استقلال با تناقض‌گویی در گفتار، تضاد در عمل
اگر تصور می‌کنیم که افغانستان اشغال شده است در قدم نخست اکثریت مردم مقصر هستند که وقتی دیدند رهبرانشان زمینه اشغال را فراهم کردند باز هم بخاطر تعلقات قومی، منطقه‌ای، زبانی و مذهبی به دنباله‌روی از آنان ادامه دادند 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۹    ۱۳۹۷/۵/۲۸ کد خبر: 153936 منبع: پرینت

امروز 28 اسد، نودونهمین سالروز (به اصطلاح) استقلال افغانستان است. این مناسبت باعث گردید که موضوع اشغال افغانستان به میان بیاید و چنین وانمود شود که گویا این کشور در حال حاضر اشغال شده است.

اینکه واقعا افغانستان اشغال گردیده یا خیر بحث پیچیده حقوقی و سیاسی بوده که در روابط بین‌ الملل مورد بحث قرار می‌گیرد و نگارنده قصد ندارد به آن ورود پیدا کند در اینجا فرض را بر این می‌گیریم که اکنون افغانستان توسط ده‌ها کشور خارجی اشغال شده است و استقلال ندارد. اگر چنین موضوعی حقیقت داشته باشد در قدم نخست دولت افغانستان یک اداره دست‌نشانده اشغالگران بوده که هرگونه همکاری با چنین دولتی همکاری با اشغالگران است.

در اینصورت افرادی اعم از ارتش، پولیس و سایر کارمندان دولتی که در 17 سال گذشته جانشان را از دست داده‌اند نه برای کشور بلکه برای اشغالگران و تداوم اشغالگری بوده است. اگر به این باوریم که افغانستان یک کشور استعمار شده است و مردم آن استثمار شده‌اند پس چرا پای صندوق‌های رای حاضر می‌شویم؟ مگر غیر از این است که حضور مردم در انتخابات باعث تقویت پایه‌های حاکمیت و ارتقای جایگاه دولت‌ها در عرصه بین‌الملل می‌شود؟

مگر این ما نبودیم که برای آمدن خارجی‌ها ذوق‌ زده شدیم و هورا کشیدیم؟ فکر می‌کنید که اکنون در حال لبیک‌گویی به خارجی‌ها نیستیم؟ اگر نیستیم چرا مثل «گاندی» شیوه «عدم همکاری» و مبارزه منفی منهای خشونت را با خارجی‌ها و دولت دست‌نشانده آن‌ها شروع نمی‌کنیم؟ اگر منظور از اشغال خواندن افغانستان فراهم کردن زمینه مبارزه مسلحانه است پس چرا با طالبان همکاری نمی‌کنیم که آنان نیز هدف از جاری کردن جوی خون را آزادی افغانستان از اشغالگران می‌دانند.

سخن آخر اینکه اکنون ما دچار تضاد و پارادوکس در عمل و تناقض گویی در گفتار شده‌ایم. از یکطرف افغانستان را اشغال شده می‌دانیم اما از طرف دیگر مستقیم یا غیرمستقیم با خارجی‌ها و دولت تحت حمایت آنها همکاری می‌کنیم. «خلیلی»، «دانش»، «محقق»، «صلاح‌الدین ربانی»، «عطامحمد نور»، «سیاف»، «دوستم» و ده‌ها تن دیگر که سنگ دوستی‌ شان را به سینه می‌زنیم آیا در کنار دولت نیستند؟

شما یک نفر از رهبران و سیاستمداران افغانستان را نشان دهید که مستقیم و یا غیرمستقیم از امکانات دولتی و خارجی استفاده نکنند. می‌دانید بودجه ریاست جمهوری، پارلمان و سنای افغانستان که برای تشکیل آن پای صندوق‌های رای حاضر شدید از کجا پرداخت می‌شود؟ می‌دانید حقوق و معاشات ارتش و پولیس افغانستان از کجا تامین می‌شود؟ می‌دانم که همه را می‌دانید.

اگر تصور می‌کنیم که افغانستان اشغال شده است در قدم نخست اکثریت مردم این کشور مقصر هستند که وقتی دیدند رهبرانشان زمینه اشغال را فراهم کردند باز هم بخاطر تعلقات قومی، منطقه‌ای، زبانی و مذهبی به دنباله‌روی از آنان ادامه دادند.

به قول معروف؛ از ماست که بر ماست.

محمد مرادی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اشغال افغانستان
استقلال
بیگانگان
مردم
نظرات بینندگان:

>>>   استقلال افغانستان=اسارت خراسانیان

>>>   Badry
کسانی که زیاد لاف استقلال می زنند لطفا این سه برگه تاریخ غبار (افغانستان در مسیر تاریخ ) را بخوانند که مکتوبی است از امان الله خان به دفتر ویسرای هند بریطانوی و ننگ نامه راولپندی که سردار علی احمد خان نماینده فوق العاده شاه در مذاکرات بین الدولتین آنرا دستخط نموده است .

>>>   این پیامم به شوونیست های قبیله نیست ، به کسانی است که بیشتر از شوونیست ها غازی عاق پدر دوست شده استقلال طلبی می کنند.

>>>   امان الله «غازى دورغين » فردى كه ناسيوناليزم كور اوغانى در زمانش تيوريزه شد و پروژه ى فاشيستى ناقلين در شمال را روى دست گرفته و عملى كرد، در زمان او اصطلاح زبان « اوغانى» در تقابل سنجيده شده با زبان پارسى به وسيله ى طرزى مطرح شد و سر آغاز دشمنى با زبان پارسى از همان روزگار شكل گرفت. همه ى طرح هاى مدنى او تقليد از اتا ترك بود بدون آن كه براى آن بستر هاى اجتماعى را مد نظر گرفته باشد . او در إخر عمرش هم در روسپى خانه هاى ايتاليا جان داد.
انگليس ها و روس ها در آن زمان توافق كردند تا سر حد امپراتورى شان را مشخص كنند و پذيرش اعلان استقلال از سوى انگليس ها هم در همين راستا بود و رنه شاه بچه ى چون امان الله نه با انگليس جنگيده است و نه هم درخور لقب دروغين غازى است ، او شاه زاده ى عياشى بيش نبود.
پشتون ها مردمان با استعداد در دادن القاب دروغين چون بابا ، انا و غازى اند و تاريخ را پر از اين القاب بى مايه كرده اند. جالب آن است كه پشتون هاى افراطى ، امروز از امان الله تنها ميراث افراطييت پشتونى اش را افتخار مى دانند نه آن ريفروم هاى او را، افراطى هاى قبيله گرا با اخلاق دوگانه به ريفورم هاى امان الله مى بينند. اى كاش اينها از امان الله تقليد مى كردند و زن شان را آدم مى دانستند ، اينش بد ، اما وقتى سر زمين هاى ديگران را به پشتون ها داد اينش خوب. اين برخورد نشان مى دهد كه قهرمان سازى امان الله نه براى ارزش هاى مدنى زمان او بود بل براى ريفورم هاى برترى طلبانه او در مقابل ساير اقوام به خصوص تاجيكان بود.

>>>   Haroon Mutaref
خيلی متاسفم بر حال این دولت و رسانه‌های بی‌تفاوت و بی‌احساس!
ام‌روز باید روز سوم عزای عمومی می‌بود. حکومت فاسد به‌جای این‌که در پیوند به کشته و زخمی شدنِ صدها انسان بی‌‌گناه در غزنی، دشت‌برچی، غورماچ و... ماتم ملی اعلام می‌کرد، برعکس جشن پای‌کوبی برپا کرده و شهر را از تکه‌های رنگ‌رنگه پوشانیده‌اند. هنوز خون فرزندان مردم شهر غزنی نه‌خشکیده و گورهای‌شان تازه است. هنوز سرد‌خانه‌های ۴۰۰ بستر پر است از نعش فرزندان صدیق وطن که جان‌های شرین‌شان‌را قربانی مردش کرده، هنوز آموزش‌گاه «موعود» در دشت‌برچی بوی خون می‌دهد و تکه‌ پاره‌های کودکان معصومِ هزاره در در و دیوار نقش دارند. شمع‌های شام غریبان هنوز خاموش نشده، اما حکومتی‌ها قه‌قه می‌خندند و رسانهٔ طلوع جشن و اتن موکشال‌هارا راه انداخته است. نمی‌دانم چه‌وقت حسِ همدیگر پذیری و درد مشترک پیدا می‌کنیم. بپذیریم که قتل عام هزاره‌ها هنوز کسی را تکان نمی‌دهد. بپذیریم که اقوام درین ماتم‌کده در جزیره‌های جدا افتاده زنده‌گی می‌کنند. ملت، پرچم ملی، وحدت ملی، جغرافیای مشترک، استقلال، ارزش‌های ملی و ... ، قصه‌های مفتی بیش نیست.
من شرمنده‌ای مادران و خانواده‌‌های‌ هستم که عزیران‌شان تکه و پاره شده و کودکان و جوانان‌شان طعمهٔ حملات وحشیانهٔ تروریزم شده‌اند.
#هارون_معترف

>>>   Bahrom Khorosoni
کشوریکه مسولش بابا و پدرکشته اش غازی حساب شود ، چه فکر میکنید که این چه نوع کشوری پر ازگند وکثافت خواهد بود.؟؟؟!!!
درهیچ قاموسی انسانی چنین چیزی موجود نیست ، تنها درقاموس" افغانیت واسلامیت ".

>>>   Baten Omid
شرم باد بر کسانیکه روز استقلال را تجلیل میکنند، اما در ولایات شان با پول کلدار داد و ستد دارند.
نه استقلال داریم نه آزادی. تجلیل استقلال را بگذارید در وقت مناسبش.

>>>   Sultani
در یک ولایت بیرق را به پول کلدار میخرند تا استقلال را تجلیل کنند.

>>>   استقلال در افغانستان یعنی پذیرش بردگی آمریکا و تمام کشورهای استعماری! استقلال در افغانستان یعنی نابودی تمدن و فرهنگ خراسان قدیم! استقلال در افغانستان یعنی سلب حاکمیت از مردم! استقلال درافغانستان یعنی دراز کردن دست گدایی به آمریکا و اسرائیل و سایر قدرتهای استعماری! استقلال افغانستان یعنی حفظ کشور توسط نیروهای خارجی و دشمنان کشور! استقلال در افغانستان یعنی حاکمیت حکومت فاشیستی! استقلال افغانستان یعنی آواره شدن مردم بی پناه کشور به تمام کشورهای دنیا و تلف شدن آنان در دریاها و راه ها! استقلال افغانستان یعنی حاکمیت مافیای بین المللی در این کشور! استقلال افغانستان یعنی کشتار و قتل عامهای ظالمانه! استقلال افغانستان یعنی تقویت و حمایت از تروریستها و آدم کشان! استقلال افغانستان یعنی دزدی و چپاول توسط زورمندان! استقلال افغانستان یعنی خواری و ذلت مردم افغانستان! و... امروز سردمداران کشور برای این امور جشن گرفته و شادمانی می کنند.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است