چرا از تاريخ عبرت نمى گيريم؟
حكومت نامنهاد وحدت ملى كه با پا گذاشتن به آرا و انتخاب ملت، بر مبناى فيصله و تصميم يك فرد اجنبى متولد شد، بمحض تأسيس، قرارداد ننگين وابستگى هاى چند جانبه را با امريكا امضا نمود و در گرداب چاكرى بيگانه چنان فرو رفته كه حتى در گفتگو هاى داخلى هم محلى براى حضورش موجود نيست 
تاریخ انتشار:   ۱۶:۲۰    ۱۳۹۷/۱۰/۹ کد خبر: 156703 منبع: پرینت

حتماً اين جمله معروف را شنيده ايد: ملتهايى كه از تاريخ نمى آموزند، محكوم به تكرار وقايع تلخ گذشته شان اند. و ما مصداق كامل اين مقوله هستيم.

ششم ماه جدى روزيكه اتحاد جماهير شوروى با كشتن حفيظ الله امين، رژيم خلقى ها را ساقط نموده، ببرك كارمل، رهبر شاخه پرچم را سوار بر تانك هاى ارتش سرخ به اريكه قدرت رساند. بمعناى ديگر، شش جدى آغاز تجاوز نظامى ابرقدرت شوروى در كشور ماست كه تلفات بيشمار انسانى، خسارات هنگفت مادى و فروپاشى زيرساختهاى جامعه ما را در قبال داشت. و افغانستان را در بحران عميقى فرو برد كه تا امروز ادامه دارد و دورنماى روشنى براى آينده آن متصور نيست.

پرچمى هاى فركسيون كارمل معتقدند كه شش جدى سرآغاز مرحله نوين و تكاملى انقلاب ثور است. اما مجاهدين از اين مناسبت بعنوان روز سياه تجاوز خارجى در تاريخ افغانستان ياد مى كنند. براى من شش جدى، نقطه عطفى در تاريخ معاصر كشور ماست كه نميخواهم با حُب كمونيستان و بُغض مسلمانان به آن نگاه كنم، بلكه از آن بايد آموخت.

سوال اين است كه چرا ما از تاريخ نمى آموزيم؟
اگر از تجاوزات قبلى و ايستاده گى هاى ملت ما در برابر اجانب بگذريم. در تاريخ معاصر جهان، شايد افغانستان تنها كشور فقير و توسعه نيافته ايست، كه در اواخر جنگ سرد و آغاز جهانى شدن و در فاصله زمانى يك ربع قرن، شاهد تجاوز دو ابرقدرت شوروى و امريكا در خاك خويش است.

تا حال دلایل مختلفى براى اين حساسيت و جاذبه افغانستان و توجه قدرتها به آن ارایه شده. برخى موقعيت جئوپوليتيك افغانستان را مطرح نموده اند، بعضى معادن سرشار و دست نخورده افغانستان را عنوان كرده و عده ى هم بر خطرات ايكه از اين منطقه بمنافع كشور هاى بزرگ متصور بوده، اشاره نموده اند كه من كارى به آنها ندارم و از منظر فاكتور ها و عوامل داخلى به آن نگاه مى كنم.

چهل سال قبل، جريان روشنفكرى چپگرا با الهام از انديشه هاى ماركس، انگلس و لينين با يك كودتاى نظامى قدرت سياسى را بدست گرفتند كه در نتيجه شتابزده گى در تطبيق اصلاحات تيپ كمونيستى و مغاير شرايط عينى و ذهنى جامعه افغانى با واكنش تند عامه مردم مواجه شدند. رهبرى بى درايت و بى ريشه كمونيستى بجاى اصلاح خود، انعطاف در برابر مردم و رجوع به اراده ى ملى، به حاميان خارجى شان كه كاخ كرملين و پيمان نظامى وارسا بود، رو آوردند و ده سال تمام در ركاب اربابان خارجى شان، از كشتن مردم و ويرانى كشور دريغ نورزيدند. سرانجام محكوم ملت و مقهور باداران شان قرار گرفته از صحنه قدرت زدوده شدند. كارمل رهبر فكرى جريان چپ در آخرين روزهاى عمرش با ندامت از گذشته به دو نكته اساسى اشاره نمود كه: هيچ ملتى با اتكاء به بيگانه نميتواند به انكشاف و ترقى نايل آيد. پس بايد به اراده ملت رجوع نمود.

متعاقب آنها، جريان سياسى اسلامگرا كه در واكنش و تقابل با رژيم كمونيستى و تجاوز خارجى متولد، فربه و آبديده شده بود و سنگ رهايى خلق خدا و آزادى وطن را به سينه مى كوبيدند، رويكار آمدند و بقدرت رسيدند. اما با وابستگى خارجى و ناتوانى در ايجاد يك نظام قدرتمند مركزى، كشور به صحنه جنگهاى داخلى و تقابل قومى مبدل شد. اينها نيز بجاى انعطاف در برابر همديگر و رجوع به آرمانها و حمايت ملتى كه در ساليان دشوار جهاد و مقاومت آنها را پروريده بودند، سرانجام دست به دامن ابر قدرت يكه تاز و لجام گسيخته امريكا شدند تا با حضور نظامى و حمايت سياسى و اقتصادى اش آنها را مدد رساند. در اينبار كرزى سوار بر تانگهاى امريكايى و در ركاب سربازان ناتو و ايساف به ارگ رسيد. خوب بياد دارم كه در روزهاى اول حكومتش با طمطراق به خبرنگارى گفت كه من به سران قومى جنوب گفتم كه( امريكى در سره شته ) يعنى امريكا با من است. اما ديديم كه سرنوشت او هم مانند همتاى كمونيستش كارمل، جزء سرخورده گى، ذلت و حقارت چيز ديگرى نبود. دهنكجى هاى او در برابر اربابش تا هنوز ادامه دارد.

حكومت نامنهاد وحدت ملى نيز كه با پا گذاشتن به آرا و انتخاب ملت، بر مبناى فيصله و تصميم يك فرد اجنبى متولد شد، بمحض تأسيس، قرارداد ننگين وابستگى هاى چند جانبه را با ايالات متحده امريكا امضا نمود و روز تا روز در گرداب چاكرى بيگانه چنان فرو رفته مى رود كه حتى در گفتگو هاى داخلى هم محلى براى حضورش موجود نيست. بلكه اربابان امريكايى و پاكستانى اش تصميمگيرنده بر سرنوشت سرزمين و مردمش اند.

سوگمندانه تا هنوز كه هنوز است، سياست پيشگان افغانستان با واژه ى اراده ملى بيگانه و با مقوله وابسته گى خارجى مأنوس اند. راه رسيدن بقدرت و حاكميت را نه در رجوع به آراى ملت شان بلكه در جلب توجه كشور هاى خارجى مى بينند. در آستانه هر انتخاباتى، سياستمداران آماتور كشور ما خود را مثل عروسك هاى گچى پشت ويترين هاى مغازه ها به ليلام مى گذارند تا مشتريان خارجى روى شان قيمت گذارى كنند. ایتلافهاى سياسى يا در خارج از كشور تشكيل ميشود و يا توسط خارجى ها تركيب مى شوند. در حال حاضر هيچ فرد و جريان سياسى را نميتوان سراغ نمود كه وابستگى هاى مذهبى، ايديالوژيك، سياسى، استخباراتى و ساير ابعاد مترادف آنرا به كشور هاى منطقه و جهان نداشته باشد و جيره خوار و دستور بگير سفارت خانه هاى خارجى نباشند.

ماداميكه ما از رقابت روسيه و امريكا، ايران و عربستان، هند و پاكستان، تركيه و ازبكستان و و و تغذيه و تمويل مى شويم، آرزوى داشتن حكومت ملى خواب و خيال است. تا زمانيكه بوجى هاى دالر سپاه پاسداران ايران به كرزى مى رسد، بسته هاى پول سعودى به غنى گسيل مى شود، احمد ضياء خان با بكس پر از دالر در ميدانهاى هوايى دوبى افشاء ميشود، اسپنتا با فشار استخبارات المان دو سال را با سلب صلاحيت بوزارت خارجه ادامه مى دهد، دوستم با حمايت تركيه برائت مى گيرد و محقق مدافع منافع ايران در سوريه و حكمتيار سخنگوى آى اس آى در كابل است، نبايد اميد آزاده گى و استقلال را داشت. و تا هنگاميكه خانه هاى رهبران سياسى ما در اسلام آباد و تهران و استانبول و دهلى و دوبى است، همين آش و همين كاسه خواهد بود.

هرگاهى كه از وابستگى خارجى بريديم و به اراده ملت خود مراجعه نموديم، آنگاه است كه از تاريخ آموخته ايم و مسير درست را انتخاب نموده ايم.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
منصوری
تاریخ
نظرات بینندگان:

>>>   بدون شک که استقلالیت سیاسی و اقتصادی ،و عدم و آبستگی یگانه درچه است برای پیشرفت و ترفی در یک دولت . سال هاست که ما از جنگ رهایی پیدا نمی کنیم عمده ترین مانع پیشرفت همین وابستگی رهبران به دولت های خارجی است .
از پشتون ها مار هیچ انتظار حکومت داری را نداریم پشتون برای قدرت حاضر به هر نوع معامله هستند . یگانه. چیزی در پشتون ها کمبود است نداشتن حس استقلالیت است و یگانه حس که همیشه بیدار است ،. غلام بودن است

>>>   جناب منصوری عضو فعال مطبوعاتی و مغز متفکر شورای نظار که همرکاب حامد کرزی در کرسی های قدرت و بهره برداری از منابع سرشار کمک های استعماریون تکیه زدند ، خیلی مضطرب و پریشان بنظر میرسند.

>>>   از كل غلامان ياد كردي از غلامان پاكستان اصلا ياد نكردي مثل اينكه خلقي طالب نما باشي چطور؟


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است