نگاه قدرت محور استاد سياف!
كاش با همه ى فراز و نشيب هاى زندگى سياسى سیاف، در حاليكه خورشيد عمرش رو به افول است، نصيحت (قُرب اجل و سوء عمل) بزرگمهر حكيم را آويزه گوشش مى نمود تا نام نيكى از وى به يادگار مى ماند 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۱۹    ۱۳۹۸/۲/۱۰ کد خبر: 158432 منبع: پرینت

رويكرد سياسى استاد سياف همواره معطوف به مركزيت قدرت و تقرب به آن بوده و هست.
عليرغم ظاهر شديداً اعتقادى و اصولگراى وى، شخصيت حقيقى او بسيار متفاوت و در هر موردى انعطاف پذير است. من بار ها شاهد سخنان قاطع اما بعداً عقبگرد او از موضعش بوده ام و به همين دليل هيچگاهى از شخصيت ناپايدار سياسى اش خوشم نيآمده و نمى آيد. عادت ندارم مثل بسيارى از دوستان بزرگوار، بدليل عالم دين بودن، رهبر جهادى و و و ده ها مصلحت ديگر، خويشتندارى كنم و نظرم را در لفافه بيان كنم.

خوب بياد دارم كه بعد از كودتاى ناكام (گلبدين-تنى) در محفل بزرگى گفت كه اقامه حكومت اسلامى هدف مقدس است و ایتلاف با ملحدين حرام است. هدف مقدس، نيازمند وسيله مقدس است. اما در همان زمان، حزب اسلامى ملاقات حضورى استاد سياف و انجنير احمدشاه احمدزى معاونش را با جنرال فاروق ظريف يكى از نظاميان بلندپايه حكومت كمونيستى، مستند افشا نمود.

بعد از خروج عساكر شوروى و مطرح شدن ظاهر شاه در معاملات سياسى، صريحاً در نماز جمعه در مسجد كمپ پبى، خطاب به مجاهدين گفت كه: ظاهر شاه فاسق، فاجر و قاتل ده ها تن از اعضاى نهضت اسلامى است. معامله، گفتگو و ساختن حكومت مشترك با وى جواز شرعى ندارد. او مجاهدين را مخاطب قرار داده، گفت: اگر روزى ديديد كه سياف با ظاهر شاه معامله نموده. بدانيد كه او از راه خدا منحرف و گمراه شده و اطاعتش از دوش شما ساقط است. اما شنيدم كه او را در پغمان دعوت نمود و ديدم كه در جنازه اش اشتراك نمود.

با وجود آنكه به صراحت لهجه و انتقاد هاى تند معروف است اما در ساليان اخير از دخيل شدن در موارد مورد منازعه و شگاف هايى كه در متن جامعه بروز نمود، شديداً اجتناب ورزيد. هيچگاهى درباب كشمكش تذكره هاى الكترونيك، نزاع زبان فارسى و پشتو، بحث سلفيت و حنفيت و موارد مشابه اينها ابراز نظر واضح و شفاف ننمود. با آنكه ظاهراً در هر مجلس و مناسبتى شعارِ حق تلف شده مجاهدين را بلند نموده اما عملاً همواره همدست و متحد كسانى بوده كه حق مجاهدين را تلف نموده اند.

با پيروزى كودتاى ثور، نه تنها تمام زندانيان سياسى بويژه اعضاى نهضت اسلامى باقى مانده از دوران سردار داود، توسط خلقى ها اعدام شدند، بلكه هزاران انسان بيگناه، بدون تحقيق و محاكمه به جوخه اعدام سپرده شد، استاد سياف، استثنايى مرموزى است كه از جهنم خلقى ها سر بسلامت كشيد و از پلچرخى به رهبرى اتحاد مجاهدين راه يافت. خودش آنرا معجزه ى مى داند كه از نظر من نه تنها توجيه شرعى دارد و نه معقوليت سياسى. اما شايد در قاموس استخبارات بتوان برايش تعبيرى جستجو نمود. برخى پيوند با حفيظ الله امين را در اين زمينه كارساز مى دانند و بعضى هم بدين باورند كه شايد امين مى خواست در تداوم تفاهم با حكمتيار از استاد سياف نيز بعنوان مُهره ريزرف در زندان بهره بردارى نمايد. اما واقعيت آنست كه تا مرگ تره كى كه هزاران تن كشته شد، چنين تفاهمى وجود نداشت. احتمالاً پادرميانى جنرال رفيع وزير دفاع در زنده نگهداشتن استاد سياف موثر بوده. و شايد بهمان دليل بود كه هنگاميكه رفيع با نوميدى از معامله با حكمتيار در روز هاى اول پيروزى مجاهدين مى خواست با لباس و چهره غير متعارف و با پاسپورت جعلى از كابل فرار نمايد و توسط مجاهدين در ميدان هوايى كابل شناسايى و دستگير شد، با وساطت استاد سياف رها شده و بخارج از كشور رفت.

استاد در دوران جهاد نه تنها روابط سردى با شهيد احمدشاه مسعود داشت بلكه ذهنيت منفى اعراب نسبت به شوراى نظار برخاسته از تلقينات او و حكمتيار بود. با همان پيشينه بود كه با ورود متحدانه شوراى نظار، حزب وحدت و جنبش ملى، گروپهاى مسلح حزب وحدت و افراد ملا عزت الله عاطف قوماندان جمعيت در پغمان، مانع پيشروى گروپهاى اتحاد بسوى كابل شدند. استاد در يك نشست خصوصى گفته بود كه قبل از سقوط حكومت نجيب در پشاور به اين تصور بود كه يگانه تنظيمى كه امكان سقوط كابل را دارد، حزب اسلامى است. به همين منظور روى دوستى با حكمتيار سرمايه گذارى و روابط گرمى را با حزب اسلامى ايجاد نموده بودم. اما پيروزى غير منتظره احمدشاه مسعود، نادرست بودن محاسبات مرا نشان داد و ازهمان اولين روزهاى سقوط كابل در تلاش تأمين رابطه با احمدشاه مسعود شدم تا اينكه بهم خوردن ایتلاف ميان شوراى نظار و حزب وحدت، زمينه تقرب مرا به مسعود مساعد ساخت.

حضور استاد سياف در دوران مقاومت و در كنار شهيد مسعود كه بسيارى خود را ممنون احسان وى مى دانند، بجاى آنكه ريشه در پيوند اعتقادى و همآهنگى سياسى وى با مسعود داشته باشد، برخاسته از ناگزيرى استاد بود كه هيچ كشورى برايش ويزا نداد و اجباراً در حوزه مقاومت ماندگار شد.

در حاليكه همواره مورد احترام و ارادت همسنگران شهيد مسعود بوده و است. بعد از شهادت آمر صاحب راه خود را از همسنگران وى جدا نموده به سِلك ياران كرزى پيوست. رقابت وى با استاد شهيد برهان الدين ربانى در احراز رياست پارلمان، حمايت وى از كانديداتورى كرزى در دوره هاى مختلف، بيطرفى وى در رقابت اشرف غنى و داكتر عبدالله در دور دوم انتخابات قبلى و حالا هم پيوستنش به اردوگاه غنى، موارد آشكار و مصداق هاى بارز ادعاى من است.

حالا نيز او بخوبى مى داند كه اگر غنى از برزخ مذاكرات قطر عبور كند، حريفى مانع او شده نميتواند و پنج سال ديگر سكاندار اداره كشور خواهد بود. بناً با جانبدارى از غنى در جرگه مشورتى صلح بعنوان پيش پرداخت صداقت و نشان دادن حس نيت سياسى، رفيق گرمابه و گلستان حاكم مستبد و متعصب ارگ شده تا از خوان كرم قدرت بى نصيب نماند.

كاش با همه ى فراز و نشيب هاى زندگى سياسى اش، در حاليكه خورشيد عمرش رو به افول است، نصيحت (قُرب اجل و سوء عمل) بزرگمهر حكيم را آويزه گوشش مى نمود تا نام نيكى از وى به يادگار مى ماند.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
سیاف
قدرت
نظرات بینندگان:

>>>   با همه این خصوصیات بازهم بهتر از پنشیری های شماست، بسم الله خان علاوه برفساد منحیث وزیردفاع به پاکستان سفرکرد وپنج شبانه روز درکشوردشمن خورد وخوابید ،صالح شما هر روز جبهه تبدیل میکند ، هر پنشیری یک حزبدارد که ازان منحیث انجو استفغاده میکندف باعث تفرقه مجاهدین ونزاع های قومی شما بودید ف حتی اسماعیل خان راهم قبول نکردید ، استاد ربانی مرحوم صرف بنام رئیس جمهور بود همه صلاحیت های حکومتی که درخدود شاروالی کابل حکومت شما بود از شمابود نه از استاد ربانی ، بادوستم جنگیدید با مرحوم مزاری جنگیدید بالاخره بین خود هم سازش نکردید هرزمانی غنی یا کرزی بشما چوکی داد خئوب است ورنه بد است غصب اختلاس زورگوئسی قانون شکنی همه کار شماست

>>>   گلو هم گفته بود تا یک امریکائی درافغانستان باشد اگر به حکومت پیوستم از امت پیلامبر نباشم ،حتی قسم وسوگند خود در کعبه را شکستاندند اینها ،

>>>   یکی استاد سیاف و دیگری حکمتیار.این دو نفر از روزهای اول حکومت کمونیست ها در داد و معامله گرفتار بودند.خانواده حفیظ آله امین سال58 همین سیاف به پاکستان برد .درمورد اش حرف های زیادی است که نویسنده در بالا تذکر داده.گلبدین هم همینطور بوده اگر6 جدی بمیان نمی آمد.گلبدین صدراعظم حکومت.امین میشد.متاسفانه نشد ودر سال های بعد که در پاکستان بود با تمامی جنرالان خلقی طرفدار حفیظ آله امین رابطه برقرار نموده بود در اواخر بعد از آن که65 هزار از مردم کابل را به شهادت رساند.آمد نخست وزیر حکومت ربانی شد و پشت پرده افراد اش را به کمک طالبان فرستاد و اکثریت نیروهایش دران زمان به طالبان پیوست. و رابط خبیثانه اش با اسرائیل.آمریکا و انگلیس بیش 40 سال میباشد.با آنکه همه این کار ها را پشت پرده نموده امابرای فریب دادن مردم ساده افغانستان خیلی مهارت دارد ویا میگفت جهاد علیه نیروهای آمریکایی.ویا در دهه70 علت نيامدنش به حکومت مجاهدین را.بخاطر مليشه های ازبک وانمود نموده بود درصورتیکه بعدها خودش با جنرال دوستم متحد شدن شهر کابل را ویران کردند

>>>   جرگه و یا ترفندی برای تداوم شیطنت و استبداد فاشیسم اوغانی!
تجربه نشان داده است که برگزاری جرگه ها و نتایج برآمده از این فریبکاری، هیچگاه در خراسانافغانستان بیانگر اراده و افکار شهروندان کشور نبوده و نخواهد بود. بلکه این جرگه ها همیشه با اهداف شوم و خلاف حقوق و آرای شهروندی با جمع آوری یکتعداد آدمهای نادان و ‌شکم کلان برگزار شده و ترفندی برای اسیر ساختن مردم و تداوم استبداد و ظلم و بربریت توسط حکام دستنشانده و کفتار صفت فاشیسم اوغانی میباشد.
امیدوارم این ترفند شیطانی و نامیمون از میان برداشته شود و در هر امر مهمی به آرای کل شهروندان کشور مراجعه گردد.
بامهر

>>>   Khalid
غنی با فرمانش در تقرر قادر زازی وطندوست قانون را زیر پا نمود اما دیده میشود کسانیکه خوب میدانند این تقرر خلاق قانون است و غنی قانون را نقص نموده است بازهم از ان استقبال میکنند. این استقبال ریشه ملی ندارد.
تا هنوز انتخابات هیت اداری ولسی جرگه صورت نگرفته است تا رئیس ولسی جرگه شخصی را به صفت رئیس دارالنشا به ریاست جمهوری معرفی کند
وقتی می بینیم کار قانونی صورت گرفته است کدام وجدان حکم میکند انرا تائید کنیم و سرور و شادمانی سر دهیم.
این تقرر اگر از ادرس دیگری صورت میگرفت بازهم کسانیکه از این تقرر استقبال نموده اند. چنین برخوردی میکردند مشخصا که جواب منفی است.
گر بدین غفلت رود دنیای ما - وای بر ما وای بر فردای ما

>>>   Safdari
بسیار تحلیل خوب

>>>   Haqyab
استاد بهترین و کاملترین چهره یک منافق تمام عیار و پخته هستند...نوش جان شان که در هر دوره حتی در زمان خون آشام ترین جلاد کشور ما حفیظ لعین زمینه های نجات یابی و گل سر سبد شدن را در میان توده های عوام کالانعام بهره مند هستند...اما با چرخه گیری خبرنگار در حضور وی که ضیا جان شهرام عنوان کرده اند موافق نیستم زیرا چه می‌توان گفت در داخل قصر یک داکوی بزرگ خونریز و زیر تیغ جلادان حرفوی اش که هر یکی به سویه ممتاز خان باشند...
و اینک شعر دو سال قبل خویش را که با موضوع کمی ارتباط دارد می آورم.

>>>   ﺭﻫﯿﻦ
تحلیل عالی وهمه جانبه و واقعا حقبیانه که هیچ شک در ان باقی نمانده

>>>   Majidi
عمل سیاف با گفتار اش همیش،ناصادق و عوام فریبنده بوده ودر کتاب اخی المسلم خود گفته بود اگر من روزی بایک امر یکایی (خارجی) دست دادم بدانید که یا مرتد شدم یا دیوانه حال که با خارجیان در یک میز نشسته غذا میل میکنند ، عکس های سلفی میگرند چی نامیده شود ؟ باید مردم هوشیار واگاه شوند که دشمن خونی شان را در پست دوست انتخاب نکنند وبرای اش بگویند بس کو شعار های پوپلیستی ات را تباه ما کردی '

>>>   Mansoori
وقتی نفع فاشیزم در میان باشد مجاهد و سیکولار ندارد. حیف قلم به دستان ماهر ما که چوب سوخت میشوند

>>>   aim Rahimi
آیا سیاف را می شناسید؟

سیاف پسر مامای حفیظ الله امین، از جمله جهادی های خشن، از قوم خروت و هم تبار گلبدین و غنی احمد زی است.
کار نامه های سیاف:

۱) با مهارت خاص در زیر جلد استاد ربانی و احمد شاه مسعود جا گرفت، از فردای ۸ ثور با مکاره گی خاص مسعود را با حزب و حدت و جنبش ملی دوستم که متحدین طبیعی جمیعت بودند مواجه ساخت و انها را چنان به جان همدیگر انداخت که نتایجش در ویرانی کابل و کشتار ده ها هزار کابلی ها معلوم است.

۲) سیاف بدون شک سبب قتل و حشیانه استاد عبدالعلی مزاری گردید.

۳) سیاف مسبب اصلی سقوط دولت استاد ربانی است؛

۴) در سال ۲۰۰۱ تروریستهای عرب را به جان احمد شاه مسعود روان کرد و مسعود بدون شک توسط سیاف به قتل رسید؛

۵) اگر بخاطر داشته باشید در زمان کرزی بخاطر رسیدن به ریاست شورای ملی در برابر یونس قانونی با تمام نیرو کوشید و از هر وسیله استفاده کرد و هر بد وردی که یاد داشت به آدرس قانونی و پارسی زبانها گفت، هر چند قانونی هم کدام کسی نیست که بالایش حساب شود اما سیاف در برابرش شکست خورد؛

۶) در سال ۲۰۰۳ سیاف در یک نشست بزرگ حکم تکفیر لطیف پدرام را صادر کرد، خوشبختانه زورش نرسید ورنه پدرام سنگسار شده بود.

اینکه یک تعداد جمیعتی ها و شورای نظاری ها همه چیز را از طریق پول گز و پل می کنند، سیاف چون و هابی است ، سعودی ها همواره پول های گزاف در اختیار ش می گذارند و از ان پول های باد آورده کم کمک در جیب شورای نظاری ها و جمیعتی ها می ریخت و می ریزد هنوز ، از همین سبب آن پول پرستان او را مانند رهبر و پیشوای خود می پرستند.

اینکه ده ها بار از مراجع مختلف شنیده شده که سیاف در دوران جهاد دختران جوان افغانستانی مهاجر در پا کستان را به عربها می فروخت، می گذاریم به وجدانش، اگر و جدانی داشته باشد!!!

حرف آخر!

۷) دوستانیکه حاکمیت ببرک کارمل و نجیب الله را به خاطر دارند ، حتمآ به یاد دارند که کابل از سه طرف همیشه راکت باران می شد:

از سمت شرق، کوه صافی توسط گلبدین؛

از طرف جنوب، خاک جبار و چهار آسیاب توسط گلبدین؛

از سمت غرب، پغمان توسط سیاف...

بنا براین این سروده شاعر دقیق است:

" کبوتر با کبوتر، زاع با زاع
کند همجنس با همجنس پرواز

حالا سوال این است که اگر سیاف با اشرفغنی یکجا نشود پس با چه کسی یکجا شود؟

فکر می کنم همین قدر در معرفی سیاف پسر سکه مامای حفیظ الله امین کافی باشد...
اگر دوستان سوالی دیگر ی هم در مورد آقای سیاف داشته باشند در خدمتم

>>>   خراسان
یک زمانی مسعود مجبور بود تا این شیطان را در کنار خود داشته باشد، تا حکومت مجاهدین یکسره تاجیکی و قومی معلوم نشود و مردم بگویند مسعود قومپرست نیست، او سیاف را نیز در کنار خود دارد.
اما حالا تاریخ مصرف این خبیث گذشته است. ما هیچ نیازی نداریم او را در کنار خود داشته باشیم. او خودش نیز با ما نیست و حالا با غنی است.

>>>   AhanGar
وجه مشترک این دو هم اوغانیت است، هردو اوغان کوچی هستند، خروطی و احمدزی۰ ناقلین و غاصبین زمین و غاصب همه چیز این ملک۰

>>>   بسیار عالی فرمودید
این گفته بزرگانست که آنانیکه کار محراب منبر میکنند چون به خلوت روند آن کار دیگر میکنند

>>>   منصوری صاحب ، جنبش اخوانیت از مصر تا ایران و افغانستان و خلاصه مجموع کشور های اسلامی ، نه تنها خدمتی در راه اسلام نه کرده بلکه در تباهی جوامع متذکره و سیله ی خطرناک بدست امپریالیزم قرار گرفت. امپریالیزم در تمام کشور های اسلامی به خصوص در ایام جنگ سرد به اخوان المسلمین مراجعه کرد و اخوان المسلمین هم به پول و امکانات مادی ضرورت داشت ، کمک های های غرب و امریکا را حلال ، شیر مادر دانسته و چند آیت تا و بالا هم به خورد صفوف خود دادند و به این ترتیب اخوانی ها در تبانی با رژیم های اارتجاعی کشور های مربوطه به خدمت امریکا از ابتدا تا کنون قرار گرفته ودر تباهی ملت های شان مردم شان کلچر و فرهنگ شان ، نابودی آبادانت تاریخی ، حتی تخریب مساجد که مثالهای بیشمار آن در افغانستان در زمان حکومت اسلامی رخ داده است موجود است ، دست زدند ،
آزمایش قدرت نمایی اخوان المسلمین در جنگ خونین افغانستان صورت گرفت. امپریالیزم نه تنها از اخوانی های محلی بلکه از عرب و آفریقا و جنوب شرق آسیا ، آسیای مرکزی ایران و پاکستان و چیچینی ها حتی فلسطینی های بدبخت را بنام جنگ در راه خدا و قرآن در جنگ افغانستان استفاده کرد.
شما گله های بیشمار از سیاف دارید فراموش کرده اید که اخوانی زمانیکه شکمش سیر و جیبش پر شد دگر انسان متفاوت است. هیچکدام از اینها خدمتی برای ملت به جز قوم و فامیل های شان نکرده اند . اینها غارت گران منابع طبیعی لفغانستان اند از مسعود و ربانی شروع تا گلبدین و علی مزاری و دگر انشان.
آقای منصوری من احمد شاه مسعود را که در کارته پروان زندگی می‌کرد و پسر دگروال صاحب بود یک توطیه گر و آواره بود میشناسم و موصوف برای حفظ شهرت و قدرتش بهترین شخصیت و پهلوان مشهور افغانستان احمد جان پنجشیری را که برای مذاکره در سال ۱۳۵۹از طرف دولت به پنجشیر فرستاده شده اسیر و سر به نیست کرد.
شاید قتل مسعود شاید انتقام خون احمد جان و صد ها سرباز و افسر جوان اردوی دولت وقت که در دره های های پنجشیر مورد نشانه های مرگبار و رگبار مسعود و پیروانش قرار گرفته و فامیل های بیچاره ی شان بی فرزند و بیسر پرست شدند ، باشد.
منصوری صاحب روزی خواهد رسید و آن روز دور نه خواهد بود که تمام مردم دست بدست هم داده و این مفسدین را که ملت را به تباهی کشانده آند طرد خواهند کرد و پورتریت های شش متره ی شانرا پاره و به آتش خواهند کشید.
ستار کابلی زاده

>>>   دران سالهائیکه اینها جهاد می خوانند اعراب ترورست نسبت به دیگر رهبران پول وسلاح بیشتر برای کشتن مردم افغانستان دراختیار استاد سیاف قرارمیدادند چون وقتی بخانه اش میرفتند استاد سیاف ازپیش آگا میشدو بالای یک بوریا نشسته درکنارش یک جای نماز بوریائی دیده میشد با تسبیح صد دانه گی سبحان الله میگفت و زندگی درویشانه وانمود میکرد اعراب با دیدن اینها میگفتند : (هــذا عـمـر ثانی ) !!
این کار باعث خشم گلو میشد،درصدد چاره برآمد تاروزی برای استاد سیاف تلفون کرد وگفت : امشب با یک برادر مهمان تو هستیم ،
سیاف ازین طرفند گلو غافل ماند ، شام گلو با همان عرب بخانه سیاف میروند وآن عرب می بیند که چی زندگی پرتجملی ، فرمیچر چی میگه ؛ قالین هارا ببین ، ایرکاندیشن ها که حتی در طویله مواشی اش فعال هستند چشم های عرب خیره شد وگفت: هــــــذا( م ن ا فق) !
ازان بعد از سهمیه استاد کاسته میشد وبه سهمیه گلو افزوده میشد تا بیشتر بتواند مردم افغانستان وپولیش واردو رابکشد بیشتر پل و پلچک ویران سازد بیشتر مکتب بسوزاندوبیشتر راکت بزند ،
ر

>>>   نه صلح امکان دارد و نه هم اوغان انسان شدنی است و نه از تقلب، عوامفریبی، و تمامیتخواهی دست بردار است۰ یگانه راه نجات فقط تجزیه کشور بدو حصه بین اوغان ها و اتحاد قوم های غیر اوغان میباشد و بس۰ در غیر آن قوم های غیر اوغان برای همیشه در آتش جهالت اوغان خواهند سوخت۰
بگذارید این اوغان بین خودشان هرچه میخورند بخورند۰ قوم های غیر اوغان تمام مشکلات کوچک بین تان را کنار بگذارید و یکسره حساب تان را از این تمامیت خواهان متقلب انتحاری انفجاری فاشیست جدا کنید و ملک خود را و آینده فرزندان خود را بسازید۰


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است