اوج «برادریزم» با طالبان
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۷    ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ کد خبر: 157764 منبع: پرینت

گروه نخست: اگر کسی درونمایه طالبانیزم را نشناسد، به سادگی در گروی برادریزم با این گروه جنایت‌کار گیر می‌شود. این گروه که کمتر از تحلیل و مطالعه‌ی عمیق از اوضاع سیاسی بهره‌مند هست هم‌گرایی با طالبان را با پیامد صلح و امنیت در افغانستان گره می‌زند.

گروه دوم: اگر کسی درونمایه طالبانیزم را به خوبی می‌شناسد ولی هم‌گرایی با طالبان را بهترین وسیله برای قدرت سیاسی و خان‌سالاری قبیله‌ای می‌پندارد، هیچ تعهدی به صلح و امنیت ندارد.

واقعیت این‌است که برادران اصلی طالبان گروه دومی هستند، نه گروه نخست. گروه نخست فقط قربانیان برادریزم با طالبان هستند که توسط گروه دومی مدیریت می‌شود.
تلخ‌ترین حقیقت این است که گروه نخست بنابر نبود ظرفیت سیاسی و گروه دوم به‌نسبت نبود تعهد سیاسی افغانستان را به صلح پایدار نمی‌رساند.

خطرناک‌ترین رویکرد این است که گروه دومی تحت رهبری حامد کرزی برادریزم با طالبان را به عنوان استراتژی «پذیرفته‌شده» هدایت می‌کند و گروهی از سیاسیون قدرت‌طلب را منسجم می‌سازد تا گروه نخست که بیشتر توده‌ی مردم هستند را گروگان‌ گیرند. این رویکرد شباهت زیادی به تاریخ تکراری افغانستان دارد که بریتانیا در مراحل گوناگون اسلام را برای تحجرگرایی در افغانستان سوی استفاده کرده است.

ملک ستیز


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
جنایت
نظرات بینندگان:

>>>   لطیف پدرام:
در سایت انترنتی هشت صبح امروز ۲۱ حوت۱۳۹۷ مقاله ای به این عنوان"پشتون ها و تاجیک ها از یگانه گی تا بیگانه گی" خواندم و این پاسخ کوتاه را نوشتم.

هر قدر ستم گری ملی و اجتماعی عمیق شود به همان پیمانه نزاع های قومی و طبقاتی و اجتماعی عمیق می شوند.
شوونیست های بی آزرمی که در پی تحقق هویت خود بر دیگر هویت ها می باشند عامل اصلی این بحران ها و انقطاب ها اند. ظلم است که بی ثباتی،بحران،کینه و نفرت ایجاد می کند نه عدالت و عدالت طلبی. اگر پشتون ها و تاجیک ها این همه مشترکات دارند و دو روی یک سکه اند، پس درهمان تذکره ی الکترونیکی بنویسید قوم پشتون ملت تاجیک، تا بدانیم که واقعا یکی هستیم. چرا از آن زاویه مطرح نمی کنید که افغان ها هویت تاجیکان را مثلا به حیث هویت ملی بپذیرند. نام افغانستان هم که یک نام جعلی و چندروزه است کدام نام تاریخی نیست. پس توصیه ی من به همه ی آن هایی که ظاهرا ادعای عدالت خواهی و انسانیت دارند این است فریب کارانه گپ نزنید هویت های اقوام را به رسمیت بشناسید،توزیع عادلانه ی قدرت را میان همه ی اقوام و شهروندان بپذیرید این تنها راه نجات از بحران است. اگر راست می گویید چرا بر سر کلمه ی افغان این قدر حساس هستید؟
من چرا خراسان را به عنوان نام کشور پیشنهاد کردم؟ برای این که آریا و آریا بازی بوی فاشیزم هیتلری می دهد و من از هر چه هیتلر، فاشیزم، تبعیض طلبی و ستمگری بیزارم. خود را دایه ی مهربانتر از مادر جا نزنید توصیه هم نکنید فقط به عدالت احترام بگذارید.
در افغانستان اقوام در کنار هم زیسته اند اما نه به عنوان اقوام برابر و شهروندان دارای حقوق برابر،بلکه به عنوان برده گان زیر دست یک ارباب قومی. این دولت-ملت شدن ای که این آقا در این مقاله می گوید حل کردن همه ی هویت ها در یک هویت افغانی است. ما دولت-ملت ای می خواهیم که نه از طریق نفی هویت های اقوام،بلکه از طریق به رسمیت شناختن آن ها، احترام گذاشتن به آن ها با تضمین های حقوقی در قوانین، در قانون اساسی و در چهارچوب های کاملا دموکراتیک شکل بگیرد و تحقق پیدا کند.

>>>   مسلمین همه باهم برادر اند و مسلمان باید دست مسلمان را گرفته تا کفر و مزدور کفر را خوبتر از بین ببرد شما اغای ستیز از جمله منافقین و نوکر کفر هستید که با اسلام و مسلمان سخت تضاد دارید و باید افراد مانند شما در قدم اول مبارزه باشد نوکر کافر که از بین رفت کافر خودش از بین میرود

>>>   Abdul Hai Khurasani
امیر عبدالرحمن‌خان؛
مستبد بود،
خط ديورند را به عنوان مرز بین المللی افغانستان به رسميت شناخت،
در برابر یک میلیون و هشتصد هزار روپیه بهترین بخش های از سرزمین خراسان را به بریتانیا واگذار نمود،
او به مرز های تحمیلی با روسیه تزاری تن داد ....

اما این امیر عبدالرحمن؛ کودن، احمق، جاهل و دشمن فرهنگ و تمدن خراسان نبود و نوروز را جشن می گرفت.
او نوروز را هم شأن عید می دانست و به فرهنگ عرب های جاهل و دشمنان تمدن خراسان توجه نمی کرد.
حداقل به اندازه عبدالرحمن آدم باش و علیه نوروز عربده نکش!

>>>   ين چلنج من تنها به داكتر خپلواك نيست بلكي به تمام تاريخ دانان و با سوادان قوم پشتون است
يك شخصيكه خودش را با سواد و داكتر ميخواند در كمنت براي من نوشته است كه اقوام غير پشتون مهاجر هستند و قوم ما پشتونها بومي وصاحبان اصلي اين سر زمين با تاريخ پنچ هزار ساله و خرسان در تاريخ معاصر و ماقبل وجودجغرافيايي نداشته است .

داكتر خپلواك !
بيبينيد اگر يكي از با سواد هاي پشتون هستي بدون فحش ناسزا با من بحث كن من هم يك استاد در دانشگا هستم از فحش حرفهاي كه از چوكات خارج باشد نفرت دارم.
چون اكثر پشتونها وارد حرفهاي منطقي نمي شوند زود به فحش متوصل ميشوند ،
شما بيايد با من در مورد تاريخ كلي از زمان بدر تآسيس افغانستان و خراسان يك مناظره معلوم الحال انجام بدهيد معلوم ميشه كه داكتر هم هستي
اما نه روايت از كتاب پته خزانه چون پته خزانه يك كتاب جديد است كه در زمان امان الله خان بنا بر پيشنهاد محمود طرزي خسرامان الله توسط سليمان ماكو نويسنده پشتون تبار به دليل اينكه پشتون ها كدام آثار تاريخي ندارند و هويت شان نا معلوم است تآليف شده است و فيض محمد كاتب هزاره همچنان از جعل بودنش تآيد كرده
و به هر سطح سويه كه ميخواهي من حاضر هستم مطابق به شرايطي كه من در فوق نگاشته ام
و من تمام تاريخ عمر دوصد هفتاد ساله پشتونها و قبل از آن را با شما مناظره ميكنيم ، ثابت ميكنم كه پشتونها آخرين قومي كوچي بودند كه در قرن هجدهم در خراسان متوطن شدند يعني پيش از آن زمان اينها كوچي هاي بودند كه تقريبآ در نصف آسيا در سفر بودند
از كوهاي سليمان الي كوهاي غرب ميانمار و الي چترال هند قديم اينها در سفر بودند اما كوهاي سليمان در جنوب غرب هند زادگا و آدرس معين شان بود .

علي سجادي ،،

>>>   محمود منجم زاده
قبرهای عرب های القاعده و طالبان زیارتگاه مردم در ولایت خوست
مردم در ولایت خوست در شرق افغانستان قبرهای افراد گروه‌های طالبان و القاعده را که حکومت این گروه‌ها را تروریست و دشمن می‌داند ، زیارت‌گاه ساخته‌اند و با این گورها به خاطر برآورده‌شدن حاجت‌شان راز و نیاز می‌کنند . بی‌بی‌سی درهمین مورد گزارشی را به نشر رسانیده که ازچگونه‌گی وضعیت محل و باورمردم نسبت به قبرها حکایت می‌کند. دراین گزارش به گورهای طالبان و عرب‌های عضو القاعده اشاره شده و گفته شده که شماری از قبرها نام افرادی که از افغانستان بوده‌اند نوشته شده اما بر برخی تنها رویش واژۀ “شهید عرب” نوشته شده و مانند زیارت‌گاه‌های معمول درافغانستان، چوب‌ها و پارچه‌های رنگارنگ براطراف ‌شان آویزان گردیده‌است . پیرمرد صاحبان گورها را شهدا و مردمان پاک خوانده و گفته‌است مردمی که پول دوا و داکتر را ندارند برای درمان‌شان به زیارت گورعرب‌ها و طالبان می‌آیند . درگزارش بی‌بی‌سی گفته شده که در نوامبر سال ۲۰۰۱ میلادی خوست در زیر ادارۀ طالبان و متحدان این گروه بود و شبی در ماه رمضان هنگام ترابیح هواپیماهای امریکایی به مسجدی درچند صد متری محل زیارت‌گاه حمله کرده که ۴۰ نفر از صاحبان گورهای محل از همان جمع و مربوط جنگ‌جویان طالبان و القاعده بوده‌اند . زیارت‌گاه ساخته‌شده از قبرهای جنگ‌جویان طالب و عرب از مرکز شهر خوست فاصلۀ زیادی ندارد و بر پایۀ این گزارش، در سه کیلومتری غرب این شهر واقع شده‌است. به زودی گزارشی ازچنین زیارتگاه های درشهرقندهار نیز به نشر خواهد رسید باید یادآور گردید که خوست ازجمله ولایت‌هایی ‌ست که شبکۀ حقانی نیزدرآن فعالیت گسترده‌ یی دارد . گفته میشود قبرملا عمرنیز درنزدیکی قندهار میباشد ولی فامیل اش نمیخواهند که قبراش مشخص شود ، شاید هم درهمین آرامگاه بی نام دفن شده باشد .

>>>   قوم وقبیله وزبان ودین ومذهب سر همه تانه بخوره چهل سال است در وطن تان جنگ است.همه دنیا سرتان خنده میکنه.اوفهمیده هاپروفیسورهانویسنده ها وداکتر های بیعقل.
تخاری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است