مذاکرات صلح آزمون سیاسی و تأریخی برای امریکا!
 
تاریخ انتشار:   ۲۳:۲۰    ۱۳۹۸/۴/۱۱ کد خبر: 159278 منبع: پرینت

هفتمین دور مذاکرات بین نمایندگان طالبان و هیأت حکومت امریکا در دوحه منعقد گردید. یقیناً که این دور آخر نبوده تا حصول نتیجۀ نهایی چندین دیدار و مذاکرۀ دیگر صورت خواهد گرفت.
در جریان این مذاکرات بامب ها به گونۀ پیهم منفلق و عملیات انتحاری انجام یافته و با قربانی صدها مردم بی گناه و بی دفاع، طالبان به ملت افغانستان نوید و اطمینان صلح می دهند.

به باور این قلم و بر بنیاد واقعیت های عینی غیر قابل انکار شمول هیأت طالبان دور هر میز مذاکره در دوحه، ماسکو و هرمحل دیگر کرۀ زمین مطلقاً نمایشی است. طالبان در واقعیت یک وسیله و ابزار برای تطبیق طرح های ستراتیجیک پاکستان علیه افغانستان و امریکا است و از بدو مرحله چنین بوده، نقش علنی پاکستان در ایجاد، حمایت، تعلیم، تسلیح، تمویل و فراهم آوری همه تسهیلات و امکانات برای طالبان یک حقیقت روشن شناخته شدۀ بین المللی است.

خلیلزاد یگانه دیپلومات امریکایی است که در طول دوران مأموریتش بر این واقعیت تأکید ورزیده و نظریات واقع بینانۀ خود را به رییس جمهور وقت امریکا ابراز نموده است. صدای پاکستان از حلقوم هیأت طالبان بر می آید. طالبان چنین در غل و زنجیر استراتژیک و عقیدتی پاکستان اسیر اند که هیچگونه استقلال عمل و صلاحیت تصمیم گیری ندارند.
علاوتاً وزارت خارجه، دفاع و سی آی ای امریکا از این موضوع بطور قطع بی اطلاع نبوده اسناد، مدارک و شواهد قوی در زمینه در اختیار دارند.

اینکه چرا امریکا به عوض مذاکره با مولای واقعی و مرجع اصلی با «شبح نظامیان» پاکستان دور میز مذاکره می نشیند موضوع اسرار آمیز پدیدۀ مغز متفکر ماشین سیاسی امریکا است، که بازهم پاکستان را برائت داده و مقصود خود را حاصل می کند و یا دلیل قوی سیاسی دیگر در آن وجود دارد که با یک تیر دو فاخته را زده هم صلح را تأمین می کند و هم پاکستان را مجبور به تغییر موقفش می نماید(امیدوارم چنین باشد.نویسنده). ورنه هیچ عقل سلیم و حتی منطق عامیانه قبول نمی کند که امریکا بعد از هفده سال جنگ و قربانی بیش ۲۴۰۰ فرزندش و مصارف گزاف مالی به یک تعهد بی بنیاد طالبان بار و بستره ببندد و یک شکست اهانت آمیز را پذیرفته و بر تمام اهداف سیاسی و اقتصادی خود در منطقه خط بطلان کشیده افغانستان را در ترحم پاکستان واگذار شود، و میدان را برای اهداف مشخص توسعوی منطقوی چین فراخ رها نماید؟

تا حال نمایندۀ خاص امریکا از دو موضوع به حیث تفاهم مقدماتی تذکر داده:
1- تعهد طالبان که احازه نمی دهند که مناطق تحت تصرف شان مورد استفادۀ گروه های تروریستی بین المللی قرار گیرد ( یک تعهد غیر عملی و ناممکن و با موجودیت شواهد هم بستگی القاعده با طالبان. نویسنده).

2- موافقۀ امریکا درتعیین تقسیم اوقات خروج عساکرش از افغانستان. (جزییات این اقدام و شرایط آن تا حال معلوم نیست. نویسنده)
این دو توافق مقدماتی فرسنگ ها از توقعات و انتظارات مردم افغانستان برای حصول یک صلح پایدار و عادلانه فاصله داشته و یک آستانۀ امید وار کننده نیست.
بهر حال در تحت شرایط کنونی با مد نظر داشت بیانات خوش بینانه و سفر های پی در پی نمایندۀ خاص امریکا به بعضی کشور های نا مرتبط و اتحادیۀ اروپایی و مجمع اعضای ناتو حاکی از یک معاملۀ دوام دار بوده و قضاوت را بر دست آورد نهایی مشکل ساخته و مردم افغانستان را درس برده باری می دهد که جنگ هیجده ساله در یک مدت کوتاه به صلح نمی گراید.

با درک و فهم این مطلب گرچه امریکا تا حال موفق به قناعت دادن طالب برای مذاکره با حکومت افغانستان نشده، ولی طالبان برای مذاکره و مجلس با گروه های ایله جاری (گروه شصت نفری) راضی اند. چه طالبان نی بلکه پاکستان در مورد روحیات، خواسته ها و رؤیا های عاشقانۀ قدرت طلبی این اشخاص مطالعات عمیق و معلومات ثقه دارد و تعمیل هر خواست را توسط شان سهل می داند.

در حال حاظر دو جهت مشخص در این معامله وجود دارد، امریکا و پاکستان. چگونگی مسیر مذاکرات نشان خواهد داد که امریکا چگونه وسایل اعمال نفوذ خود را در جهات ضعیف و آسیب پذیر پاکستان بکار می گمارد که نه تنها پاکستان از حمایت و پناه دادن طالبان منصرف شود بلکه طالبان را مجبور به قبول شرایط امریکا با تضمین پاکستان بنماید. که البته امریکا به حیث یک قدرت نظامی و اقتصادی جهان از یک موقف قوی با غنای اطلاعات ثقه در مورد نقش پاکستان در طالب سازی و طالب پروری تصمیم خردمندانۀ سیاسی را اتخاذ کند که در مرحلۀ اول رؤیای چهل سالۀ ملت افغانستان برای زیست در یک فضای مطمئن صلح و امنیت و با برخوردار بودن از جمیع حقوق مدنی انسانی تحقق بخشیده تا منابع و نیرو های آن به صوب انکشاف و ترقی مسیر یابد.

طالبان باید قانون اساسی افغانستان را با تمام مندرجات آن به رسمیت بشناسد.
امریکا حاضر به خارج نمودن یگ دلگی عسکر خود نگردد تا طالب اسلحه به زمین نه نهاده، اوربند را قبول و از یک جبهۀ جنگی به یک جریان سیاسی در جامعۀ افغانستان مدغم گردد.
امریکا باید جضور قوای نظامی خودرا برای یک دور انتقالی و ثبوت صداقت طالبان در تعهداتش بر طالبان بقبولاند.
امریکا بقای اردوی ملی را با اصلاحات و تغییرات بنیادی تضمین نماید.
مذاکرات طالبان با سیاست گران ایله جاری و فاقد صلاحیت قانونی ملغی قرار داده شده و طرف اصلی مذاکره باید جکومت افغانستان باشد.
تن دهی به شرایط طالبان(پاکستان) و توافق به خروج عساکرش در واقعیت برچیدن گلیم نصب العین سیاسی و اقتصادی امریکا در منطقه است.

قابل تذکر می دانم که آقای خلیلزاد نمایندۀ خاص امریکا به حیث یک انسان و سوابق و روابطش در افغانستان با اشخاص و حلقات معین خواسته ها تمایلات و فرصت طلبی هایی به شمول داد و ستد دارد که با استفاده از این موقف آن را با مأموریت خود مدغم نموده راه مستقیم صلح خواهی را کج و معوج و مغلق ساخت.

خلاصه این مقطع حساس تأریخی امریکای ابر قدرت را با چگونگی تصامیمش در این صلح پالی در آزمون قرار داده که با تمام تجارب، مطالعات و اندوخته ها و تحولات منطقوی و شمول رقبای قوی در بازی اعمال نفوذ منطقوی به ارتباط صلح افغانستان چه موقفی اتخاذ می نماید که نتیجۀ نهایی این مذاکرات و توافق نامۀ ناشی از آن به این سؤالات جواب خواهد داد.
امیدوارم این تحلیل و توقعات خیال پردازی یک نابلد امور سیاسی نباشد.

محمد عارف عباسی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مذاکرات صلح
امریکا
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است