از آدم هاى مثل خود، بت نسازيد !
زيرا نه آنها خدايى شما را بلد اند و نه شما بندگى آنها را.
سرانجام هر دو، يك ديگر را نفرين و تكفير خواهيد كرد.
نهادى بنام مجمع نهضت فكرى افغانستان، همآيش گويا علمى را تحت عنوان ( مديريت جهادى و عقلانيت سياسى استاد عطا محمد نور ) در كابل برگزار نمود.

من نه به اسم بى مسماى برگزار كننده گان اين همآيش، كارى دارم و نه به علل و انگيزه هاى مالى و سياسى نهفته در عقب چنين اقدامى. نه در پى افشاى دستهاى پنهان داخلى در اين بزرگ نمايى هاى كيش شخصيت هستم و نه هم دنبال رد پاى كشور خاصى هستم كه عواملش را به چنين ماموريتى گماشته. نه عاشق چشم و ابروى استاد عطا هستم و نه هم مخالف و دشمن سوگندخورده اش.

هدف و منظورم اين است كه به همان ميزانى كه چنين تجليل هاى مبالغه آميز و از سر تملق و چاپلوسى، ناموجه، نا معقول و مسخره است. به همان پيمانه كه روزى همآيشى علمى در قياس شيوه ها و ميتود هاى فقهى، تصوفى و يا فلسفى اشرف غنى با امامان اربعه، ابوسعيد ابوالخير و يا ابوعلى سينا تدوير شود. يا اينكه نظريه ها و فرضيه هاى فزيك كوانتومى حامد كرزى در مقايسه با ديدگاه هاى فزيكدان معروف، استيفن هاوكينگ و يا نظريه فلك الافلاك بطليموس مطرح شود.

از كدام مديريت جهادى حرف مى زنيد؟
مديريتى كه از حمايت همسنگر قبلى و متحد سياسى ديروزش چنان سرخورده شد كه از فرط غضب مى خواست دندان هاى او را از جا بيرون كند و با رقيب و مخالف خود معامله نمود. مديريتى كه از سر پيمان با تنظيم و رهبر تنظيمش گذشت و با خاديست بدنامى بر سر پيمانه شد. مديريتى كه خود را از امپراطور به پايدو مبدل نمود.

كدام عقلانيت سياسى را فرياد مى كنيد؟
همان كه يك روز رهبرى جمعيت را ادعا دارد و فردا در انقره، مقابل دوستم زانو زده، بيعت مى كند. يك روز در ایتلاف بزرگ است و فردا در تيكت صلح و اعتدال. عقلانيتى كه زعامت اتمر را به چشم و دل مى پذيرد اما امرالله صالح را سيال اش نمى داند. عقلانيتى كه در برابر خودى ها به گفته استاد سياف يك چامپه انعطاف ندارد اما از صدق دل پُشت طالب جنايتكار در مسكو اقتداء مى كند.

در ساير كشور ها چنين قدردانى ها و تجليل ها را از شخصيت ها و زعماى ملى و كاريزماتيكى نظير گاندى، نلسن مانديلا، آيت الله خمينى، اتاترك و امثال اينها مى نمايند كه در اوج بحران ها و تلاطمات اجتماعى، كشتى توفانزده مردم شانرا با تدبير و درايت به ساحل نجات سوق نموده اند و كشور شانرا به شگوفايى، توسعه و ترقى رسانده اند. نه به كسانى كه به قيمت خون و فداكارى ملت شان، سرمايه هاى قارونى اندوخته و زندگى هاى فرعونى براى خود و بستگان شان ساخته اند و عابر سرگردان پس كوچه هاى سياست است.

محمد عارف منصوری

>>>   "دریادلی"
افتخاراتش به یکسو، اگر میخواهی خون گریه کنی تاریخ درهم شکسته شدن گام به گام تاجیکان را بخوان : که چگونه شکوه و اقتدار شان نابود شد؟ چگونه درهمکوبیده شدند؟ چگونه پارچه پارچه و پراگنده شدند؟ چگونه لگدمال غلامانی شدند که خود پروردند؟ چگونه سرزمین های شان اشغال شد؟ چگونه فریب دشمنان خویش را خوردند؟چگونه به منافع قومی خویش اعتنا نکردند؟ چگونه با دشمنان خویش همدست شدند؟چگونه تبر تقسیم را دسته کردند؟ چگونه همه چیزخود را باختند؟ اگرمیخواهی دلت به ترقیدن برسد، به وضع کنونی تاجیکان خراسان (اوغانستان) یک نگاهی کن !

>>>   خيلي عاليست!

>>>   دل عارف خان خیلی درد دارد !
بشنو از نی چون حکایت می کند
از جدایی ها شکایت می کند
این شکایت هم از جدایی است .

>>>   بت شدن یعنی سقوط از آدمیت تا جماد
گیرم کسی آمد و تن به این سقوط داد
اما ابلهان آن جماعت بت پرستان اند که این ساخته و پرداخته دست خود را میپرستند

>>>   این تمسخر بازی ها کاری کسانی است که می خواهند مقداری پولی فرا چنگ اورند ، همانند کسانیکه جمع شدند وبه کرزی لقب بابا دادند، وکرزی هم بالمقابل بالای سرشان دالر باد کرد، بعد همه براه خود رفتند نه بابای بود نه مامایی حالا این افراد متملق هم برای بدست اوردن پول این شیوه را برگزیده اند خداکندچیزی حاصل شان شود ، از خرس موی،
ر

>>>   لام محی الدین صدیق
راکتیار دو راه دارد تا از شر دروغ نجات یابد
۱: خود را حلق اویز کند
۲: ریشش را تراشیده قیافه خود را تغیر دهد منطقه را ترک کند به جای نامعلوم رود تا کسی وی را نیابند
۳ :خود را تیزاب زند تا بذست کس نه افتد و از محاکمه مردم نجات یابد در غیر ان باید محاکمه شده مانند نجیب ( پوتوموک ) حلق آویز کردد

>>>   بگدارید نسخه ای تلخ که سبب بهبود حال مریض شود تطبیق گردد . در شرایط
فعلی سقوط نظام فاشستی سزاوار سقوط است تا بالاخر راه برای درمان پیدا شود . گرچه ازمون ازموده خطاست .
سنگر دار

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است