فشار برای خیزش های مردمی و سپس اشغال!
با چه واژه‌هایی می‌توان تصویری از وضعیت روحی و روانی ملت‌های مسلمان منطقه را به تصویر کشید؟ و چگونه اظهارات ضد نقیض اربابان قدرت و ثروت را تحلیل کرد که گاهی اوقات از جنگ و گاهی از صلح دم می زنند!؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۴:۳۹    ۱۳۹۸/۳/۱۳ کد خبر: 158962 منبع: پرینت

چگونه می‌توان حقایقی که در کره زمین جاری است را به رشته تحریر آورد و گفت که جامعه بشری قربانی خواسته‌های اربابان زر و زور می‌شوند؟
چگونه باید بیان داشت که ملت‌های مسلمان بخصوص حوزه خلیج فارس به خاطر لشکر کشی‌های زمینی، هوایی و دریایی ایام روزه را با تمام اضطراب و نگرانی که داشته‌اند، سپری نمودند؟
با چه واژه‌هایی می‌توان تصویری از وضعیت روحی و روانی ملت‌های مسلمان منطقه را به تصویر کشید؟ و چگونه اظهارات ضد نقیض اربابان قدرت و ثروت را تحلیل کرد که گاهی اوقات از جنگ و گاهی از صلح مطالبی را به ملت‌های خویش بیان می‌دارند!؟

باید گفت اگر سیاست‌های دو دهه اخیر غرب را مروری داشته باشیم حقایق نیات تمام سردمداران کشورهای کفر و اسلام روشن می‌شود.
خواهیم دید که چگونه سرنوشت کشورهایی که دستخوش حوادث شده‌اند به کجا کشیده شده است که نمونه عینی را میتوان در چند کشور مثال زد.
ابتدا خیزش‌های مردمی را در لیبیا آغاز نمودند که در نتیجه سرهنگ قذافی کشته شد و هم اکنون سرنوشت مردم لیبیا نصب العین وضعیت داخلی ایشان بعد از کشته شدن قذافی می‌باشد.
سپس ملت مصر قیام کردند رییس جمهوری حسنی مبارک را زندانی ساختند؛ انتخابات برگزار کردند و رییس جمهوری جدید تعیین نمودند. هم اکنون سرنوشت رئیس جمهوری ایشان آقای مرسی در زندان مصر بیانگر نادیده گرفتن خواسته‌های مشروع ملت مصر است.
و یا اینکه خیزش‌های مردمی را در سوریه و عراق سازماندهی کردند و قیام‌هایی صورت گرفت که در نتیجه داعش با تمام قدرت از متن خیزش‌های مردمی سربلند کرد که هم اکنون سرنوشت ملت عراق و سوریه قابل نقد و تحلیل می‌باشد.

یا وضعیت افغانستان که عزم جهانی برای انهدام نظام طالبانی از طریق شورای امنیت سازمان ملل، کشورهای منطقه و رهبران تاثیرگذار افغانستان بکار گرفته شد نظام طالبانی متلاشی و نظام جمهوری اسلامی افغانستان تاسیس گردید.
اما بعد از 18 سال جنگ طالبان مجددا تجدید قوا کردند و هم اکنون چالش بزرگی برای آمریکا شده‌اند که آمریکا از ایشان می‌خواهد تا در جهت تامین منافع آمریکا تعهداتی داشته باشند.

اخیرا که مسایل ایران و آمریکا در حد تهدید جنگ بالا رفته است ناوهای جنگی هواپیمابر آمریکا در حوزه خلیج فارس مستقر و هواپیماهای پیشرفته آمریکا در کشورهای حوزه خلیج فارس جابجا شده‌اند و روز به روز آرایش نظامی ایشان فشرده تر می‌شود.
از یک طرف شورای کشورهای حوزه خلیج فارس جهت هماهنگ شدن کنار همدیگر جمع می‌شوند که در صورت جنگ تصمیم واحدی داشته باشند و از طرف دیگر دیپلومات‌های سیاسی بین المللی تلاش دارند تا منطقه را بطرف صلح هدایت نمایند.
رهبرانی که تا دیروز شعارهای جنگ میدادند امروز حرف صلح می‌زنند و یا دیپلومات‌های سیاسی در کشورهای منطقه و جهان مسافرت‌هایی برای یافتن راههای صلح می‌باشند و امریکا تلاش دارد تا از فرصت زمانی خوب استفاده کند.

از یک‌طرف منطقه را جنگی ساخته و از طرف دیگر فشارهای اقتصادی غیر قابل تحملی بر ملت ایران تحمیل کرده است بخاطر اینکه بتواند خیزش‌های مردمی را مثل آنچه در لیبیا، سوریه، عراق و افغانستان سازماندهی نموده بود، سازماندهی نماید.
سپس از خیزش‌های مردمی پشتیبانی نموده حرکات نظامی اش را سازماندهی نماید یا اینکه تصویر مشخصی را در ساختار سیاسی مخالفین جمهوری اسلامی ایران هنوز قابل ارائه نیست و بدست ندارند که در این خصوص برای هماهنگ نمودن نیروهای مخالف ایران تلاش می‌نمایند تا از فرصت زمانی خوب استفاده نمایند.
مطلبی که قابل یادآوری است ایران و آمریکا از حرکات دو دهه اخیر تجارب غیر قابل انکاری حاصل نموده‌اند. آنان جنگهای لیبیا، یمن، سوریه، عراق و افغانستان را خوب رصد کرده‌اند و توانمندی آمریکا را برای ساختن نظام پاسخگو هم تجربه دارند و یقینا آمریکا از این وضعیت تجاربی آموخته است و نمی‌خواهد از تجارب حاصله بدون در نظرداشت وضعیت عینی اقدامات عجولانه ای داشته باشد.
پس در قسمت ایران تحلیل خویش را دارند.

پلان های‌کاری خویش را روی میز کار خویش گذاشته‌اند اگر حرف از صلح میزنند، از جنگ میزنند بر اساس همان استراتژی تصویب شده ایشان است و عین برداشت را ایرانی ها هم دارند که از اظهارات رهبران ایشان کاملا مفهوم است. اگر بحث برجام مطرح است، اگر بحث جاپانی‌ها مطرح است قدمی از خط دفاعی نظامی خویش پایین نیامده‌اند. آنان بر طرح دفاعی خویش تمام توانایی فکری و قوت نظامی خویش را بکار گرفته‌اند و همه روزه برای تقویت آن طرح و برنامه ریزی دارند.
با این همه آن مطلبی که می‌تواند وضعیت ملتهب منطقه را کنترول کند پذیرفتن واقعیت‌های منطقه است نه اینکه از طریق فشار به خیزشهای مردمی متوسل شوند و بعدا اقداماتی داشته باشند.
یقینا ایرانی‌ها هم محاسبه خیزشهای مردمی را کرده اند زیرا تجارب دو دهه اخیر ایشان از تمام کشورهایی که آمریکایی ها حضور مستقیم یا غیر مستقیم داشته اند برای ایشان قابل نقد وبرسی بوده است و میباشند. لهذا در منطقه دیدگاههایی وجود دارد که هر دیدگاهی میتواند بر التهاب وضعیت منطقه بیافزاید. دیدگاهایی که سعودی ها دارند که حتی بر اساس همان دیدگاه خویش ناتوی اسلامی سازماندهی نمودند تا قوت نظامی در اختیار داشته باشند.
سوال اینجا است که ناتوی اسلامی در مقابل کی؟ و از طرف دیگر ایرانی ها هم تلاش نمودند تا از فرصت های مناسب در کشورهای منطقه استفاده نمایند تا بتوانند در صورت تهدید منافع ایشان استفاده کنند که این یک واقعیت انکار ناپذیر است. هر یک از این تفکرات و اندیشه ها باعث بروز حوادث ناگواری و غیر قابل جبرانی میباشد.

پس جای سوال اینجا است که آیا کشاندن ارتشهای قوی جهانی در این منطقه و آمدن نیروهای با تجربه نظامی و جابجا نمودن هواپیمای پیشرفته جنگی و یا رو در رو قرار گرفتن قوتهای نظامی بی هدف بوده است؟ یقینا بی هدف نبوده است بخاطر اهداف معینی این حرکات نظامی سازماندهی شده است که مدیریت این آرایش نظامی نشان میدهد که اهداف بزرگ تئوری سن های سیاسی و نظامی منطقه در ذهن دارند.
از اینکه جامعه جهانی کشورهای کوچک و بزرگ جهانی که حرفی برای گفتن در سطح جهان دارند نمیخواهند تا وضعیت طوری شود که برخلاف منافع کشورهای منطقه و جهان رقم خورد، تلاش دارند تا به یک نحوی اوضاع منطقه را کنترول نموده و مانع لحظاتی باشند که کنترول آن از دست ایشان خارج شود. لهذا وضعیت موجوده نشان دهنده حقایق پنهانی می‌باشد که سال‌های سال است کشورهای توسعه طلب در ذهن داشته‌اند و دارند و به آسانی از اهداف پرورش یافته ذهنی خویش عدول نخواهند کرد. این کشورها به این باورند که عطش درونی قدرت طلبی ایشان را جنگ خاموش مینماید؛ غافل از اینکه آتش جنگ خانمان‌سوز است هر خانه‌ای را ویران میکند. خانه جنگ افروز و خانه ای که از جنگ فرار می‌نماید!

ح. قاری احمد علی غوردروازی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سیاست جهانی
قاری
نظرات بینندگان:

>>>   قاری صاحب! گویند: ... بز که خارش کند نان چوپان را می خورد!
تو هم این نان را بخور

>>>   کوتاه سخن!‌
اگر کسی خدای ناخواسته عزیزان شما را کشته باشد و هنوز خون‌شان خشک نشده باشد و کسی بیاید قاتلین آنها را در بغل بگیرد و از زندان رها کندـ واکنش شما چیست؟ ایا این نمک بر زخم پاشیدن برای تان گوارا خواهد بود یا نفرت‌وکینه‌فرین؟ آیا شما این رهایی کتلوی گله‌یی .....درنده طالب به دست غنی را توجیهی دارید جز نمک پاشی بر زخم مردم و دشمن نشینی با مردم؟ غنی غدار است. او باید در کنار مردم باشد نه همنوای قاتلین مردم.
من از غنی و مویدین و اعوان و انصار و چکی چکی و پیروان و توجیه‌گرانش متنفرم و نفرتی دارم به گستردگی کاینات!

>>>   شبکه های مخابراتی دزد، شرکت برق دزد، خانم اول دزد، ارگان های دولتی دزد، امنیت زیر صفر، مردم زیرخط فقر،قیمت دالر از ۵۵ به بالای ۸۰ افغانی، بیکاری در اوج، جوانان معتاد، بیشتر ۴۵۰۰۰ تنها نظامیان شهید بیشتر ۷۰ فیصد خاک کشور زیر اثر سلطه مخالفان دولت، تنش های قومی در اوج و صد ها مورد دیگر که جای گفتن باقی نمیگذارد پس این دولت با چه آبرویی میخواهد حکومت خود را بعد از اول جوزا ادامه دهد؟
خواستم از دولت مردان حکومت وحدت ملی اینست که اگر لیاقت حکومت داری ندارید حداقل شرافت استعفا را داشته باشید
احمد شفیع الهام

>>>   ای د غنی.... بابا پلویان
بگوئید که کی متعصب و فاشیست است. ما یا غنی؟
جنایات ۸۸۷ طالب سنگین است یا جنایت فیروزی که تا هنوز ثابت نشده است.
غنی به زبان خود گفته است که تنها در ۴ سال گذشته ۴۵ هزار نفر از قوای دفاعی کشور توسط طالبان به شهادت رسیده اند‌ حال آنکه سرمایه های کابل بانک را کرزی و برادر مارشال تاراج کرده اند و نه فیروزی.
فیروزی باید در بند بماند ولی طالبان اجیر پنجاب باید آزاد شوند.

>>>   اهن توسط اهن کوبیده می شود .گوشت خر دندانسگ


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است