کشتی بی کد خدا بکجا لنگر خواھد انداخت؟
این کشتی شکسته را چندین طوفان تهدید میکند و چندین کدخدای بی ھدف و خواب رفته و یا ھم کله شخ دارد که ھر کدام بنوبه خود آنرا بسوی نا معلوم جهت میدھد 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۲۸    ۱۳۹۸/۲/۱۱ کد خبر: 158461 منبع: پرینت

دربارۀ اوضاع آشفته افغانستان ده ھا مقاله نوشتم و دیگران صدھا و تا ھزاران تحلیل و تبصره را خوراک رسانه ھای صوتی تصویری واینترنتی نمودند اما ھیچ یکی از این رھنمودھا با عث باز شدن روزنه امید در جهت رساندن این کشتی شکسته و بی کد خدا به ساحل نجات نشده است و حالا ھم سوال این این که این کشتی بی کد خدا و یا دارایی ده ھا کد خدای داخلی و خارجی چطور میتواند از شر طوفان ھا و حوادث گو ناگون و پی هم در امان باشد و بتواند سر نشینان را به محل مقصود برساند باز ھم مجبور میشویم به ادامه تحلیل ھا و پیشبینی ھای گذشته نظر خود را با دوستان شریک سازیم.

این کشتی شکسته را چندین طوفان تهدید میکند و چندین کدخدای بی ھدف و خواب رفته و یا ھم کله شخ دارد که ھر کدام بنوبه خود آنرا بسوی نا معلوم جهت میدھد. طوفان امنیتی، سیاسی، اقتصادی و تلاطم جهل و بی فر ھنگی ھمه دست بهم داده این کشتی را به لرزه آورده اما عدۀ ای با گرفتن چکش چوبی بر میخ ھای لوی جرگه مشورتی و اقشار مختلف جامعه میکوبند تا بتوانند از لرزش و ترکش بکاھند اما هیهات که نتیجه دھد.

طوفان سیاسی: از ھمه توانها که بگذریم گردباد ھای عملیات بهاری طالبان و مذاکرات صلح آقای خلیلزاد و طالبان زیر سایه درخت الفتح در قطر و شور اضظراب سیاسیون و یا اپوزیسیون بی بر نامه و تلاش ھای داکتر اشرف غنی با وزش ترفند جرگه از طوفان هایی است که ھمه روزه جهت و مسیر کشتی طوفان زده افغانستان را تغییر میدھد. اینکه نتیجه چه میشود خیلی روشن نیست. ھر کدام مسیری را می پیماید.
امریکا صلح میخواھد طالبان فتح و پیروزی و اشرف غنی ادامه حکومتداری حال معلوم نیست کدام یکی از این گزینه ھا مؤفق تر است و کدام میتواند کشتی به گل نشسته و بی جهت را بسوی ھدف سالم به حرکت در آورد.

خلیلزاد: اینکه خلیلزاد مطابق ذوق ترامپ که تشنه کاھش ھزینه در بیرون از امریکا است یک پروژه پر در آمد ساخته شکی نیست. خلیلزاد که در زمان حکومت اوباما در حاشیه رانده شده بود با پیدا کردن لابی ھای تازه در دربار وزارت خارجه ترامپ دوباره توانست برای پروژه اش منظوری بگیرد و این پروژه را زیر نام صلح افغانستان و کاھش ھزینه امریکا آغاز کند و از این مجرا پول کافی و شهرتی بدست آورد.
اگر بگوییم مدعیان صلح در داخل افغانستان بشمول آقای خلیلزاد مانند اطرافیان شان در شعار صلح خواھی أھداف دیگری را دنبال میکنند ناشی از حس بد بینی به صلح نخوا ھد بود چون ھدف اساسی این مدعیان دنباله دار ساختن پروژه بخاطر کسب در امد ھای مالی و یا ھم شریک ساختن طالبان در قدرت بخاطر ضعیف ساختن یکتعداد زورمندانی است که از سال ھا بجان شان دندان تیز کرده اند و بنام جنگ سالار و جنایتکاران جنگی منتظر محاکمه شان در محکمه عدالت انتقالی اند.

دورنمای سیاست طالبانی بعضی از خارجی ها و داخلی ها:
سیاستمداران که بنام تکنوکرات از طرف آمریکا به افغانستان فرستاده شده اند از سابق سیاست ھمسو با طالبان ور وحیه مخالفت با نیرو های ضد طالبانی داشته اند معلوم است.
غربی ها پیش از سقوط حکومت طالبان قوماندان عبدالحق را بحیث وزیر دفاع انتخاب کرده بودند تا از ورود مردم شمال که سیاست ضد طالبانی داشتند به داخل کابل جلوگیری کنند اما این بر نامه شان با شهید شدن عبدالحق توسط طالبان خنثی شد و غربی ها با دل نا خواسته مجبور شدند نیرو های شمال را که با طالبان جنگیده بودند بپذیرند و با جبهه شمال کنار بیایند و بعد از چندی بخاطر ضعیف ساختن یک تعداد زورمندان شمال پروژه دی دی آر ودایاک را روی دست گرفتند تا با ایجاد خلای امنیتی در دھات زمینه باز گشت طالبان وسر کوب زور مندان را مساعد سازند اما این سیاست شان تنها با عث تقویت طالبان شد و بخود شان ھیچ کمکی نکرد و متعاقبا شورای عالی صلح را ب ھمین ھدف تا سیس کردند تا فرماندھان طالبان را از زندان ھا آزاد و جبهات جنگ را بخاطر ضعیف ساختن نیرو ھای ضد طالبانی گرم نگهدارند. میلیونها دالر از ھمین مجرا غیر مستقیم به طالبان داده شد و قسمتی به جیب افراد رفت. جنگ و خشونت ھم بیشتر شد...

جلسات بی نتیجه خلیلزاد:
طالبان بعد از نه ماه جلسات پیهم با نماینده امریکا و برخی سیاسیون افغانستان توانستند بین کدر ھای دولت اختلاف ایجاد کنند و مردم را نسبت به حکومت تحت الحمایه امریکا بد بین بسازند و سر انجام با فرارسیدن فصل بهار با اعلان عملیات الفتح از طرف طالبان برای مردم پیام پیروزی دادند و بطور خاص خلیلزاد را تهدید و به امریکایی ھا چلنج دادند. از قراین بر میاید که فرجام این نشست ھا با یک جنگ خونین و بی نتیجه رقم خواھد خورد. خلیلزاد ھم که تا سال پار بیکار و مصروف کار های شخصی بود یکبار دیگر ستاره اقبالش در خشید با ساختن پروپوزل و وعده برنامه کاھش ھزینه امریکایی ها در جنگ افغانستان وزارت خارجه آمریکا را قانع و وظیفه ماموریت صلح با طالبان را بدوش گر فت که گویا با ربع ھزینه جنگ میتوان به ھدف رسید. وی از بیکاری و بی برنامگی در دور اخیر بیش از دو ھفته با طالبان نشست و افسانه گفت. آنھم پشت در ھای بسته آیا شما شنیده باشید در تاریخ که نماینده امریکا با فرد و یا نهادی بیش از چند ھفته مذاکره و گفتگو داشته باشد؟... بعضی سیاسیون ذوقی و خوش باور که فکر میکنند با نزدیک شدن با نماینده امریکا صاحب منصب و چوکی میشوند بخاطر خوشبینی به امریکا فکر میکنند حالا آمریکا خواسته که صلح شود طالبان را بزور وادار میسازد به میز مذاکره بنشینند و پاکستان را ھم ادب میدھد خلاصه گپ خلاص است. اما باور کنید و یقین داشته باشید که این پروژه، به سر منزل مقصود نمیرسد و نماینده امریکا عنصر صلح و گفتگوی بین الافغانی نیست فقط پروژه را طولانی میسازد و مصارف را بلند میبرد. احتمالا روزی نزد سنای امریکا به پاسخگویی احضار شود.

سال 1398 خورشیدی و اعلان عملیات الفتح توسط طالبان:
تاثیر مذاکرات قطر افزایش مورال و اعتبار طالبان را در صحنه سیاسی و نظامی در پی داشته و مردم خسته ھم با ابراز بیزاری از جنگ به مذاکرات مجهول و مبهم دوحه چشم دوخته اند و به ھمین دلیل هیچ نوع آمادگی در جهت دفاع از حکومت در حال سقوط وجود ندارد. حکومت که ھیچ نوع عدالتی را در جهت انکشاف و مشارکت سیاسی رعایت نکرده و این امر با عث شده تا با روحیه رزمی وداع گفته به ھر نحو ممکن خود را با طالبان نزدیک سازند.

تاثیر جرگۀ مشورتی:
جرگه مشورتی جناب اشرف غنی شبیه لوی جرگه داکتر نجیب است که در مقر دفتر والی و برخی ولسوالی ھا رای گیری و انتخابات را تمثیل کردند تا افرادی بنام عضو جرگه به کابل بیایند و آنچه را که آقای اشرف غنی برای مشروعیت حکومت خود می خواھد از زبان افراد کم سواد ویا ھم کار مندان مطیع دولت بگوش مردم برساند. لذا این بازی ھا بحا آشفته و سیاست سرگردان افغانستان ھیچ نوع کمکی نمیکند.
این پروسه مانند پروژۀ جناب زلمی خلیلزاد ھیچ کمکی به صلح و توسعه ملی کرده نمیتواند و بعد از این مخالفت ھا روشنتر و تیز تر میشود. از وضعیت چنین بر میاید که تقابل داکتر اشرف غنی با دو ھمکار و ھمفکر استراتژیک آن زیاد تر میشود. هم اپوزیسیون سیاسی ھم دولت حرف ھای علیه یکدیگر میگویند و سر انجام بحران ھمچنان ادامه دارد تا اینکه امریکا و پاکستان به یک نتیجه قطعی برسند و سرنوشت و تقدیر افغانستان را طبق دلخواه تعیین کنند.

احمد سعیدی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کشور
سیاست
نظرات بینندگان:

>>>   Bagramian
لویه جرگه یا دقیقتر (دیره اوغانی)به جز از روسیاهی به اشرف غنی احمدزی دیگر هیچ دست اوردی نخواهد داشت. چون طالبان یگانه نیروی مسلح مخالف دولت غنی احمدزی به هیچ وجهه اکنون با او و باند وی روی میز مزاکره نخواهند نشست. چرا که اکنون آنان با یگانه حامی و پشتیبان دولت غنی احمدزی امریکاییان دارند به توافق رسیدند و یا می رسند. دولت امریکا فقط از آنان یک تضمین می خواهد و آنهم در صورت چیره شدن طالبان در سراسر اوغانستان در آینده نباید خاک و منافع امریکا در منطقه مورد تهدید آنان قرار گیرد و بس!

>>>   Salam
بعد از اول جوزا به غنی نباید یک ساعت هم وقت داد تا حکومت کند ، بعد از اول جوزا بایست یک حکومت سر پرست که وظیفه اش صرف برگزاری انتخابات باشد شکل گیرد و اعضای این حکومت عبوری و سرپرست خود و اعضای آن نباید جز تیم های انتخاباتی باشند ، غنی اگر باقی بماند ، امر خیل ها دوباره انتخابات را مهندسی خواهند کرد و این فاجعه ادامه خواهد یافت. این وظیفه ی همه ی نیروهای سیاسی است که غنی را بعد از ختم دوره تعین شده نا مشروع اعلان کنند و اگر مقاومت کرد او را با روش های درخور از ارگ اخراج کنند و به جرم نقص قانون دستگیر و‌محاکمه شود ، مردم رومانیا روزی چاوشیسکی را چنین محاکمه کردند .

>>>   Shahiem
هر وطن پرستی که برای وطن و مردمش بر ضد فاشیزم قبیله مبارزه کند ، از طرف فاشیستها منفور قبیله ، چون دیگر راهی نداند باید مارک جاسوسی زده شوند و باباهای خود شان ‌ه قرن هاست جاسوس های چند جانبه بوده و بار بار وطن را فروخته اند ، باز هم وطن پرست و بابا هستند ،...

>>>   خوشبختانه تحولات سیاسی و دموکراسى نوین که درنتیجه کومک جامعه جهانی درافغانستان صورت گرفته است رشد ،ترقی ،پیشرفت تعليم وتربيه ذکور واناث وآزادى بيان ومطبوعات وشراکت احزاب سیاسی قدیم وجدید درساختار نظام پیشرفته ووسیع البنیاد وقانون آساسی موجوده افغانستان بوجود آمده اند وانشالله به همین منوال افغانستان به طرف آزادی های مدنی در دولت موجوده ودولت های آینده بیشتر به پیش میروند.اما متاسفانه یک عده تحلیل گران ساده لوح، افکار مردم جامعه را با تحلیل و تجزیه ای ماجراجويانه وپروپاگند های خطرناک شان مشوش ومکدرمیسازند واین تحولات مثبت ومهم را تجاوز میدانند درحالیکه تجاوز قوای شوروی سابق به قومانده مستقیم برژنف ملعون با تحولات سال های آخر کومک جامعه جهانی وقوای ناتو صورت گرفته کاملا تفاوت دارند.دولت وقت شوروی فقط احزاب خلق وپرچم را به حیث احزاب رهبری کننده سیاسی جامعه به رسمیت میشناختند وباقی احزاب وگروه های سیاسی در افغانستان هیچ نقش نداشتند واعضا وطرفداران احزاب دیگر اندیشان دست گیر وسر به نیست گردیدند که لیست پنج هزارنفری شهدای مظلوم زمان حکومت جنایتکار خلق وپرچم آخیرا افشا شده اند. فعلا بیشتر از پنجاه حزب سابق وجدید باهرافکار سیاسی درحکومت فعلی افغانستان به رسمیت شناخته شده اندوثبت گردیده اند ودر سرنوشت سیاسی افغانستان نقش مستقیم وموثردارند.صلح عادلانه ای دایمی وآشتی ملی خواست وآرزوهای دیرینه ای مردم مومن وزجر کشیده افغانستان بوده وهستند خداوند متعال درقرآن کریم فرموده الصلح خیر یعنی صلح عمل خیر ونیکو است.متاسفانه جنگ وخانه جنگی برای گرفتن قدرت سیاسی گروه های مختلف واحزاب سياسى درمدت چهل سال است افغانستان رابه ویرانه وقتلگاه انسان ها تبدیل کرده اند وهزاران عالم دینی، استادان پوهنتون ودانشگاه ها ،محصلین ،معلمین، متعلمين,کسبه کاران،تجاران، دهاقین ،زمین داران وافراد عادی رابه اشکال مختلف تحت نام های مختلف به کشتارگاه ها فرستاده اند ،زیر بنای اقتصادی ،روابط اجتماعی وتعلیمی ونیروهای امنیتی اردو وپولیس افغانستان درطول سال های جنگ داخلی به شدت صدمه دیده ونابود گرديده اند.بدتر ازهمه خصومت های قومی ،مذهبی، منطقوی وزبانی درین مدت به اثر تبلیغات شوم بیگانگان به اوج خودرسیده اند دراثر جنگ های خانمانسوز داخلی وشکستن مرزها وسرحدات افغانستان افراد غیر مسئول وبیگانه تحت نام ها وشعارهای مختلف وفریبنده داخل افغانستان گردیدند وباتبلیغات زهرآگین و ماجراجویانه شان به وحدت ملی وهمزیستی مسالمت آمیز طولانی المدت جامعه افغانستان به شدت آسیب رسانیده اند.انواع عوامل ماجرا جویی ونفاق افگنی ,جامعه عقب مانده افغانستان را بازهم سال های سال به طرف عقب ونابودی کشانیدند. الحمدالله درچند سال آخر که با کومک جامعه جهانی زمینه رشد وترقی ،تعلیم وتربیه ذکور واناث ،آزادی بیان وجراید وآزادی مطبوعات درافغانستان مساعد گردیده اند وبرای مردم زجر کشیده افغانستان امید واری های زندگی بهتر ،سعادتمند وآرام ترپیدا شده اند.اما بدبختانه بازهم یک عده گروپ های مسلح که تاحال افکار ماجرا جویی وتسلط گرایی خطرناک درذهن رهبران شان هستند به جنگ داخلی وآدم کشی درافغانستان ادامه میدهند وباعث تشویش ملت مومن وزجر کشیده افغانستان گردیده اند این گروپ های ماجراجو راه های عبور ومرور مسافرین را درنقاط مختلف افغانستان میگیرند مسافرین بی دفاع را به شکلی از اشکال اذیت وآزار میدهند ودربعضی حالات مسافرین عم ازذکور واناث را می ربایند وبه قتل میرسانند وهم تحت نام های مختلف پول ازمسافرین بى دفاع میگیرند ووحدت ملى جامعه را ضعيف تر ونابود ميسازند.این ماجراجویان ودشمنان صلح وامنیت بدانند که تاریخ به عقب برنمیگردد و انشاالله ایام صلح عادلانه وامنیت سرتا سری درافغانستان جنگ زده وویران شده حتما آمدنى است واین اعمال شوم وماجراجویی خایینانه منافقین ظالم به عنوان لکه ننگین شان ثبت تاریخ آینده افغانستان خواهد شد.ازچند مدت به این طرف فعالیت ها وجلسات صلح ازطرف جامعه بین المللی ،کشورهای همسایه وکشورهای دور ونزدیک موثر واحزاب سیاسی افغانستان واشخاص دینی،ملی و وطندوست و جامعه مدنی افغانستان عم ازذکور واناث درداخل وخارج ادامه دارند و به یاری خداوند متعال به طرف موفقیت وصلح عادلانه دایمی دردولت فعلی ودولت های آینده به پیش میروند ودر ضمن وظيفه شرعى وحب الوطنى اقشار مختلف ملت مومن افغانستان هستند که درپروسه وتشویق عملی صلح عادلانه وآشتی ملی درافغانستان به هر شکلی سهم بیگیرند ونگذارند که ماجراجویان وعقب گرایان فاسد وجاهل درداخل وخارج افغانستان باعث نفاق افگنی وبدبختی بیشتر مردم زجرکشيده وافغانستان ویران شده گردند.به یاری خدای بزرگ به پیش به سوی صلح عادلانه دایمی ،رشد ،ترقی، وآشتی ملی وهمزیستی مسالمت آمیز تمامى اقوام برابر افغانستان، محو ونابودباد گروه های ماجراجو ،نفاق افگن ،عظمت طلبان جاهل ودشمنان صلح، ترقی وآشتی ملی درافغانستان.
ومن الله التوفیق.
انجنیرعبدالرشید ناصری ازآسترالیا

>>>   مشكل اصلي ما افغانها اين است كه مشكلات كشور را تقسير همه دنيا مي دانيم غير از خودمان اگه ما ضعيف نبوديم هيچ كس نمي توتست دخالت كنه الان هم طالبان از پاكستان است و خرجشان را اعراب مي دهند مقراصليشان قطر است ولي ارگ نشينان پشتون ما بخاطر ايجاد دشمني فارسي زبانان طالبان را به ايران مي چسباند و بر طبل دشمني مي كوبد و مردم ساده مارا فريب مي دهد

>>>   جناب سعیدی!
میخواهم همان اصطلاح همیشگی خودتانرا بگویم که ( هم به میخ میزنی و هم به نعل ). با تمامی تیصره های یکنواخت روزمره خویش برخلاف نظام پس چرا درین جرگه شرکت کردید؟

>>>   آقاى احمد سعیدی خوب در حلقه ابليسى به ساز و طلبل اوغنى رقصيدى از شما کرده آدم لاستيکى اپورتونيست وپروپاگنديست هيتلرى نديدم شما و آن آدم ديگر که خودرا استاد در او که به پشتو براى دانشگاه آقاى جلال خطرناکتر از غنى ايد. شما مولى سرخک ايد پوست سرخ و تازه مغز پوده وآلوده و اوغانه و پشت خزانه پاىه هاى دولت شرم و شر!

>>>   سعیدی صاحب تو هم چند روز به کشتی شکسته غنی نشسته و پلو خوردی کاش همین گپ ها را در محضر مردم در لویه جرگه می کفتی . آدم به کی باور کند؟

>>>   من سعیدی را از قبل می شناختم که ریس ناحیه ۱۱ در خیرخانه بود این مردک با فیض الله جلال نشان دادند که فقط محتاج یک شکم نان هستند نه عزت و حرمت اساتید بودن در دانشگاه . اگر غنی اینهارا به یک شکم نان دعوت کند شب و روز ثنا و صفت غنی را می کنند و از تمام تحلیل های سیاسی و انتقاد هاو چرندیات که ضد دولت می گویند خود داری می کنند.

>>>   ۱۷۵ طالب تروریست آدم کش جانى زورگو ووحشى از روی حسن نیت جرگه اوغانها آزاد مى شوند . و در مقابل پيشتر از صد نفر گلايه کننده باز داشت مى شود.

جرگه اوغانها پدیده قرون وسطایی که پيگارکنندگان پيغار کننده گان چه مردان و چه زنان را تحت فشار قرارمى داد . در قرون وسطايى حکومت مثل قيصر و رهبر حکومت مثل "قيصر" و رهبر دينى مثلا "پاپ رومن کاتوليک" باهم اتحاد مى کرد مثل رييس جمبور اوغنى با سيا ف (جملات الگوى اش از ابوبکر عمر ومعاويه وعثمان وعايشهولى نام محمد و خديجه و فاطمه وعلى وحسن وحسين فراموش اين وهابى سلفى شد ابو حنيفه کابلى را در قبر آزارداد.ابو حنيفه به به اهل بيت و همه اهل على وفاطمه ومعصومين نسل محمد احترام خاص داشت.شرمنده باد فاشيتى غنى و وهابت سيافى هردو حاکم و آخوند با زبان و دالر جرگه را کوچک و بى معنى ساختند.

جرگه های قبیله ای در تاریخ سیاه افغانستان (1957) همیشه سلاح در دست حاکمان سياسى و پوف و چوف روحانت مذهبى اند براى انحصار و قدرت مشروعیت قدرت حاکم زمان و قانونی کردناهداف حکومت است. در حقيقت حاکميت سياسى اوغنى و نفرى مذهبى روحانيت غنى يک نظر اند: دو روى يک سکه اند:
اشکال استدلال سياسى اوغنى
1- طالبان اوفغان يعنى پشتون اند همه تروريستان پشتون اند يعنى از تبار غنى

اشکال استدلال دينى مذهبى سيافى
2- طالبان مسلمان اند و کلمه مى خوانند

پيرامون استدلال اول طالبان و تروريستان در واقعيت اکثرا پشتون اندولى پشتون يک قوم ار چهارده قوم در هندوکوه است سيزه اقوام ديگر همراى طالبان ارطبات زبانى فرهنگى وهنرى رواجى وخوراکى نداردهمراى طالبان ارطبات زبانى فرهنگى وهنرى رواجى وخوراکى ندارد.
پيرامون استدلال دوم طالبان: سياف خوداش گفت که خود کفکان باانفجار بمعمل اسلامى نيست. چطور يک مسلمان مسلمان رامى کشد.
مذهب طالبان سلفى و واهابى است . مذهب اکثر مردم در کوهان هنوان حنفى و جفرى و هفت امامى و طريقتهاى زياد اند.
استدلال هردو همکار عليه مردمان 32 ميليونى سبک و پوده و خام است. بازداشت پيغار گر نه کار سياسى و نه کار دينى است.
سياف و غنى چرا شما از معاويه شخصيت الگوى سياف پيروى نکرديد و انتقاد وکنندگان را بازداشت شکنجه نمى کرديد بلکه بى نمازى تان را با عضو آب سرد خود را نمازى وبا نظافت مى ساختيد.
هيچ لويه جرگه در تاريخ سياه سياست وحشت قرون وسطایی نبوده که شرکت کنندگان عليه خواست اراده پيشنهاد حاکم خان وملا کلان اش راى مخالف داده باشد.
چرا ? منطق و عقل !
عقل سليم در بدن سالم! هردو شان نه سليم و نه سالم! اگر مى دانستند که 3200 شرکت کننده گان از طرف غنى دعوت شده بودند و نتيجه فيصله پيش از پيش معلوم بود يا تا وقتى گپ زده شود که هدف رييس جمبور وشاه فيصله شود.
امان اله خان کرزى وغنى لويه جرگه جنگير خان بزرگ را افغانيگى تر ساختندهنوز بى معنا تر٬ رشخندتر هجوتر وتراژدى کمدىتر پوليسى تر و پوچتر.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است