من آدم واقعیت گرایی هستم
واقعیت تلخ افغانستان دلقک بازی جماعتی نو پا، بی اصل و نسب و فاقد حس وطن پرستی و اخلاق است. مردمانی که به خاطر نوکر صفتی و شیادی به مقام و پول های باد آورده رسیدند و حاضرند به خاطر حفظ قدرت و ثروت هر کاری کنند 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۴۸    ۱۳۹۸/۲/۱۲ کد خبر: 158475 منبع: پرینت

من آدم واقعیت گرایی هستم، هیچوقت با امید واهی و خیال پردازی زندگی نکردم و هرگز نتوانسته ام در برابر شیادی و شارلاتان بازی افراد به خاطر منافع شخصی ام سر فرود آورم.

گذشته ی کابلی ها، عکس های خانوادگی و مردمانی که در گذشته با جهان در حرکت بودند قلبم را می فشارد، جنگ همه چیز ما را به یغما برد، جای سیاستمدار و متفکران افغانستان را به وحشی های افراطی و زن ستیز و مخالف پیشرفت و تمدن دادند، جانورانی با تفکر بنیادگرایی و اخلاقی نوکر صفت و افغانستان فروش را به قدرت رساندند و اصیل زاده ها را به انزوا و ترور و تبعید کشاندند، پادشاهان را به زیر و نوکران کشورهای مخالف را به بالا سوق دادند.

واقعیت تلخ افغانستان دلقک بازی جماعتی نو پا، بی اصل و نسب و فاقد حس وطن پرستی و اخلاق است. مردمانی که به خاطر نوکر صفتی و شیادی به مقام و پول های باد آورده رسیدند و حاضرند به خاطر حفظ قدرت و ثروت هر کاری کنند.

چه چیزی خطرناک تر از این است که سرزمینت در دست گروهی وحشی، بیسواد، وطن فروش و جنایتکار تکه پاره شود؟
لوی جرگه در عصری که نسل روشنفکر و آگاه با مطالباتی متفاوت و درک نیاز کنونی افغانستان قادر به انتخاب و بیان است چه جذابتی دارد؟

کشوری که قانون اساسی، پارلمان، نهاد مدنی، حقوق بشر و ... دارد چرا باید دست به دامن افرادی شود که سالها در جنگ و محرومیت همه چیز شان را از دست داده اند و ابتدایی ترین نیاز اجتماعی و حقوق شهروندی خود را نمی دانند و با رفتاری شبیه غار نشین ها افغانستان را در اذهان مردم جهان کریه و نفرت انگیز می سازند در حالیکه خود نمی دانند قربانی بازی های سطح پایین حکومت اند و مورد سوء استفاده ابزاری در وقت نیاز؟

غنی به عنوان متفکر و رییس جمهوری آگاه همیشه مخالف برگزاری لوی جرگه بود و به نهادهای دولتی و مدنی باور داشت اما بعد از مهندسی و ریخت و پاش چند ملیون دالر موفق شد لویه جرگه را به گند کشاند او با جمع آوری چند هزار غار نشین و دور از تمدن که دغدغه ای جز خوردن و خوابیدن ندارد و حاضر اند در ازای پولی ناچیز هر نمایشی را در نهایت سکوت به پایان رسانند و چند صد حکومتی که تلاش بر موفقیت مجدد او در انتخابات آینده دارند نمایشی مضحک و عوام فریبانه را میزبانی کند و در نهایت با شعار «نمایندگان واقعی مردم» ، «نمایندگان واقعی زنان خاموش» ، «مادران شهید پرور و اقارب قربانیان جنگ» در ذهن شما صلح سازی کند در حالیکه طالبان، اپوزیسیون، احزاب سیاسی و قشر فرهیخته و آگاه افغانستان سهمی در این نشست نداشتند و این وضعیت اسفبار را نظاره گر بودند.

نظریات مردم افغانستان مهم است، درک مشکلات افراد در مناطق مختلف مهم است اما فیلتر حکومت هر صدای مخالفی را خاموش کرده و در نهایت گروهی که در این چند روز شاهدش بودیم را به عنوان ملت به خورد ما داده است.

نشستی که در آن صدای چپ، روشنفکر، اپوزیسیون و دشمنی که با آن در حال مصالحه ای خاموش شود فاقد اعتبار و همسویی ست، گردهمایی که به شرط همسویی و پشتیبانی از حکومت ایجاد شود چیزی جز مانور قدرت و کمپین انتخاباتی نیست این نشست چهره ی وحشتناکی از افغانستان انعکاس داد که نگرانی ها را کمتر نه که افزون ساخت.

شاید وحشی گری و تعفن فکری گروهی محروم و منزوی برای تصمیم گیری و نمایندگی قابل درک و فهم باشد اما من می دانم که با حذف ملت چه و چی در بستر حکومت باقی مانده و خودشان هم فهمیده اند که چقدر فاقد اعتبار و همسویی اند.

وقتی بحث آینده ی افغانستان و صلح می شود من به پیر سالاری، کاکا و خاله سالاری و تحجر گرایی توجهی ندارم و به حال نسلی که درس خواندند و صاحب ایده و فکر اند و خواست و توقع شان با چند غار نشین و صحرا نشین محروم اما هموطن متفاوت است و به خاطر آگاهی و مخالفت با این افتضاح حذف شده اند افسوس می خورم.

بیشتر از همه برای افرادی که بدون درک وضعیت بد کنونی به خاطر راه یافتن به قدرت و پیوستن به غنی قانون گریز و قانون شکن این دلقک بازی بی کلاس و عجیب را توجیه و بعد محترم می دانند متاسفم.

این شارلاتان بازی نیازمند آسیب شناسی، درک و نقدی رادیکال است نه احترام از نوع افغانستانی، آبروی خود و کشور را با رو کردن لایه های گندیده و به فنا رفته ی سالهای سیاه جنگ به بهانه ی طرفداری از حکومت و به راه اندازی نمایش ملت و حذف اصل نبرید.
وقتی کاکا و خاله ی محروم و بیسواد را سپر می کنی و به جنگ منطق محوری میروی ما هم مجبوریم همان سپر و اسلحه را علیه خودت و گذاشتن آیینه ای روبرویت استفاده کنیم.

جماعتی محروم، جنگ پرور، بیسواد و خود فروش گزینه و جایگزین خوبی برای حذف سیاستمداران، اپوزیسیون سیاسی، روشنفکران، فرهیختگان و نسل متفاوت و نو اندیش و پر توقع افغانستان نیست.

بهار سهیلی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
واقعیت گرا
بهار
نظرات بینندگان:

>>>   بهار جان قلم ات رسا و حس واقع بينانه ات قابل قدر است .
اين را همه ميدانيم كه اين همه مكرو فريب صرف جهت به قدرت رسيدن به كرسي ها و پوست هاي چرب پر عايد است بس . ور نه تو را بخدا اين كاكا هاي ما كه تا حال شايد چوكي را هم نديده اند چه رسد به نشستن اش فكر ميكند بايد همه چيز را از پشت سوار شد .
واقعأ متاسفم !
به أغا غني وجهه گفتار تا كردگارش چقدر متفاوت است . رسليتأ چيزي نو نيست ،
كه ما از ايشان تواقع كنيم ،صرف همين قدر ميتوانم بنويسم كه "يعني إنسان بخاطر رسيدن به اهدافش از همه چيز ميگذارد حتا انسان بودنش را فراموش ميكند .
صلح وقت به افغانستان ميأيد ،
بايد و بايد نسل تحصيل يافته و كدار هاي روشنفكر دوشا و دوش حكومت ايستاده باشند و دولت را حمايت كند . نه اين اوضاع اسف بار و بي ترتيب ،كساني را كه ما در تصوير هاي ميبينم . همه خوابند صرف لميده و راحت به استراحت أمدند .
بهار جان من درك تان ميكنم .
ولي بايد منتظار بود.
Sodaba Kamrawa

>>>   در واقعیت گرایی ما شک نداریم همه وقت واقعیت گفتی اما بعض وقت از واقعیت چشم پوشی هم میکنی 😜 مثال اش لویه جرگه ☺
Hassibullah Haidary

>>>   قلم شما همیشه رسا باد که صدای دل هر انسان روشن فکر است . من بشما افتخار میکنم . این دزدان میلیارد دالری درین 25 سال که داخل کشور امدن باهمین مکرو فریب و نمایش دادن یک مشت ملت بیسواد که نه از فرهنگ شهر نشینی خبر دارند و نه هم درک براینکه چرا برای چه منظوری اصلا دعوت شدن . تنها به گوش شان گفته بخاطر صلح و تمام . و نمایش برای کشور های مترقی که افغانستان در قرن 21 چقدر عقب مانده در قرن های بدوی زندگی میکند که با داشت مجلس نمایندگان شورای ملی وووو بازهم با جمع شدن یک مشت مردم بی بیسواد و بی فرهنگ سرنوشت ملت و کشور تعین میکنند . واقعا جای تصوف است برای سیاستمداران کشور .
Nasrin Zarifi

>>>   بسيار عالي حال ويران كشور را به تحرير كشيديد . درود بر شما ! واقعا اين منظره بد منظر چهره واقعي افغانستان نيست . هزار دريغ
Mahnaz Neyazi

>>>   هردم ازاین باغ بری می رسد -،
تازه تر از تازه تری می رسد
بعضی-ها-قهر-کده-نیامده
گره-خ-راز-گره-خری-میرسد
جاغوری

>>>   خود نمایی عریان و گردن کشیده تان نماد واقع گرایی شما و امثال شما است. اول خودت را بساز و عکس هایت را این گونه در انظارعمومی عرضه نکن سپس اظهار نظر کن.

>>>   افتخار به خانم سهیلی٫والدین گرامی شان٫همه فامیل ودوستان شان.واقعا دقیق واموزنده.
عاقل

>>>   خانم سهیلی!از کودنها نباید حرف انسانی توقع داشته باشید.
دهلوی

>>>   خانم سهیلی!
تبصره واظهارنظر تاریک دلان وتاریک اندیشان به شهدت تاریخ درمورد روشنفکران همیشه باید منفی باشد.
نیک سیر

>>>   غنی به سیاف چنین می گوید<<
سیاف جان خوش آمدی<<
باریش پرجوش آمدی-<<
از برایم راهی-چاره میکنی
مثل صبغت استخاره میکنی
جاغوری

>>>   یار افرین بتو خواهر گرامی که با نوشته تحلیلی معقول و منطقی تان که همه روی واقیت های موجود به تحریر در اورده اید قلمت رسا دشمنان کور دلت شرمسار و رسوای بیشتر گردد تاسفم به معاش خوران رسانه ای ارگ است که در مقابل نوشته تان استدلال کرده نمیتوانند بخاطر فرو نشاندن عقده شان و بمنظور اینکه مبادا از معاش ارگ بماند با بیسوادی و نادانی اش انتقعاد از عکس شخصی این خانم محترم را کرده تا عقده درونی اش خاموش گردد.

>>>   درود بر تو ای خواهر عزیز و هم وطن جان مطلب را گفتی و در ضمن قلم و بیانت عالی بود.
علی از ایران.

>>>   خوشبختانه تحولات سیاسی و دموکراسى نوین که درنتیجه کومک جامعه جهانی درافغانستان صورت گرفته است رشد ،ترقی ،پیشرفت تعليم وتربيه ذکور واناث وآزادى بيان ومطبوعات وشراکت احزاب سیاسی قدیم وجدید درساختار نظام پیشرفته ووسیع البنیاد وقانون آساسی موجوده افغانستان بوجود آمده اند وانشالله به همین منوال افغانستان به طرف آزادی های مدنی بیشتر دردولت فعلی ودولت های آینده به پیش میروند.اما متاسفانه یک عده تحلیل گران ساده لوح، افکار مردم جامعه را با تحلیل و تجزیه ای ماجراجويانه وپروپاگند های خطرناک شان مشوش ومکدرمیسازند واین تحولات مثبت ومهم را تجاوز میدانند درحالیکه تجاوز قوای شوروی سابق به قومانده مستقیم برژنف ملعون با تحولات سال های آخر کومک جامعه جهانی وقوای ناتو صورت گرفته کاملا تفاوت دارند.دولت وقت شوروی فقط احزاب خلق وپرچم را به حیث احزاب رهبری کننده سیاسی جامعه به رسمیت میشناختند وباقی احزاب وگروه های سیاسی در افغانستان هیچ نقش نداشتند واعضا وطرفداران احزاب دیگر اندیشان دست گیر وسر به نیست گردیدند که لیست پنج هزارنفری شهدای مظلوم زمان حکومت جنایتکار خلق وپرچم آخیرا افشا شده اند. فعلا بیشتر از پنجاه حزب سابق وجدید باهرافکار سیاسی درحکومت فعلی افغانستان به رسمیت شناخته شده اندوثبت گردیده اند ودر سرنوشت سیاسی افغانستان نقش مستقیم وموثردارند.صلح عادلانه ای دایمی وآشتی ملی خواست وآرزوهای دیرینه ای مردم مومن وزجر کشیده افغانستان بوده وهستند خداوند متعال درقرآن کریم فرموده الصلح خیر یعنی صلح عمل خیر ونیکو است.متاسفانه جنگ وخانه جنگی برای گرفتن قدرت سیاسی گروه های مختلف واحزاب سياسى درمدت چهل سال است افغانستان رابه ویرانه وقتلگاه انسان ها تبدیل کرده اند وهزاران عالم دینی، استادان پوهنتون ودانشگاه ها ،محصلین ،معلمین، متعلمين,کسبه کاران،تجاران، دهاقین ،زمین داران وافراد عادی رابه اشکال مختلف تحت نام های مختلف به کشتارگاه ها فرستاده اند ،زیر بنای اقتصادی ،روابط اجتماعی وتعلیمی ونیروهای امنیتی اردو وپولیس افغانستان درطول سال های جنگ داخلی به شدت صدمه دیده ونابود گرديده اند.بدتر ازهمه خصومت های قومی ،مذهبی، منطقوی وزبانی درین مدت به اثر تبلیغات شوم بیگانگان به اوج خودرسیده اند دراثر جنگ های خانمانسوز داخلی وشکستن مرزها وسرحدات افغانستان افراد غیر مسئول وبیگانه تحت نام ها وشعارهای مختلف وفریبنده داخل افغانستان گردیدند وباتبلیغات زهرآگین و ماجراجویانه شان به وحدت ملی وهمزیستی مسالمت آمیز طولانی المدت جامعه افغانستان به شدت آسیب رسانیده اند.انواع عوامل ماجرا جویی ونفاق افگنی ,جامعه عقب مانده افغانستان را بازهم سال های سال به طرف عقب ونابودی کشانیدند. الحمدالله درچند سال آخر که با کومک جامعه جهانی زمینه رشد وترقی ،تعلیم وتربیه ذکور واناث ،آزادی بیان وجراید وآزادی مطبوعات درافغانستان مساعد گردیده اند وبرای مردم زجر کشیده افغانستان امید واری های زندگی بهتر ،سعادتمند وآرام ترپیدا شده اند.اما بدبختانه بازهم یک عده گروپ های مسلح که تاحال افکار ماجرا جویی وتسلط گرایی خطرناک درذهن رهبران شان هستند به جنگ داخلی وآدم کشی درافغانستان ادامه میدهند وباعث تشویش ملت مومن وزجر کشیده افغانستان گردیده اند این گروپ های ماجراجو راه های عبور ومرور مسافرین را درنقاط مختلف افغانستان میگیرند مسافرین بی دفاع را به شکلی از اشکال اذیت وآزار میدهند ودربعضی حالات مسافرین عم ازذکور واناث را می ربایند وبه قتل میرسانند وهم تحت نام های مختلف پول ازمسافرین بى دفاع میگیرند ووحدت ملى جامعه را ضعيف تر ونابود ميسازند.این ماجراجویان ودشمنان صلح وامنیت بدانند که تاریخ به عقب برنمیگردد و انشاالله ایام صلح عادلانه وامنیت سرتا سری درافغانستان جنگ زده وویران شده حتما آمدنى است واین اعمال شوم وماجراجویی خایینانه منافقین ظالم به عنوان لکه ننگین شان ثبت تاریخ آینده افغانستان خواهد شد.ازچند مدت به این طرف فعالیت ها وجلسات صلح ازطرف جامعه بین المللی ،کشورهای همسایه وکشورهای دور ونزدیک موثر واحزاب سیاسی افغانستان واشخاص دینی،ملی و وطندوست و جامعه مدنی افغانستان عم ازذکور واناث درداخل وخارج ادامه دارند و به یاری خداوند متعال به طرف موفقیت وصلح عادلانه دایمی دردولت فعلی ودولت های آینده به پیش میروند ودر ضمن وظيفه شرعى وحب الوطنى اقشار مختلف ملت مومن افغانستان هستند که درپروسه وتشویق عملی صلح عادلانه وآشتی ملی درافغانستان به هر شکلی سهم بیگیرند ونگذارند که ماجراجویان وعقب گرایان فاسد وجاهل درداخل وخارج افغانستان باعث نفاق افگنی وبدبختی بیشتر مردم زجرکشيده وافغانستان ویران شده گردند.به یاری خدای بزرگ به پیش به سوی صلح عادلانه دایمی ،رشد ،ترقی، وآشتی ملی وهمزیستی مسالمت آمیز تمامى اقوام برابر افغانستان، محو ونابودباد گروه های ماجراجو ،نفاق افگن ،عظمت طلبان جاهل ودشمنان صلح، ترقی وآشتی ملی درافغانستان.
ومن الله التوفیق.
انجنیرعبدالرشید ناصری ازآسترالیا

>>>   هركس كه مخالف جرگه قبيلوي است اشتباه ميكند . چون جرگه هاي قبيلوي يك رسم و عنعنه ما است . اشرف غني مخالف افرادي است كه به وطن خدمت نميكنند و ميايبند جرگه قبيلوي را بد گويي ميكنند. اشرف غني خودش ادم خوب است و ما ديديم كه رهبر بزرگوار و دانشمند افغانستان جناب سياف صاحب هم تاييد شان كرد و رييس جرگه بودند. بنابرين مخالفين جرگه قبيلوي از طرف كشور هاي همسايه اب و دانه ميخورند و مخالفت ميكنند.

>>>   سلام به برادر عالیقدر که جرگه را عنعنه خوانده وبه ان میبالد.عروس ساختن دختران معصوم ۱۱و۱۲ ساله هم عنعنه است مگر مایه ذلت٫شرمساری واحماقت نیست؟عنعنات پسندیده قابل حرمت واحترام اند. ولی عنعنات مضخرف سزاوار نابودی وتدفین .
تخاری

>>>   سیاف، گلبیدین، و حفیظ الله امین هر سه از قوم خروطی و اوغان کوچی اصل هستند۰ سیاف فقط شنگش را معلوم کرده۰ از او توقع نداشته باشید۰
کشور ما را سه خروطی خراب کردند، گلو، امین، و سیاف۰

>>>   لویه جرگه یا عوام فریبی؟
این جرگه ها یک روش پوسیده و بی معنی است که همیشه حکومت ها وقت برای مهر تایید گذاشتن بر برنامه های از قبل تعیین شده خود از آن سهو استفاده نموده اند. معمولا فیصله های آن از قبل تعیین میشوند و اگر بازهم فیصله مطابق میل مرجع کار نبود او میتواند از آن سر باز بزند، مانند جرگه کرزی مداری.
غنی احمدزی باز هم شش تا هفت میلیون دالر این ملت خسته و گرسنه را برباد میکند تا باز هم در چشم مردم خاک بزند.
در صورتی که امکانات رفراندوم یا همه پرسی عمومی موجود باشد و دارای پارلمان نماینده های مردم باشیم ضرورت به این عوام فریبی ها و درغلگری های اوغانی بنام لویه جرگه و امثال آن دیگر وجود ندارد۰
این نمایش های مضحک لویه جرگه همیشه از طرف قشر حاکم برای فریب مردم سهو استفاده شده و فیصله های آن یا از قبل تعیین شده اند ویا اصلا مراعات نمیشوند۰ این روش کهنه غیر اصولی فقط عوامفریبی، ضیاع وقت، و ضیاع پول ملت است و بس، و باید به آن پایان داده شود۰

>>>   گفتگوها با طالبان صلح می آورد یا بی نظمی وهرج و مرج؟
نویسنده: محمد داود اعظمی
لینک مقاله بزبان انگلیسی که در وبسایت BBC انتشار یافته است: https://www.bbc.com/news/world-asia-47733079
ترجمه: شفیق احمد ستاک، کارمند انستیتوت دیپلوماسی وزارت امور خارجه
برای اولین بار در هژده سال، حکومت ایالات متحده آمریکا درمورد خروج نیروهای خود از افغانستان جدی به نظر رسیده و خواهان پایان دادن به طولانی ترین جنگ در تاریخ آنکشور است.
از ماه اکتوبر تا کنون، مقامات آمریکایی و نمایندگان طالبان پنج دور مذاکرت مستقیم را انجام داده و در حال رفتن به دورِ ششم میباشند؛ مذاکراتی که با هدف خروج ایمن نیروهای آمریکایی از افغانستان در برابر دادن تضمیناتی مبنی بر اینکه خاک افغانستان از سوی جنگجویان خارجی مورد استفاده قرار نگرفته و اینکشور جامعۀ جهانی را با هیچگونه تهدیدات امنیتی مواجه نخواهد کرد، راه اندازی میشود.
یک ائتلاف نظامی برهبری آمریکا حکومت طالبان را در سال 2001 بخاطر پناه دادن به القاعده برانداخت، چنانچه آمریکا سازمان القاعده را مسئول انجامِ حملات (9/11) در نیویورک و واشنگتن معرفی کرده و به افغانستان حمله نمود.
اجماعی که به ندرت تا کنون در داخل و خارج افغانستان در راستای پایان دادن به جنگ و کشمکش در منطقه بوجود آمده است، به معنای آنست که طرفهای ذینفع در منازعۀ افغانستان برای دست یابی به صلح بسیار زیاد، نزدیک شده اند.
اما گفتگوها میان آمریکا و طالبان در دوحه پایتخت قطر، تنها اولین مرحلۀ یک فرآیند مغلق بوده، پیامدها و نتائج قابل اطمینانی را به همراه نداشته است – طوریکه تا هنوز موانع و چالشهای زیادی به قوت خود باقیمانده اند که بایست از میان برداشته شوند.

آیا نیازی به برقراری یک آتش بش وجود دارد؟
جنگ های شدیدی تا هنوز در گوشه و کنار کشور جریان دارند. درحالیکه طالبان مذاکره میکنند، آنها از سال 2001 تا کنون، اراضی و مناطق بیشتری را تحت کنترول و نفوذ خود دارند. با توجه به بن بست جاری در روند مبارزه با شورشیان، رئیس جمهوری آمریکا دونالد ترامپ علاقمند پایان دادن به جنگی است که براساس اظهارات مقامات آمریکایی، سالانه 45 بلیون دالر برای امریکایی ها مصرف و هزینه دارد. گفته های اخیر آقای ترامپ مبنی بر خروج اکثر یا تمامی چهارده هزار نیروی آمریکایی از افغانستان در آینده نزدیک، همگان به ویژه طالبان را غافلگیر کرد. همچنان در حدود یکهزار سرباز انگلیسی نیز در چهارچوب ماموریت ناتو برای آموزش و کمک به نیروهای امنیتی افغانستان در اینکشور حضور دارند.
از سوی دیگر، حتی اگر آمریکا و طالبان مسائل بزرگ مورد اختلاف خویش را حل و فصل کنند، افغانها نیز د ر میان خود باید یک رشته نابسامانیها و موضوعات اساسی را بر طرف نمایند؛ چنانچه برقراری یک آتش بس و انجام گفتگو ومذاکره میان طالبان وحکومت و مهمتر از همه تشکیل یک دولت و نظام سیاسی جدید ازجمله موضوعات یادشده خواهد بود. برقراری آتش بس بطور مطلوب میتواند قبل از راه اندازی انتخابات تازه در اواخر سال جاری صورت گیرد، انتخاباتی که مشارکت طالبان در آن، خیلی ها غیر محتمل به نظر میرسد.
بدون یک آتش بس دائمی و یا حتی موقت، بیم آن میرود که بی نظمی های انتخاباتی و کشمکشهای درازمدت سیاسی در رابطه با نتائج انتخابات، فرآیند صلح را تخریب نموده و بی ثباتی و مشکلات سیاسی را در افغانستان افزایش دهد.

آیا میتوان قدرت را در افغانستان تقسیم نمود؟
گزینه ها و سناریوهای زیادی در زمینه وجود دارند:
اولتر از همه، تمام بازیگران اصلی در مسئله افغانستان باید تصمیم بگیرند که آیا انتخابات ریاست جمهوری که تا اواخر سپتامبر به تأخیر انداخته شده است، طبق برنامۀ قبلی به مرحلۀ اجرا گذاشته میشود یا نه؟ اگر این انتخابات برگزار شود، یک دولت جدید میتواند پیرامون شرائط برقراری صلح با طالبان وارد مذاکره شود؛ مگر اینکه یک چنین توافقی قبل از برگزاری انتخابات، بدست آمده باشد. اما این انتخابات میتواند بیشتر با تأخیر مواجه شده و یا اینکه به حالت تعلیق در آورده شود- و دورۀ کاری دولت فعلی تمدید گردد تا اینکه روی یک میکانیزم قابل قبول برای تمام گروه ها به شمول طالبان، در جهت تأسیس یک دولت جدید توافقی همه جانبه حاصل شود.

آیا طالبان به دولت می پیوندند؟
ایجاد یک حکومت بی طرف یا دولت ائتلافی که در ساختار آن طالبان نیز شامل باشند، یکی از گزینه های دیگر مورد نظر در این سناریو است. در همین راستا، میتوان Grand Assembly یا لویه جرگه ای را برای تشکیل یک حکومت موقت راه اندازی کرد تا پس از خروج نیروهای آمریکایی وادغام طالبان در جامعۀ افغانستان، حکومت موقت یادشده انتخابات سرتاسری را در کشور برگزار نماید.
راه اندازی یک کنفرانس بین المللی همانند کنفرانس سال 2001 در بُنِ آلمان، پیشنهاد دیگری است که برای ترسیم آیندۀ سیاسی افغانستان، میتوان روی آن بحث و تبادل نظر نمود. این فرآیند، شامل جناحهای افغانی، قدرت های بزرگ وکشورهای همسایه – همراه با مشارکت طالبان خواهد بود؛ چنانکه چندین نفر از رهبران طالبان برای من (نویسندۀ مقاله) گفته اند که برای پیوستن به جریان اصلی جامعۀ افغانستان و مشارکت در انتخابات، آنها به زمان نیاز دارند.
آیا دشمنان پیشین میتوانند با هم مشترکاً کار کنند؟
جنگهایی که صدها و هزارها نفر را از میان طرفهای درگیر، به شمول نیروهای دولتی، شورشیان و مردمان مُلکی بکام مرگ کشانیده است، همیشه پیامدهای منفی و مسائل دشواری را بدنبال خواهد داشت که بایست برای آن راه حل های قابل قبولی را جستجو کرد. به عنوان مثال، طالبان قانون اساسی کنونی راقبول نداشته وحکومت افغانستان را " یک رژیم دست نشانده و تحمیلی از جانبِ ایالات متحده آمریکا" می پندارند. تا کنون، حکومت تحت رهبری رئیس جمهور اشرف غنی در کابل، در هیچگونه مذاکرات مستقیم با شورشیانی که این حکومت را برسمیت نمی شناسند، دخیل نبوده است. تعدادی از افغانها هراس دارند که تقسیم قدرت با طالبان، امکان دارد منجر به بازگشت تفسیر و برداشتهای مُبهم از مفهوم عدالت اسلامی ومخالف با انجامِ اصلاحات، در میان گروه های شورشی متذکره شود. آنها بیشتر نگران این مسئله اند که آزادیهای متعددی، بویژه مسائل مربوط به حقوق زنان پس از مشارکت طالبان در قدرت رنگ باخته و ازمیان برداشته شود، چنانکه در هنگام تسلط طالبان در افغانستان در سال 1990، ازمشارکت زنان در فعالیتهای روزمرۀ زندگی ممانعت بعمل آمده و عقوبتهای در نظر گرفته شده برای بانوان شامل سنگسار و قطع اجزای بدن میگردید.

اگر مذاکرات منجربه صلح نشود، چه خواهد شد؟
از زمان تجاوز اتحاد شوروی در افغانستان در سال 1979، فهرستِ بلند بالائی از توافقات انجام ناشده وتلاشهای ناکام در جهت پایان دادن به جنگ در اینکشور، وجود داشته است.
سناریوهای متعددی از گذشته، یکبار دیگر میتواند پا به عرصۀ وجود بگذارند:
خروج آمریکا همراه با یک توافق صلح و یا بدون آن از افغانستان، امکان دارد منجر به سقوط ناگهانی حکومت در کابل نشود.
جنگ میتواند ادامه یابد و بقای حکومت به احتمال زیاد در گِرَوِ کمکهای مالی و نظامی متحدین خارجی، به خصوص کمکهای ایالات متحده و میزان تعهد و وحدت نخبگان سیاسی در کشور باقی بماند.
هنگامیکه نیروهای مسلح اتحاد شوروی سابق از افغانستان در سال 1989 خارج شدند، حکومت تحت حمایت مسکو در کابل، برای سه سال دیگر دوام آورد. اما سقوط این رژیم در 1992 منجر به جنگ های خونین داخلی میان احزاب و گروهای های مختلف افغانی شد که مورد حمایت برخی از قدرت های منطقه یی قرارداشتند.
اگر مسائل مورد اختلاف، با احتیاط و بصورت درست مدیریت نشوند، خطر وقوع مجدد دو سناریوی زیرین وجود دارد:
حرکت طالبان که از هرج ومرج ناشی از جنگ های داخلی پا به عرصۀ وجود گذاشت، در 1996 کابل را تصرف نموده و بر بسیاری از مناطق افغانستان حکمروائی کرد تا اینکه ائتلاف جهانی برهبری آمریکا در سال 2001، حکومت طالبان را از اریکۀ قدرت پائین کشید.
اگر هیچگونه توافقی در مذاکرات صلح حاصل نشود، یا اینکه توافقات حاصل شده عملی نگردیده و با شکست مواجه شوند، امکان آن وجود دارد تا طالبان یکبار دیگر برای تصرف کشور، سعی وتلاش نمایند.
هرج ومرج وبی نظمی چگونه خواهد بود؟
تلاشهای جاری صلح میتواند زمینه مشارکت طالبان در یک ساختار سیاسی جدید را فراهم نماید. این به معنای پایان جنگ وتشکیل یک حکومت فراگیر بوده که به مثابۀ یک موقعیت بُرد-بُرد برای افغانها، آمریکائیها و بازیگران منطقه یی باشد. اما هر سناریوی دیگر در همین رابطه میتواند، مهیب و خطرناک ثابت شود که درنتیجه احتمال تشدید جنگ، منازعه و بی ثباتی در کشوری افزایش خواهد یافت که در یک منطقۀ استراتیژیک میان کُتله ای از قدرت های بزرگی به شمول چین، روسیه، هند، ایران، و پاکستان واقع گردیده است.
دور دیگری از بی نظمی وآشفتگی میتواند منجر به ظهور گروه های خشن وتندروافراطی شود که درنتیجه افغانها و جامعه جهانی دریک خلاء امنیتی قرار گرفته و بسترمناسبی برای رُشد گروه های شورشی و جنگ طلب مانند القاعده و داعش فراهم گردد که پیامدهای ناشی از آن، گسترش تولید مواد مخدر و افزایش مهاجرتها و مواجه ساختن افغانستان، کشورهای منطقه و جامعۀ جهانی با چالش های جدی خواهد بود.
چگونه میتوان جلو این مشکلات را گرفت؟
تاریخ نشان داده است که راه اندازی مذاکرات وامضای موافقت نامه ها، پایان صلح آمیز جنگها و منازعات را، تضمین نمی کند. گامهای فوق الذکر، تنها آغاز یک فرآیند مغلق و چالش برانگیز خواهد بود – جامۀ عمل پوشانیدن به آنچه در روی کاغذ نگاشته میشود، بیش از هرچیز دیگر حایز اهمیت است. بزرگترین چالش برای افغانستان، ایجاد یک میکانیزم اجرائی قابل قبول در هر سناریوی بعد از امضای توافق صلح، خواهد بود.
باتوجه به تاریخ کشمکش و منازعه در کشور، اگر پروسه صلح توسط یک یا چند بازیگر محلی یا خارجی در جهت نادرست سوق داده شود، فرصتهای موجود میتوانند به آسانی از دست رفته و ضایع شوند. بنابراین، نیاز به یک چهارچوبی خواهد بود که طی آن بازیگران منطقه یی و بین المللی تلاشهای خود را در راستای صلح همآهنگ نموده و از تخریب این پروسه، توسط بدخواهان و مخربین، جلوگیری بعمل آورند، چنانکه فرصت و شانس اندکی در جهت پایان دادن به چهار دهه جنگ ودرگیری، وجود دارد که در رابطه با آن بایست با کمال احتیاط رفتار کرد، ورنه خطرات وپیامدهای ناشی از آن، گریبانگیر همگان خواهد شد.
چه کسانی از طالبان نمایندگی میکنند؟
هیئت طالبان متشکل از " پنج زندانی گوانتانامو" میباشد که ازمقامات بلندپایه طالبان بوده وپس از سقوط این رژیم توسط آمریکائیان دستگیر گردیده و به مدت تقریبا 13 سال در بازداشتگاه گوانتانامو زندانی بوده اند؛ و در یک مبادلۀ زندانیان که درسال 2014 صورت گرفت وطی آن "بو برگدال Bowe Bergdahl" سرباز دست گیر شدۀ آمریکایی با چند اسیر طالبان مبادله گردید. افراد متذکره که از مقامات بلند پایۀ گروه طالبان بودند، سپس از زندان گوانتانامو به قطر فرستاده شدند.
فهرست اسامی افراد یادشده قرار ذیل است:
• محمد فضل – معاون وزارت دفاع طالبان در جریان حملۀ نظامی آمریکا به افغانستان در سال 2001
• محمد نبی عمری- گفته میشود که با شبکۀ شورشی حقانی، ارتباط نزدیک داشته است
• ملا نورالله نوری- یک فرمانده عالیرتبۀ طالبان که به حیث والی دریکی از ولایتها نیز ایفای وظیفه کرده است
• خیرالله خیرخواه – آقای خیرخواه، در سِمت های وزیر امورداخلۀ طالبان و والی هرات که سومین شهر بزرگ افغانستان است، کار وفعالیت نموده است.
• عبدالحق واثق – معاون دستگاه استخباراتی طالبان

رهبری هیئت طالبان در مذاکرات صلح را شیر محمد اِستانکزی به عهده دارد. آقای اِستانکزی یک مقام بلند پایۀ طالبان است که تا چند وقت پیش به عنوان رئیس دفتر طالبان در قطر ایفای وظیفه میکرد. طی مصاحبه ای با " بی بی سی" در فبروری گذشته ، او گفته بود تا زمانیکه تمام قوای خارجی از افغانستان بیرون نشوند، در رابطه با برقراری آتش بس، هیچگونه توافقی بدست نخواهد آمد.
همچنان در گفتگوهای قطر، ملا عبدالغنی برادر، معاون حرکت طالبان و یکی از بنیانگذاران این گروه حضور خواهد داشت. موصوف، تقریباً نُه سال را در یکی از زندانهای پاکستان سپری نموده و در ماه اکتوبر گذشته از حبس رها گردید.
درهمین حال، نمایندۀ ویژه آمریکا در روند آشتی ملی افغانستان آقای زلمی خلیل زاد، قبل از آغاز دور تازۀ مذاکرات صلح در قطر، مشغول دید و بازدید وانجام مشورت با طرفهای ذینفع در منطقه میباشد. آقای خلیل زاد طی اظهاراتی درماهِ ژانویۀ گذشته گفت که " پیشرفتهای قابل ملاحظه ای" در جریان گفتگوها و مذاکرات قبلی حاصل شده است.
*********************************


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است