رقبای انتخاباتی غنی درکی از وضعیت پساصلح دارند؟
محتمل‌ترین ساختار سیاسی پساصلح، نوعی نظام سیاسی ترکیبی است. اما آیا واقعاً چنین تناقضاتی قابل جمع هستند یک نظام سیاسی باثبات، کارا و استوار از دل آن بیرون آید؟ 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۱۴    ۱۳۹۷/۱۱/۱۱ کد خبر: 157190 منبع: پرینت

غیرمسوولانه‌ترین رویکرد این است که مخالفین و رقبای انتخاباتی رییس جمهور غنی موضوع صلح با طالبان را به رقابت‌های انتخاباتی گره زده‌اند. آنها بدون توجه به مختصات و پیامدهای صلح احتمالی با طالبان، عملاً در قامت مخالفین ارزش‌های نظام سیاسی فعلی عرض اندام کرده و در کنار طالبان ایستاده‌اند.

اما اگر از آنها پرسیده شود که در فردای صلح با طالبان، دقیقاً چه نوع نظام سیاسی در افغانستان بنا نهاده خواهد شد، هیچ‌یک جواب روشنی برای مردم افغانستان ندارد. اصولاً عدۀ بیشتری از آنها توان تحلیل وضعیت پساصلح را ندارند. اما موضعگیری آنهایی که می‌دانند ابهامات بسیار جدی در فردای صلح با طالبان وجود دارد، نشان می‌دهد که معیارها و ارزش‌های نظام سیاسی فعلی برای‌ آنان در شمار ارزش‌های بنیادی تلقی نمی‌شود. به همین خاطر برای این دسته از رقبا، کنار زدن رییس جمهور غنی و رسیدن خودشان به قدرت، ارزش فراتر از قربانی‌شدن دست‌آوردهای ۱۸ سال گذشته و حتی فروپاشی نظام سیاسی فعلی دارد.

در حال حاضر تمام توجهات بر شرایط متقابل طالبان و آمریکا برای شروع آتش‌بس و آغاز خروج نیروهای آمریکا از افغانستان تمرکز یافته است. این شرایط متعلق به «دوره گذار» است. حتی بعضی از همین شرایط دوره گذار که از جانب آمریکا پیشنهاد شده است، به صورت اطمینانی قابل پیاده‌سازی توسط طالبان نیست. بگونۀ مثال، هیچ تضمینی وجود ندارد که طالبان موفق به مهار گروه داعش یا القاعده شود تا خاک افغانستان دیگر به مثابه یک پایگاه تهدید برای سایر کشورها نباشد. چیزی که در عمل قابل انتظار است، بعد از توافق صلح، طیف افراطی طالبان از قبول پروسه صلح خودداری کرده یا یک انشعاب جدید در بدنه این گروه رخ خواهد داد و یا آنها به جبهۀ داعش یا القاعده خواهند پیوست. به این ترتیب منازعۀ مسلحانه در افغانستان به یک شکل جدید بازتولید خواهد شد.

در پروسۀ صلح موضوعی که در حقیقت بنیادی است، «وضعیت بعد از دوره گذار» است. نه طالبان و آمریکا و نه پاکستان و سایر جوانب دخیل در صلح، چشم‌انداز روشنی از نوع نظام سیاسی بعد از دوره گذار برای مردم افغانستان ترسیم نکرده‌اند. به عبارت دیگر، هنوز مشخص نیست که در صورت تحقق صلح، نظام سیاسی آینده افغانستان بر محور ارزش‌های دموکراتیک می‌چرخد یا معیارهای امارت اسلامی طالبان.

محتمل‌ترین ساختار سیاسی پساصلح، نوعی نظام سیاسی ترکیبی است که معیارهای هردو جانب را در درون خود جای داده باشد. اما سوال اساسی‌تر این است که آیا واقعاً چنین تناقضاتی قابل جمع هستند که سپس انتظار داشته باشیم این عناصر متناقض و پارادوکسیکال در کنار یکدیگر به درستی کار کنند و یک نظام سیاسی باثبات، کارا و استوار از دل آن بیرون آید؟

در حالی که اصولاً منازعۀ ۱۸ سال گذشته افغانستان بر سر نوع نظام سیاسی بوده است، من چانس چندانی برای همزیستی مسالمت‌آمیز معیارهای دموکراتیک و معیارهای طالبانی در کنار هم نمی‌بینم. در خوشبینانه‌ترین حالت، حتی اگر این دو دسته از معیارها و ارزش‌های پارادوکسیکال با فشار خارجی‌ها با هم ترکیب هم شوند، به مرور زمان از اصطکاک و سایش متقابل آنها منازعۀ جدیدی خلق خواهد شد که حاصل آن فروپاشی کامل نظام سیاسی و حرکت به سمت جنگ‌های قومی و فرقه‌ای است.

فرید خروش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نظام سیاسی
پسا صلح
نظرات بینندگان:

>>>   لطیف پدرام:
هر موقع که اشغال گرها و فرانو استعمار شما را بر تخت قدرت می نشانند خوشحال می شوید و بدون چون و چرا و مراجعه به وجدان تان، توق لعنت اسارت و اشغال و نوکری را بر گردن می گذارید. هر موقع که همان بادار خواست شما را برکنار کند وطن پرست و ملی گرا می شوید. حقیقت اش این است که قدرت و به خصوص قدرت های بادآورده و بدون زحمت لذتی دارد که نمی خواهید آن را از دست بدهید.
بگذارید بگویم سرنوشت همه ی مزدوران همین است. سرنوشت شاه ایران را به یاد بیاورید که با وجود نوکری بی چون و چرا به آمریکا حتا ویزای ورود آمریکا را برایش ندادند و نام مستعار خرچنگ یعنی سرطان را بر او گذارده بودند. سرنوشت حسنی مبارک را به یاد بیاورید که پشت میله های زندان است،و داکتر نجیب را که بر دار آویخته شد و متحدانش هم پناهش ندادند. در همین هفته دولت انقلابی مادورو در وینزویلا مورد تهاجم امپریالیزم آمریکا قرار گرفت و یکی از مزدور های خود را آمریکا به حیث ریس جمهور معرفی کرد و می خواهد پول های دولت ملی را در اختیار این مزدور قرار بدهد. حالا اگر همین اشغالگری به نام آمریکا یک طرفه طالبان را به رسمیت شناخت و میلیارد ها دلار در اختیار شان قرار داد چه می کنید؟ نظر من این است باید روی پای خود ایستاد شد و آزادانه و مستقلانه تصمیم گرفت. در این صورت یک جنبش آزادی بخش حتا اگر شکست هم بخورد به هزار ناز و نعمت شرم آور و زیر بار استعمار می ارزد،و بهتر از یک پیروزی دروغین زیر فرمان استعمار است.
در عین حال آقای غنی و کرزی در موقعیتی نیستند که در برابر بادار خود نه بگویند.

>>>   مسئولان افغانستان منعکس کننده سطح فکر ونگرش مردم افغانستان است
متاسفانه ما مردم همیشه از مسئولین کشور انتظار معجزه داریم .ولی هیچگاه از خود نمی پرسیم این معجزه را باید در خود جستجو کنیم.
ما مقامات را مزدور خطاب میکنیم در خلی که خود از این مزدوران بدلیل وابستگی ویا جهل حمایت میکنیم وگویا در این کشور قحط الرجال است .
ما منصب داران را قوم پرست می نامیم .در حالی که خود بدلیل قومیت ونژاد از آنان حمایت میکنیم
حتی اگر بدترین جنایات را مرتکب شده باشند.
ما دولت را فاسد میگوییم در حالی که خود در پایین ترین سطح رشوه را به مقامات میدهیم تا کارمان زودتر حل شود .بعد ان را رندی وچالاکی می نامیم.
ووووووهزاران مورد دیگر .
وهیچگاه خود را مسئول نمی دانیم .
ومنتظر هستیم که دستی از غیب بیاید وکشور ما را اباد کند!!!!!!!؟؟؟

>>>   مردم حالا فهميده اند كه نه غني سيال بود و نه رقبايش، همه شان ريشه بيروني دارند، در فكر دزدي خود هستند و بس ، همه شان در هفده سال گذشته با اين پول فراوان براي ملت چه كرده اند؟ زنده گي عوام خرابتر، نرخ و نوا به دالر ، امنيت دركش نيست، و حالا هم آخرين چانس خود را ميازمايند، بر ما عوام الناس ضرور است كه بخاطر بقاي خود و حفظ ناموس خويش از صلح طرفداري نمائيم ، بلا در پشت و پس غني و عبدالله و اولاد ها و رقبايشان ، مزدوران و ايجنت هاي خارج هستند، براي ملت در حالت كنوني اولويت بقا و سلامت فاميل و عزت و عفت شان است ، در فكر چند خواننده و هنر مند غربي و يا صد چينل تلويزيون و غيره نيستند، كه بعض ها ادعاي آزادي و دستآورد هفده سال را دارند، مردمي كه نان نداشته باشند ، زن و مرد شان امن نداشته باشند، داشتن چند شفاخانه و چند مكتب خارجي و چند مغازه و لباس هاي خارجي كدام درد ما را دوا ميكند. صد ها هزار زن و طفل ما در كنار جاده ها دست فروشي ، خيرات و ... مي نمايند كه كرايه خانه را پوره كنيم .
رقباي غني هم مانند خودش زور ميزنند كه تجارت چور و غصب شان دوام كند و به يك قسمي مخالفت صلح شود كه بازار چور و عيش چند صد فاميل گرم بماند و بس .

>>>   Ariaie
صرف نظر از نتيجه مذاكرات و سرنوشت نظام كنونى، غنى احمدزى بايد برود. او مشروعيت نداشته و ندارد. يك نفر بى هويت و بى ريشه حق ندارد سرنوشت مردم افغانستان را بخاطر منافع شخصى خود به گروگان گيرد. غنى و كرزى مسؤول درجه يك وضعيت وخيم فعلى چالش هاى امروز ماست. در پهلوى انها، سياسيون ساده انديش، زر اندوز و معامله گر حوزه مقاومت و عدالت خواهان نيز شريك اين مصيبت اند. غنى و كرزى منحيث با صلاحيت ترين مقامات اين كشور در ١٨ سال گذشته فرصت طلايى دموكراتيك سازى ، باز سازى، نظام سازى، إصلاح جامعه و اقتصاد و ملت سازى را از مردم ما گرفتند و با تعقيب اجنداى ناپاك قومى مردم را به غم و مصيبت نشاندند . غنى شيونيست #استعفا كن و امروز استعفا كن!
اميد وارم كه هيچگاه براى اتمام فصل نا تمام غداران تاريخ ات فرصت پيدا نكنيد!


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است