آیا عبدالله شانسی در ریاست جمهوری آینده دارد؟
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۵۶    ۱۳۹۷/۷/۴ کد خبر: 154905 منبع: پرینت

از عمر حکومت وحدت ملی کم‌تر از یک‌سال باقی مانده است. از همین حالا یارگیری‌های سیاسی غرض تشکیل تیم‌های انتخاباتی آغاز شده است. هر چند مدعیان نامزدی ریاست جمهوری تعدادشان کم نیست اما چهره‌های جدی این ماراتن نفس‌گیر را از همین حالا می‌توان حدس زد. در این میان داکتر عبدالله، دکتر اشرف غنی، محمدحنیف اتمر، محمدیونس قانونی و محمدعمر داوودزی را می‌توان به عنوان چهره‌های جدی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو مد نظر داشت. کرکترهایی چون عطامحمد نور، اسدالله خالد و رحمت‌الله نبیل فرصت چندانی برای بخت‌آزمایی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو را به دلایل مشخصی نخواهند داشت.

حلقه‌های نزدیک به عطا محمد نور همواره از نامزدی او به عنوان معاون نخست یکی از نامزدان مطرح (به گمان اغلب حنیف اتمر) صحبت می‌کنند که در یکی از مصاحبه‌ها آقای نور خودش نیز به این امر به نحوی صحه گذاشته است. هر گاه فرض را بر این بگذاریم که پنج فرد اولی از جمله نامزدان مطرح ریاست جمهوری افغانستان باشند، پرسش مهم این خواهد بود که کدام یکی از آنان شانس بیش‌تری برای رفتن به ارگ را دارند؟ حکومت وحدت ملی که پس از جنجال‌های انتخابات ۲۰۱۴ از ترکیب دو تیم پیش‌تاز ساخته شد، در حقیقت امر به صورت انحصاری در اختیار تیم تحول و تداوم قرار گرفت. سیاست‌های انحصارگرایانه آقای غنی نه تنها شامل حال تیم اصلاحات و هم‌گرایی به عنوان شریک قدرت گردید، بلکه به گذشت زمان مهره‌های نزدیک به اشرف غنی را از هم پاشاند که مهم‌ترین مثال آن استعفای اتمر و اکلیل حکیمی است. دکتر اشرف غنی به جامعه متکثر افغانستان هیچ گونه وقعی نگذاشت و در حدی که برایش ممکن بود انحصار قدرت را در حلقه گروه تباری خود خلاصه کرد. مناسبات غنی با معاون نخستش برهم خورد و نقش سرور دانش در ترکیب تیم تحول و تداوم بیش‌تر سمبولیک پنداشته می‌شود.

سنت سیاسی در افغانستان طوری بوده است که دور دوم انتخابات در محور قدرت خلاصه می‌شود. حالا هر گاه فرض را بر این بگذاریم که از بین دکتر اشرف غنی و داکتر عبدالله یکی از آن‌ها رییس جمهور بعدی افغانستان باشد، این قلم به این باور است که داکتر عبدالله بیشتر از دکتر اشرف غنی زمینه‌ی کامیابی و رفتن به ارگ ریاست جمهوری را دارا است. دلایلی که صاحب این قلم را به این نتیجه رسانیده است، قرار ذیل است:

۱- مشروعیت بین‌المللی.
حکومت وحدت ملی در حقیقت امر، نسخه امریکایی‌ها است. امریکایی‌ها از گذشته تا به حال تأکید بر اتحاد هر دو تیم داشتند و دارند. واقع‌بینانه نخواهد بود اگر فکر شود که سیاست‌های انحصارگرایانه دکتر اشرف غنی که مسبب اکثریت ناکامی‌های موجود است از دید و چشم خارجی‌ها، به ویژه امریکایی‌ها به دور مانده باشند. بر همین اساس است که شایعه‌ی عدم موافقت خارجی‌ها بر دور بعدی ریاست جمهوری اشرف غنی زمانی گرم‌تر شد که رییس جمهور امریکا برای دومین بار از ملاقات با اشرف غنی سرباز زد. این در حالی است که وزیر خارجه‌ی پیشین امریکا که در حقیقت معمار حکومت وحدت ملی است، در کتاب خود از عبدالله به شایستگی یاد کرده و او را نسبت به اشرف غنی فردی اصلح می‌پندارد. نه تنها امریکاییان بلکه اروپایی‌ها نیز همواره از داکتر عبدالله به عنوان فرد مناسب‌تر از اشرف غنی یاد کرده و او را چهره مناسب‌تری می‌پندارند.

۲- کارآمدی منطقه‌ای.
یکی از مشکلات افغانستان به ویژه پس از سال ۲۰۰۹، برهم خوردن اجماع کشورهای منطقه در رابطه به افغانستان است. امریکاییان و در کل جامعه جهانی به این امر واقف هستند و بدون شک در انتخابات آینده روی کسی حساب خواهند کرد که نقطه‌ی اجماع منطقه‌ای نسبت به افغانستان باشد. هر گاه داکتر عبدالله و دکتر اشرف غنی با هم مقایسه شوند، بدون شک داکتر عبدالله به مراتب منطقه‌پذیری دارد. این امر البته در مورد پاکستان صدق نمی‌کند و پاکستانی‌ها اشرف غنی را نسبت به عبدالله ترجیح می‌دهند، اما این مساله به خودی خود نقطه قوت داکتر عبدالله در بعد سیاست داخلی خواهد بود و هم‌چنان با گزینش و چینش هوشمند مهره‌های تیمی قابل رفع است.

۳- عاری از فساد.
از سال ۲۰۰۱ به این طرف، فساد اداری و مالی پاشنه آشیل سیاست‌مداران افغانستان حساب می‌شود. شاید داکتر عبدالله یگانه سیاست‌مدار افغانستان است که از گذشته تا حال حتا ادعای فساد اداری و مالی در موردش وجود ندارد. زمانی که افغانستان بدل به ایستگاه پول‌های کلان بین‌المللی بود، داکتر عبدالله به عنوان کارگزار سیاست خارجی افغانستان بدون این که پرونده و یا حتا ادعایی در موردش وجود داشته باشد وزارت خارجه را واگذار کرد. در کمپاین انتخاباتی سال ۲۰۱۴ یکی از مواردی که به عنوان نقطه ضعف تیم اصلاحات و هم‌گرایی برشمرده می‌شد عبارت از موجودیت مهره‌های فاسد در ترکیب آن تیم بود. اما با گذشت چهار سال از عمر حکومت وحدت ملی، این پله به نفع داکتر عبدالله تغییر کرده و به دور از احتمال نیست که فساد، معامله با فساد و فاسدپروری در انتخابات ۲۰۱۹ دامن‌گیر تیم دکتر غنی باشد.

۴- امکانات دولتی.
بدون شک امکانات دولتی در انتخابات افغانستان به کار بسته خواهد شد. حامد کرزی با استفاده از امکانات دولتی توانست تا اشرف غنی را به عنوان نامزد برتر ریاست جمهوری معرفی کند. هر چند ورق انتخابات طور دیگری برگشت و تقلب‌های انتخاباتی مانع برنامه‌های کرزی شد اما با آن هم نقش امکانات دولتی در پیروزی اشرف غنی را نمی‌توان نادیده گرفت. در انتخابات ۲۰۱۹ نیز امکانات دولتی توسط نامزدان به کار بسته خواهد شد و داکتر عبدالله حداقل نصف امکانات دولتی را در اختیار دارد. وزیر داخله، رییس ستاد ارتش، معاونیت نخست امنیت ملی، نصف کمیسیون انتخابات و شکایات انتخاباتی در اختیار داکتر عبدالله قرار دارد. حالا هر گاه قرار بر استفاده از امکانات دولتی باشد، بدون شک داکتر عبدالله بخش کلانی از این امکانات را در اختیار دارد که در صورت استفاده نکردن از آن امکانات حداقل جلو سوء استفاده رقبای انتخاباتی خود را خواهد گرفت.

۵- نمایندگی قومی.
قومیت عصر تعیین کننده در سیاست افغانستان است. داکتر عبدالله از پدر پشتون درانی و مادر تاجیک پنجشیری زاده شده است. عبدالله به لحاظ فرهنگ و سبک زندگی یک تاجیک به تمام معنا و به لحاظ نسب پدری پشتون است. این ویژگی در هیچ یک از نامزدان ریاست جمهوری وجود ندارد. تاجیکانی که عبدالله را پشتون و پشتون‌هایی که او را تاجیک قلمداد می‌کنند در حقیقت امر از سر حسادت است، زیرا هر دو طرف می‌دانند که آب به هاون می‌کوبند. از این لحاظ می‌توان داکتر عبدالله را برترین چهره‌ی انتخاباتی سال ۲۰۱۹ در نظر داشت.

۶- حوزه‌ی جهاد و مقاومت.
در حوزه جهاد و مقاومت شاید یگانه رقیب برتر داکتر عبدالله محمدیونس قانونی باشد. اما با در نظر داشتن دلایل بالا و زمینه‌داشتن داکتر عبدالله برای برد انتخابات، بدون شک بخش قابل ملاحظه‌ای از مجاهدین و مقاومت‌گران در کنار داکتر عبدالله قرار خواهند گرفت. در این شکی نیست که تعداد زیادی از مجاهدین و مقاومت‌ گران از عبدالله رنجیده‌اند اما عقلانیت سیاسی ایجاب می‌کند که یکبار دیگر داکتر عبدالله از آن حوزه نمایندگی کند. این امر باید در اثر تجدید پیمان میان داکتر عبدالله و همراهان سابقش احیا شود. به عنوان مثال برای عطامحمد نور همراهی مجدد داکتر عبدالله به مراتب آبرومندانه‌تر و سودآورتر از معاونیت آقای اتمر خواهد بود. مذاکره و مفاهمه مجاهدین با داکتر عبدالله و کنارآمدن‌شان مهم‌ترین کاری است که دو طرف باید انجام دهند. داکتر عبدالله زمینه‌ی کلانی برای برد انتخابات دارد و مجاهدین نباید بخت‌شان را در سبدهای دیگر به آزمایش بگیرند.

سید باقر سجادی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
عبدالله
ریاست جمهوری
نظرات بینندگان:

>>>   .....کلان در آغیل را فراموش کردی.
گلبدین چه خواهد کرد؟
خودش را انتخاب میکند،پسرش را انتخاب میکند و با یک تیم از تاجک ها و هزاره ها و ازبک ها و پشتون ها جور میکند.
آیا او را اجازه شرکت در انتخابات میدهند؟
یک چیز واضح است.اگر امریکا در افغانستان گلبدین را رییس جمهور کند و یا با طالبان صلح کند،فامیل های شهدای بازدهم سپتامبر و فامیل های شهدای سربازان امریکایی در افغانستان،در مقابل قصر سفید مظاهرات را به راه خواهند انداخت که بعد از شهادت هزاران امریکایی و مصارف تریلیون دالر مالیه دهندگان امریکایی،آخر قاتلان ما در افغانستان به قدرت رسیدند؟

>>>   فکر نکنم به غیر از پشتونها اجازه حکومت کردن بدهد

>>>   نخیر به هیچ صورت بخاطریکه قبلا شعار میداد که اگررئیس جمهورنشوم جوی های خون را جاری میکنم
اگرعمیق فکرکنید درمقابلش یکنفر بود ازخون یکنفر نمیتوان جوی های خون را جاری ساخت پس منظورایشان شاید قتل عام بود

>>>   نه هرگز ندارد نه ع دارد نه کدام پنشیری دیگر ،

>>>   دلايل نا قانع كننده و خوشبينانه!! مكر خوشبينى كسى را به رياست جمهوري نمى رساند!! اكر عبدلله فساد نكرده به كفته خودت مكر ديكر نقاط ضعف دارد كه او را از شخص اول دولت معظول مى دارد مثلى ضعف اخلاق.... كه بر همه برملا و روشن هست!!

>>>   نخیر!

>>>   یک تحلیل کاملآ بیجا و بی مورد وبه دور از حقیقت ویک تحلیل بازاری که هرگز به حقایق و واقعیت های عینی جامعه ما سازگاری ندارد
سلامت خان از ناروی

>>>   آفرین سیدباقر خیلی منطقی فرمودی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است