جناب اشرف غنی و عبدالله!
كدام شهر سالم مانده كه آن را آتش بزنيد؟ كدام پايگاه و قرارگاه مانده كه آن را تسليم دشمن كنيد؟ كدام مكتب و عبادتگاه مانده که آن را منفجر كنيد؟ كدام جوان عجل نرسيده مانده است كه آن را دفن كنيد؟ شما از جان ضعيف و جيب خالی اين ملت مظلوم چه می خواهيد؟ هر چی بوده است تمام شده است...

آيا از روزگار خونين مردمتان لذت می بريد يا نمی بينيد چه اتفاقات تلخی در كشور می افتد؟ برخيزيد از پنجره قصر ارگ و سپيدار به سرزمين رنگين شده خونين نگاهی كنيد شايد وجدان هايتان كه روزگاری است در خانه بی وجدان ها خوابيده است بيدار شود.

جناب غنی و عبدالله!
بيایيد كشور را خانه خودتان و ملت را خانواده خود بپنداريد آيا فرزندانتان شكنجه و قتل عام شوند باز هم با صدای بلند می خنديد؟ آيا با قاتلان آنها صلح می كنيد و آنها را می بخشيد و قتل فرزندان خود را فراموش می كنيد؟

گناهی نداريد شما رهبر بودن را نمی دانيد زیرا شما را مردم انتخاب نكرده اند!

گل امیری

>>>   انقلاب پشتون ها
میتوانیم تصور کنیم که مسئولیت انقلاب در درجه اول به دوش خود پشتون ها است. انقلاب البته طبقاتی. که روند آن در کنار انقلابات قومی و دینی و وغیره، به پیش میرود... آهسته و پیوسته.
پشتون ها مشکلات فراوان دارند. از عقب ماندگی تا بی امنیتی و از بی عدالتی تا بدنامی... برپا شدن پشتون ها میتواند هزار دلیل داشته باشد.
ولی یک چیز مانع آن میشود. و آن اوپورتونیسم شغالی است. در حال حاضر سران پشتون مملکت را غارت میکنند و از این غارت گری کمی هم به مردمان پشتون میرسد. اگر انقلاب کنند، این مزیت را از دست میدهند. به همین دلیل از سران خود، بخصوص در برابر بیگانیگان پشتیبانی اوپورتونیستانه میکنند.
ولی روند در حرکت است و درجه حرارت در ارتقا. یک مرحله ای میرسد که هزار دلیل انقلابی بالای یک دلیل اوپورتونیستی غالب میشود و آن زمان پشتون ها، یعنی ملت پشتون، علیه سران خود، یعنی حکمرانان فاسد و ظالم انقلاب میکنند.

ولی البته به این سادگی هم نیست و این روند شرط های فراوان دارد. شرط اول اینکه الترناتیو وجود داشته باشد. یعنی بعد از سرنگون کردن حکومت، کسانی دیگری بیایند که قادر باشند حکومت داری کنند و بعد از سرنگون کردن فساد، کسانی بیایند که فاسد نباشند.
شرط دوم دید اجتماعی مردم است که باید وسعت علمی و خیالی پیدا کند
شرط سوم همکاری اقوام دیگر در این انقلاب است
شرط چهار و پنجم و ششم و هفتم و هشتم ...

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است