کارمندان دولتی یا مزدوران شخصی؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۵۹    ۱۳۹۸/۴/۱۸ کد خبر: 159368 منبع: پرینت

ساعت دوازده بجه و بیست دقیقه را نشان می دهد مردی ریش سفیدی با قامت خمیده و چشمان فرو رفته درحالیکه با دستمال چرکین سبز رنگش عرق پیشانی اش را خشک می کند با صدای لرزان می گوید:
- مدیر صاحب خیر است همین سند را خلاص کن.
گرچه از شروع رخصتی بیست دقیقه گذشته ، اما التماس پیر مرد برایم اجازه نمی دهد که کارش را به ساعت یک بجه معطل کنم برایش می گویم سند از کیست؟
با لبخند تلخ می گوید:
صایب سند از خواهر زاده رییس ما است،من مامور شبعه رییس صایب استم صبوب همین سندها را برایم داد که خلاص کنم.
- چرا خودش نیامده که شما را زحمت داده است؟
پیر مرد در حالیکه حوصله صحبت کردن را ندارد برایم می گوید:
- پشت گپ نگرد مدیر صاحب از روزی که این رییس مقرر شده نصف کار های شخصی خود را بالای مامورین رسمی شعبه انجام می دهد. سه ماه قبل رییس صایب تذکره های خانم و دخترش را به یکی از مدیران تسلیم نمود که طی مراحل کند.
وقتی این را می گوید دیگر گریه مجالش نمی دهد، با آواز گریه آلود می گوید "سیف الله" تنها همکارم نبود مثل بیادرم بود صرف چهار ماه از عروسیش تیر شده بود،وقتی برای تایید تذکره ها به وزارت داخله رفت در حمله انتحاری کشته شد.
سند ها را از نزدش می گیرم اشک چشمانش را با دستمال چرکینش پاک می کند و ادامه می دهد:
- مدیر صاحب ببخشی که وقت نانت را گرفتم من هم مجبور استم همیالی بیش از سی نفر مراجعین پیش شعبه مه ایستاد است حالی که دفتر برم باید تا ساعت شش کار مراجعین را خلاص کنم؛سال قبل رییس ما به یک مامور پیسه داده بود که از بازار لیسه مریم برایش عطر بیاره وقتی مامور برش گفت که مه مزدور شخصی تان نیستم باز دو هفته بعد رییس صاحب وی را به ولایت بادغیس خدمتی روان کرد.

لطیف آرش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کارمندان دولت
مزدوران
نظرات بینندگان:

>>>   جناب لطیف این خیلی کوچک است لطفه من را بخوان:
رئیس نظامی وزارت مخابرات که عضو فامیلی قاضی امین وقاد است درخیرخانه از پول حرام وحلال که جمع نموده بود دونفر افسران بنام عبدالباقی وفضل الدین را که هردو رتبه جگرنی داشتند به گلکاری تعمیرش براس سه ماه مصروف داشت بدون حق الزحمه صرف نان چاشت ،تا اینکه خبر به گوش کر امیزی سنگین همان وزیری که سنگین ترسین خیانت هارا دروزارت مخابرات کردمیرسد ، کوچکترین عکس العملی نشان نداد ، من که درجنین موارد جلوش را میگرفتم بنام طالب به ادارت کشفی معرفی شدم ، آن رئیس از پول نان از پول نوکریوالی از پول معاش افسران وکارگران برای خودش قیچی میکرد ترفیع قانونی ونوبتی به بیست یا مراعاتا به پانزده هزار اجرا میشذد ، تغیری وتبدیلی درمقابل پول نقد اجرا میشذ دراکثر اوقات دروازه شعبه اش بنام جلسه مسدود بود و.اصلا درکمپیوتر فلم های آنچنانی را می گذاشت ویک زن هم درکنارش نشسته بود امیرجان سبک از لام تا میم چیزینمیگفت ، معین اداری اش انجنیر عبدالوکیل که اننسان خوبی بود همه چیزرا آگاه بود وبرای امیرزی سنگین یا همان شیرین گل سورخلقی میرساند اما دهن شیرن گل را شاید شیرین می نموده زبانش گنگ وگوشش کر بود
ر

>>>   حمایت کنید ازین وطنفروشان

>>>   رنجرهای پولیس یا تکسی های فامیلی ؟؟؟

>>>   اب از بالا خیط است. در قصر ریاست جمهوری پروزه سکس در بدل چوکی ادامه دارد

>>>   واقعا همینطوراست کارمندان دولت مزدوران شخصی اند اگر همرایش دلیل بگوئی ازوظیفه سبکدوش میشوی وگوش شنوا هم وجود ندارد که برایش عرض کنی

>>>   جالب است این ریسُس به اصطلاح حکومت از طریق رقابت آزاد ریٌس شده یا از طریق پروگرام پروموت ؟ خوب است که نیکر زن خود را نداده تا پیاده دفتر آنرا بیشوید.

>>>   وقتی نظام به دست غلامان و ناموس فروشان مانند اشرف غنی فاشیست بیفتد طبعیست که حامیانش سگتر از غنی فاشیست عمل میکنند چیزی دولچی و زنی چی لوگری ریس و مدیر مقرر شده اند چون عمر اجدادش در کسب اصلی شان سپری شد حالا غنی را امریکایی ها شاندن بیا دیگه بابا گفته هر مرداری که دلشان شد میخورند انشا الله روزش خواهد رسید.

>>>   اين چه است قصه هاي ديگر را بخوان از مكتب هاي خيالي فاروق وردك و سربازان خيالي رحيم وردك تا دهليز خيالي اشرف غني و كشتار بيرحمانه مردم توسط طالب بخوان. از مثلث قومي صلح بخوان ، از قومگرايي مغز هاي متعفن بخوان. از تاراج قرارداد ها در يك دفتر خاص بخوان.....


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است