سلطان محمود غزنوی در آتش غزنی می سوزد
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۱۲    ۱۳۹۷/۵/۲۰ کد خبر: 153596 منبع: پرینت

امروز زمانیکه غزنی مظلوم یکی از گهواره های تمدنی خراسان بزرگ و پایتخت دوست داشتنی سلطان محمود غزنوی در آتش وحشیان قرن بیست و یکم می سوزد صدای گریه از میان آتش قبر سلطان محمود نیز بلند می شود که می گوید: پشیمانم از اینکه وحشیان را مسلمان ساختم و در پایتخت زیبای خود مسکن و محبت دادم.

سلطان محمود غزنوی را مجله تایم در شماره ویژه Millennium هزاره سوم در سال 2000 در میان مهمترین شخصیت های هزاره دوم بزرگترین امپراطور قرن یازدهم میلادی نام داده بود در مجله مذکور به دستاوردهای او از جمله فتوحات و غارت هند و مسلمان ساختن هندوها و قبایل اطراف کوه های سلیمان اشاره شده بود.

واقعیت این است که در تاریخ جعلی افغانستان نقش سلطان محمود در مورد مسلمان ساختن قبایل اطراف کوه های سلیمان معلومات کافی داده نشده است. این در حالی بود که پیش از سلطان محمود خراسان فاقد قبایل پشتون بود و کسی به نام پشتون وجود نداشت. نام افغان را فارس ها سر زبان ها انداختند و در قرن 19 در اوج بازی بزرگ نام افغانستان را بجای خراسان اختراع کردند.

غزنی زمانی مرکز اقتدار خراسان بزرگ و عروس شهرها شهرت داشت و یکی از گهواره های تمدنی منطقه به حساب می آمد پایتخت امپراطوری زبان فارسی، دانشمندان، هنرمندان، اخترشناسان، عارفان و شاعران بزرگ بود اما با تاسف امروز به جهنم روی زمین تبدیل شده است.

می گویند در زمان سلطان محمود آیسکریم فراوان بود و "لت های" سلطان در زیر هر درخت و خوان بزرگ او آیسکریم می خوردند و هیچ کس بخاطر آیسکریم شهر خود را نمی سوختاند ولی امروز در سده بیست و یکم غزنی مظلوم بدست اولاده آنانی می سوزد که زمانی پدرانشان را سلطان محمود مسلمان ساخته بود و برایشان عزت و پناه داده بود.

امروز زمانیکه شهر زیبای غزنی توسط وحشیان قرن بیست و یکم می سوزد متفکر تبهکار ارگ با بی بی گل لبنانی در ارگ نشسته و آیسکریم پاکستانی نوش جان می کنند و سوختن یکی از گهواره های تمدنی منطقه را با جیغ زدن و خنده های قهقه جشن می گیرند.

هارون امیرزاده


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
غزنی
آتش جنگ
نظرات بینندگان:

>>>   طاهرپشتون
هارون جان سلطان محمود ترک بود و فوج اش هم پشتون ها بودند. بلی تاجک ها برایشان شعر میسرودند و رقص و آهنگ. امروز هم تاجکها فقط همان کار را کرده میتوانند و بس. همین حالا هم در غزنی قدرت بدست پشتون ها و هزاره ها است و تاجکها فقط شعر میسرایند و مضمون مینویسند (مانند خودت). البته به زبان دری که حالا آنرا دری هم نمینامند و آنرا مال ایران میگویند (یعنی فارسی). با این نام این زبان هم آهسته آهسته گلم اش از افغانستان جمع میشود.

>>>   بيبين که دوران عبدالرحمان خانى با وحدت ع و غ به پايان نرسيده بلکه از زمان سلطنت آن دست نشانده انگليس تا امروز رژيم حاکمان پشتون بلاتر وپليدتر شده است فقط فرق در آن است که مناطق غير پشتون ها نه تنهااز سوى حاکمان افغان بلکه از سوى برادران ناراضى شان پاکسازى مى شود. عبداله در غم کم شدن سرخى سپيده اش عجب به غيرپشتونان خيانت کرد.
حتى در زمان خوناشام عبدالرحمان خان قاتل عام تا زمان محمدزايى غير پشتونان هويت خودشان راداشتند.
اکنون هويت پشتون زير اسم کاذب شان لقب افغان تحميل مى شود.
غزنی يکى از پايتخت ايران زمين ويکى از مراکز خراسان بزرگ بود. شاهنامه فردوسى با چارصد شاعر ودانشمندان فلات ايران در هر طرف مشهور شد.
استوره هاى پيشدادى از بلخ وسمنگان از زابل و کابل اصفهان و همدان گرديز و بلوچيستان دماوند و البرز هرات و مشهد کرمان و لمغان (لغمان امروزى) کهندژ و بگرام و بغلان و بغداد از سرزمين رستم تا کاوه آهنگر در زير درفش کاويانى و کمانرستم بزرگ بود سرزمين پارثى و پارتى و پارسى وهمه زبانهاى هندوايران وتوران
پروردگارا هندو ايران و توران (خورشيد در درفشهاى شان بود واست نگاه کن به درفش هندوستان وبه درفش ممالک آسياى ميانه وايران و حتى در زمان امان اله ) را آباد کن نام افغان از ستان ما ناکام کن
درى را در نظم ادبيات پارسى کوتاه کن
نام زبان پارسى را جاودان کن
حاکمان افغان را آن سوى مرزها به جايگاه شاوول باباى افغانه بابلى شش ميليون در فلسطين اشغالى وهفت ميليون در امريکا اوساما بر وزن اوباما وبى بى گل يا ايالات متحده پرتاب کن

>>>   خدایا! غزنی دودش برآمد. شهر غزنی پایتخت مرکز اسلامی وفرهنگی افغانستان وجهان نامگذاری شده است لذا تخریب این شهر به هراشکال ازنظر شرعی وعرفی خیانت آشکار به ولایت باستانی و فرهنگی غزنی میباشد.ولایت غزنی عالمان،سلاطین و مورخین مشهوردرطول تاریخ این ولایت باستانی افغانستان داشته اند مانند البیرونی،حکیم سنایی غزنوی،پادشاهان سلسله غزنویان وغوریان ومورخ مشهور کشور فیض محمد کاتب وامثالهم که هرگز فراموش نمیشوند.غزنی مرکز تولید اجناس قیمتی ازجمله پوستین های باکیفیت خیلی عالی و ظروف مسی دیگ وانواع چلم ها وانواع البسه های پشمی گوسفند و بز مانند دستکش،جوراب،جرسی،کرتی وپطلون شالی وبالاکوت وهم فرش های پشمی مانند گلیم،نمد وقالین که بعضی های شان در خارج از افغانستان نیز صادر میگردد.علاوه بران‌ انواع میوه جات تر وخشک در صادرات کشور نیز دولت قابل توجه داشته اند ودرعواید دولت سهم بسزایی دارند.این ولایت ازنظرعلمی وفرهنگی نیز خیلی درحال رشد و ترقی هستند طوریکه بیشترین مکاتب لیسه های دولتی ومراکزتعلیات عالی را در خود جاه داده اند.آثار تاریخی چند صد ساله منارهای تاریخی غزنی نیز مرکز توجه فرهنگی وآثار تاریخی درغزنی موجود است .لذا با نهایت تاسف که این خصوصیات و دارایی های خیلی ارزنده و مفید این ولایت در جنگ های بیفایده نیست و نابود گردند. دولت باید تلاش کنند که صلح و آشتی ملی درجامعه و ولایت غزنی باهر قیمت وهزینه که باشدحکمفرما گردد.اکثر ولسوالیهای ولایت غزنی صلح حکمفرماهستند با آنهم راه گیری وگروگان گیری دراکثر راه های مواصلاتی این ولایت تا هنوز دیده میشود.هرجنگ چه داخلی باشد و چه خارجی باشد پایانش صلح وآشتی است جنگ های اول ودوم جهانی وجنگهای دیگری مانند جنگ ویتنام وباقی جنگ های پارتیزانی وداخلی سرانجامش به صلح وآشتی منجر گردیده اند.لذا بهتر است که هرچه زودتر صلح درجامعه جنگ زده افغانستان با شرکت و رهبری سیاست مداران داخلی و همکاران بین المللی حل و فصل گردد.خداوند متعال مردم شریف غزنی را ازین ناامنی و هرج و مرج داخلی برای همیشه نجات دهد وصلح وآرامش در جامعه افغانستان هرچه زودتر حاکم گردد.انشالله وتعالی ومن الله التوفیق.
الحاج انجنیر عبدالرشید ناصری از آسترالیا

>>>   جواب طاهر پشتون او بچه جان اگر توانستی فقط یک سند بیاوری در خراسان زمین پشتون قبل از سیصد سال پیش تاریخی داشته است من خود از تاجیک بودن پشیمان شده و پشتون میشوم! دروغ گویی کار خوب نیست پیشنهاد دارم برایت تاریخ را از منابع اصیل عربی فارسی و رومی ترجمه پهلوی و سانسکریت بخوانی تا دریالی این جعل سازی تاریخ پشتونی دروغ است که در کله خام هیچ کس فرو نرود آن موقع که حکیم ابوالقاسم فردوسی هزار سال پیش تاریخ ما را نبشته کرد تو و اجدادت پشت کوه های سلیمان تشریف داشتید یا هم در بلاد هندوستان بودید فردوسی در شاهنامه بیش از هزار مرتبه نام خراسان و ایران زمین را برگرفته است که قسمت عمده ساحات و شهرهای آن در جغرافیه ما بوده است سنایی غزنوی شاعر قرن ۴ و رودکی سمرقندی خاقانی شروانی و فرخی سیستانی ظهیر فاریابی با افتخار خود را خراسانی نام کرده بودند سنایی غزنوی و فرخی سیستانی در مدح سلطان محمود وی را بشهنشاه ایران زمین ستایش کرده اند رودکی هم با نام شاه خراسان و ایران بر امیر اسماعیل سامانی نام گرفته است
امیرخان هروی

>>>   طاهر پشتون
جواب به برادران تاجک
برادران این همه اشخاصیکه نام میبرید مانند فردوسی و سنایی و رودکی و غیره و غیره همه اش فقط شاعر و مدح سرای پادشاهان از قوم های ترک و پشتون و مغل بودند. انها نه جهان گشاه بودند نه امپراطور و نه قهرمان. بلی زبان دری در دربار همین پادشاهان مروج بوده لیکن تاجکها هیج وقت در قدرت نبوده. شما اگر تاریخ دشمنان مان که ایران و انگلیس است بخوانید غیرت و زور افغان را میبیند مثلا امپراطوری صفویها را محمود افغان در قلب اش اصفهان نابود کرد و انگلیس را هم افغان ها سه بار در مناطق مختلف افغانستان شکستاند.
تاجکها یک خیال غلط دارند که گویادر آریانا و خراسان تاجکها قدرت داشت. نه خیر در آریانا و خراسان هم گاهی پشتون ها و گاهی ترکها و گاهی مغل ها و گاهی هم عربها در قدرت بودند. تاجکها فقط در خدمت دربار از طریق شعر و رقص و تهیه دختران بود و بس


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است