| تاریخ انتشار: ۰۷:۲۱ ۱۳۹۷/۶/۳۰ | کد خبر: 154774 | منبع: |
پرینت
 |
|
حسین را نمیشناسم!
ولی گویا حاجی سر کوچه خوب او را میشناخت
که موقع رسیدن هیأت محله پایین فریاد میزد محکمتر طبل بزنید!
حسین را نمیشناسم!
ولی شاید نشانی اش را از ان مرد میانسالی که در صف چنان با عشق زنجیر میزند
ولی مدتهاست که از پدر پیرش که در خانه ی سالمندان است خبر ندارد گرفتم
حسین را نمیشناسم!
ولی به نظرم خیلی مقامش بالاست که عده ای بی انکه نماز بخوانند برایش بر سر و سینه میزنند
حسین را نمیشناسم!
دنبال کسی میگشتم تا از حسین برایم بگوید
ولی بوی قیمه ی ظهر عاشورا حسابی هوش و هواس همه را به هم میریخت!
حسین را نمیشناسم!
ولی دختر همسایه ام را میشناسم که دهه ی محرم را دوست دارد
چقدر این چند روز آزادانه میپرد
حسین را نمیشناسم!
ولی حسینیه های چراغانی را خوب میشناسم!
اینجا همه فقط نام حسین را میدانند نه راهش را…
راه حسین!
راه عشق است!
مهربانی!
مهرورزی!
دستگیری از نیازمند!
و کمک به مظلوم ….
واااای که حالا
فرزند از پدر
برادر از خواهر
خواهر از برادر
و همسایه از همسایه خبر نداره!
مگر حسین (رض) نه فرمود!
هرکس گره اى از مشکلات مؤمنى باز کند
و مشکلش را برطرف نماید
خداوند متعال مشکلات دنیا و آخرت او را اصلاح مى نماید
و اینکه
بینش ، عقل و درک انسان تکمیل نمى گردد
مگر آن که أهل حقّ و صداقت باشد
و از حقایق تبعیّت و پیروى کند
پس وااااای برما… حسین را نمیشناسیم!
ولی حسینی ها را خوب می شناسیم!
بیدارید!!!؟؟؟
صبور یوسفی
>>> من خودم به این گفته حسین عمل کردم.
فاطمه مشکلی داشت و نمیتوانست گره خود را باز کند.
من به او کمک کردم و گره او را باز کردم و برایش کار خیر انجام دادم.
او بعد از کار خیر،در حق من دعا کرد که خداوند در آخرت جور های جنتی زیادتر نصیب ات گرداند و بطرف خانه خود روان شد.
مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است