سفید‌پوشان سنگدل و ثروت جو
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۶    ۱۳۹۸/۳/۲۰ کد خبر: 159032 منبع: پرینت

در این کشور مانند گروه‌های سیاسی و حکومتی بسیار آسان، بی‌درد سر و زود پیسه‌دار می‌شوی و به نان و نوا می‌رسی اگر داکتر (پزشک) آزمند، بی‌تعهد و بی‌‌عاطفه باشی. قانون و قِیَم به دست توست، به دل خود هر اندازه، که خواستی، می‌توانی تعیین فیس کنی؛ و اگر اژدهای نفست قانع نشد، می‌توانی نسخه‌ی قیدی بدهی و بیمار روستایی، ساده‌لوح و مجبور را با نسخه‌ی قیدی‌ات شکار کنی؛ اگر بیمار زرنگی کرد و نسخه‌‌ی تجویزی‌ات را از دواخانه‌یی، که تو با آن شراکت مافیایی و سیاه داری نخرید و دوای تجویزی‌ات را از جای دیگر به چهارم حصه‌ی مجموع بهای تعیین شده‌ی دواخانه‌ی شریک و مخصوص تو فراهم کرد، نپذیری و بهانه گرفته رد کنی.

درود بر تو ای پزشک با وجدان که لباس سفیدِ به نماد تقدس و پاکی بر تن کرده ای و از پول همین مردم بیچاره و مستضعف (بیت‌المال) به گونه‌ی رایگان تحصیل کرده ای و حالا با قپیدن از جیب‌های آنان می‌خواهی قصر بسازی، حج بروی؛ بهترین موتر روز سوار شوی و بهترین لباس، غذا و شرایط تحصیلی برای خود، خانواده، نزدیکان و فرزندان حلا‌زاده‌ات فراهم کنی.

درود بر تو ای پزشک بی‌وجدان و نامتعهد که با خوانش اوراد مسحور‌کننده‌ات به گوش بیماران، آن‌ها را مسحور لیاقت و داشتن تخصص دروغین‌ات می‌کنی و یا با رد‌کردن‌ کارکردها و نسخه‌های تجویزی هم‌تبارانت، بیمارانت را روان‌پریش می‌کنی. تو تبلیغ‌گر (کمپاین‌گر) خوب و ماهری استی و برای بازارگرمی‌ات می‌توانی حتی روش و کارکرد درمانی و داروهای تجویزی بهترین پزشکان بیمارستان‌های مشهور بیرون از کشور را به سادگی رد کنی.

در تو روح و جوهر انسانیت مرده است و مرده‌ی متحرک و حریصی استی که کفن تقدس و تعهد بر تن کرده و به جای خود بیماران مجبور و مظلوم خود را به گورستان بی‌خبری و شکارگاه ستم‌گری می‌فرستی. دام تو دام حرص و نبود قناعت است و تله‌های لفظی پهن‌کرد‌ه‌ات، از نوک قلم و زبان مزورت سرچشمه می‌گیرند. تو خوب می‌دانی که حتی بیمارانی را، که بیماری معمولی دارند و با تجویز یک یا چند قرص دارو تن‌درست می‌شوند، با تجویز یک خریطه دارو، که بیشتر آن‌ها، داروهای تقویتی، خواب‌آور، آرام‌بخش و غیر ضروری هستند و اولویت چندان درمانی ندارند، باربار به پاتک‌خانه‌ات بخواهی و از دو تا هشت ماه او را به گونه‌ی وقفه‌ای و نوبتی به آن‌جا بخواهی و به این ترتیب و با این روش جادویی‌ات زنجیره‌ی رجوع بیماران به پاتک‌خانه‌ات را تقویت کنی و به شهرت برسی.

تو می‌توانی با تجویز و تطبیق قوی‌ترین و بلندترین دوز دارو‌ها و امپول‌ها برخی از بیماری‌ها را در وجود بیمار زودهنگام نابود کنی تا باز هم به شهرت برسی و این‌که سیستم ایمنی و بازدارندگی وجود بیمارانت و سرنوشت تندرستی آینده‌ی شان چه می‌شود و داروهای درمانی دوز پایین در وجودش در صورت بروز مکرر آن بیماری کارگر می‌افتد یا نه خدا می‌داند.

درود بر تو ای اژدها و هیولای منی که با ترفندهای بکر و جادویی‌ات بازار بیمارانت را گرم کرده آنان را احمق می‌کنی تا سلسله‌ی مراجعه به ماشین‌خانه‌ی چاپ پولت ادامه داشته باشد. و هی بیمارانت ساده‌لوح‌ات ترا به دیگر بیماران و نزدیکان و دوستان شان تبلیغ (ریکلام) کنند.

ای من فدای چون تو پزشک اَخم و عبوس!
پزشک باید چون تو باشد، با بیمار کم گپ بزند، پیشانی‌اش مانند یک سیاست‌گر و افسر ارتش، که در برابر سربازانش، می‌باشد، ترش باشد، بدون تشخیص درست نسخه بدهد و عمل کند و در چند ساعت در روز خلاف تمام معیارهای تندرستی و طبابت لشکری از بیماران را معاینه کند. پزشک باید نخندد و به بیمارانش از اندازه بسیار حق صحبت ندهد. پزشک نباید با تماس تلفنی در صورت بروز بیماری‌های عاجل و شب‌هنگام به خانه‌ی بیماری برود حتی اگر همسایه‌اش هم باشد.

پزشک باید مانند یک وکیل و قومندان واهمه و دبدبه داشته باشد و در دهن دروازه و پاتک نخست بیمارانش را به دل‌خواه خود از لحاظ پولی سنت کند تا برسد به مراحل بعدی اوراد جادویی و چک بانکی و فروش جای‌داد اموال و اجناس خانه. پزشک باید ماه‌ها و سال‌ها تو(بیمار) را سرگردان و گیج کند و اقتصادت افلیج کند و آن‌گاه کاروان‌بیچارگی‌ات به پاکستان و هند برسد. پزشک باید در هنگام عمل ابزار عمل‌کننده‌اش در درون بطن بیمار فراموش شود و گاه درد معده را آپندکس تشخیص کرده شکم بیمار را به ناحق پاره کند و این‌گونه به مرور زمان به تجربه‌ی طبابت برسد.

درود بر تو ای پزشک خادم و خدا نکند نادم که بدون توجه به وضعیت اقتصادی بیمارانت، حتی بیماران ریزش را_ چه نیاز باشد چه نباشد_ به گرفتن عکس (اکسری)، آزمایش‌گاه (لابراتوار برای معاینات ادرار، غایط و خون)، گراف برقی قلب و ... رجعت می‌دهی تا اندیوالان و شرکای مافیایی‌ات چپاولش کنند. نسخه‌های تو در هیچ داروخانه‌یی باید اجرا نشوند جز پاتک‌گاه و سوپر ماکیت خودت.

چگونه هضم می‌کنی این درآمد‌های سیاه و سخیفت را و با چه افتخار و سرٍ بلند در شمار انسان‌های خوب و آبرومند قرار می‌گیری؟
فرق تو با تفگ‌سالاران دزد، مافیا و غیر مسؤول چی‌ست؟ آنان چهل سال است از میله‌‌های تفنگ و جفنگ نان می‌خورند و برای خود، فرزندان و اهل و تبار شان آرگاه و بارگاه درست کرده اند و تو با نوک قلم و ترفند زبانت و با عفونت حرص‌آلود گمانت آن کار غیر اخلاقی و غیر انسانی را می‌کنی تا کاخی برای لجن روحت بلند کنی و به توبره‌ی گندت لقمه‌ی چربی بریزی؟

به کی و کی‌ها پس از این امید ببندیم که قانون و انصاف را رعایت کنند وقتی تو و همانندانت به چنین رزایل اخلاقی دست می‌زنید؟
شرم باد بر تو که داروهای تجویزی‌ات را بیماران سودایی، نادار و مستضعف‌ات در خریطه‌های یک سیره‌ی سودا حمل می‌کنند و سرانجام جنازه‌ی متحرک می‌شوند.
چه فرق است میان حلف وفاداری و تعهد تو و سیاسیان؟ چه تفاوت عملی میان تو و همانندانت و آنان وجود دارد؟
آنان قانون و عهد می‌شکنند و اختلاس و فساد می‌کنند و تو ارزش‌های اخلاقی، صله‌ی رحم و اصول مهربانی را می‌شکنی و با ستم‌گری‌ها و سوء استفاده‌ها از جای‌گاه و مجبوری بیمارانت ترویج افلاس می‌کنی.

تذکار: با احترام به پزشکانی، که واقعا کارشناس کار خود هستند؛ اخلاق و مشرب نکو دارند و از تعهد وظیفوی، تقوا و عواطف انسانی برخوردارند. حساب چنین پزشکان جدا است و مخاطب این نوشته نیستند.

باور بامیک


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
داکتر
سود جو
نظرات بینندگان:

>>>   این سفید پوشان مانند پدرانشان که جامه جهاد پوشیده بودند ولی یهود برامدند!

>>>   مه حیران میمانم که داکتر ها در افغانستان چرا برای مریضان چندین قلم دوا نسخه میدهند؟
من در طول بیست و چند سال زندگی ام در اروپا،هیچ وقت ندیده ام که داکتر به جز از یک قلم دوا،در هنگام مریضی،به من نوشته باشد.
آیا مردم افغانستان عقل ندارند که دلیل آن را از داکتر های افغانستان بپرسند؟

>>>   Ansari
سفری که در روز های عید به کشور داشتم و در شمال کابل و پروان با دوستان بودم، وضع را خیلی آشفته یافتم. در برخی نقاط این مناطق هر فردی می تواند یک اختطافگر بالقوه باشد. دهکده هایی که در دشوار ترین سال های جنگ، بستر گرمی برای فرزندان شان به شمار می رفت، حالا جنگلی شده است که ساکنان آن همدیگر را می خورند. برخی مسئولان حکومت از قبیل ولسوال و والی با دیدن پروژه های خارجی چون سگان گرسنه آب از دهان شان ریخته و دست به هر کاری می زنند.
در چنین اوضاع و احوالی، مردم باید خود تنظیم شوند و امنیت خویش را خود بگیرند. مناطقی که دارای ساختار قبیلوی بوده و در امر امنیت چندان متکی به دولت نیستند وضعی خیلی بهتر از این مناطق دارند. فرهنگ قبیلوی با وجود انحطاط آن، کاراتر از وضع بدی است که این مناطق در آن بسر می برند.
برای مردم این جغرافیا، راهی جز احیای سنت عیاری در دفاع از مردم و بویژه ستمدیدگان آسیب پذیر نمانده است!

>>>   سفید پوشان گردن بسته وخیانت کار کمتر از طالبان نیستند.اگر طالبان با زور تفنگ .نیزه مردم بی گناه را می کشند.سفید پوشان دزدان استند که از جیب بیماران 6الی 7 قسم دزدی میکنند . با دواخانه، لابراتوار، اکسری، معاینات تلویزیونی رابطه دارند ویا از خود شان استند. شفاخانه های دولتی وشخصی مال رئیس ومعاون استند. خون که در بنک ها است فروخته میشود .از هر ولادت در شفاخانه های دولتی پول می گرند ومتباقی ادویه وپانسمان ها توسط داکتران کفن پوش غصب می گردد. فساد اخلاقی وجود دارد.واکسین های اردوی ملی، پولیس ملی وامنیت ملی در شفاخانه سودا می شود. واکسین پولیس ملی توسط داکتر سفید پوش لعنتی به کلینیک ها وشفاخانه ها سودا می شود مانند فروش ادویه وواکسین پولیس شفاخانه پولیس کندز در شفانه العلاج فروخته شده است.

>>>   تشکیل یک گروه ویژه وطن دوست با داشتن یک رهبر مثل چنگیز خان و بعد پایان دادن به این همه بی بندوباری و بی عدالتی جهنم فرستادن این سیاست مدارهایی خایین.

>>>   بیداری وطندوستی لازم است همین حالا

>>>   آیا هدف تان آقایون نور و محقق هست؟

>>>   داستانی از سفید پوشان سیاه دل:
مریض را عملیات کرد تا گرده اش را بیرون وتعویض کند اما بجای گرده بیضه مریض را در آورد !درکجای جهان اینگونه عملیات صورت گرفته باشد بجز افغانستان که تاریخ پنجهزار ساله دارد!!!
ر


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است