بخش های از زندگی گلبدین حکمتیار از زبان خودش...
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۵۶    ۱۳۹۷/۱۲/۲۰ کد خبر: 157749 منبع: پرینت

گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی، کسی که در حدود یک و نیم دهه را در بخش های گوناگون بگونه پنهانی زندگی کرده است.
از سختی های روز گار قصه می کند. او که در هفده سالگی ازدواج کرده است، اما پس از آنکه پدر و دو برادرش نخست زندانی می شود و سپس نیز هر سه کشته می شوند حتی هیچگاهی جنازه های شان را نمی بیند. او همسر برادرش را که چهار فرزند دختر و پسر داشته و بی سر پرست بودند به نکاح در می آورد و سرپرستی شان را می گیرد.
آقای حکمتیار می گوید که در این سال ها در بیش از چهل و پنج بخش کشور با سختی های زیادی زندگی کرده است و خانواده اش دور بود، حتی نتوانسته است مادر بیمارش را ببیند و نیز در مراسم به خاک سپاری جنازه اش شرکت کند.

اکنون خودش را برای انتخابات ریاست جمهوری نامزد کرده است و از دو سال بدینسو در خانه ای در دارالامان کابل زیر تدابیر سخت امنیتی زندگی می کند. در ابن کوچه چندین ساختمان مربوط به آقای حکمتیار است. در این حوطه مسجدی دارد که روز های جمعه شماری از جوانان گرد می آیند و آقای حکمتیار آنان را آموزش می‌دهد و امامت می کند. نزدیک به ده زن نیز در گوشه ای از مسجد که با یک دیوار چوبین از بخش مردان جدا شده است، به آموزش هایش گوش می دهند و به امامت اش نماز می خوانند. آقای حکمتیار می گوید که زندگی در سنگر لذت بخش است و با هیچ زندگی مقایسه شدنی نیست، اما از زندگی کنونی اش نیز راضی است.

آقای حکمتیار می گوید که با طالبان در هر سطحی رابطه خوبی دارد و به گفتگو های صلح که در دوحه ادامه دارند، بسیار خوشبین است. او می گوید که طالبان ناگذیر هستند که با صلح توافق کنند.
شماری از زنان به دیدارش آمده اند، با زنان احوال پرسی می کند اما دست نمی دهد. زنان برنامه هایش را در بارۀ پیکار های انتخابات ریاست جمهوری و پس از به قدرت رسیدنش می پرسند.

آقای حکمتیار می گوید که از دو همسر بیش از پنجاه فرزند و نواسه اش که شماری از آنان دختران هستند، دانش آموخته اند. می گوید شماری از دختران و نواسه هایش در رشته پزشکی تحصیل کرده اند و هر گز با آموزش و کار زنان مخالف نبوده است، اما می گوید که مردان نسبت به زنان برای کرسی ریاست جمهوری شایسته استند و نیز زنان نمی توانند قاضی باشند.

اقای حکمتیار را بیشتر مردم به نام یک رهبر دیکتاتور می شناسند، و ی را مسوول ویرانی های شهر کابل در جنگ های داخلی میدانند، حتی وی را قصاب کابل نام نهادند. از آقای حکمتیار می پرسم که وی را قصاب کابل نام نهاده اند، وقتی این را می شنود آیا ناراحت نمی شود؟ می گوید: ناراحت نمی شوم از این حرف ها اما نگران می شوم که مردم تا این حد دروغ می گویند کسانی که خود قصاب اند دیگران را قصاب می دانند..." او مسوول ویرانی های کابل کسانی را میداند که در آن زمان به گفته او چرخبال داشتند و توپ و تانک داشتند.

رهبر حزب اسلامی می گوید که تا کنون مستقیم به هیچ کسی شلیک نکرده است و نه تا کنون آموزش نظامی و اسلامی دیده است بل همه چیز را در جریان مبارزه آموخته است. می گوید تنها هنگامی که در مکتب شیر خان در قندوز درس می خواند پسر یک مقام امنیتی را که همصنفی اش بود به علت این که در صنف سگرت دود کرده بود، لت و کوب کرد و باری نیز هنگامی که در دانشگاه نظامی محصل بود به گفته استادش بر صورتش با سیلی زد.

گلبدین حکمتیار در ولایت قندوز زاده شد. او دانش جوی دانشکدۀ انجنیری کابل بود و در همان اوان، عضو سازمان جوانان مسلمان بود. او می گوید هنگامی که دانش آموز صنف دهم مکتب در کندز بود، برادر زاده حفیظ الله امین به نام اسدالله که از کابل به این ولایت آمده بود در مکتب شیر خان که وی در آنجا درس می خواند دانش آموز بود، روزی از حکمتیار خواسته است که باید خداوند را برایش ثابت بسازد. آقای حکمتیار می گوید که آن روز به این فکر افتادم که کسانی اسلام را نشانه گرفته اند و باید یک مبارزه در برابر آنان آغاز شود...

اما می گوید که هیچ گاهی خواستش این نبوده است که وی به شخصی مبدل شود که اکنون هست. او می گوید که دروازه های بسیاری از شخصیت های آن زمان را از بهر انکه رهبری حزب را بپذیرند، تک تک کرده است، اما هیچ کسی حاضر نشد تا رهبری حزب اسلامی را بپذیرد و سر انجام خودش ناگزیر شد تا در برابر دولت حاکم و نیروهای اتحاد شوروی پیشین برزمد.

انیسه شهید


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
حکمتیار
جنگ
نظرات بینندگان:

>>>   صد در صد راکتبار دروغ می گوید .شرم به این جاسوس ا س ا و سی ا ی.

>>>   99/ در صد حرف های قصاب کابل دروغ است یک در صد هم چون برایش دروغ نیافته بناچار از دهان کثیفش راست برامده . اینها تا وقتی در قدرت نبودند مردم را بنام جهاد و اسلام فریب داده بودند ولی وقتی صاحب قدرت شدند ملت را وطن را اسلام را حتا خدا و کلام خدا را بنام های مختلف برای باداران خود فروختن و امروز باز هم چون طمع قدرت دارند دروغ میگویند .ضمننا چند نفر از جوانان و زنانی که برای شنیدن حرفهای قصاب می ایند دو طبقه اند یا تعصب قومی دارند ویا منافع شخصی و یا ... انسان که از خدا باخبر باشد پای حرفهای اینها نمینشیند.

>>>   گلبدین حکمتیار صنف اول و یا دوم فاکولته انجنیری بود که داود خان کودتا کرد و او و ربانی که استاد فاکولته شرعیات بودند،هردو گریختند و به پاکستان رفتند،اما سیف الدین لرادر گلبدین و حبیب الرحمن دوست هم حزبی گلبدین،توسط نیرو های امنیتی دستگیر و زندانی شدند.این که آنها در زمان داود خان و یا در زمان رژیم خلق و پرچم اعدام شدند،نمیدانم.
هاشم میوند وال صدراعظم سابق در دوره ظاهر شاه نیز محبوس شده بود و بعداً او را در سلول رندان اش در حال غرغره دیدند.این که خودش خودکشی کرده بود و یا دولت کشته بودش،معلوم نیست.
یک نیمه اخوانی دیگر یعنی اخوانی نکتایی دار و دریشی دار که موسی شفیق بود و از پوهنتون الازهر مصر دکتورا در رشته علوم اسلامی داشت و آخرین صدر اعظم دوران ظاهر شاه بود،بعد از کودتا داود خان در خانه اش در قرعه تحت نظارت بود و اجازه خروج از خانه را نداشت،او هم بعد از کودتا خلق و پرچم کشته شد.
بنأ گلبدین فاکولته انجنیری را خلاص نکرده بود که ما او را منحیث انجنیر بشناسیم.
از طرف دیگر او تحصیلات دینی نیز ندارد که ما او را رهبر بدانیم.
او فقط منحیث یک قوماندان در جبهات جنگ،جنگ کرده است و کدام امتیاز دیگر غرض رهبری ندارد.
حتی هنگامی که او در فاکولته انجنیری بود،هنوز رشته بندی نیز نشده بود که بگوییم در کدام رشته درس میخواند؟
فاکولته انجنیری در آن زمان تحت حمایت امریکا قرار داشت و و سایل و سامان و آلات نقشه کشی آن نیز از طریق سفارت امریکا تمویل میشد.
بنأ باید ژورنالستان در دور بعدی مصاحبه با او،در مورد این که از انجنیری او چه آموخته است و در کدام بخش آموخته است و تا صنف چندم در فاکولته درس خوانده است،سوال کنند.

>>>   خانم شهید!در هفده سالگی ازدواج اوج خوشبختی است.بدبخت من بودم که چارده سال در سرکها پاین وبالا میدودیدم تا بالاخره لطف خداوند شامل حالم شدودر بیست وهشت سالگی ازدواج کردم.

>>>   خانم شهید!اودر ۴۵ کشور جای نداشت زیرا ان مردمان هوشیار از سابق اورا میشناختند.

>>>   خانم شهید!او خودش در انتخابات ریاست جمهوری اشتراک کرده٫چانس کامیاب اش معادل پسرش در انتخابات پارلمان است.

>>>   خانم شهید!او دردارلامان در یک خانه نی بلکه در یک قصر زندگی دارد.

>>>   خانم شهید!اوزیر تدابیر سخت امنیت زندگی دارد٫زیرا ده ها هزار انسان بیگناه را به قتل رسانده ومیترسد.

>>>   خانم شهید!او نه تنها درین کوچه٫بلکه دربسیار مناطق دیگر هم همچو ساختمانها دارد که در مقابل خیانت به مردم ووطنش تحفه گرفته وانهارا خریداری کرده یا غصب کرده.

>>>   خانم شهید!مگر نپرسیدید روی کدام منطق نبایدزن ریس جمهور وقاضی باشد؟ویاهم منطق اوبی منطقی است.چرا رهبر فعلی المان وبریتانیا زن است؟مگر ما هوشیار وانها احمق اند یا برعکس؟

>>>   خانم شهید!مگر نپرسیدیدشما که اصلا اموزش اسلامی ندید چطور سرقافله اسلام شدید؟

>>>   خانم شهید!مگر نپرسیدید ارغندیوال بیچاره سالهاست به ارزوی رهبری حزب لنگک میزند.چرا دروغ میگویی؟

>>>   خانم شهید!اگر فکر میکنیدکه من از یک زیر خانه همچو مطالب را مینویسم٫واگر با اومقابل شوم برابر شماهم جرات ندارم.این درست است .روح میرویس جلیل شاد.
عاقل

>>>   حتما اسداله امین وقت متوجه اینهمه بیعدالتی٫وحشت٫خیانت٫ دروغ٫ چال٫ فریب وبهتان و... و.... درروی زمین شد.در مورد موجودیت خدا مشکوک شد.

>>>   گلبدین حکمتیار که حال مشهور به قصاب کابل ملقب گردیده از الف تا یای مردم ما میشناسد که از جوانی اخلاق فاسد داشت و به اثر همین اخلاق بد اش از مکتب نظامی انزمان سبکدوش گردید در مرحله اول در استخبارات حکومت انزمان جذب گردید و در تظاهرات علیه حکومت انوقت گلبدین و طرفدرانش علیه روشنفکران انزمان تاخت و تاز میکردند و تظاهرات را برهم میزدند اهسته اهسته رابط اش با ای اس ای پاکستان برقرار گردید و پس از ترور وزیر پلان زمان حکومت سردار داوود توسط مرجان نام با همکاری مستقیم گلبدین ناگزیر شد تا به پاکستان فرار نماید و بدفتر ای اس ای نظر به سابقه اش جا گرفته همین گلبدین جاسوس ای اس ای پاکستان این خاین وطنفروش همیش بر ضد مردم و کشور ما مورد استعمال و استفاده ای اس ای پاکستانم قرار گرفته و حزب اسلامی گلبدین در زمان مهاجرت هموطنان کشور به به پاکستان از بابت تجاوز شوروی سابق زیر نظر ای اس ای و مصارف پول ای اس ای ساخته شد گلبدین شخص لجوج دروغگوی فراموشکار خاین جاسوس و مزدور ای اس ای است و طرفدار پاکستان چنانچه جنرال حمید گل در زمان حیاتش گلبدین و ملا عمر را در سخنانش از خود خوبتر تبع پاکستانی و طرفدار پاکستان و اقتصاد انکشور گفته بود که سخنان جنرال حمید گل ریس ای اس ای سابق پاکستان در یتوب موجود است اگر کسی شک دارد انرا ببیند و گوش کند که گلبدین در پهلوی ان قرار دارد چند روز قبل هم گلبیدین گفته بود کسیکه علیه پاکستانم است بیعقل و بی شعور خوانده شده اکنون هم که خود را کاندید ریاست جمهوری کرده هنوز هم از عمل خاینانه اش منصرف نشده در حمایت از عملکرد جنایتکاران وخاینانه پاکستان دشمن افغانستان است به اطمینان گفته میتوانم که مانند پسر اش حبیب الرحمن کاندید پارالمانی برنده شده نمیتواند و مردم این جاسوس قاتل ملت را نمیخواهند که بر سرنوشت شان حاکم گردد.

>>>   خواهر عزیز انیسه جان!
مصاحبه تانرا با این جنایتکار تاریخ و قصاب کابل شنیدم. بلی قصابی خویش را بدوش دیگران انداخت و مثل گذشته از جنایات خویش انکار و دروغ های همیشگی را به خورد رسانه ها داد. از نورجشمی ها و تحصیلات دختران و پسرانش یادآوری کرد و با تحصیل دختران مخالفت نشان نداد. از ارتباطش با اسدالله امین اشاره ای داشت.این ارتباطی است دوامدار با باند جنایتکار امین تا همکاری با خلقی های سور و کودتای نافرجام تنی.
اما هیهات انیسه جان! ایکاش خودت در دورانی در دانشگاه میبودی تا شاهد تیزاب پاشی این جنایتکار به روی دختران بوده و امروز وسیله تبلیغ رایگان کمپاین انتخاباتی وی نمیشدی. ویا در زمانیکه از چهارآسیاب بروی کابلیان روزانه صدها راکت میریخت خبرنگاری جوانی چون خودت شادروان میرویس جلیل را بدربار شرفیاب نمود بعد از مصاحبه به فرقش با مرمی پذیرایی کرد. شاید یگانه سخن راستی را که وی در عمر خویش اظهار داشت همانا ازدواجش در سن هفده سالگی بود که البته نه با دختر دلخواهش بل با بیوه برادرش به اساس سنت قبیله در حالیکه خودش دران سن و سال تا سالهای بعد هنوز همبستر هم جنس بازان دست بدست میگشت و به نام گلو جان در مکتب و دانشگاه کابل شهرت داشت. از سلی خوردنش توسط استاد در دانشگاه نظامی نه بلکه در حربی شوونزی یادآوری کرده بود. اما دلیلش را نپرسیدی چرا؟ دلیل هم همان شهرت بد اخلاقی بود که بالآخره باعث اخراجش از مکتب شد. از مکالمه مخابراتی قهرمان ملی باوی درجریان سقوط رژیم کمونستی نپرسیدی که چگونه قهرمان ملی التماس میکرد تا بالای کابل حمله نکند اما این قصاب با همه سازو برگ نظامی پاکستان از چهارآسیاب کابل را به ویرانه مبدل ساخت تا کشور به صوبه پنجم بادارانش مبدل شود. از کشتار دیگراندیشان و دانشمندان و شخصیت های علمی ما چون شادروان استاد مجروح و دیگران در پشاور توسط باند جنایتکار وی پرسان نکردی. از ارتباطش با موساد و اینکه در تبانی با اسراییل به اساس برنامه صیهونزم چه گلهایی را در آینده به آب خواهد داد اصلا یادآوری نکردی. ازین معلوم میگردد که خواهر عزیز یا اینکه منحیث یک خبرنگار نارسایی داشتی و یا هم همانطوری که در مورد طلوع و ارتباطش با شبکه های بیرونی چیزهایی نوشته شده واقعیت انکار ناپذیر موجود است.

>>>   Raheel·
همه ساله از مرگ و شهادت این و آن مان تجلیل میکنیم اما نه شهامت انتقام داریم، نه درایت تشخیص دوست و دشمن و نه هم وجدان پایداری در سنگر شهدا. ما فقط تحلیلگرانیم. پس از هر تجلیل با دشمنان و مظنونان به قتل شهدای ما می‌نشینیم؛ گل می‌گوییم و گل می‌شنویم و نامش را سیاست می گذاریم. نه قتل و کشتار مردم ما متوقف میشود و نه هم نرواری تجلیل‌های عاشقانه و حماسی ما از شهدا.
ملتی استیم که به کشته شدن عادت کرده ایم و پس از هر مرگی یگانه وظیفه مان‌ تجلیل کردن است و بس.

>>>   یکی از کسانی که سال‌ها پیش حکمتیار را قصاب کابل نامیده است من هستم.
جناب حکمتیار! من قصاب نیستم، ژورنالست و نویسنده‌ام. شاید در سال ۱۳۷۱ و ۱۳۷۲ که تو از چهارآسیاب بر شهر کابل راکت می‌ریختی من ده‌ها خبر از محل برخورد راکت‌هایت تهیه کرده باشم. من با چشمم مردمان زیادی را دیدم که با راکت‌های تو تکه و پارچه شده‌ بودند. من خانه‌های زیادی را دیدم که با راکت‌های تو ویران شدند و دیگر از آن‌ها هیچ نفس‌کسی سر بالا نکرد. من حتی به یاد دارم که تو در یک روز هزار راکت بر این شهر ریختی و شهر را به ماتم‌سرا مبدل کردی. من در سال ۱۳۷۲ به عنوان خبرنگار به سربی آمدم تا خبری از گفت‌وگوی تو و استاد ربانی بر سر آتش‌بس تهیه کنم. آن‌جا محیط کوچکی بود و من شنیدم که تو گفتی هنوز جنگ تو شروع نشده و غم کشته‌شدن کابلیان ملحد را نداری. حکمتیار بیاد بیار که بعد از ختم گفت‌وگوهای بی‌نتیجه‌ی تو، من به سویت دویدم و گفتم "یک سوال" و تو گفتی "سوال نیست" و من گفتم "سوال که همیشه هست، بگویید جواب نیست" و تو مکثی کردی و خشم‌آلود به من نگاه کردی. آن نگاهت را هیچ وقتی فراموش نمی‌کنم، اگر زنده‌یاد عزیز مراد به دادم نمی‌رسید و برایم نمی‌گفت "یالا به طرف موتر بدو که قطار حرکت می‌کند" شاید هم همان لحظه سرنوشتی بسان میرویس جلیل برایم رقم می‌خورد.
تو حتی همین چند سال پیش جان داکتر مسعود یما همکارم را با زنش داکتر حمیده برمکی و چهار فرزندش را در مغازه فاینست گرفتی. من و او در یک دفتر کار می‌کردیم. او به آرزوی صلح و امنیت در افغانستان بود.
حالا تو بگو قصاب منم یا تو؟
#سیامک‌هروی

>>>   گلبدین بگویم این کثافت در زمان بچه گی خویش شاگرد خلیفه کریم کرنکار و سرور سرخه بود یعنی بین قوس ‌‌‌‌‌‌‌ گرفته شود وچناچه از حربی شونحی هم به اساس بد اخلاقی در زمان جنرال عثمان خان وقت حکومت ظاهر شاه اخراج ده بود رهب حزب یک ...باشد وای وای ‌وای به حال ره روان آن چه نوع یک تشکیل است موفق باشید
عطایی

>>>   yendagan
خانم و مادر میرویس جلیل خواهان به محاکمه کشاندن گلبدین حکمتیار شدند ...
میرویس جلیل خبر نگار بی‌ بی‌ سی‌ بود در حال تهیه خبر به دست گلبدین کشته شده بود.

>>>   دروغ میگه ، قاضی امین رهبر نبود؟ همین حالا ارغندیوال صاحب رهبرقانونی حزب اسلامی است ،
( صوفی .ک )

>>>   داکتر نجیب هم نه مادرش را دید ونه درجنازه اش شرکت توانست

>>>   از نوشته انیسه شهید در باره جناب گلبدین بعضی چیز هارا تازه آموخته خوبترین آن به نظرم عدم مخالفت شان با آموزش زنان و خرابترین آن"زندگی در سنگر لذت بخش است" در سنگری که ایشان قرار داشتند در جریان قریب چهل سال جنگ در افغانستان تنها چند سال محدود آن شوروی ها بودند و ایشان در برابر شوروی هم مقاومت کرده نمی توانستند، و بقیه چند دهه دیگر ایشان در برابر مردم افغانستان در سنگر بودند، من مطمئنم که تمامی افغانان که در برابر او قرار داشتند همۀ شان مسلمانان بودند. و برای مسلمان کشتن مسلمان چگونه لذت بخش خواهد بود؟
کریم نوایی

>>>   زنده باد رهبر دو جهاد گران معزز ورور حکمتیار صاحب

>>>   نمیخواستم وقت عزیز خودرا در مورد یک مرد دروغگو ومکار ضایع نمایم ولی وجدانم قرار نگرفت ومرا واداشت تا چند پرسش محدود از جناب عالی داشته باشم چرا خانم برادر را شما به نکاح گرفتید مگر او مال میراث شما بود که به ارث بردید احتمالا او شما را دوست نداشت خوب بود که اورا به یکی از سرباز های خود به نکاح میدادیدویا کسی دیگر به هر صورت جرم این جنایت کمتر از دیگرانست که مرتکب شدیدمگر مصاحبه ای تاریخی خود با رقیب سیاسی خویش مسعود را ازیاد بردید که درانجا صراحتا میگوید من حمله میکنم بالای کابل حمله مینمایم ومسعودهر قدر میگوید که بروید شما رهبر ها میان خود حکومت تعیین نماید شما نپذیرفته بلاخره حمله را اغاز نمودید وجالب این که هنگام مناظره ای تیلفونی شما با مسعودریس ای اس ای نیز در پهلوی شما نشسته بود وجالب این که شاید بیست وسی وپنجاه هزار افراد حزب اسلامی در صف شما حال یا به قومانده ای شما ویاقومانده ای ریس ای اس ای کشته شدند وبه تعبیر شما شهید شدند چرا ازین همه نوه ونواسه یکی حاضر به انتحار وبه قول شما استشهاد نشدند فرزند ان شما واحفاد تان داکتر وانجنیر و... شوند ولی اولاد های دیگران استشهادی شوند و جالب این که باز با انهای که هلیکوبتر وتان وتود داشتند یکجا شده گوچه کوچه ای مزار وکابل وتخار وتاجکستان را گشتید وبرای تخریب کابل به وبرای قصابی کابلیان نقشه میگشیدید وطرح وبرنامه میدادید وگاهی بخشی از برنامه های عملیاتی را ولو در لفظ وقول عهده دار میشدید
زید الله بیگ

>>>   خوبش چقدر آدم خوب است ، پس اين همه قتل هاي جوانان همسنگرت را در پاكستان توسط آي اس آي به تهمت جاسوس دَاوُدَ خان كي كرده ، بسيار ديده درا و بيشرم هستي ، هزاران انسان بيگناه را دربدر نمودي و حالا مرده را متهم به قتل شان ميكني ، و هميشه استاد رباني و مسعود را ملامت ميگوئي ، و ميگوئي كه هيچ وقت دروغ نگفتي ، آيا در اثر تبليغ و تشويق هزار ها جوان را تحت قيادت خود بنام جهاد و اسلام بشهادت نرساندي ، در حاليكه تو و ديگرانت ميدانستيد كه اين جهاد نيست بلكه جنگ امريكا و شوروي است ، و اكر دروغ تبليغ نكرده ايد پس چرا يك پسر و يا دامادت نه شهيد شدند و نه معيوب ، بلكه همه شان به آستراليا و انگليس و يا اسلام آباد و سعودي زنده گي مرفع نموده خودشان و اولاد هايشان صاحب شهادتنامه هاي بالا شدند، به گفته خودت دختران و نواسه هايت داكتر طب در اسلام آباد هستند، در حاليكه ما تحصيلات خود را رها كرديم و راهي جهاد شديم و خودت إمكانيات آنرا داشتي كه بتوانيم يك يا دوسال باقيمانده پوهنتون خود را خلاص نمائيم ولي هميش شانه خالي كردي و بهانه نمودي كه فردا و آينده ، خجالت نميكشي كه چقدر دروغ گفتي و ميگوئي ، آيا كدام وقت نزد خود فكر آخرت را كردي كه اگر راستي آخرتي باشد نزد قاضي آنروز كه هيچ چيزي از او پنهان نيست چه جواب ميگوئي ، آنروزي كه تو و همسالان تو به آن عقيده نداريد ، شايد جوابت اين باشد كه خدايا جهلت سبب اين اعمالت شد، شرم كن از حزبت از مجاهدين و از تمام ملت معذرت بخواهيد ، دروغ را بگذشته بگذاريد و توبه نمائيد، بسيار دست ها در گريبان تان خواهد افتاد.

>>>   Ziai
گله از هیچ کسی نیست، خدا مردم گوسفندی ما را بیدار و هوشیار سازد. زمین نرم را هرکس بیل میزند. ملت ها حکومت های را دارند که خود سزاوار آن اند. این مردم همیشه در طی چندین سده مانند پارازیت یا طفیلی بار دوش سایر اقوام بوده اند.

>>>   Kakar
اين نوع تبليغات بخاطر بزرگنمايي وشخصيت بخشيدن به يك مزدور بي اختيار است كه از شرم وننگ زمانه تا آخر عمر نخواست چهره اش افشا شود و اصل ونسب اش معلوم شود، برادر مجاهد حكمتيار هم مشابه به همين ادعا ميگويد من در فاصلهء يك متري قواي امريكا قرار داشتم وامريكايي ها مرا نشناختند

>>>   گلبدین دوروغ میگوید. مردم حالا هوشیار هستند هرگز فریب تانرا نمیخورد. قصاب کابل هستی ! انشاالله در داده الهی محاکمه میشود.

>>>   از قصاب بودن خود منکر نشود تمام ویرانی های شهر کابل توسط این کثیف شده است قومندان هایش چقدر آدمکش بودند گپ های اینها قابل باور نیست و خداوند جزای اینها را بدهد .

>>>   انیسه جان شهید!حتما باراکتیار مصاحبه کردی وازترس چیزی گفته نتوانستی٫دلت غوره کرده.حالا این نوشته را درین صفحه گذاشتی تا هر کس بخواندو اورا دشنام بدهد.خودت بخوانی وخنده کنی.مفکوره خوب.خنده نمک زندگیست.
پاکدل

>>>   راکتیار میگوید زندگی در سنگ لذت بخش است٫ اگر واقعادرین مدت اودر سنگر میبود٫حتما ما فعلا ازغمش بیغم میبودیم.اونه تنها خود٫فامیل بلکه یزنه وخسربره اش را از سنگر به دور نگهداشت واحمقان راراهی دیار ابدیت کرد.
دهلوی

>>>   خانم شهید
جناب کلبدین بخش هایی را درست می گوید و بخش هایی را دروغ می گوید
او افکار متحجر و قرون وسطایی دارد. او شدیدآ زن ستیز و زن آزار است
در زمان مقاومت مردم علیه استعمار روس حزب وی همراه با دیگر احزاب تاریک اسلامی راه جلال آباد را که میسر مهاجرت مردم از چنگ استعمار روس بود ، قروق کرده بود و تمامی افراد تحصیلکرده ، معلم ، استاد پوهنتون ، داکتر ، انجنیر ، محصل و افراد روشن و آگاه را بنام اینکه کافر اند را دستگیر و با بدترین شنکجه ها آن را نابود می کرد.
یقین کنید که حافظه تاریخ پا برجاست او شکنجه گاه ها و زندان های بیشماری در راه عبور از مرز ها داشت
مگر یادتان رفت که همین مرد فتوا داده بود که خاک کابل نجس است بایست از بیخ برداشته شود تا دوباره تطهیر شود
مگر یاد تان رفت که زردادی با سگان دیوانه اش در میسر راه جلال آباد در دخمه های تاریک برای خود به هدایت حزب اسلامی زندان درست کرده بود و دستگرشدگان مظلوم را زنده زنده به چنگ ترنیش هایی سگان دیوانه می انداخت تا آنها را تکه و پاره نمایند
مگر یاد تان رفت که در کمپ های مهاجرین در پشاور که زیر اداره حزب اسلامی بود چه جنایات باور نکردنی اتفاق افتاد مگر یاد تان رفت که در همین کمپ ها زنان ، دختران و نوجوانان مظلوم و بی پناه افغان را برای اعراب یا برده می دادند و یا هم بفروش می رساندند .
مگر می شود که که : گلبدین وقیح و بی آزرم نیست !!!

>>>   همه انهایکه فکر میکنند٫زنان ناقص عقل اند.به یقین خود شان ناقص عقل اند. بلی استعداد ودرجه تعقل وذکاوت افراد فرق میکند٫ولی بطور کلی اگر حکم کنیم همه زنان ویاهم همه مردان ناقص عقل اند احمقانه است.
پاکدل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است