استخاره مجددی برای عمر داوودزی
 
تاریخ انتشار:   ۱۸:۲۸    ۱۳۹۷/۵/۱۵ کد خبر: 153455 منبع: پرینت

عمر داوودزی از کسانی که در دورۀ کرزی چهل و پنچ پُست را بصورت همزمان پیش میبرد رفت پیش صبغت الله مجددی و گفت: یا حضرت هنوز تشریف دارید؟

حضرت که دم و بازدمش را در همان لحظه زیر نظر داشت که بصورت قاچاقی دنیا گریزی نکند جواب داد: بله، در خانه هستم، فکر کردی کجا باشم؟ عمر داوود زی دستی بر کلۀ فاقد مزارع مویش کشید و گفت: منظورم این بود که شما هنوز در این دنیا تشریف دارید؟

حضرت واقعا ناراحت شد، اشک در چشمانش حلقه زد و زیر لب ده دشنام رکیک به حکمتیار و آی اس آی پاکستان داد و آهی کشید و گفت: تمام این حرف و حدیث ها زیر پای حکمتیار است که هر روز در مورد من فکاهی جور می کنند.

آقای داوودزی، بدون مقدمه وارد اصل مطلب شد: یا حضرت ! یک استخارۀ آپدیت شده در مورد من کن که آیا رئیس جمهور آینده می شوم یا نی؟... صبغت الله مجددی در حالیکه با دو چشم شهلایش داوود زی را زیر نظر داشت پاسخ داد: یکبار از آسمانها اشارت آمد که کرزی رئیس جمهور میشود، این را گفتم که چنین استخاره ای آمد، نصف خلق از شدت خنده مردند و سی فیصد بیهوش و بیست فیصد دیگر تا همین فعلا شل و شوت و کر و لال شدند، حالا بیایم در مورد تو استخاره کنم چیزی از جمعیت افغانستان باقی نخواهند ماند.

عمر داوودزی آرام و بیصدا سری جنباند، کلۀ سُترگش را داخل شانه هایش کرد و گفت: یعنی کرزی را بیشتر از من دوست داری؟ مگر من مشابه کرزی نیستم، ببین، کرزی ریشش سفید شده است از منهم سفید است، او کل است منهم تازه گی به مرحلۀ کل بودن مشرف شدم؛ او...

حضرت رو به آسمانها کرد و بعد با لحنی جدی گفت: عمر جان تو با کرزی غیر قابل مقایسه ای، من تا حالا نزدیک به چند دهه حضرت عزرائیل را بازی دادم که جانم را نگیرد آنوقت همین کرزی با همین چپن و قره قلی اش می آید و مرا بیشتر از صد بار است که بازی می دهد و می گوید تو اکسیر جوانی داری، اگر نداری من از کلکته برایت اکسیر جوانی می آورم و عزرائیل را هم گپ دادم که حضرت، در سواحل نیاگارا انرژی آفتابی می گیرد.

مهدی ثاقب


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
طنز
مجددی
داوودزی
نظرات بینندگان:


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است