تمام سکوها و ابزارهای جهت دهنده و اعمال کننده قدرت بصورت نامشروع در اختیار و انحصار اشرف غنی و دار و دسته‌ی فاشیستی اش می‌باشد از همینرو غنی چهار سال تکروی کرده است و استبداد رای به اجرا گذاشته است و به هیچ جناح و هیچ نهاد و مرجعی اهمیت نداده و حرمت باقی نگذاشته است اما این همه به این دلیل نیست که وضع غنی خوب است و روزگار وفق مرادش می‌گردد.

این نیز بخشی از واقعیت امر است که توان و تدبیرهای اشرف غنی برای ابقای سلطه‌ای هژمونیک تحلیل رفته است. چه اشرف غنی در پایان یک دور حکمرانی فاقد مشروعیت در کشور حالا بیشتر از هرکسی دیگر می‌داند که تقلا برای ابقای سلطه‌ی هژمونیک راه بجایی نمی‌برد و راه به ترکستان واسکت انتحاری است و بس.

برای همین دیری است که خواب اشرف غنی پریشان است. کابوس سقوط حکمروایی نامشروع، خواب و خیالش را بهم زده است آنچنان که هر بار دهان باز می‌کند هذیان، عقده، عصبیت و چرند بیرون می‌دهد.

در تازه ترین مورد گذشته از اینکه غنی گفته است "از شنیدن خبر کشته شدن جنگجویان طالب قلبش می‌شکند" ترس و کابوس ذهنی اش از احتمال سقوط را نیز فاش کرده است. اخیرا از طلوع‌ نیوز شنیدم که از [اگر و احتمال سقوط] گفت اما لحن گفتار، رتم صدا و ژست آشفته‌ی سر و صورتش کابوس خانه کرده در ذهن پریشانش را داد می زد و فاش می‌کرد.

اینکه غنی از [اگر سقوط] گپ می‌زند امر ساده و اتفاقی نیست چون واقعیت انکار ناپذیر دیگر این است که پس از استعفا "مرد مشکوک" و جدا شدن راه غنی و اتمر کار بجایی رسیده است که دیگر ارگ ریاست جمهوری نیز تحت مدیریت است. اگر نیاز شد در این مورد بعدا گپ خواهم زد.

حالا وقتی دیدم غنی از یک اگر بسیار معنی دار در قبال سقوط گپ می‌زند یکبار دیگر حلقات تاثیرگذار در پیرامون غنی در ارگ ریاست جمهوری را مرور کردم. آدم‌ها و نامهای بسیار را تک به تک مرور کردم و مرور کردم و مرور کردم. دیدم واقعیت امر این است که [جز گروه مخکشان اغیار در گلخانه نیست] چه حکمرانی نامشروع غنی سقوط کند چه سقوط نکند واقعیت انکارناپذیر این است که ارگ ریاست جمهوری به کام یک حلقه‌ی فاشیستی و تمامیتخواه سقوط کرده است و این سقوط بالاخره به سقوط و متلاشی شدن یک حمکرانی نامشروع و تمامیتخواه منجر شدنی است.

کاکا غنی خواسته باشد یا نخواسته باشد حالا اگر قرار است این وضعیت نیمه بند و نامشروع به سقوط و فروپاشی کامل منجر نشود تنها راهکار و راه چاره این است که از خر لجاجت پایین شود. اذعان کند لجاجت برای ابقای سلطه هژمونیک راه به جایی نمی‌برد و قبول کند که برای نجات و سلامت افغانستان راهی جز [توسل به مشروعیت و شهروندی] باقی نمانده است.

افغانستان از آن مراحل گذشته است که مخکش‌بازی نتیجه بدهد.

آصف آشنا

>>>   آشنا جان فاشیست کسانی بودند که اگرکسی قروت را کروت میگفت بلا درنگ آنرامیکشتند مگر دروقت اشرف غنی هرکس میتواند که قروت بگوید ویا کورت کسی کارش ندارد بجز ازهمان فاشستان وقت قروت که حالا هم درهمان خواب وخیال هستند ومتاسفانه ازدست شان چیزی برنمیآید چرا مردم بآنها نیست وآنها درامتحان نزد مردم ناکام وروی سیاه شده اند بیغم باش

>>>   نظر دهنده اول
دل شما هم جم باشد که این نظام نیم بند فاشیستی که تنها یک قوم قدرت را قبضه کرده و پول های بیت المال را به فایده یک قوم خاص چور چپاول میکند سقوط و نابودی اش حتمی است. چرا که امریکا به هیچ کدام نوکر خود رحم نکرده است.

>>>   نه تنها قروت را کروت میگویند بلکه قندهار یا قندوز راهم کندهار و کندوز میگویند و مثل خر خودشان را انتحار و انفجار میدهند و در هر کنج مخکشک های چهارپای خود را نصب کرده اند و تو حتی اگر دانشگاه بگویی تو را نوکر بیگانه میخوانند۰

>>>   اگر دانشگاه گفته شود و علیه آن تعصب و حساسیت نشان داده شود آن چه؟

>>>   آشنا جان فاشیست کسانی بودند که اگرکسی قروت را کروت میگفت بلا درنگ آنرامیکشتند مگر دروقت اشرف غنی هرکس میتواند که قروت بگوید ویا کورت کسی کارش ندارد بجز ازهمان فاشستان وقت قروت که حالا هم درهمان خواب وخیال هستند ومتاسفانه ازدست شان چیزی برنمیآید چرا مردم بآنها نیست وآنها درامتحان نزد مردم ناکام وروی سیاه شده اند بیغم باش

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است