چرا کنفرانس قطر لغو شد؟
اگر داکتر زلمی خلیلزاد وظیفه مذاکرات صلح با طالبان را دارد پس اسکات میلر در قطر باطالبان چه حرفهای خصوصی و محرمانه داشت که امریکا از طریق داکتر زلمی خلیلزاد گفته نمی توانست؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۰۱    ۱۳۹۸/۱/۳۱ کد خبر: 158289 منبع: پرینت

پیچیدگی های بازی و کاسه های زیر نیم کاسه در مذاکرات دو جانبه طالبان با امریکا از یک طرف و مذاکرات سه جانبه طالبان، پاکستان و امریکا از طرف دیگر، همچنان با وجود طولانی شدن مذاکرات بی نتیجه نماینده وزارت خارجه امریکا با طالبان و عجله برای شامل ساختن نمایندگان دولت افغانستان در پروسه بی نتیجه مذاکرات قطر، سردرگمی های را برای خود مقامات امریکایی هم ببار آورده است.

سفربی ربط و غیر مترقبه اسکات میلر به قطر زیرنام مذاکره باطالبان سوال برانگیز است.
در گزارش چنین عنوان شده است: اسکات میلر در دیدار با برخی رهبران طالبان در قطر از این گروه خواسته است تا درگیری‌های خود را در افغانستان کاهش دهند.

سوال اینجا است که وظیفه داکتر زلمی خلیلزاد تاکنون در این رابطه چه بود و به کجارسید؟
اگر داکتر زلمی خلیلزاد وظیفه مذاکرات صلح با طالبان را دارد پس اسکات میلر در قطر باطالبان چه حرفهای خصوصی و محرمانه داشت که امریکا از طریق داکتر زلمی خلیلزاد گفته نمی توانست؟
آیا اسکات میلر مانند همان وظیفه خطیری که در قندهار انجام داد، در قطرهم همانقدر مهم بود؟

چطورشد که بتاریخ 17 فبروری 2019 اسکات میلر به قطر سفر میکند و بتاریخ 18 فبروری ابتدا به دلایل تخنیکی و بعدا دلایل دیگر کنفرانس قطر به تعویق میفتد؟
سنگ اندازی دولت قطر در کنفرانس صلح، چه نکته ای را باید به مردم ما بگوید؟
طوریکه همه میدانند افغانستانی ها تشنه صلح اند و بی صبرانه در این راه چشم براه هستند!
طالبان داخلی از جنگ خسته شده اند و انتظار توافق صلح را دارند!
کشورهای همسایه افغانستان و جهان منتظر ختم جنگ و برچیده شدن لانه های تروریزم از منطقه هستند!

در صورت خروج سربازان خارجی از افغانستان، انگیزه دفاع از وطن و نوامیس ملی در بین نیروهای مسلح افغانستان به شکل فزاینده و غیرقابل تصور بلند میرود!
برای مخالفین مسلح دولت افغانستان دلیلی برای جنگیدن باقی نمی ماند و تیر کشورهای خارجی بخاک میخورد.

پس عامل اصلی ادامه جنگ بی معنی و غیرافغانی موجود، همین امریکا و متحدین آن میباشند که؛ مذاکرات را اخلال میکنند!
اختلافات را دامن میزنند!
باجنگ سالاران داخلی روابط و مناسبات محرمانه و خصوصی جدا از چوکات دولت افغانستان دارند!
فضای افغانستان را تحت کنترول دارند ولی مسوولیت آن را به عهده نمیگیرند!
تجاوزات خارجی که علیه افغانستان صورت میگیرد، نه خود مانع آن میشوند ونه دولت افغانستان را اجازه دفاع مشروع میدهند!
به تمام جناح های درگیر و غیر درگیر جنگ کمک های مالی نظامی و غیره دارند!

آیا میتوان در چنین اوضاع و احوال برای صلح پایدار کدام دورنمای روشن را ترسیم و تصور نمود؟
تا زمانیکه طبل برجنگ است!
پای صلح و آشتی، لنگ است!

یحی چاووش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
میلر
خلیلزاد
نظرات بینندگان:

>>>   مردم ما خیلی خوش باور استند در وقت پروفیسور ربانی هیچ خارجی وجود نداشت به بهانه شروفساد علیه او بغاوت نمودند. حالا بعد از رفتن خارجی ها یک بهانه دیگر میکنند .

>>>   نام خدا درداخل وخارج افغانستان آنقدر قلم بدستان زیاد است که همه کمی وکاستی هارا موبه موبیان میکنند، اما راه چاره وتدبیررا برای مردم روشن نمیسازند. پس فایده این قلم فرسائی ها چه درد مردم رامداوامیکند.
بااحترام

>>>   بنظرم مردم ما را کسانی که منافش از راه نا امنی تعمین میشود ما بمانند گوسفند بدنبالش میکشاند

>>>   كبوتر هاي كه پرواز اش را آمريكا ميدهد.

خليلزاد كبوتر دانه خور و نمك شناس آمريكا كه عليه مردم افغانستان در آمريكا مبارزه ميكند، او از زمان مأموريت اش تا كنون از هيچ نوع تلاش هاي سياسي در راستاي ناامن ساختن نظام افغانستان دريغ نورزيده است.او را مردم افغانستان با ايديولوژي كه نام را نماينده آمريكا در افغانستان است ميشناسد، اما در حال حاضر خليلزاد داراي هيچ نوع صلاحيت دولتي مي باشد.

به باور من رهبران افغانستان را ميتوان از جمله بي تفاوت ترين و بي تجربه ترين ايديولوژي هاي سياسي در تاريخ اين كشور بر شمرد، به قول آقاي پوتين كه مي فرمايد" رهبران افغانستان زمانيكه كه پول دارميشود آنها پول ايشان را در كشور هاي خارجي در راستاي تجارت استفاده مي كنند. و خليلزاد نيز از جمله پولدار ترين شخصيت هاي افغانستان مي باشد.

اعتبار خليلزاد نزد اعضاي كانگرس و مشاورين آقاي ترامپ به مراتب كاهش يافته است، او ديگر داراي صلاحيت هاي بين المللي نيست. هدف اصلي خليلزاد را ميتوان بر دو نكته خلاصه كرد، كه عبارت است از طرح بين المللي براي انجام پلان هاي آمريكا در افغانستان و دريافت حمايت اعضاي كانگرس و دادگاه عالي آمريكا براي تشكيل يك نظام توتاليتريسم در افغانستان، اما بايد براي جناب خليلزاد گسيل داد كه آب رفته را باگشت دادن خطاست، شما(خليلزاد) ديگر هيچ خواهيد بود.

نهايتاً؛ از نام اش هويدا است كه فرزند كه پيش پدر نماند، هرگز نزد ميهن نمي ماند، خليلزاد بر تاريخ آمريكا جاگزين خواهد شد نه در تاريخ افغانستان، چون فعاليت هاي جناب خليلزاد تا حال نه تنها كه مشكلات افغانستان را كاهش داده بلكه درگيري هاي نظام افغانستان و اوضاع امنيتي اين كشور را به مراتب افزايش داده است.

نتيجتاً؛ بايد براي معضلات سياسي و بحران هاي سياسي كشور يك اقدام نيك صورت بگيرد، تا براي تامين امنيت و صلح دائمي در افغانستان يك پيام مثبت باشد.
مردم افغانستان سال هاست كه در آوار خشم و خون به سر ميبرند اما ديگر بايد به اين بازي نقطه ي توقف بگذاريم و تلاش هاي مان را در راستاي دولت سازي مان به مصرف بگذاريم.

به اميد تحقق عدالت در افغانستان
ژوندي دي وي افغانستان

با احــــترام
نجيب الله انتظام
پژوهشگر آگاه روابط بین الملل

>>>   پیروزی سیاست خارجی دونالد ترامپ سبب شکست
سیاست داخلی اشرف غنی

قبل از کاندیداتوری و روی کار آمدن تیم تحول و تداومِ آقای اشرف غنی در افغانستان ایشان پنج وعده ای عمده و اساسی را برای مردم افغانستان سپرده بود، نخست اینکه امنیت را در سراسرِ افغانستان تامین خواهد کرد؛ دوم اینکه گروه های آنارشیستی را از افغانستان از بین خواهد برد؛ سوم اینکه اردوی ملی افغانستان را تقویت خواهد کرد،چهارم اینکه فرصت های کاری را برای تمام جوانان که متخصصِ هر رشته ای که باشند در همان رشته ایفای وظیفه خواهند کرد و پنجم اینکه مشارکت های سیاسی افغانستان را با کشور های منطقه ی و فرا منطقه یی به سطح جهان افزایش و تقویت خواهد کرد. نقد من از وعده های آقای غنی چنین است که آقای غنی در سیاست خارجی اش از جمله بی تفاوت ترین سیاستمداران جهان شناخته شده و در سیاست داخلی اش از جمله ضعیف ترین رئیس جمهور کشور و سیاستمدار شناخته شد.

نهایتاً؛ آقای ترامپ در بازی سیاست در میدان کوچکِ شطرنج آقای غنی را با عساکرِ این میدان(شطرنج) شکست تاریخی داد، به قول رابرت دال، آقای ترامپ بالای جناب غنی بازیی را انجام داد که در غیر آن جناب غنی آن بازی را انجام نمی داد.دونالد ترامپ قهرمان سیاست خارجی ولی آقای اشرف شکست سیاست داخلی اش را جشن میگیرد.

آقای دونالد ترامپ نیز در روز های کمپاینِ انتخاباتی اش برای مردم آیالات متحده آمریکا چند وعده ای عمده را سپرد، مهم ترین آنها را می توان چنین برشمرد" فرستادن مهاجرین به کشور های ایشان، ساختنِ دیوارِ مرزی میان مکسیکو و آمریکا که در تمام این وعده های خود برای مردم آمریکا خیانت کرد و اینجاست که آقای ترامپ در انتخابات آینده یا 2020 کاهش امتیاز خواهد داد و به نتیجه به نفع شخص سوم اعلان خواهد شد. اما سیاست خارجی آقای امتیاز وی را در پارلمان آمریکا و نزد اعضای کانگرس آفزایش داده است که این احتمال پیروزی دوباره ای آقای ترامپ را نشان میدهد.

با احــــترام
نجيب الله انتظام
پژوهشگر آگاه روابط بین الملل

>>>   چرا باید در انتخاباتِ ریاست جمهوری اشتراک کنیم؟

افغانستان یک کشورِ واحد، مستقل و غیرِ قابل تجزیه می باشد. و این به تمام افرادِ این کشور هویداست که این کشور دارای اقوام مختلف است و هر فردِ این جامعه حق اشتراک در انتخاباتِ ریاست جمهوری را دارد. فَلِهَذَا ما باید با فکر و اندیشه ای پویا و چشم دور بین و آینک سفید در این پروسه ای مقدس اشتراک کرده و حَقِ وِجدانی و اِیمانی خویش را ادا کنیم.

انتخاباتِ ریاست جمهوری یکی از پروسه های اساس و مهم برای هر کشور است. این پروسه به مراتب سخت تر و باور نکردنیست. در این پروسه ما چهره های متنوع و مختلف را دارا می باشیم، اما چطور باید بدانیم که کدام یکی از این کاندیدها می تواند باور های ما را بر کوه پایه های اعتماد و اعتبار نگهدارد؟
پس بایدکارکردهای علمی و عملی ایشان را روی مطالعه و برسی قرار بدهیم و نظر سنجی کنیم، که کدام‌ شخص حق پیروز شدن و رئیس جمهور بودن را دارد؟

انتخاباتِ ریاست جمهوری اسلامی افغانستان در همه دوره ها شامل انفجار و انتحار بوده و با اشتراک کردن در این پروسه هزاران افراد و اشخاص کشته و زخمی می شوند، جان های شیرین خویش را از دست می دهند. این کار را (رای دادن) فقط بخاطرِ یک آینده‌ای درخشان و روشن برای فرزندان ایشان انجام می دهند، اما غافل از اینکه این سفر بسوی صندوقهای رأی دهی می تواند بازگشت داشته باشد یا خیر؟

نهایتاً، درخواست من منحیث یک فرزند و شاگرد سیاست از رئیس امنیتِ کشور و شورای عالی صلح جمهوری اسلامی افغانستان اینست که در زمانِ پروسه ای انتخاباتی با گروه های مخالفِ دولت (طالبان،القاعده داعش) در این ایام صحبت نمایند(آتش بس)و از بند و بی باری ها و کاروان های غیرِ انسانی و اخلاقی و همچنان در مقابلِ کنش های اشخاصِ آنارشیست به شدت واکنش نشان دهند، تا باشد برای آن عده اشخاص که مخالف حکومت استند و می حکومت ستیزی می کند یک سیلی ادبی و یک پندِ تاریخی باشد.

نتیجتاً، ما باید برای اشتراک در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی افغانستان با مطالعه ای بیش و اندیشه ای پویا و چشم دور بین حرکت کنیم. چون آزموده را باز آزمودن خطاست پس دید مان را باید ملی و بین المللی ساخته و با یک اراده ای محکم حرکت کنیم.

با احــــترام
نجيب الله انتظام
پژوهشگر آگاه روابط بین الملل

>>>   نقش و هدف پاکستان در راستای دولت سازی افغانستان

پاکستان در یک زد و بند سیاسی، اقتصادی و نظامی و با استفاده از بستر بحرانی در افغانستان، به کمک سرویس های جاسوسی امریکا و انگلیس و کمک مالی عربستان، جنبش وابسته طالبان را با هدف ایجاد امنیت مسیر تجاری اش با آسیای میانه و خاتمه دادن به مسأله سیاسی کویته به وجود آورد. درباره ماهیت این دست پرورده پاکستان، گروهی آنان را سربازان آی اس آی پاکستان برای تأمین منافع آن کشور در افغانستان می دانند و گروهی آنان را طالبان مدارس دینی پاکستان به منظور برپایی حکومت اسلامی و گروهی آنان را مهره های امریکایی می خوانند. اما از شواهد تاریخی مستند و روابط این گروه با دیگر کشورها، می توان برداشت نمود که سران و گردانندگان اصلی این گروه، به پاکستان، انگلیس، عربستان سعودی و امریکا روابط محکمی داشته اند. لذا پاکستان، پدیدآورنده این گروه بنیادگرا، نقش انکارناپذیری داشته است.

پاکستان علاوه بر به وجود آوردن طالبان و حمایت از آنها، همیشه مراقب بوده تا دولت مقتدر در کابل سر کار نیاید؛ زیرا دولت مقتدر می تواند منافع پاکستان را به خطر بیندازد و آتش اختلاف دیرینه را روشن کند. مطلوب پاکستان، حفظ دولت هایی مثل طالبان در افغانستان بوده و است؛ زیرا هیچ دولتی در صد سال اخیر در افغانستان به اندازه طالبان تحت تاثیر پاکستان نبوده و ملاحظات دفاعی، امنیتی و سیاسی موردنظر پاکستان را در رفتارهای ملی، منطقه ای و بین المللی خود رعایت نکرده است.

پاکستان همواره در پی تحکیم منافع خویش در افغانستان بوده که خط دیورند و مسأله پیشاور یکی از این منافع است. این کشور همواره از اتحاد گروه های افغان و اقتدار حکومت ملی توسط هر قومی هراس دارد. افغانستان جنگ زده با اقتصادی ورشکسته و حکومت ضعیف، به پاکستان کمک می کند تا بر اوضاع افغانستان مسلط باشد و نگذارد رهبران و سیاستمداران افغانستان در فکر پیشاور باشند. پاکستان تمایل دارد تا در صورت به وجود آمدن حکومت ملی در افغانستان، حکومتی تحت نفوذ این کشور به وجود آید و حافظ منافع پاکستان باشد. حمایت پاکستان از حزب اسلامی و در سال های بعد ایجاد پروژه طالبان، از همین نگرش سیاسی پاکستان به اوضاع افغانستان سرچشمه می گیرد. لذا پاکستان به حاکمیت پشتون ها متمایل است که نزدیکی و مشترکات قومی و زبانی با اقوام پاکستان دارند؛ زیرا تصور می کند با این قوم، بهتر می تواند درباره مسائل مورد مناقشه دو طرف کنار بیاید.

پاکستانی ها معتقدند که ایجاد یک افغانستان تحت الحمایه، می تواند منافع ذیل را برای آنها در برداشته باشد:

1.پیدا کردن عمق استراتژیک؛
2.دسترسی به منابع دست نخورده افغانستان؛
3.استفاده از افغانستان به عنوان یک پایگاه در جهت پخش نفوذ خویش در آسیای میانه؛
4.دسترسی به یک راه مواصلاتی به آسیای میانه؛
5.از بین بردن معضل خط دیورند

نهایتآ پاکستان تنها به حمایت مالی و سیاسی از طالبان بسنده نکرد و اگر گروه به اصطلاح القاعده موفق به حادثه یازده سپتامبر نمی شد و بنیان گذاران این پدیده شوم به نحسیت آن پی نمی بردند، طولی نمی کشید که این گروه افراطی، به بمب اتمی و سلاح های کشتار جمعی مجهز می شدند. برای دست یابی به این هدف بود که پاکستان نیمی از دوازده دانشمند هسته ای خود را به افغانستان فرستاد تا طالبان را در تولید سلاح های آلوده بسیج کند.

نتیجتآ حمایت های پاکستان از طالبان و به طور اعم از افغانها یک سیاست همیشگی است. این کشور می پندارد که بدون حمایت از افغانها به خصوص مردم پیشاور امنیت خودش به خطر می افتد و هر لحظه ممکن است مسأله پیشاور مطرح شود. لذا پاکستان بعد از حمله امریکا هم از حمایت طالبان دست برنداشت.کارشناسان معتقدند که نقش پاکستان در قبال افغانستان شفاف نبوده است. در حمله امریکا به افغانستان، سیا پروژه ای به نام«نتیجه دهی سریع»را اجرا کرد. براساس این پروژه، سازمان سیا از دولت بوش دستور داشت تا افغان های ضد طالبان را برای جنگ با طالبان و القاعده بسیج کند. سازمان جاسوسی پاکستان از این پس نقشی دوگانه به عهده گرفت و درحالی که در یک سو به هم کاری با سیا پرداخت، در سطح زیرین هرگز از حمایت طالبان دست بر نداشت. این موضوع به ویژه در گزارش های منتشر شده، به خوبی نشان داد که اطلاعات درباره فعالیت های عبدالحق که از مهره های کلیدی سیا در برانگیختن تمام اقوام افغانستان علیه طالبان بود، از طریق سازمان آی اس آی پاکستان به دست طالبان رسیده است

همچنان پرویز مشرف در اثر فشاری های واشنگتن بعد از حادثه یازده سپتامبر، از حمایت رژیم بنیادگرای افراطی طالبان در افغانستان پس از هشت سال پشتیبانی، دست برداشت. روزی که اولین بمب امریکا در افغانستان فرود آمد مشرف، محمود احمد رییس آی اس آی را برکنار نمود و سپس حسن الحق را جانشین وی کرد که با دیدگاه های وی بیشتر هم سویی داشت. حسن الحق مدت شش ماه، آی اس آی را از حضور عناصری که تصور می شد با طالبان پیوند داشتند، پاک سازی کرد. با وجود این، در این مسأله که آیا سازمان آی اس آی به طور کامل از علایق پیشین خود دست برداشت و با امریکا در افغانستان هم سویی نشان داد، تردید وجود دارد.عربستان سعودی از اصلی ترین بانیان و حامیان طالبان به شمار می رفت.

با احترام
نجیب الله انتظام
پژوهشگر آگاه روابط بین الملل
استانبول_ترکیه

>>>   '‎دست آوردهای #اشرف غنی در دوره ریاست جمهوری اش
‌گرد آوردنده شبیر کاکر
1_ 542 انتحاری
2_ 180000 نفر کشته در حملات انتحاری
3_ 45000 کشته از نیروهای امنیتی دفاعی کشور
4_ 150 آپارتمان تخریب در کابل
5_ بیش از 1000 طالب رها شده از بند
6_ بیش 60000 زن بیوه
7_ 14 ولایت در محاصره‌ و چنگ طالبان
8_ 100000000 قرضداری از آمریکا
9_ 32 وکیل ترور شده
10_ 243 تظاهرات بزرگ علیه حکومت
11_ ترورِ جنرال رازق‌
12_ داخل نمودن داعش در کشور
13_ پارلمان خانه اوج نفاق و قوم پرستی
14_ ۷۵٪ فیصد مردم کشور زیر فقر
15_ تخریب سرک ها
16_میلیون ها دالر بخشش به لبنان تحت عنوان پروژه
17_قتل 86 تن از نخبگان کشور در میدان
روشنایی(دهمزنگ)
18_ تفرقه‌ انداختن بین القومی
19ــ 90 فیصد چوکی های دولتی در تصاحب قوم و خویش ریس جمهور
و دها موارد دیگر که‌ میتوانید زیر همین‌پست اضافه کنید
نقد برهنه‎'
دست آوردهای #اشرف غنی در دوره ریاست جمهوری اش
‌گرد آوردنده شبیر کاکر
1_ 542 انتحاری
2_ 180000 نفر کشته در حملات انتحاری
3_ 45000 کشته از نیروهای امنیتی دفاعی کشور
4_ 150 آپارتمان تخریب در کابل
5_ بیش از 1000 طالب رها شده از بند
6_ بیش 60000 زن بیوه
7_ 14 ولایت در محاصره‌ و چنگ طالبان
8_ 100000000 قرضداری از آمریکا
9_ 32 وکیل ترور شده
10_ 243 تظاهرات بزرگ علیه حکومت
11_ ترورِ جنرال رازق‌
12_ داخل نمودن داعش در کشور
13_ پارلمان خانه اوج نفاق و قوم پرستی
14_ ۷۵٪ فیصد مردم کشور زیر فقر
15_ تخریب سرک ها
16_میلیون ها دالر بخشش به لبنان تحت عنوان پروژه
17_قتل 86 تن از نخبگان کشور در میدان
روشنایی(دهمزنگ)
18_ تفرقه‌ انداختن بین القومی
19ــ 90 فیصد چوکی های دولتی در تصاحب قوم و خویش ریس جمهور
و دها موارد دیگر که‌ میتوانید زیر همین‌پست اضافه کنید
نقد بره

>>>   عرض سلام وخسته نباشید .
طوریکه دیده میشود صلح افغانستان به اوضاع منطقعه تعلق دارد مثلاً خواست امریکا توسط کوریای شمالی براورده نشد وازمایش های هستوی کوریا دوباره اغزا شد وهمجنان بمنظور بقای امریکا درمنطقه باید قوای امریا ازدیاد یابد وکاسته نشود این یک ضرورت مبرم امریکا است اینکه ملت خراسان زمین هر زروز تلفات را متقبل میشوند از بخت بد خودشان است
والسلام

>>>   این سؤال را که پاسخ می دهد که پیامد مثبت حضور آمریکا در این هیجده سال چه بوده است؟ ایا چشم و گوش نداریم و نمی بینیم و نمی شنویم و باید از سوی خود آمریکایی ها با واقعیت روبرو شویم؟ امریکا به جز جنگ و نابودی و تخریب و اختلاف افکنی وظیفه ای دیگری ندارد. اگر امریکا از صفح روز گار محو گردد تمام دنیا آرام می شود. امروز منشأ همه فتنه ها و فسادها در کشور ما آمریکا و هوادران اوست. آمریکا طالبان را علت حضور خود در افغانستان می داند و طالبان هم برای اخراج آمریکا از جنگ دست بر نمی دارند. از سوی دیگر آمریکا از طالبان حمایت نموده تا حضور خود را در کشور ما دوامدار کند و در این میان این مردم بیچاره ماست که باید از بین بروند و نابود شوند.

>>>   روز ما از دست عربها بد است!

>>>   من همینجا به زور خداوند متعال وبه نمايندگي از مردم افغانستان میگویم هرکسی به این کشور خیانت می کند وبا سرنوشت این ملت رنجدیده بازی.میکند خداوند متعال آن شخص را ذلیل اش کند وبه خشم اش گرفتار.کند گرچه تاریخ های گذشته کشور ما نشان می دهد آنهای که در این کشور خیانت و جنایت نموده بودند با طرز های مختلف وفجع تار مار شدند ویا ازطرف خداوند ویا توسط مردم ازبین رفتن ویا از طرف خداوند دچار مریضی های فلاکت بار گردیدن به دنیای ابدی مراجعه نمودند.واگر آنها مثلی دولتمردان فعلی اگر متوجه میشدن که این دنیا زودگذر و فاني به هیچ کس وفا نمی کند.دست به کار خیر میزدن .شاید درآن دنیا از خشم خداوند نجات پیدا می کردند.اگر10 بار هم این رویداد ها تکرار شود باز هم اشخاص فاسد هیچ وقت پند و عبرت نمی شوند.ما در کشور ما انسان های باشرف وخداشناس داریم که هیچ وقت دست به فساد وحرامخوري نمی زند وبه همان کمی خودشان قانع هستند هیچ وقت دسترخوان خانواده اش را آلوده به حرام نمیکند وانهاي که دست به فساد میزنند.ایمان سست وبا اعتقاد ضعیف شان خودشان را به باتلاق فساد فرو می برند-


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است