آتش بسی که جنگ عظیم نابودی است
آتش بس دوم پس از کشتار دور اول که می تواند تکرار قدرت نمایی طالب باشد، در اصل جنگ حکومت است برای نسل کشی قومیت های غیرپشتون و از میان بردن رهبران قومی و سیاسی 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۰۶    ۱۳۹۷/۵/۲۹ کد خبر: 153968 منبع: پرینت

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)،سه ماه آتش بس که رییس جمهور بدون پیش شرط پیشکش طالبان کرده است در حالی که دور اول نتیجه ای جز حمله ولایت قندوز و انفجار و کشتار پایتخت نداشت، کدام هدف ارگ و خواست امریکا را در بازی گرفتن صلح دنبال می کند؟

اشرف غنی در مدت چهارسال ریاست جمهوری برای رسیدن به توافق با طالبان و از میان بردن جزایر قدرت از هیچ تلاشی فروگذار نبود: مناطق امن به مراکز قدرت نمایی تروریستان بدل شد، پایتخت در انتحار و حمله های مذهبی فرو رفت و رهبران قومی و سیاسی هر کدام به روشی منزوی و تهی از اختیار شده اند.

و هرچند نظام حاکم توانست با معامله و تهدید، تمامی رهبران قومی را محدود و کنترل کند اما برای رسیدن به افغانستان پشتونیزم جز قتل عام مردم و ناامنی های گسترده نیازمند حضور نیروی افراط گر همچون طالبان است تا دیگر اقوام حتی در سر خیال ابراز وجود نیز نداشته باشند.

برکناری عطا از ولایت بلخ، تبعید و سپس بازگرداندن جنرال دوستم از افغانستان، انزوای محقق و محبوس کردن عبدالله در سپیدار تمامی در جهت رسیدن به قدرتی تک قومی بود اما همچنان خطر اتحاد اقوام و تهدیدِ حکومت باقی است که برای محار آن نیازمند استراتژی دیگر است: آتش بس با طالبان.

هرچند نتیجه آتش بس دور اول برای مردم جز مصیب، جنگ و کشتار چیزی به همراه نداشت اما حکومت از آن منفعت های بسیار برد، از سرکوب کردن قدرتمندان و مردم قومیت هزاره در ولایت غزنی که طی دو دهه اخیر رشد سیاسی و اجتماعی چشمگیری داشته اند تا تهدید باقی اقوام در دیگر مناطق که در برابر قدرت ارگ همچنان عرض اندام می کنند.

طالبان که تنها سه روز از پیشنهاد آتش بس عید فطر را پذیرفتند پس از دهه ها جنگ و کشتار به میان مردمی آمدند که در هراس از دشمن، روزنه امید به صلح را در کوتاه ترین زمان در حمله و انتحاری تروریستان از دست دادند و در حالی که دور دوم از جانب رییس جمهور آنهم به مدت طولانی سه ماه بدون واکنش از سوی طالبان اعلام شده است باید گفت که برای هر دو سوی معامله منافع کلان دارد و برای باقی قومیت ها، نابودی.

اشرف غنی برای رسیدن به توهم افغانستان پشتونیزم در تکرار سلطنت امان الله خان و گرفتن انتقام سقوط داکتر نجیب چنان در تنفر قومی از اقوام غیرپشتون به سر می برد که تاب تحمل قدرت موازی با حکومت خود را ندارد و به همین منظور، استانکزی و اتمر در حد و اندازه رییس جمهور عمل می کنند و از عطا و دوستم گرفته تا خلیلی و اسماعیل خان تهی از اختیار شده اند.

جدای از عدم سیاستمداری و خیانت های به تکرار این رهبران که به جای حمایت از مردم و اتحاد، جذب حکومت و قدرت رهبران پشتون می شوند و همواره ناکام می مانند، اینبار با تهدید جدی روبه رو شده اند زیرا هم مناطق تحت حاکمیت خود را از دست داده اند و در میان شهرها بدون لشکر نظامی و قدرت سیاسی محبوس شده اند و هم طالبان با ابزار آتش بس در کنار حمایت همه جانبه حکومت به استراتژیک ترین مناطق رفت و آمد خواهند کرد تا در فرصت طلایی، حمله های شوم خود را به نیت ویرانی و سقوط عملی کنند.

حکومت در ابتدا، قدرت را از رهبران قومی و سیاسی گرفت، مردم را در میانه جنگ و ناامنی رها کرد تا در بی اعتمادی ها چنان ضعیف که مجبور به پذیرش طالبان به عنوان طرف قدرتمند صلح و جنگ شوند و از جانب دیگر، بنا به استراتژی امریکا و حامیان عرب، برنامه صلح آلوده به طالب را اجرا کند.

در این میان، رهبران قومی و سیاسی فریفته قدرت و مقام با خلع سلاح در ابتدای دوران جدید و بدل شدن به عروسک های خیمه شب بازی کرزی و غنی اولین گام به سوی نابودی را برداشتند و اکنون در مقام های تهی از اختیار خود اذعان می کنند که توان مقابله با حکومت را ندارند و مردم خود فکری برای حفظ امنیت کنند.

مردمی که چهل سال قربانی حکومت ها، رهبران، تروریستان و قدرت های خارجی بودند از کدام قدرت و سلاحی برخوردار هستند که در برابر طالب و ارگ حافظ امنیت خود باشند؟ مگر خیزش مردمی که در میرزاولنگ رخ داد به فجیع ترین شکل ممکن به دست تروریستان در همکاری حکومت از میان نرفت.

دور دوم آتش بس در حالی که با خون و کشتار دور اول از سوی حکومت آغاز شده و می تواند تکرار قدرت نمایی طالب باشد در اصل جنگ حکومت است برای نسل کشی قومیت های غیرپشتون و از میان بردن رهبران قومی و سیاسی تا دیگر هیچ مانعی بر سر راه افغانستان پشتونیزم نباشد.

کد (18)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طالبان
آتش بس
نظرات بینندگان:

>>>   آتش اشرف غنی فرصتی است که به طالبان برای اکمالات نظمامی و جابجایی نیروهای آنان در مناطق مختلف داده می شد. طالبان از این فرص استفاده بهینه می کنند و به دلخواه خود در کمال امنیت وارد شهرها شده و با کمک خود دولتیان نیروهاش از گوشه ای به گوشه دیگر انتقال داده و هیچ مانعی در این راه برای آنان وجود نخواهد داشت. آتش بس عیذ فطر همه چیز را با تجربه نشان داد و این بار فرصتی بیشتری تحت عنوان آتش بس به طالبان داده می شود تا از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال افغانستان با کمال آرامش به نقل و انتقالات خود بپردازند. این نوع آتش بس در فرهنگ غنی معنا دارد و الا آتش به معنای این است که در جبهات جنگ علیه همدیگر آتش باری نکنند و تا مدت مقرر علیه همدیگر نجنگند نه اینکه به دشمن اجازه داده شود وارد شهرها شده و به نقل وانتقال نیروهاو مهمات نظامی شان بپردازند.

>>>   اسراف نکردن ولیعهد خادمین حرمیت شریفین :
نیویورک تایمز نیز در گزارشی نوشته که محمد بن سلمان اخیرا یکی از آثار نقاشی داوینچی، نقاش مشهور ایتالیایی را به ارزش ۴۵۰ میلیون دالر، یک کشتی لوکس تفریحی به ارزش ۵۰۰ میلیون دالر و یک کاخ بزرگ را در فرانسه به ارزش ۳۰۰ میلیون دالر خریداری کرده است. همچنین گفته شده که وی دو خانه در لندن و یک مجتمع نیز در سواحل جنوبی اسپانیا دارد.

>>>   بلي ، پول هاي خريداري جناب وليعهد سعودي را همين اكنون حجاج أفغاني. ر حدود بيشتر از هفتاد پنج مليون دالر نقدأ تقديم كردند، همين پول را امروز به مصارف أوليه بهبود زندگي مردم اگر مصرف ميكرديم چه صوابي داشت ؟
…………مفلس در نميماند
مهاجر كابلي

>>>   سوال من اين است كه بالاخره از اين جنك سر در كم و بى نتيجه اى كه أمريكا در بإطلاق أفغانستان به رآه انداخته جه نتيجه اى جز كشتار إنسانها برايش خواهد داشت.زيرا اكر أمريكا بخواهد در يك هفته در أفغانستان صلح مى ايد و نه با اين اوازه هاى دروغ و عوام فريبانه .

>>>   اسلم سلیم
می خواهید دین و مذهب غنی را بدانید ؟
دین غنی ، اوغان است !
مذهب غنی فاشیزم اوغانی !
کتاب غنی دویمه سقاوی !
دویمه سقاوی را خوب فرا گرفته و برای تطبیق آن علیه غیر اوغانها از هیچ گونه توطئه و وسایل نامشروع قتل وکشتارجمعی و سوختاندن و زمین سوزی هم دریغ نمی کند و خط به خط درپی تحقق آن است .

>>>   Abdul Hai Khurasani
استراتیژی متضاد منطقه‌یی مسکو و واشنگتن و استفاده ابزاری از باند تروریست طالبان.
طالبان امروز به دو گروه عمده تقسیم شده اند و هردو به عنوان ابزار درجهت اهداف راهبردی کشور های منطقه و ابرقدرت‌ها عمل می نمایند.
گروه الف
با آمریکا وارد مذاکره شده اند و در راستای اهداف راهبردی واشنگتن و کشور های متحد منطقه یی آن مانند؛ عربستان سعودی، امارات و پاکستان عمل می نمایند.
گروه ب
به محور مسکو- تهران - پکن هر روز نزدیکتر می شوند و بخصوص در راستای اهداف راهبردی مسکو- تهران عمل می نمایند.
دراین میان ارگ هر روز به گروه الف نزدیکتر می گردد و به صورت طبیعی باعث انسجام و تحریک گروه ب می شود.
واقعیت امر این است که هر دو گروه دشمن مردم افغانستان و در خدمت سازمان های استخباراتی کشورهای خارجی قرار دارند.
سیاستمداران داخلی نیز در دو محور فوق قابل تعریف و طبقه بندی هستند، محور مسکو روی حامدکرزی و محور واشنگتن روی اشرف غنی حساب باز کرده اند.
در واقع عملکرد گروه های الف و ب طالبان به نوعی با فعالیت های سیاسی شخصیت ها و احزاب هماهنگی دارد.
جلسه صلح مسکو این مرزبندی طالبان را روشن‌تر می کند.
جای تاسف این است که رهبری نهاد های نظامی و امنیتی ظرفیت مدیریت جنگ و کنترول همزمان هر دو گروه طالبان را ندارند.
اما سوال بزرگ‌تر و راهبردی تر این می باشد که ما در کجای معادله قرار داریم ؟

>>>   Farid Nasrat
ایکاش بزرگان ما ....از تاریخ و جغرافیای خود آگاهی می داشتند ، از گذشت زمان تجربه گرفته دوست را از دشمن تشخیص کرده میتوانستند تا این هیولای فاشیست بالای ما حاکم نمی شد.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است