نظام فدرالی؛ مناسبترین نسخۀ حکومتداری
نظام فدرالیِ مردمی (دموکراتیک) است که تصمیمگیریِ آگاهانه و مسوولانه از کوچکترین واحد خانواده یعنی فرد؛ آغاز و تا رأس هِرم قدرت؛ در تمام تصمیمگیریهای دیگر شریک و در حقیقت؛ ناظر بر سرنوشت خویش می‌باشد 
تاریخ انتشار:   ۱۷:۰۷    ۱۳۹۷/۸/۱۵ کد خبر: 155757 منبع: پرینت

نظام فدرالی؛ مناسبترین نسخۀ حکومتداری عدالتمحور و دادگرایانه برای کشور چندقومی افغانستان است.

اگر دوره‌های امیر حبیب الله کلکانی، بخشی از هفت ثور و هشت ثور را از تاریخ دوصدسالۀ اخیر کشور خود جدا کنیم؛ بقیۀ این مدت؛ با استخدام مستقیم مزدورانِ خاینِ یک قوم؛ فرمان سیاست کشور ما در دست استعمار انگلیس بوده و اگر گهگاهی هم کسانی بیرون از خودفروختگان این قوم به مقامی گمارده شده‌اند؛ اغلب از بین خوشخدمتان و سرسپردگان به حاکمیت؛ آن هم به صورت سمبولیک و در پستهای غیرکلیدی و تشریفاتی بوده که برای بستن دهان مخالفان صورت گرفته و در حقیقت؛ از آنان به حیث عمله، مزدور و هیزم تنورِ استعمار و استبداد استفاده شده است.

از زمان شاهشجاع بدینسو گردانندۀ اصلیِ سیاستهای خارجی و حتا داخلی کشور ما انگلیس یا استعمار کهن و در این اواخر؛ استعمار نوین بوده که خاینان و میهنفروشانِ این قوم نه تنها بر سرزمین مشترک ما و اقوام دیگر؛ ظلمهای نابخشودنیی را روا داشته‌اند بلکه بر اقوامِ پشتونی که بیرون از محدودۀ قبایل خودشان بوده‌اند نیز؛ إِجحافها و تعدیهای نابخشودنیی روا داشته‌اند.

البته استبداد، تمامیتخواهی و نفی دیگران؛ خاصیت فطری و ذاتی قدرتهای متمرکز و مطلقه است زیرا مردم؛ در تعیین سرنوشت خویش هیچگونه سهم و اشتراکی ندارند؛ اما این را نیز باید به عنوان یک حقیقت اجتماعی پذیرفت که اگر زمانی در بستر تاریخ؛ این بختِ منفور و اهریمنی با تاجیکها، هزاره‌ها، ازبکها یا دیگران نیز یار می‌شد و با همین شرایط به قدرت می‌رسیدند؛ شکی نیست که آنان نیز با اقوامِ دیگر؛ همین معاملۀ به‌مثل را انجام می‌دادند.

آنچه را می‌توان به عنوان یک اصل پذیرفت؛ این است که فاشیزم، شیونیزم قومی و تمامیتخواهیِ مذهبی در ذات خویش منفور و ضدانسانی است و سرانجام به دیکتاتوری و نفی دیگران منتهی می‌شود؛ حالا چه این فاشیزم و تمامیتخواهی از نوع قومی آن یعنی پشتونی، تاجیکی، هزارگی، ازبکی باشد یا زبانی، مذهبی و امثال آن؛ فاشیزم فاشیزم است و محکوم.

نتیجه‌ای که می‌خواهیم از طرح این مطلب بگیریم این است که حاکمیتهای متمرکز و مطلقه در هیچ جامعۀ انسانیی نتوانسته اند؛ موجب حاکمیت مردم بر سرنوشت‌شان باشند؛ زیرا در چنین نظامهایی قدرت از حلقه‌های مشخص فرادست در بالا به پایینیها یا فرودستها إِعمال می‌شود و فرد؛ قربانیِ تصمیمگیریهای قدرتهای برتر و دیگری است که منافع خویش را بر منافع فرد؛ ترجیح می‌دهند.

در چنین جوامعی بهترین نظامی که می‌تواند ممثلِ حاکمیتِ فردفردِ جامعه باشد؛ نظام فدرالیِ مردمی (دموکراتیک) است که تصمیمگیریِ آگاهانه و مسوولانه از کوچکترین واحد خانواده یعنی فرد؛ آغاز و تا رأس هِرم قدرت؛ در تمام تصمیمگیریهای دیگر شریک و در حقیقت؛ ناظر بر سرنوشت خویش می‌باشد.

فضل الله زرکوب


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
زرکوب
فدرالی
نظرات بینندگان:

>>>   Najib Salam
به نظر من باید یک آرایش و صف بندی جدید از شخصیت های دانشمند ، عدالتخواه، نیک نام ، جنبش های جوانان ، شخصیت های مستقل ، محور های عدالت پسند برای صف آرایی علیه فاشیست هاو کارتل های مافیای سیاسی و اقتصادی به وجود آید و کاندیدای مستقل در ریاست جمهوری از این آدرس نامزد شود ، اگر من توان داشتم ، شخصیت های چون لطیف پدرام ، دکتر مهدی ، منصور ، ایوبی ، رهبران جنبش روشنای ، جنبش رستاخیز ، شخصیت های سیاسی و نظامی و همه ی آنهای که دل شان برای عدالت اجتماعی می تپد را بدون تبعیض و چسپیدن به گرایش های آیدیالوژیک گرد هم جمع می کردم و جدا از دو گروه آزمون شده و مخرب به مبارزه می پرداختم . هنوز هم دیر نشده است برای چنین امر ی هر کی توان دارد ابتکار عمل را در دست گیرد و میدان را به دزدان و فاشیست ها خالی نگذارید . رقابت کردن در مقابل این دو گروه بد نام خود یک قیام و یک پیروزی است .

>>>   هر زمانیکه ...فساد جنگ سالاران راهزن از صحنه خارج شدند آنزمان ممکن فدرالیزم خوب باشد چون همین فعلغا در پاکستانئ هم فدرالی است وپاکستان نهد تجزیه شد نه هم از نقشه روئی زمین محو شدبلکه بیشتر وحدت شان بهم نزدیک شد طوریکه حالا هر پشتون پاکستان به اردو صحبت میکند وبه افتخار خودرا پاکستانی معرفی میکندواز افغانستان ونامش ننگ دارند وریشخند میزنند که حق بجانب هم هستند،
حالا کسانیکه بطرفداری از حکومت غیر متمرکز حرف میزنند هدف شان صرف منافع آزمندانه شخصی شان است نه مردم ،
ر

>>>   من با این نظر جناب نوسینده موافق هستم که دشمن اصلی داخلی ما در تاریخ افغانها شوونیزم - فاشیزم و افراطیت مذهبی بوده .و بهترین فرزندان صادق به منافع علیای ملی قربانی همین پدیده های شوم تاریخی شده اند .
از امان الله خان گرفته تا داوود خان و نجیب و امثال هم .
حتی معلم انجنیر داکتر و حقوق دان را بنام مذهب قبیله و قوم و زبان سر بریدند .که تنها یک قوم این کار را نکرده بلکه عده یی از عناصر وحشی و ددمنش تمامی اقوام این جنایات را مرتکب شده اند وما شاهد ان در این سه دهه هستیم لا اقل .
حال برای این ملت و بخصوص نسل جوان ما لازم است تا بیداری تمدنی و وجایب همشهری بودن خود را برجسته ساخته نگذارند که تیکه دادران قوم مذهب و قبیله زمینه های توسعه و انکشاف این وطن را بگیرند و بر جغرافیای این مملکت معامله کنند و...

>>>   Amirzada II
چرا ائتلاف معاون صاحبان شمال به بن بست رسیده است؟

به نظر می رسد ائتلاف بزرگ ملی بعد از چندین روز مهمانی ها با مصارف گزاف، غذاهای لذیذ و رایزنی های نفس گیر به بن بست رسیده است.
واقعیت این است که ائتلاف از مجموعه اضداد ها و جریانات آشتی ناپذیر تشکیل شد. مهمترین وجه مشترک آنها نارضایتی از حکومت در تحت رهبری غنی است.
دو جریان اساسی و متضاد وارد بازی در ائتلاف شدند: یکی "شمالی تلوالی" معروف به " معاون صاحبان" جهادی شمال. دوم، "جنوبی تلوالی" معروف به" ولس مشران تکنوکرات"
خواست اصلی، "ولس مشران تکنوکرات" یک چیز است و آن انتخاب دو معاون صاحبان بی صلاحیت از میان متقاضیان بی شمار شمالی تلوالی.
اما معاون صاحبان شمال دو خواست دارند:
۱) تغییر نظام ریاستی متمر کز به نظام نا متمرکز و قبولی جایگاه نخست وزیری و انتخابی شدن والی ها.
۲) بجای دو معاون برای جلالت مآب ولسمشر سه معاون صاحب خادم.
اما ولس مشران مغرور با هر دو خواست معاون صاحبان مخالفت کردند. چرا؟
واقعیت این است که این دو خواست معاون صاحبان برای ولسمشران خود کشی سیاسی است. آنها حاضر نیستند که ماشین قدرت مطلقه شانرا که با چرخ مالی، سیاسی و نظامی ناتو و تروریزم قبیلوی در گردش است بخاطر گل روی چند نفر معاون صاحبان شمال تقسیم کنند. زیرا در نهایت مثل انتخابات های قبلی معاون صاحبان شمال به قدرت ولشمشران زانو می زنند.
واقعیت اینست که ولسمشران امتیاز ۵ چیز را با توجه به توازن قدرت میان شمال و جنوب و ناتوانی و ضعف شمال هر گز با کسی معامله نمی کنند.
۱) ولسمشری حق میراثی جنوبی تلوالی است و بس.
۲)نظام متمرکز بهترین ابزار سلطه طلبی جنوبی تلوالی است.
۳) افغانیت سلطه هویتی جنوبی تلوالی است.
۴)معاونیت شمالی تلوالی برای آنها سیستم برده داری نوین در عصر حاضر است.
۵) برنامه عمل حاکمیت آنها مانیفست دویمه سقاوی به عنوان بهترین نقشه راه تبهکاری در عصر حاضر است.
تصادفی نیست که ولسمشران خواست های معاون صاحبان شمال را رده نموده یکی بعد از دیگری ائتلاف را ترک می گویند.
در نتیجه معاون صاحبان شمال با دو چالش مواجه شده اند:
نخست اینکه بی ولسمشر شدند. نمی دانند از کجا ولس مشر پیدا کنند.
دوم اینکه ائتلاف شان بخاطر حضور ولسمشران جنوبی ائتلاف بزرگ و ملی نامیده میشد. حالا نه ملی هستند و نه بزرگ. صرف خالص ائتلاف شمالی تلوالی باقی ماندند.
تجارب انتخابات ۲۰۱۴ نشان می دهد که یک تعداد معاون صاحبان مثل دوستم و ضیا مسعود ائتلاف را ترک کردند یکی بحیث معاون اول غنی و دیگری بحیث معاون اول زلمی رسول شدند و متباقی به مار آستین بیعت کردند.
حالا هم عین سناریو در حال تکرار شدن است صرف با یک تفاوت که هیچ ولسمشری نمی تواند جنرال دوستم را به دلایل پرونده ایشچی از ترس جامعه جهانی بحیث معاون انتخاب کنند. اگر انتخاب هم کنند توسط کمیسیون رسیدگی به شکایات انتخاباتی و کمیته های حقوق بشر رد صلاحیت می شود. اما او برای مقام معاونیت پسر و یا دختر خود را وارد بازی کرده است.
چانس استاد عطا و استاد محقق بحیث معاون شدن در قوی ترین تکت انتخاباتی سال ۲۰۱۹ ریاست جمهوری افغانستان از دیگران بیشتر است. اما راز این چانس را در آینده افشا می کنم.

>>>   دوستان ارجمند درود بر شما .
از دید من حقیر یگانه شخصیت دانشمند ، کاردان ، بادرایت ، عدالتخواه و با برنامه عمل مشخص و کاری که میتواند برای امروز تا اندازه یی کشور ما ازین بن بست سیاسی برهاند داکتر عبداللطیف پدرام است . اگر ایشان خود را کاندید مقام ریاست جمهوری کنند ، رسالت میهنی هر جوان آزاده و رسالتمند ازبیک ، هزاره ، پشتون ، تاجیک و دیگر اقوام است که ازین شخصیت تابو شکن پشتیبانی کنند . تنها اراده محکم و تصمیم توانمند شما جوانان عزیز و وارسته می تواند جلو یکه تازی های زورمندان ، معامله گران زر دوست و تیکه داران قومی و مذهبی را بگیرد . گرچی باور کامل به پیروزی شان در شرایط اختناق سیاسی و نبود استقلال سیاسی در حلقه یی ابهام است ، باز هم خیزش فکری و تصمیم عملی شما جوانان عزیز گرز محکمی به دژ ضحاکان بی آزرم تمامیت خواه و فرمانروایان ریشدارخواهد بود .
منصور بدری

>>>   Reza
درود برشما!
واقعآ دربين كسانى كه تا حال نامى از كانديد شدن ايشان برده شده هيچ كدام شان به اندازه جناب پدرام جسور و قاطع ديده نميشود.
ديدگاه تان را ستوده و تائيد مينمايم.

>>>   فدرالیزم به مثابه تباهی کشور بوده و هرگز به آن اجازه داده نخواهد شد. در کشور های که مرکزیت قوی وجود نداشته باشد، فدرالیزم کارآیی نداشته و نسخه بی معنی و پیشکش شده توسط دشمنان افغانستان بوده که مطرح کننده گان برده و جاسوس بیگانه بوده و جای شان سقر میباشد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است