هم نبود زیر ساخت های بایسته در ترکیه و سوم اختلاف نظر ایران با ترکیه. برای کشیدن شبکه نیرومند گازرسانی در ترکیه به دست کم چهل تا پنجاه میلیارد دالر سرمایه گذاری نیاز است. توان سرمایه گذاری به این میزان را نه ایران و نه ترکیه هیچ کدام ندارند. تنها قدرت های بزرگ می توانند این کار را انجام بدهند.
در سال های پسین اروپایی های حاضر شده اند زیر نام دیگری در ترکیه سرمایه گذاری که آن هم اکنون زیر سوال رفته است که اندکی پسانتر به آن خواهیم پرداخت.

دشواری دیگر در این راستا این است که ایران می خواهد خود مستقیم گاز خود را به اروپا صادر کند و به ترکیه تنها حق ترانزیت بدهد. این در حالی است که راهبرد ترکیه چنین است که نخست گاز را از ایران بخرد و سپس خود بفروشد.
راه جاگزین، صدور گاز ایران به اروپا از طریق عراق و سوریه است. اما این پروژه نه تنها با مخالفت سرسختانه امریکا و انگلیس بل که با مخالفت جدی ترکیه، قطر، عربستان، اسراییل و مصر هم رو به رو گردیده است.

خوب، اندکی بعد تر دو باره به ترکیه و ایران و روسیه برخواهیم گشت. اما نگاهی می افکنیم به سوریه.
می دانیم که در شرق بستر دریای میانزمینی یا مدیترانه بزرگترین خاستگاه گازی جهان قرار دارد (با 47 درصد کل ذخایر گازی جهان). این میدان میان سوریه، لبنان، اسراییل، مصر و قبرس مشترک است و به نام میدان گازی شام (لیوانت) یاد می شود.
در پنج سال گذشته جنگ سختی میان امریکا، انگلیس، اسراییل و عربستان و ترکیه و قطر از یک سو و سوریه و روسیه و ایران و غیر مستقیم چین از سوی دیگر در سوریه روان بود که یکی از لایل آن کشف همین میدان گازی است.
اگر رژیم اسد باژگون می شد، روشن است روسیه بندر طرطوس و پایگاه هوایی حیمیم را از دست می داد و این گنجینه سترگ و بی همتا یکسره به دست اسراییل، انگلیس و امریکا می افتاد. آنگاه گاز این میدان را از راه سوریه و ترکیه به اروپا صادر می کردند و گلیم اقتصاد روسیه و ایران را جمع می کردند. کما این که گاز قطر و عربستان را نیز می توانستند به از راه سوریه و ترکیه به اروپا بفرستند.
اما در اثر پایمردی روسیه و ایران، اسد سقوط نکرد و اکنون امریکا ناگزیر است این گنجینه بزرگ را با روسیه نیم کند و در این حال به کشورهای مصر، لبنان، سوریه و قبرس هم از گاو غدود خواهد رسید. اگر اسد بر می افتاد، روشن بود کسی به این کشورها حتا همین غدود را هم نمی داد.

اگر برنامه های مثلث امریکا، انگلیس و اسراییل و مثلث عربستان، قطر و ترکیه تطبیق می شد و اسد سرنگون می شد، برای روسیه و ایران چند فاجعه بسیار بزرگ رخ می داد. یکی این که با رسیدن گاز جنوب به اروپا، کشورهای اروپایی از خریدن گاز روسیه به پیمانه بسیار بی نیاز می شدند. در نتیجه نه تنها دست روسیه از بازار اروپا قطع می گردید، بل که با پایین آمدن شدید بهای نفت و گاز، اقتصاد روسیه ضربه بسیار سختی می دید. دو دیگر ترکیه هم از خرید گاز روسیه بی نیاز می شد و در نتیجه روابط روسیه و ترکیه هم به پایین ترین تراز می افتاد. اکنون ترکیه سخت نیازمند گاز روسیه است و با گذشت هر روز بیشتر و بیشتر به روسیه نزدیک تر می شود.

روشن است ایران هم ضربه اقتصادی سختی می خورد. زیرا از یک سو با پایین آمدن بهای نفت و همین گونه گاز نادار و تهی دست می شد و از سوی دیگر نه تنها صادرات گاز آن به اروپا به یک رویای دست نیافتنی مبدل می گردید، بل که مشتری خوبی چون ترکیه را هم از دست می داد.
این بود که غرب کشورهای عربی را به براندازی اسد برانگیخت و این کشورها 300 میلیارد دالر سرمایه گذاری کردند تا اسد را براندازند. اما کامیاب نشدند.
در چهار چوب همین پروژه بود که داعش ساخته شد، میلیون ها نفر بیخانمان و صدها هزار نفر کشته و زخمی شدند. عراق و سوریه ویران گردید. تازه کار به جایی رسید که قطر می خواست در عربستان کودتایی را به راه اندازد و یک دولت دست نشانده خود را در ریاض رویکار بیاورد تا بتواند در آینده گاز خود را بی درد سر به اروپا صادر نماید. خوب، می گذریم از این که امریکایی ها از یک سو میلیارد ها دالر از شیخ قطر برای سرنگونی دولت عربستان چاپیدند و سپس هم میلیارد ها دالر دیگر از شیوخ عربستان در ازای نجات آن ها از شر توطئه قطر ستادند و در پایان کار هم خود شیخ قطر را خلع ید کردند و به ماجرا پایان دادند.
فشرده سخن، با شکست پروژه براندازی اسد، ترکیه و شخص اردوغان هم ناگزیر به عقب نشینی شد و خود را به دامان روسیه انداخت.

اکنون یک مشکل دیگر هم پدید آمده است: زیرا اسراییل از یک سو، سوریه به کمک روسیه و ایران از سوی دیگر و قبرس به کمک امریکا و انگلیس و اروپا از سوی دیگر و مصر از آن طرف دست اندر کار حفاری چاه های اکتشافی در بستر خاوری مدیترانه شده اند.
همچنین می دانیم که قبرس به دو بخش تورکی نشین و یونانی نشین تقسیم شده است.
قبرس شمالی را ترکیه همانند یک کشور مستقل و آزاد می شناسد. این در حالی است که هیچ کشور دیگر جهان این جمهوری را به رسمیت نمی شناسند و آن را جزو لاینفک خاک قبرس می شمارند.

ترکیه اکنون به دعوت جمهوری تورکی نشین قبرس دو کشتی حفاری اکتشافی خود را به آب های ساحلی قبرس شمالی فرستاده است.
اما دولت قبرس جنوبی و یونان که از حمایت اروپا و انگلیس و امریکا برخوردار ند؛ به این کار ترکیه اعتراض و آن را نقض موازین بین المللی می خوانند و ترکیه را تهدید به اعمال تحریم ها می نمایند.
این در حالی است که فرانسه ناوگان دریایی خود را در قبرس مستقر ساخته است. با این هم ترکیه خود را حق به جانب می خواند و بر آن پا می فشارد که به دعوت دولت قبرس شمالی یا تورکی این جا حضور دارد و دولت قبرس شمالی هم در این گاز شریک است.
در یک سخن، روابط ترکیه اکنون با اروپا و امریکا در بدترین وضعیت است و امکان اخراج یا آن از ناتو بسیار بالا است. البته نه تنها بر سر گاز بل که بر سر مسایل بسیار دیگر از جمله در مساله سوریه و...
البته، نزدیک شدن روز افزون ترکیه به روسیه و ایران هم غرب را سخت خشمگین ساخته است. ترکیه تا کنون حاضر نشده است به رغم همه فشارهای امریکا در برابر ایران دست به تحریم بزند.

در یک سخن، غرب در مساله ترکیه به درد سر بسیار بزرگی افتاده است و از این هراس دارد که مبادا ترکیه را برای همیشه از دست بدهد.
از سوی دیگر پیشرفت های اخیر ترکیه خوش غرب نمی آید. از این رو تلاش فراوان به خرج می دهند تا اوضاع ترکیه را خراب و در بر ابر آن تحریم هایی وضع نمایند. بزرگترین شکست غرب در ترکیه شکست کودتای گولن بود.
اما تنها هراس نزدیکتر شدن بیشتر به روسیه و ایران و چین مانع از این شده است تا در برابر ترکیه از تحریم های شدید کار بگیرند تا دیده شود کار به کجا خواهد کشید.
اکنون امریکا، انگلیس و اسراییل به شدت روی پروژه کردستان کار می کنند و کوشش دارند به اقتصاد ترکیه از دورن ضربه بزنند و اوضاع سیاسی این کشور را بی ثبات بسازند.

سفر اخیر اردوغان به چین و گرم شدن روابط با پکن و نیز دریافت موشک های پیشرفته اس 400 روسی هم بر خشم کاخ سفید افزوده است.
اینگونه ترکیه نه تنها روز تا روز از غرب فاصله می گیرد بل که در بسیاری از مسایل رو در روی آن قرار گرفته است.
اکنون ترکیه در آستانه مبدل شدن به مرکز گرانش ترانزیت جهانی گاز است. در نتیجه از یک سو روسیه، ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان و ایران به همپیمان نزدیک ترکیه مبدل شده اند و از سوی دیگر امریکا، اروپا، اسراییل و کشورهای عربی منهای قطر به مخالفان آن. این است که اکنون بزرگترین نبرد اطلاعاتی تاریخ بر سر ترکیه آغار گردیده است که فشار بزرگی را بر آن وارد می سازد. پیامدهای این نبرد برای ترکیه چه خواهد بود؟
آیا سرنوشت سایر کشورهای ترانزیتی در انتظار ترکیه هم است؟ این پرسشی است که آینده نزدیک به آن پاسخ خواهد داد.

تا چندی پیش غرب به رهبری امریکا شیفته ان بود تا برای کاستن میزان صادرات گاز روسیه به اروپا و در کل کوتاه ساختن دست روسیه از اروپا، پروژه گسترده یی را به نام نابوکو به راه بیندازند. این کمترین در سال های گذشته در باره این پروژه بارها نوشتم و پیش بینی کردم که این پروژه عملی نیست. از این رو در این جا از شتابان از کنار آن می گذریم و به آن بسنده می کنیم که بنویسیم که در چهار چوب این پروژه در برنامه بود تا گاز ترکمنستان، قزاقستان و آذربایجان را از راه گرجستان به ترکیه و سپس اروپا برسانند. اما بزرگترین دشواری بر سر راه این پروژه این بود که گاز آذربایجان بسنده نیست و ترکمنستان و قزاقستان نمی توانند به دلیل لاینحل ماندن استاتوس حقوقی تقسیم دریای کسپین و مخالفت روسیه و ایران با پروژه گار ترانس کسپین که باید لوله های رسانایی گاز قزاقستان و ترکمنستان را از بستر کسپین به آذربایجان برساند؛ نمی توانند گاز خود را به اروپا برسانند. همه امیدهای اروپاییان در بهبود روابط میان ایران و امریکا هم نقش بر آب شدند. حتا برجام که اروپاییان آن را با خوردن خون دل و هزاران دشواری در دوره اوباما به بار نشانده بودند، به یک گردش چرخ نیلوفری و با یک امضای ترامپ ضرب صفر گردید. اینگونه اکنون زمینه رسیدن گاز ایران به اروپا بیش از هر زمان دیگری محدودتر شده است.

اکنون پروژه دیگری روی دست است که هدف اصلی آن رساندن گاز آذربایجان به ترکیه و اروپا است. در چهار چوب این پروژه در برنامه است تا در گام نخست سالانه 16 میلیارد مترمکعب گاز آذربایجان از میدان گازی شاه دنیز به ترکیه آورده شود و از آن جمله سالانه شش میلیارد متر مکعب آن به ترکیه داده شود و 10 میلیارد دیگر به اروپا صادر گردد.
بخش نخست این پروژه که پایپ لاین جنوب قفقاز یا CSP نام گرفته است، گاز آذربایجان را از دریای کسپین تا مرز ترکیه می رساند. بخش دوم آن که پایپ لاین ترانس اناتولی نام گرفته است TANAPو بزرگترین بخش آن را می سازد، 45 میلیارد دالر هزینه بر داشته است. این پول را اروپاییان پرداخته اند. اما با تحولات گرجستان در ترکیه این پروژه هم زیر سوال رفته است. سومین بخش آن که ترانس آدریاتیک TAP خوانده می شود، گاز را از مرز ترکیه به یونان و ایتالیا می رساند و یک شاخه آن به صربستان هم کشیده خواهد شد. اما جدا از دشواری های فنی این پایپ لاین، باز هم برای اروپایی که سالانه 550 میلیارد مکعب گاز نیاز دارد، 10 میلیارد مقدار بسیار ناچیزی است.

گفته می شود که آذربایجان در برنامه دارد تا در آینده میزان صادرات گاز را از راه این لوله رسانایی به 32 میلیارد متر مکعب برساند. این گونه میزان صاردات به اروپا می تواند سالانه به 25 میلیارد متر مکعب بالا برود. اما خراب شدن اوضاع در گرجستان این پروژه را زیر سوال می برد.
هر گونه امید بستن به پیوستن ایران و یا ترکمنستان و قزاقستان به این پروژه ، شتافتن به سوی سراب است. از سوی دیگر ایران با ترانزیت گاز ترکمنستان از راه خاک خود هم موافقت نمی کند. زیرا نمی تواند در پروژه یی که کنار گذاشته شده است، مشارکت نماید. از این ها که بگذریم، اکنون کار ساخت لوله نام نهاد جریان ترکیه از سوی روسیه در بستر دریا پایان یافته است و کار در بخش خشکی به شدت روان است و درعمل روسیه می تواند گاز خود را تا سال 2020 به لوله ترانس ادریاتیک یعنی به یونان و ایتالیا برساند.

اما در اینجا در کل باز هم با یک مشکل بزرگ رو به رو می شویم: موقف امریکا. امریکا از یک سو، می خواهد که گاز آذربایجان به اروپا برسد. اما از سوی دیگر اکنون با گرایش ترکیه به سوی روسیه، و این پیک ناگوار که روسیه گاز خود را از راه پایپ لاین ترکیه و پایپ لاین ترانس ادریاتیک به جنوب اروپا برساند؛ ترکیه خود به بزرگترین درد سر برای واشنگتن مبدل گردیده است. از همین رو تلاش بسیاری به خرج می دهد تا هر گونه شده، رژیم اردوغان را سرنگون و به جای آن یک رژیم دست نشانده خود را رویکار کند. اما به هیچ موفقیتی دست نیافته است. در یک سخن، روابط امریکا و اروپا اکنون در بدترین وضعیت است.
یاد ما نرود که در گذشته روسیه با خط لوله رسانایی گاز جریان آبی از طریق بستر دریای سیاه سالانه 16میلیارد متر مکعب گاز به ترکیه گاز صادر می کرد.

در پایان اشاره کوتاهی می کنیم به ترکمنستان. این کشور پس از روسیه، ایران و قطر، چهارمین کشور دارنده گنجینه های گازی جهان است که بیشتر از امریکا گاز دارد. اکنون ترکمنستان گاز خود را به بیشتر به چین می فروشد. در گذشته سالانه مقداری را به روسیه و ایران هم می فروخت که اکنون عملا باز ایستاده است. همه مساعی این کشور برای صدور گاز خود به آذربایجان و ترکیه عقیم مانده است. همین گونه پروژه تاپی سه دهه می شود که روی کاغذ مانده است. این کمترین از همان آغاز از نخستین کسانی بودم که در باره عملی شدن پروژه تاپی ابراز شک و تردید نموده بودم و در این زمینه بارها و بارها نوشتم. بر سر راه پیاده شدن این پروژه چند مانع است: مخالفت کشورهایی چون قطر، چین، ترکیه، جامعه اروپایی و ایران و نیز بدامنی در حوزه غرب کشور. قطر خود بزرگترین فروشنده گاز مایع به هند وپاکستان و چین است و نمی خواهد برای خود رقیب داشته باشد. چین می خواهد خریدار انحصاری گاز ترکمنستان بماند. اروپا و ترکیه خود می خواهند گاز ترکمنستان را بخرند و از همین رو نمی خواهند گاز ترکمنستان به سوی هند و پاکستان برود. ایران نیز می خواهد گاز خود را بفروشد. در نتیجه اوضاع نه تنها در حوزه غرب ، بل که در شمال در امتداد مرز ترکمنستان سخت آشفته و خطرناک شده است.

در یک سخن، بگونه یی که دیدیم، تا کنون کشورهای افغانستان،عراق، سوریه، اوکرایین و گرجستان قربانی پایپ لاین های گازی شده اند. زیرا در مسیر راه صارات گاز قرار دارند. البته در گذشته امریکا در برنامه داشت تا اوضاع ازبیکستان را هم خراب بسازد تا مانع صادرات ترکمنستان به چین شود. اما ناکام ماند. زیرا کریمف تو انست با توانمندی بسیار بالا شورش اندیجان را در هم بکوبد. هر چند هنوز هم برنامه هایی در شمال افغانستان روی دست است تا اوضاع را آسیای میانه خراب بسازد و چوب لای چرخ چین بگذارد.
باید خرابی اوضاع در بلوچستان پاکستان را هم تا اندازه یی به صادرات گاز ایران به پاکستان، هند و به ویژه چین از راه پاکستان پیوند زد که در آن قطر و امریکا و عربستان دست دارند.

اکنون پرسش اساسی این است که موقف امریکا در برابر ترکیه که دارد حیثیت هاپ صادرات گاز روسیه را به جنوب اروپا می گیرد، چه خواهد بود؟ آیا خواهد توانست ترکیه راهم به سرنوشت سایر کشوها گرفتار بسازد یا روسیه، چین و ایران خواهند توانست آن را نجات بدهند؟ کنون اوضاع به سوی آن پیش می رود که روسیه گاز خود را از طریق ترکیه به جنوب اروپا برساند.

پیروزی حزب مخالف اردوغان در استانبول که بی چون و چرا با حمایت غرب و کشورهای عربی صورت گرفته است، آژیرهای خطر را به صدا در آورده اند. اگر تصمیم ترامپ برای براندازی اردوغان جدی باشد، در آن صورت در آینده نزدیک شاهد اعمال تحریم هایی مانند ایران در برابر ترکیه هم خواهیم بود.
هر چه باشد، اکنون کاخ سفید در قبال کشورهایی چون پاکستان و ترکیه در وضع بسیار دشواری قرا گرفته است و مانده است چه کند؟ آیا از دور تماشاگر گرایش روز افزون پاکستان به سوی چین و ترکیه به سوی روسیه باشد و یا با آنان رفتارهایی مانند ایران نماید؟
در یک سخن، دشمنی نابخردانه واشنگتن با ایران زیر تاثیر لابی های اسراییل و عربستان، در فرجام کار را به جایی خواهد رساند که واشنگتن نه نها ایران، پاکستان و ترکیه بل که افغانستان و کل آسیای میانه را برای همیشه از دست بدهد.

فشرده سخن، روسیه می خواهد هرگاه اوکرایین مشی سمتگیری سیاسی خود را تغییر ندهد، کاملا از ترانزیت گاز از راه اوکرایین پایان ببخشد. اگر چنین شود، بحران بزرگی اوکرایین را فرا خواهد گرفت و کییف ناگزیر خواهد گردید در مشی سمت گیری سیاست خارجی خود ویرایش هایی را وارد بیاورد. روسیه برای این کار باید بخش بزرگ گاز خود را از راه ترکیه به جنوب اروپا بفرستد و شبکه لوله های گاز جریان شمال را توسعه بدهد. تا کنون امریکا تنها در برابر مسیر شمالی واکنش نشان داده است. اما باید منتظر نشست و دید که در برابر مسیر جنوب چه خواهد کرد؟ آیا ترکیه هم مغضوب قرار خواهد گرفت و به میدان کشکش های بی پایان روسیه و امریکا مبدل خواهد شد؟ تجربه نشان داده است که تا کنون همه کشورهای ترانزیتی قربانی شده اند. اما آیا ترکیه خواهد توانست استثناء قرار گیرد؟ یک چیز مسلم است. اروپایی ها هرگز نخواهند پذیرفت که ترکیه به یک سوریه یا افغانستان دیگر مبدل گردد. زیرا در آن صورت خطر سرازیر شدن میلیون ها پناهگزین به اروپا بسیار بالا می رود. اما تجربه نشان داده است که امریکا بسیارکم در اندیشه منافع مستعمرات اروپایی خود است.

داکتر عزیز آریانفر


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نفت
گاز
انرژِی
نظرات بینندگان:

>>>   نوشته ی بسیار جالب
هرگاه روسیه خلاف برنامه آمریکا و انگلیس سوریه را خراب کرد چرا امریکا هیچ چوبی لای چرخ روسیه نگذاشتند؟ ( تسخیر افغانستان از سوی اتحادشوروی و راکتهای ستنگر آمریکا که توان نیروی هوایی شوروی ها را درهم کوبید را ما بخاطر داریم...)
بنا به باور من ترکیه هیچ نیازی به این راکتهای 400 ندارد... A:زیرا یک عضو بسیار برجسته ناتو هست. B:در منطقه حریف نظامی و دشمن ندارد. C:از سوی کسی تهدید هم نمیشود...
ولی شاید این سامانه برای رهگیری موشکهای ایرانی که اگر بخواهد از آسمان ترکیه عبور کند باشد.
و بازهم به این اصل می رسیم که عمل کرد روسیه در منطقه بخاطر همراهی با آمریکاست و نه بخاطر مقابله با آن.
سرفراز باشید.
Said Karim Partaw

>>>   درود و سپاس آریانفر گرامی؛ پژوهش خیلی گسترده، ژرف و همه جانبه که از گوشه های تاریک ناملائمات جهان پرده برداشت.
رستگار دهگان

>>>   در دنیای امروز تنها مسله نفت و گاز باعث جنگها نیست. بدون تردید نفت و گاز هم بلاخره خلاص خواهد شد و از همین جهت در حال حاضر به ساختن خودرو های الکترونیکی آغاز کرده اند. مسله مهم وخیلی برتر از گاز جنگ است که تاریخ بشریت به صد های نحوه جریان داشته. در جنگ های امروزی تفنگ خودکار،مرمی، بمب دستی و راکت و مین مورد استفاده قرار میگیرد و جای نیزه و شمشیر را گرفته است. کارخانجات سلاح سازی چه در شرق... روسیه، چین و در غرب ... امریکا، انگلیس، المان وو... سالیانه ملیارد ها دالر را از فروش آن بدست میاورند.در جغرافیای اسلام قرار یک احصایه روزانه ملیارد ها مرمی استفاده میشود بگذر از راکت و بمب دستی و ... البته مواد مخدره که جنگ تریاک دست آورد آن در قرن هژده برای انگلیس بود هم تجربه تاریخ است و مافیایی مواد مخدره در سراسر جهان به این جنگ سرمایه گذاری دارند...
Nematollah Torkany

>>>   قبل از اینکه سوال بپرسم باید بگویم که بزرگترین کشورهای نفتی خاورمیانه مانند عربستان، ایران و عراق هر کدام بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیارد بشکه نفت تثبیت شده دارند با این روش که عربستان تولید دارد یعنی در روزی ۱۰ میلیون بشکه به این نتیجه میرسیم‌که تمامی نفت اینها فقط ۳۰ سال دوام می آورد.
سوال؛ چی فرقی بین گاز مایع و گاز طبیعی وجود دارد و چطور گاز مایع تولید میشود؟
اگر جواب بدهید ممنون میشم.
Aziz Mirzai Mirzai

>>>   آریانفر گرامی ! از ۲۰۰۱ م بدینسو آمریکا جمع ناتو و متحدین دست دوم شان در افغانستان جای گرفتند ، قربانی دادند ، مصارف هنگفت مالی را متقبل شدند وخواستند در کنار تعقیب پروژه های بزرگ حیاتی خود درین منطقه استرتژیک جهان برای ما نیز زمینه های رشد و شکستن بن بست ها را مددگار باشند ازین موقف و امکانات آماده شده برای افغانستان جنگزده در واقعیت امر نه ایران و نه هم پاکستان روی خوش نشان ندادند . کشور بزرگ فداراتیف روسیه همچنان در سر دو راهی مناسبات اش با رژیم جدید در کابل قرار گرفت که با قرار گرفتن بدون چون چرا در کنار طالبان سلی محکمی به روی روشنفکران و آگاهان وطن زد.
من با شما موافقم که در جهان سرمایه و تقسیم داشته های زیر زمینی آن زد بند های بزرگی و همچنان خونینی صورت گرفته است و شور بختانه در آینده نیز ما شاهد آن خواهیم بود که یکی از مناطق داغ آن موقعیت جغرافیایی افغانستان است که چهل سال تمام در گیر جنگ ، تباهی و اشغال قرار دارد .
بنگر من نیاز داریم تا دانشمندان ، اساتید و کارشناسان روابط بین الملل برای علاقه مندان مسایل بین المللی که در آن منازعات مختلف پیرامون افغانستان به بحث گرفته میشود از هر زوایه ای بدان بپردازند و جهات مثبت و منفی مناسبات را روشن سازند و پیشداوری های که بتواند ممد نجات کشور و پیشرفت آنگردد پیشکش نمایند
هویدا است که در چار چوکات مناسبات بین المللی قدرتهای بزرگ مانند آمریکا، چین ، روسیه واتحادیه اروپا تلاش دارند تا اهدافشان را بر دیگران دیکته نمایند در چنین حالتی و وضعیتی که افغانستان قرار دارد و یا هم( قرار داده شده است) کدام تصمیم ، کدام حرکت ، جهش وقرار گرفتن به کدام گروپ به نیازمندی های فعلی پاسخگو است و کشور را در مسیر حرکت به جلو قرار میدهد ؟ شاد باشید.
Momtaz Ahmad Nabizada

>>>   روسیه می خواهد هرگاه اوکرایین مشی سمتگیری سیاسی خود را تغییر ندهد، کاملا از ترانزیت گاز از راه اوکرایین پایان ببخشد. برای این کار باید بخش بزرگ گاز خود را از راه ترکیه به جنوب اروپا بفرستد و شبکه لوله های گاز جریان شمال را توسعه بدهد. تا کنون امریکا تنها در برابر مسیر شمالی واکنش نشان داده است. اما باید منتظر نشست و دید که در برابر مسیر جنوب چه خواهد کرد؟ آیا ترکیه هم مغضوب قرار خواهد گرفت و به میدان بزکشی مبدل خواهد شد؟ تجربه نشان داده است که تا کنون همه کشورهای ترانزیتی قربانی شده اند. اما آیا ترکیه خواهد توانست استثناء قرار گیرد؟ یک چیز مسلم است. اروپایی ها هرگز نخواهند پذیرفت که ترکیه به یک سوریه یا افغانستان دیگر مبدل گردد. زیرا در آن صورت خطر سرازیر شدن میلیون ها پناهگزین به اروپا بسیار بالا می رود. اما تجربه نشان داده است که امریکا بسیارکم در اندیشه منافع مستعمرات اروپایی خود است.
Aziz Arianfar

>>>   چرا ترکیه به رغم تهدیدهای شدید اروپا و امریکا و با خریدن خطر مواجه شدن به تحریم ها و حتا جدایی از ناتو به جان؛
سامانه موشکی پدافند هوایی اس 400 روسی را خرید؟
و چگونه روسیه حاضر شد که این سامانه را به ترکیه بفروشد؟
این پرسش را شماری از دوستان پرسیده اند .
پاسخ را باید در رویارویی ترکیه و قبرس بر سر بخش شمالی خاستگاه بزرگ گازی شام (لیوانت) که بزرگترین میدان گازی جهان (با داشتن 47 درصد گاز جهان) است، جستجو کرد.
در این بخش، گنجنیه گازی بزرگی به میزان 3.5 تریلیون متر مکعب در بستر گستره شرقی دریای میانزمینی (مدیترانه) آرمیده است.
قبرس با همکاری اسراییل از مدت ها پیش دست اندر کار تفحص و اکتشاف این خاستگاه گازی است. البته، در این کار قبرس از حمایت بی چون و چرای امریکا و اروپا برخوردار است. ترکیه هم چند کشتی اکتشافی خود را به منطقه فرستاده و برای حمایت از این کار، کشتی های جنگی خود را هم گسیل داشته است.
در برابر، فرانسه هم ناوگان دریایی خود را به قبرس فرستاده است. ناوهای جنگی امریکا و سایر کشورهای ناتو هم در راه اند.
ناگفته پیداست که قبرس، یونان و اسراییل در برنامه ندارند رایگان این ثروت خداداد چرب را رایگان برای ترکیه رها کنند. ترکیه هم با ادعای سهم بخش تورکی نشین قبرس سر عقب نشینی را ندارد.
روشن است ممکن است کار به تهدید و فشار نظامی بکشد. اما دم دست فشار دیپلماتیک و سیاسی بزرگی از سوی غرب بر ترکیه وارد می شود تا آن کشور را وادار به عقب نشینی نماید.
ترکیه در برابر نیروی هوایی اسراییل که هواپیماهای اف 35 و موشک های زمین
زمین نیرومند در دسترس دارد، و نیز سایر نیروهای ناتو سخت آسیب پذیر بود و سامانه دفاعی کارا در دسترس نداشت. اکنون با به دست آوردن این سامانه پدافندی می تواند در برابر زورگویی ها ایستادگی کند.
بخش های دیگر خاستگاه لیوانت میان مصر، لبنان، اسراییل و سوریه تقسیم خواهد شد. در بخش سوریه یی گاز پروم روسیه با سوریه قرار داد دارد و روشن است ایران هم به آن بی علاقه نیست.
اکنون ترکیه می تواند با حمایت روسیه و ایران به رویارویی با قبرس، یونان و اسراییل بپردازد.
باید به دو نکته دیگر هم توجه داشت. یکی این که در شمال قبرس شمار بسیار تورکی زبان ها زندگی می کنند که سال ها با یونانیان در جنگ بسر می بردند. سر انجام هم کار به این جا کشید که قبرس به دو بخش یونانی نشین و تورکی زبان نشین تقسیم شد. جمهوری تورکی قبرس را تنها ترکیه به رسمیت می شناسد. مادامی که ترکیه همپیمان نزدیک امریکا بود، روشن است امریکا رعایت خاطر ترکیه را می کرد. اما اکنون که به سوی روسیه گرایش پیدا کرده و امکان بر هم خوردن روابط آن با ناتو می رود، دیگر دلیلی نیست که واشنگتن به ساز اردوغان برقصد.
این است که به باشندگان قبرس شمالی پیشنهاد می کنند که با توجه به واقعیات نو از ترکیه بریده و یکجا با یونانیان قبرس از نعمت گنجینه های گازی کشف شده بهره مند شوند.
ترکیه در بخش شمالی قبرس نیروی بزرگی به میزان 25 هزار سپاهی دارد.
اکنون این امکان هست که ترکیه را وادار به ترک خاک قبرس نمایند. همانا به دست آوردن اس 400 می تواند موقف ترکیه را سخت مستحکم نماید و به سادگی تن به ترک قبرس شمالی ندهد.
آن چه مربوط به روسیه می گردد، روش است مسکو به استخراج و بهره برداری از خاستگاه گازی بستر مدیترانه و رسیدن آن به جنوب اروپا ذینفع نیست و همانا پردامنه شدن چالش میان ترکیه و قبرس می تواند پروژه رسانایی گاز را به جنوب اروپا برای مدت های دراز به تعویق بیندازند. از این رو، حاضر گردید سامانه اس 400 را به ترکیه بفروشد و شاید در آینده هواپپیماهای سو- 57 نسل پنجم را هم به ترکیه بفروشد. ایران هم در این رسیدن گاز مدیترانه به اروپا ذینفع نیست. از همین رو، سرسختانه امریکا در نخلیج پارس و تنگه هرمز سرگرم ساخته است تا نتواند در مدیترانه دست به مانور بیشتری بزند.
شایان یادآوری می دانیم که در پنج سال گذشته جنگ شدیدی بر سر کنترل این خاستگاه سترگ گازی در خاک سوریه روان بود که منجر به ویرانی و بربادی این کشور شد. هدف اصلی ائتلاف غربی- عربی دستیابی کامل بر این خاستگاه بود. اما در اثر پایداری و ایستادگی روسیه و ایران این نقشه به رغم این که عرب ها 300 میلیارد دالر هزینه کردند، نقش بر آب شد.
در فرجام هم ترکیه و قطر به اردوگاه روسیه و ایران پیوستند و اکنون رویارویی با شدت تمام تر اما در سیمای دیگر روان است. تا دیده شود چه خواهد شد.
Aziz Arianfar

>>>   درود بر آرینفر گرانقدر.
تحلیل تان جالب و در خور تامل بود.
با اضافه این که افزار رقابت ها در منطقه نیز از ارزش بالا یی برخوردار است. رشد افراطیت و حمایت حلقات خاصی بر ضد حلقات خاص دیگر و ایجاد تشنج جهت زمینه سازی جنگ های کم هزینه از استراتیژی پهلوی دیگر این جنگ است که جهت رونق تجارت اسلحه زمینه سازی میکند. کشور های بی ثبات بخصوص کشور های که در درون شان نتوانستند به عدالت اجتماعی برسند قربانی های دست اول این رقابت ها میشوند. متاسفانه حکومت های وابسته به این قدرت ها نیز در خدمت بی ثبات سازی و ادامه سیاست حمایت از بی عدالتی اجتماعی به گونه های مختلف ، قرار دارند.
Sayed Nasim Hashimi

>>>   به نظر دهنده چهارم:
گاز که عبارت ار گاز پروپان و بوتان است در حالت عادی که استخراج میشود،به شکل گاز میباشد.
اما در درجه حرارت عادی روزمره با فشار یک الی هشت بار،به شکل مایع تبدیل میشود که حجم آن حدوداً دوصد و شصت مرتبه کاهش می یابد و برای ترانسپورت آسانتر میشود.
بعد ازین که انتقال داده شد و ذخیره شد،دوباره با کم کردن فشار به گاز تبدیل میشود و مورد استفاده قرار میگیرد.
فشار البته ذریعه کمپریسور ها بالای گاز وارد میشود.
گاز را میشود همچنان علاوه بر فشار،با پایین آوردن درجه حرارت نیر به شکل مایع ساخت.
برای معلومات بیشتر میتوانی به جدول عناصر در کتاب کیمیا نظر بیاندازد و در آن درجه ذوبان و غلیان و گاز شدن اًنها و یا معکوس آن درج است.
تمام موادی که ما در طبیعت داریم،از سی و شش عنصر ساخته شده اند که ار هایدروجن که سبکترین آنها است.شروع و تا آهن در میان ستاره ها در اثر جوش هستوی هایدروجن بمیان می آیند و بعداً ستاره ها انفجار میکنند و این عناصر در فضای کیهان پراگنده میشوند و در اثر قوه جاذبه تراکم پیدا میکنند و بعداً به سباراتی مثل زمین ما تبدیل میشود.
البته این عناصر باهم یکجا شده منرال ها و منرال ها یکجا شده احجار را تشکیل میدهند.
عناصر بالا تر ار آهن در ستاره های غول پیکر و در اثر انفجارات قوی بمیان می آیند که مقدار آنها در فضای کیهان کمتر است.مانند طلا و یورانیم و دیگر عناصر سنگین.
از همین عناصر و منرال ها در اثر تعاملات کیمیاوی،تیزاب مورچه و یا امونیاک اسید بمیان می آید و از یکجا شدن چند امونیاک اسید پروتین بوجود می آید و از پروتین حجرات و حجرات انقسام پیدا میکنند و به زنده جانها تبدیل میشوند و رنده جانها تکامل پیدا میکنند و به انسان امروزی تبدیل میشوند.
بناً گاز عبارت ار کاربن هایدرایت ها میباشد که عبارت از بقایای زنده جانهای دفن شده در زیر ابحار و خشکه زمین میباشد که بمروز صد ها میلیون سال در اثر فشار و حرارت در زیر زمین به گاز تبدیل شده اند.
وجود ما نیز ار کاربن هایدرایت ساخته شده است که میتواند به زیر زمین و زیر ابجار در طی صد ها میلیون سال در اثر فشار طبقات زمین و حرارت به نفت و گاز تبدیل شود.
اگر حوصله معلومات زیاد تر را راجع به پیدایش جهان تا پیدایش انسان داری،در دفعات بعد برایت معلومات میدهم.
ورنه تنها قسمت اول این نظریه را بخوان و جواب ات را دریافت کن و از خواندن باقی متصرف شو.
زیرا این عادت من است که بعضی اوقات برای یک جواب کوتاه تشریحات زیاد تر میدهم که شاید برای بعضی خوانندگان دلچسپ باشد و شاید برای بعضی ها خسته کن باشد و شاید هم برای بعضی ها تکراری باشد.

>>>   خداوند بالای این وطن رحمن کند


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است