سیاست استعمار حمایت از اقليت ها است!
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۲۹    ۱۳۹۷/۹/۲۲ کد خبر: 156439 منبع: پرینت

سياست هاي استعماري برمبناي حمايت از اقليت ها در كشورها بِنَا شده است تا در اين راستا دو هدف را دنبال كنند؛ يكي مظلوم نمايي أقليت ها و دفاع از آنها، ديگري و فاداري آنها به آمريكا يا به عبارتي اجبار ساختن شان در راستاي خدمت به منافع آمريكا.

اقوام غيرپشتون اشتباه نكنند آمريكا عاشق پشتونيست ها است بلكه لازم ميداند از وابستگي آن اقليت شوونيست در راستاي منافع خود استفاده كند.
چند دور انتخابات نمايشي تقلبي حمايت از كرزي و غني به همين علت بود تا كرزي و غني سربه فرمان استعمار گران باشند.

اين نوع سياست ها نه تنها در مورد أقليت فاشيست ها در كشور هاي مستعمره شان بلكه حتي در كشورهاي مستقل به اعمال فشار از راه هاي مختلف عليه ديگران نيز استفاده ميكنند تا كشورها را در شرايط لزوم تحت فشار قرار دهند مانند؛ تايوان در مقابل چين، چچني ها در مقابل روسيه،كردها در مقابل كشورهاي منطقه، كشمير در مقابل هند...

آنهايی كه به آزادي باور دارند اگرشجاعت كافي داشته باشند براي بدست آوردن حق خود تلاش كنند بدانند آمريكا هر گز خود را به مخاطره نخواهد انداخت بلكه سعي خواهد كرد تطبيق دهد خود را باآن نظام حاكم در كشور مانند دولت عراق، آمريكا عربستان قطر تلاش زيادي كردند تا نظام سياسي عراق را دگرگون كنند اما موفق نشدند آخر مجبور شدند بادولت عراق كنار بياند!

در انتخابات شرايطی وجود داشت كه عبدالله خود را برنده انتخابات إعلام ميكرد، آمريكا با آن ملت چكار ميكرد جز سازش؟
هرگز نيروهاي خود را خارج نميكرد، نه كمك ها را قطع ميكرد و نه شرايط خروج را داشت.
براي آمريكا منافع مردم اش مهم است نه شخص، قوم و ...
اما براي غني اوغانيت مهم است، براي عبدالله دريشي!!

گل امیری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
استعمار
اقلیت ها
نظرات بینندگان:

>>>   بزرگوار گل امیری
آيا پشتونهاى (با لقب هاى "افغان" ٬ "روهيله" و "پټان" و يا دراين هنگام "اقوام گمشده بنى اسرائيل") در کشور ساختگى افغان اکثريت اند؟
آيا پشتونهاى چندين لقبه پشتونهاى آنطرف مرزديورند را در جمله خود مى شمارند?
آيا حاکمان پشتونهاى چندين لقبه در هنگام قدرت دولتى خود در کدام سال سرشمارى سراسرى کرده است که آن شمارش به اساس تخمين و تقلب نبوده باشد.
شمارش تخمينى که به اساس پرسش همگانى نباشد در کشورافغان باطل است چون اين ابطال بازتاب دستکارى وتقلب است.
همين اکنون در پيوند به جمعيت فيصدى هاى ضدونقيض نفوسى حکمفرماست که بين 90درصد تا 40درصد قرار دارد.
حتى اکادمى علوم کشور فغان تعداد پشتون را تقريبا 70 درصد رقم زد بود. بويژه اکادميسيون هاى افغانشدگان از همه پشتونها متقلبتر اند.
اولين تقلب مبنى بر تخمين شمارش نفوس پشتونها با لقب افغان را باداران و بخصوص نام گذار کشور پشتون با لقب يهودى بودن "افغان" از نسل ساوول را الفنستون انجام داد.
بسیار جالب است که تخمين افغانها شمارش شده بود درحاليکه کشورى بنام "افغانستان" نبود، فقط کلمه "افغانستان" بود. در آغاز فقط کلمه يا نام است
بسیار جالب استآنچه در کتاب «سر مونت استوارت الفینستون» ژنرال و نايب شاه برتانينه درهند ، يکى از دو ژنرالان (سر جان مکلم) که مامورت تجزيه و تقسيم ايران و اساسگزار سنگ تهداب افغانستان استاندار و فرمانده درهند برتانيه - سفیر انگلستان در کابل - نامگذار افغانستان و نويسنده کتاب "گزارش سلطنت کابل" (ترجمه محمد آصف فکرت ) دلیل نامگذاری افغانستان را از جانب خود چنین افاده می کند: "افغانان نام عمومی برای کشور خویش ندارند"( 1 ) ولی گاهی نام فارسی افغانستان را بکار می گیرند[...] نامی که توسط ساکنان این سرزمین بر تمام کشور اطلاق می شود، خراسان است" نوشته شده است. او در صفحه 125 کتاب چاپ سال 1842 می نویسد که "افغان ها" نام عمومى برای کشور خود ندارند. در این کتاب، که به طور کلی کتاب نامگذاری افغانستان مشهور است. مونت استوارت الفینستون خراسان راافغانستان تبديل کرد همه مردم غیر پشتون را در کتاب اش فهرست شده اند. مانند تاجیک ، اوزبيک ، هزاره، ترکمن، قرقيز، بلوچ ، چهار ایماق....و حتى افغانها. سرشماری و آمار و نظرسنجی آماری به شیوه شرکت هند بریتانیا. مونت استوارت الفینستون پشتونان را بکلى فراموش نموده واين نفر پدر افغانستان است (1) : ملت های مختلفی که در سلطنت کابل زندگی می کنند، که مقدار جمعیت در مقیاس کمک حاکى اند:
افغانها: 4،300،000
بلوچها: 1،000،000
تاتارها ( تورکتباران) : 1،200،000 پارسيان :(از جمله تاجیک ها): 1،500،000
هنديان (کشميريان جتها و غیره): 5،700،000
قبایل مختلف: 300،000
مونت استوارت الفینستون: "گزارش سلطنت کابل" . بند يک 1842 لندن برگ 125 و 114
"پشتونان کجا شدند ????"

اززمان نامگذارى افغانستان تا امروز يعنى زمان نامگذار آن مونت استوارت الفنستون و دستنشاده اش شاه شجاع تقلب، فریب، دروغ، دستکاری، جعل و در جهل گذاشتن و در جهل نگهداشتن مردم، کاشتن تخمه نفرت و بى اعتمادى بين شهروندان با با اديان مذاهيب تبار و زبانهاى گوناگون و جدایی بین شهروندان برای استحکام قدرت حکومت در دست داشته، نيرنگ و قلدرى خصوصيات و ویژگی های حاکمان پشتون است. ظاهرا حاکمان پشتون این ویژگی ها را از استادان استعمارى خود آموخته اند. برای رویکردهای غير متعارف و غیر قابل قبول بالا، توسط فرماندهان پشتون، یعنی انگلیسی ها در هند، مورد استفاده قرار گرفته اند. حتى بخاطر قدرت سياسى برخى از افکار و آيده هاى متعارف و شايسته فرهنگى و اجتماعى خود را زيرپا نموده اند. بگونه نمونه برخى از موارد پشتوندارى را! دبيره [د] پارسى در پشتو دبيره [و] و [ر] [ل] است: پشتونوال= پشتوندار; پاسدار =پاسوال; شهردار= شاروال.
خاک فروشى (يعنى سرزمين فروشى) و همکارى با استعمارگران و از سوى همين استعمارگران واشغال گران به اريکه قدرت دولتى نصب شدن مغاير، مخالف، متضاد، متقابل و حتى برعکس پشتوندارى است شاه ستون هاى متعارف پشتوندارى اند. از زمان مونت استورات الفنستون نمونه خصوصيات استعمارى انگليس و شاه شجاع که همين انگليس به تخت شاهى کابل نشاند و حاکمان پشتون ديگر پرنسيپها واصلهاى پشتوندارى را زيرپا کردند. از مبارزان عليه استعمارگران واشغالگران خود حاکمان پشتونا شغالگران شدنداين زير پا کردن پشتوندارى درهنگام عبدالرحمان خان به شدت خود افزايش يافت.
بدين منوال در زمان شوروى واکنون در زمان اشغال امريکا همان خرک در همان درک درجريان است.

>>>   نویسندگان محترم !اگرچه در نظام دموکراسی ازادی بیان وجراید و رسانه ها آزاد است و هرکسی میتواند مطابق دلخواه خود هرچیزی را بنویسید اما این حقیقت را هم فراموش نکنیم که درهرمورد مشکوک وگمان بد نداشته باشیم.اگر ما همیشه به این عقیده باشیم که ما ازاقلیت های جامعه هستیم ما نمیتوانیم رشد کنیم ما نمیتوانیم به حقوق سیاسی ویا فرهنگی خودها برسیم چون ازاقلیت جامعه هستیم این برداشت کاملا دروغ وعاری از حقیقت است.شما میتوانید اقلیت های خیلی ضعیف را در دنیا میشناسید که درجامعه خود از اکثریت جامعه خیلی رشد و ترقی کرده اند و تقریبا ستون اقتصاد آن کشور بدست این اقلیت ها میباشد واز نظر علمی ودانش نیز در مقام بالای جامعه قرار گرفته اند.بهرصورت ترقی وپیشرفت جامعه مربوط به فعالیت خود مردم آن جامعه است وبس.

>>>   گل گفتی گل ...!
همین علت است که هزاره ها پیشرفت کردند.

>>>   اگر سیاست استعمار حمایت از اقلیت هاست پس چرا اقلیت هندوباوران از کشور حذف می شوند
اگر استعمار از اقلیت ها حمایت می کند پس چرا اقلیت یهود که روزگاری در افغانستان دو و دستگاه اقتصادی و تجارتی داشتند ، بصورت کامل از کشور برچیده شده و کتاب زندگی شان در افغانستان بسته شد!!!
نه ! چنین نیست آقای گل امیری
استعمار تمامی مردم یک کشور را زیر ستم می گیرد. با آمدن استعمار همه مردم صدمه می بینند و قربانی می شوند .
بر عکس سخن شما ، دولت ادعا دارد که مردم پشتو زبان اکثریت افغانستان را می سازند پس نباید از سوی استعمار حمایت شوند
آنچه در افغانستان می گذرد و آنچه امریکا در افغانستان عملی می کند نه با هدف منافع مردم افغانستان بلکه با هدف منافع پاکستان عملی می کند .
همه این قربانی ها و ویرانی ها در افغانستان برای استحکام بیشتر حکومت ملیشایی پاکستان است .
امریکا حاضر اسا در افغانستان شکست بخورد ولی هرگز حاضر نیست پاکستان و نیروی نظامی او را از دست بدهد
اخر می دانید چیست نیروی نظامی پاکستان از شمار محافظین درجه اول سلاح هسته وی امریکا در پاکستان است
این سلاح تهدیدی علیه چین ، روسیه ایران و دیگر کشور های منطقه می باشد

ممنون

>>>   سیاست یعنی برنامه ریزی و طرح راه حلهای مسالمت آمیز برای حل مشکلات کشور. ولی آنهایی که توان ارایهً راه حلهای سیاسی ندارند از روی عجز و ناتوانی سیاست را بی پدر و مادر...، تعریف می کنند و یا از روی جهل و نادانی عمله و آلت دست گشته و بدام و دامن بیگانگان می افتند.سیاست و سیاستمداری که هدف و برنامه اش ایجاد و تحقق حق حاکمیت ملّی(دموکراسی) و احترام به آزادی و قوانین حقوق بشر، تضمین صلح و دوستی و تاًمین منافع ملی و عدالت اجتماعی در کشور نباشد، دیر یا زود افشا و رسوا شده و دفع خواهد شد.
کسی که حق نشناسد چه جای شکوه از اوست *** ورا زفتنه و شر نیز احترازی نیست.
زبزم مرده دلان رمز راز عشق مجوی *** از آنگه مجمر خاموش را گدازی نیست. پیروز باد صلح و دوستی و اتّحاد مردم افغانستان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است