چه کسی بومی‌تر است؟
ادعای اینکه کی مهاجر است و کی بومی، یک ادعای بی‌معنا و بی‌منطق است. هرکس شهروند افغانستان، از نظر حقوقی با دیگران برابر است. صد سال قبل آمده باشد، یا پنح‌هزار سال قبل، فرقی نمی‌کند 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۳۲    ۱۳۹۸/۳/۳۰ کد خبر: 159158 منبع: پرینت

تاجیک‌ها، پشتون‌ها، هزاره‌ها و ازبک‌ها (چه کسی بومی‌تر است؟)

نکتهٔ اول: در دنیای امروز هرکس شهروند یک کشور است و شناسنامهٔ آن را دارد، از نظر شهروندی و حقوقی با دیگران برابر است. تفاوتی نمی‌کند، که سی سال است در این کشور هست یا سه هزار سال. بحث اینکه هرکس بومی‌تر است، شهروند اصلی‌ترست، یک بحث فاشیستی و بی‌معناست. حتی بومیان از نظر تاریخی در بسیاری جاهای جهان، در محرومیت‌ و ستمِ بیشتری قرار داشته‌اند

نکته دوم: هم تاجیک‌ها، هم هزاره‌ها، هم ازبک‌ها، به لحاظ تاریخی قبل از پشتون‌ها در شمال، غرب، مرکز و جنوب افغانستان زندگی‌ می‌کردند. پشتون‌ها در شمال افغانستان در سالهای پسین جابحا شده‌اند، در هرات و قندهار و غزنی نیز چندین قرن پس از دیگران و معمولا در دوران صفوی و بابری حضور یافته اند.

نکتهٔ سوم: بر اساس تمام کتب تاریخی معتبر و قدیمی از تاریخ بیهقی گرفته تا تاریخ گردیزی، طبقات ناصری، تاریخ‌نامه هرات، روضة الجنات، روضة الصفا، تاریخ فرشته، شاهنامه،حدود‌العالم، الملل و النحل وغیره، پشتون‌ها تا دوران صفوی در غیر از مناطق هم‌سرحد با‌ هند، حضور ندارند.
نبود آثار تاریخی و عدم حضور پشتون‌ها در این مناطق باعث شد، تا« پته خزانه» ساخته شود و وجود پشتون‌ها در غرب و مرکز، ادعا شود. اگر حتی در یک کتاب تاریخی، سندی وجود می‌داشت، دیگر به پته‌خزانه نیاز احساس نمی‌شد.

نکتهٔ چهارم: تمام سنگ نبشته‌ها، لوحه‌های قبر، کتاب‌ها، مسکوکات و همه آثار مکتوب از قرن اولیه اسلامی تا سدهٔ یازده و دوازده به زبان فارسی است. هرچند این هم هست که گاهی سلاطین غزنوی و مغولی و ترکان تیموری با همدیگر به ترکی یا مغولی حرف می‌زده‌اند.

نکتهٔ پنجم: وقتی تاجیک‌ها و هزاره‌ها و ازبک‌ها در این کشور زندگی‌ می‌کردند، نه تاجکستان و جود داشت و نه ازبکستان و ترکمنستان و نه هم افغانستان. در آن زمان افغان‌ها بخشی از قبایل هند به حساب می‌آمدند. باشندگان اصلی خراسان اقوام دیگر بودند.

نکتهٔ ششم: هرکس می‌گوید، چنین نبوده‌است، سند و مدرک خود را نشان بدهد. نه نیاز به عصبانی شدن است و نه تهمت بستن. فقط یک سند کافی‌ است.

نکتهٔ هفتم: بار دیگر یادآوری کنم که ادعای اینکه کی مهاجر است و کی بومی، یک ادعای بی‌معنا و بی‌منطق است. هرکس شهروند افغانستان، از نظر حقوقی با دیگران برابر است. صد سال قبل آمده باشد، یا پنح‌هزار سال قبل، فرقی نمی‌کند. پشتون‌ها همان قدر صاحب و مالک این مملکت هستند که هزاره‌ها و بلوچ‌ها و ترکمن‌ها و تاجیک‌ها.

نکتهٔ آخر: نژاد خالص وجود ندارد. همه اقوام از نظر نژادی با هم خلط شده اند. شاید هیچ رگی در افغانستان موجود نباشد که در آن تاحدودی خون ترکی جریان نداشته باشند. زبان و نژاد پشتون‌ها و تاجیک‌ها هم در نهایت به ریشه و تبار واحد می‌رسد. نزاع در واقع، بر سرِ هیچ است.

نبی ساقی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
مهاجر
مجلس
نظرات بینندگان:

>>>   سید احمد خادم و سید احمد سیلاب نمایندگان کندهار
دوتا .....بی‌دُم ایکه دیروز میز کاری رییس مجلس نمایندگان (دارایی عامه و دارایی دولت) را شکستند.
در مطابقت به قانون (کُد جزا) آسیب رسانیدن به دارایی عامه و دارایی دولت، جرم است و مرتکب آن به حبس میان‌مدت محکوم به مجازات شده می‌تواند.

>>>   اصل جنگ سرچوکی است وهمین چوکی است که این مسایل را خلق کرده است

>>>   جناب ساقی صاحب پته خزانه را بخوان !

>>>   بلی درست فرمودی چون پشتون از اسرایل بعد از حمله بخت النصر مهاجرت کرد ساککین کوه هند شد تاجکان هم از شمال روسیه آمده هر دو اولاد نوح پیام بر است جنگ برای همین است

>>>   تفاوت بین انسان های آگاه با دانش وبا ادب واخلاق وانسانهای جاهل اززمین تا آسمان است در امریکا ببینید یک سیاه پوست افریقائی را همه بحیث رئیس جمهور خود قبول دارند وبیشتر از دیگران به او احترام میگذارنددر دورانتخابات بعدی به یک جرمنی تبار ( ترامپ ) رای میدهند اما درافغانستان یک انسان بی حیا وبی دانش صرف یک چیز برای گفتن دارد : آن قوم از مغولستان آمده آن دیگر از تاجگستان آمده ، فرضا همین نظرش درست باشد آیا اینها حق زندگی ورای وحقوق مساوی با دیگران ندارند؟؟ همین حالا مغولستان از بکستان تاجکستان پیشرفته تر و اباد تر از این اوغانستان هست آنهارا جهان برعکس اوغانستان به دیده احترام می بینند
کشور کاناداواسترالیا به برادراند هزاره ما پناه میدهند به دلیل اینکه این مردم صاحب استعداد بالا هستند اما یک جنگلی نادان فکر میکند آمدن از کشور دیگر عیب یا جرم است ،
اینکه کی ارزکجا آمده هیچ عیب یا هیچ امتیازی نیست،اگر کسی پنجهزار سال درینجا بوده یا نزده سال همه باهم برابر هستند هیچ کگمی وافزودی نسبت به دیگران ندارند
ر

>>>   چی کسی جاهــــل تر است ؟؟؟؟

>>>   آقای نبی ساقی تشکر از نوشتار زیبای تان که با دقت و مو شگافی جالب ارائه نموده اید .
با شما موافقم اما چرا واژه ای افغان باید شناسنامه های همه را لکه دار کند .

>>>   همه اقوام برابرند ولي فارس ها برابرتر .

>>>   دمت گرم جالب نوشتی. رسول اکرم ص هم گفته است بهترین شما با تقواترین شماست. این سخنان نژاد پرستانه که متاسفانه برخی متعصبان در افغانستان امروز بیان می دارند یا نمابنگر نادانی انهاست و یا وابستگی به امریکا و انگلستان می باشد.

>>>   مشکل اینست نوشته و تاریخ که شما از آن نام میبرید مورد دستبرد و تحریف قرار گرفته، آغاز نوشته تان خیلی بیطرفانه و انسانی معلوم میشود ولی دیده میشود نظریات تان مغرضانه و بی بنیاداست، در زمان سفر سیاح چینی (که خداکنده نامش را غلط نه کنم) بنام هوان سوا یا سونگ زمانیکه به این سرزمین آمد از دو قوم نام برد یکی پشتون و دوم تاجک ولی یک سیاح اروپایی اضافه کرد که قوم های دیگرنیز در این سرزمین زیست دارند. بیشترین تاجک ها و ازبک ها که به در این سرزمین هستند در دوران های هجوم سامانی ها،شیبانی ها وهزاره ها در قرن 13 میلادی بعد از تهاجمات چنگیز آمدند و فقط در بامیان و دایکندی بودند. دور بعدی مهاجرت ها از آنسود ماوالنهر در زمان حملات روسیه تزاری و بلشویک ها که فرار کرده بودند به این سرزمین سرازیرشدند.ساکزی ها تا قبل از میلاد در زمان هخامنشی ها از بست (سیستان) حکمروایی داشتند، که این گروه یک بخش هند و تمام نیپال را نیز تحت تسلط خود داشتند،در سال 57 قبل از میلاد نیپالی ها کشور خودرا از تسلط شان آزاد ساختند،قصر پتان دربار همین اکنون در شهر کتمندو موجوتد است. با هجوم شیبانی ها،یفتلی ها،بعد سلجوقی ها که همه از آسیا میانه سرازیر شده بودند اکثر مردم بومی به حاشیه رانده شدند،که میتوان از تخاری هاسیغانی ها و 16 قوم های مختلف که در کوهستانات بدخشان حال زندگی دارند نام گرفت.یزگرد سوم حتی در کتاب اوستاتغیرات اورد و لغات و کلمات که به سایر زبان ها که بیشتر به پشتو شباهت داشت ازبین برد و عوض کرد.نام های زروری و زراسپه و یاهم پیشدادیان به شما آشنا باشد که نه تاجک بودند نه هزاره و نه هم ازبک و نه ترک. لطفآ خودرا به کوچه حسن چپ نزنید.
افغان

>>>   قبل از احمد شاه بابا از شاعران گرفته تا شاهنشاهان همگی فارس بودند شاه اسماعیل سامانی.تمور گرکانی.علاالدین غوری.سلطان محمود غزنوی.خیلی های دیگر هم بودن که نام های شأن را فراموش نمودم ماهمه پشتون فارس ازبک هزاره بلوچ وغیره دراین سرزمین هموطن هستیم وخواهيم بود

>>>   بهشت و نعمتهای بهشتی
در روز قیامت، ملائکه و فرشتگان الهی با ناقه هایی از نور بهشتیان را به بهشت می برند که به محض رسیدن ایشان به بهشت، درهای بهشت باز می شود و نگهبانان بهشتی و رضوان خازن بهشت و فرشتگان الهی به استقبال بهشتیان می آیند و با آغوش باز و با خوشحالی و خرسندی بی نظیر، ایشان را به بهشت می برند. و در آستانه بهشت، چشمه هایی است که بهشتیان از یکی می نوشند و تمام مفاسد اخلاقی از قبیل حقه و کینه و حسادت و دشمنی و خصومت و... از سینه هایشان زدوده می شود و قلب و دل و روح وروانشان، بسیار پاک و پاکیزه و طیّب و طاهر می گردد. و در یکی هم شستشو و آب تنی و حمام می کنند که هم جوان می شوند و هم بدنشان صحیح وسالم می شود، هم زیبا و نورانی می شوند و هم حیات جاویدان پیدا می کنند که دیگر هرگز مرگی نخواهند داشت و هیچ مریضی و ناراحتی و غم و اندوه و حزنی هم در انتظارشان نخواهد بود. در واقع چشمه آب حیاتی که انسان در دنیا به دنبالش می گردد در بهشت است. بعد فرشتگان الهی، ایشان را به قصرها و کاخها و منزلهای بسیار فاخر و نورانی و زیبایشان راهنمایی می کنند که بزرگی و عظمت و زیبایی آنها را خدا می داند. قصرهایی که از طلا و نقره و یاقوت و زبرجد و سندس و استبرق و... ساخته و پرداخته شده است. قصرهای شیشه ای و بلورین که درونشان از بیرون دیده می شود و بیرونشان از درون. در حیات قصرها درختان سر به فلک کشیده با برگهایی پهن و با سایه هایی خنک و دلپذیر و مملو از انواع و اقسام میوه ها. در زیر درختان بهشتی چشمه سارها و نهرهایی جاری است که آبشان از عسل شیرین تر و از شیر سفیدتر و از یخ و برف خنک تر و از مشک و عنبر خوشبوتر است. تازه این آبهای بهشتی است چه رسد به اینکه از بعضی از نهرهای بهشتی، عسل مصفی جاری است. و از بعضی شیر شیرین و خوش طعم و گوارا جاری است که هیچ وقت فاسد و بد مزه نمی شود و از بعضی شراب طهور جاری است که بسیار لذت بخش است و هر نوشنده ای مدهوش می شود؛ و هیچ ضرر و زیانی هم ندارد، نه عقل را زایل می کند و نه سردرد و سرگیجه می آورد. میوه های بهشتی در دسترس بهشتیان است هر وقت و هر میوه ای را اراده کنند در اختیارشان قرار می گیرد. انواع و اقسام غذاهای بهشتی، چه ماهی، چه گوشت قرمز و چه گوشت مرغ و پرندگان، کاملاً در اختیارشان است. مرغها و پرندگان بهشتی هر کدام به اندازه شنر می باشند که نه احتیاج به ذبح و سر بریدن دارند و نه پختن و سرخ کردن، بلکه کاملاً پخته شده و آماده اند، کافی است که بهشتیان گوشت مرغی را اراده کنند که آن مرغ، می آید در مقابل اینها به زمین می نشیند و پرهایش می ریزد و بهشتیان از هر جای بدن آن که بخواهند می خورند بعد هم آن مرغ و پرنده به اذن خدا صحیح و سالم می شود و به هوا پرواز می کند و به دیگر مرغان و پرندگان بهشتی فخر می فروشد که اولیای الهی از گوشت من خورده اند.
هوای بهشت به قدری مطلوب و دلچسب و دلپذیر است که حد و حساب ندارد، چون در بهشت نه خورشید است تا از گرمای طاقت فرسای تابستان آن نشود دوام آورد و نه زمستان سرد و یخبندان دارد تا از زمهریر و سرمای سوزناک آن نشود طاقت آورد، بلکه هوای بهشت همیشه بهاری و تر و تازه است و همیشه نسیم های خنک می وزد؛ زیرا علاوه بر نبودن زمستان و تابستان، درختان سر به فلک کشیده و سایه های آنها که هر برگی از آن درختان مخصوصاً درخت طوبا به یک مملکت و به یک امتی سایه می اندازد. مخصوصاً با وجود نهرها و چشمه سارها و آبشارهای بسیار زیاد و بزرگ که آبهایی بسیار خنک و صاف و زلال دارند و هر کدام از نهرهای بهشتی به قدری بزرگ است که مثلاً آمو یا رودخانه هلمند و فرات و نیل و... در مقابل هر یک از آنها همانند یک جوی بسیار کوچک است و طبیعی است که این شرایط بهشت، چه آب و هوای دلچسبی را به وجود خواهد آورد. و مزیت های نهرهای بهشتی این است که هیچ کس در آنها غرق نمی شود بلکه همانند ماهی هر مقدار آب تنی کند و در آب فرود رود هیچ اتفاقی برایش نمی افتد بعد هم از آب خارج می شود و به عیش و نوش می پردازد.
در کنار رودخانه ها و نهرهای بهشتی، خیمه هایی وجود دارد که حوریان بهشتی در داخل آنها مستورند و هر آن انتظار اولیای الهی را می کشند. حورالعین ها همیشه دوشیزه و دائم البکاره اند. و قبل از شوهران بهشتی شان، هیچ کس با ایشان تماس پیدا نکرده است و هیچ چشمی ایشان را ندیده است. این حورالعین ها فقط به شوهرانشان عشق می ورزند و بس. حورالعین ها گویا درّ داخل صدف هستند؛ به قدری زیبا و درشت چشم و نار پستان هستند که حساب ندارد و به قدری زیبا و نورانی هستند که ساق پایشان از زیر هفتاد تا لباس دیده می شود و وقتی آب می خورند گلویشان بس که شیشه ای بلورین است، از بیرون دیده می شود.
حتی حوض ها و نهرهایی در بهشت است که از آنها حورالعین می روید و بهشتیان وقتی به کنار دریا و رودخانه ها و حوض های مزبور می روند هر کدام از آنها را که بخواهند همانند چیدن میوه، می چینند بعد هم فوراً در جایش حوری دیگری می روید.
در بهشت، غلمان و نوجوانان زیبارویی است که خداوند آنان را برای پذیرایی از بهشتیان آفریده که بسیار زیبا و نورانی و تمیز و پاک هستند که گویا درّهای پراکنده می باشند. اینان با جامهای طلایی و نقره ای و بلورینی که در دست دارند از نهرهای آب و عسل و شیر و شراب طهور و میوه های خوش طعم و غذاهای لذیذ بهشتی مرتب می آورند و همانند پروانه به طور مرتب در گرداگرد وجود بهشتیان می چرخند و از ایشان سقایت و پذیرایی می کنند. با اینکه بهشتیان احتیاج به پذیرایی کننده ندارند؛ زیرا هر چیزی را که اراده کنند در خدمتشان حاضر می شود اما وجود این پذیرایی کنندگان نوجوان زیبارو بر احترام و لذت بهشتیان می افزاید.
علاوه بر این نوجوانان زیبارو، خود ملائکه الهی و فرشتگان بهشتی با جان و دل از بهشتیان پذیرایی می کنند و همانند غلام حلقه به گوش در خدمت ایشان هستند.

>>>   در رمان معروف بینوایان اثر ویکتورهوگو نزدیک به صفحاتی که نبرد " واترلو" را توصیف می کند آمده است که ناپلئون مدعی بوده :" ملّت فرانسه برای شرفش می جنگد" وقتی این ادعا به گوش جنرال لگینتون فرمانده انگلیسی می رسد، وی به آرامی می گوید:" بلی مردمان دنبال همان چیزی است که ندارد" در ماجرای بومی یا غیر بومی بودن اقوام افغانستان نیز اینگونه است که اقوام مدعی بومی بودن به لحاظ روحی- روانی کمبودی را احساس می کند که این چنین پرحجم و با هیاهوی تمام شعار بومی بودن می دهد و دیگران را مهاجر می دانند و اگر غیر این می بود و آنان یک شاهکار زبانی و یا اثری تاریخی ای دال بر پیشینه شان می داشتی نیاز به این غوغا نبود.
با این پرسش اصلی نه بومی بودن بلکه کارکرد دوصدو چند ساله پشتون ها است که جز پسروی و بدویت و انحطاط مطلق هیچ چیزی دیگر برای این سرزمین به ارمغان نیاورده است.
اگر به تاریخ گذشته این سرزمین نگاه شود در فاصله دو صد سال تا سیصد سال آرامش یک تمدّنی در اینجا شکل گرفته از سامانیان تا تیموریان ولی در این نزدیک به سیصد سال اخیر نه تنها تمدّنی در این حوزه جغرافی شکل نگرفته بلکه بقایا و آثار تمدّن های گذشته نیز بر باد رفته است.
واقعیت این است که برادران پشتون در تاریخ شان تا کنون به تشکیل دولت ملّی موفق نشده و حکومت های آنان بیشتر ایتلاف قبایل بوده است روحیه آنان با روح مدنی و شهری بسیار فاصله دارد.و هم آنان بوده که به شکل نیروی اجیر ارتش های منطقه ای و فرا منطقه ای عمل کرده از احمدشاه ابدالی که در خدمت نادرشاه افشار بود تا رفیق ترکی و همین کرزی شاه و شاه اشرف غنی که پای نیروهای شرق و غرب را به این سرزمین باز کرده است.
بیش از دیگران روشنفکران خود پشتون مسئولیت تاریخی دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که حاصل حکومت دوصد و چند ساله ( نزدیک به سیصد سال) پشتون ها واقعا چه چیزی قابل یاد آوری است.
وجدانا می توان دست آوردی یافت که با سربلندی از آن یاد کرد؟
تریاک
ترور
دهشت آفرینی
سربریدن کودکان
آتش زدن مدارس
غارت هموطنان بیگناه
وابستگی مطلق به بیگانگان
و...
این ها دست آورد حکومت اوغانی بوده است.
آیا این دست آوردها افتخار آمیز است؟
به گمانم روشنفکران پشتون( اگر روشنفکری یافت شود)واقعا بیش از دیگران مسئولیت تابه روحیه همگرایی و زیست مسالمت آمیز تاکید کنند تا با تغییر نگاه ها اندک اندک امکان ثبات فراهم گردد و از این جهنّم موجود فاصله بگیریم.
حذف هیچ قومی ممکن نیست پس عاقلانه این است که تا دیر نشده به همگرایی بکوشیم و با احترام به همدیگر به مشترکات تاکید کنیم نه به تفاوت ها. اگر ما انسان باشیم و انسانی بیاندیشیم، این سرزمین آن استعداد و امکانات دارد تا همه در امن و آسایش مانند دیگر مردمان زندگی انسانی داشته باشیم( آروزیی که ما بگور بردیم شاید فرزندان ما به آن دست یابد).

>>>   هر بار که میگویید « افغان » و « افغانی»، ریشه فاشیزم اوغانی را محکمتر و قوی تر می سازید.
هر بار که میگویید « تاجیک » و « خراسانی»، زحمت دو صد ساله قبیله پرستان را هیچ می سازید.
نگویید «قالین افغانی» بگویید قالین خراسانی. نگویید « نان افغانی» بگویید نان خراسانی. نگویید «رقص افغانی» بگویید رقص خراسانی. کلمه افغان و افغانی را در مورد هرچیز و همه چیز بیخی از گفتار و نوشتار تان دور سازید. تنها وقتی در باره خود اوغان ها گپ می زنید و یا در باره فاشیزم اوغانی گپ می زنید از این واژه های منفور کار بگیرد و بس.
عمر راوی

>>>   نباتات ، میوه ها ، حیوانات از جایی به جایی انتقال کرده اند چه رسد به
انسان ها .
م . ش . ف کابل

>>>   آن خیز وجست شما که در اول متن از شما به نظر میرسید در اخر تضرع می انجامد که لیاقت عفو را هم ندارد
شریف

>>>   خلاصه!
بی رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان برد جان برادر که کار کرد
شمشیر هویت را تعین کرده و می کند انهاییکه چای ناخورده به شمشیر دست نمیبرد و انهاهاییکه دنباله رو ان است هیچ اند!

>>>   دوست عزیز تو کدام کمال داری کدام کار ی را به نفع خویش انجام داده اید
ه.ب
از پنجشیر

>>>   کدام قوم آدم ترند!!!!!!!!!!!!!!!!!
کدام قوم وحشی ترند !!!!!!!!!!!!!!!

>>>   به : افغان:
اویستا به نظر تو نحست به لسان پشتو بوده !!!!
شاید قرآنکریم هم نخست پشتو بودع باشد اما بعدا همین تاجک ها وهزاره ها آنرا به عربی تغیر داده اند ،

>>>   تمام شان بومی تراند ما دربین مردم شریف خود تفرقه نمی اندازیم زیرا تفرقه انداختن کارشیطان است وما شیطان نیستیم

>>>   صرف خودت بومی تراستی ودیگران مهمان
حلا خوش شدی ؟

>>>   عمر راوی!
این درختیکه شما در گلدان شاندید به ثمر نمیرسد!
افغان

>>>   این کشور از پشتونها نیست۰ پشتونها آخرین گروه قومی هستند که در جمع اقوام مختلف این کشور اضافه شدند۰ آنها از کوه های سلیمان و جنوب آن به غرب و شمال به این دیار هجوم آورده و مرحله به مرحله همه چیز را با وحشت و زور تصاحب و تخریب کرده اند۰ یک قسمت عمده آنها از نسل گمشدگان بنی اسرائیل هستند و با فرهنگ محل هیچ سازشی ندارند۰
بهتر است حقیقت را بدانید و انسان شوید۰

>>>   پشتونها هیچگاهی از تمامیت خواهی خود دست نمیکشند۰
خلقی، گلبدینی، طالب، تکنوکرات، اوغان ملیتی، لنگی دار، نکتاهی دار، تعلیم یافته، بیسواد، نابغه شرق، متپکیرغرب، یا خرکار ویا هرچه باشند همه و همه متحدانه در جهت تمامیت خواهی ایشان کار میکنند۰
بر تمام غیر پشتون های کشور لازم است که تمام تفاوت های دیگر را با حوصله مندی کنار بگذارند و علیه این فاشیست ها باهم متحد شوند۰
پشتونها نام تمام اقوام دیگر را حذف میکنند و همه را بزور اوغان یا افغان نامگذاری میکنند و این یکسان سازی جبری را وحدت ملی نام گذاشته اند، در حالیکه در بین خودشان از یک قوم حتی یوسفزی را امرخیل یا احمدزی ویا پوپلزی را نیازی وغیره گفته نمیتوانی۰ ما نمیخواهیم این وحدت ملی یکطرفه و جبری را۰
پشتون از سره تا خشره، از متپکر تا خرکار، از تکنوکرات تا طالب، یا داعش، یا گلبدینی، یا خلقی، اوغان ملیتی، وغیره وغیره هیچکدام به احترم ارزش های متقابل، برادری و برابری، و به اصل مشراکت مسالمت آمیز و احترام متقابل باور ندارند۰ فقط و فقط زور و زر را میداند، و تقلب و خیانت را میدانند، و تمامیت خواهی را۰
هزاره ها، تاجیک ها، اوزبیک ها، ترکمن ها، بلوچ ها، پشه ئی ها، و غیره غیر پشتون ها باید بدانند که درین معادله تمامیت خواهی پشتونها هر کدام آنها جدا جدا بازنده هستند۰ این یک نکته حیاتی است که تمام قوم های غیر پشتون باید خصومت های مختلف گذشته بین هم را کنار بگذارند و باید سخت باهم متحد شوند تا بتوانند برضد تمامیت خواهی پشتون ها متحدانه برعلیه آنها ایستادگی کنند۰ در غیر آن یکی یکی سر به نیست میشوند، هویت قومی آنها نابود میشود، و همه را یکه یکه برده میسازند

>>>   خودت وخراسانی ها بومی تراند خوش شدی

>>>   هرکسیکه روی موضوعات ساکنین بومی وغیربومی درسرزمین که فعلاً به نام افغانستان یاد میشود صحبت مبکنند ویکی را صاحب خانه ودیگری را مهمان ویا مهاجرخطاب میکنند.اصلاً خطاب کردن انسان برای چنین اشخاص یک اشتباه وگناه است . زیرادرین شرایط وزمان حاضرچنین سروصدا ها مانند یک انتحاری است که دربین مردم خودراانفجارمیدهد ومردم را به خاک وخون میکاشند.
هرکس مرد است وهرکسیکه وطن پرست است باید دست وآستین خویش را برزده این همه فلاکت وخونریزی که درمملکت ما جریان دارد اوراخاموش وقطع کند، تاجنگ لفظی وبی معنی .لطفاً بخود بیائیدوهوشیارشوید.
بااحترام
یک همشهری شما

>>>   بومیتر انست که حاکمش است!

>>>   دشمنان اسلام و استعمارگران هميشه در کوششند تا بوسيلهٔ همچو هرزه گان خود فروش بين اقوام يک سرزمين تفرقه ايجاد کنند.

>>>   حاکمش فعلن امریکا است و غلام و نوکر آن حاکم تو هستی۰ پس هیچ کدام شما مالکش نیستید و درینجا بومی هستید۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است