تداخل صلاحیت ها در نظام حقوقی بدترین حالت است
 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۲۴    ۱۳۹۷/۵/۱۵ کد خبر: 153432 منبع: پرینت

در یک نظام حقوقی که صلاحیت های قوای سه گانه دولت (مقننه، قضاییه و اجراییه) از هم تفکیک گردیده و ساحه کار و صلاحیت هر کدامشان مشخص شده است آیا یک اداره ملکی باز می تواند وظایف قضایی و محاکماتی نیز داشته باشد؟

آیا چنین تداخل وظیفه ای کار قوه قضاییه را به چالش نمی کشد و رفتار کیفی را به بار نمی آورد؟ زیرا رفتار کیفی به آن رفتار گفته می شود که در خلای قانون عملکرد، گفتار و رفتار قوه مجریه جایگزین قانون می شود و هر چیزی که حاکم و مجری قانون بگوید (تداخل در کار قوه مقننه) حکم قانون را به خود می گیرد چنانچه اگر بگوید متهم زندانی شود طرف زندانی می گردد و اگر بگوید گردن زده شود گردن زده می شود و اگر بگوید رها شود رها می گردد و اگر بگوید سلب صلاحیت شود سلب صلاحیت می شود یعنی مدعی و قاضی یکی می باشد.

چنانچه در نظام های دیکتاتوری چنین روشی معمول است بنابراین تشکیل کمیسیون بررسی و تزکیه کاندید وکلا و داشتن حق رد صلاحیت و صدور حکم در این مورد بدون داشتن صلاحیت و انسلاک قضایی در چوکات کمیسیون انتخابات که یک اداره ملکی ماننده سایر ادارات است از نظر حقوقی کدام توجیه قانونی ندارد زیرا کمیسیون ایجاد شده چنین صلاحیتی را نداشته بلکه می تواند تنها نظرات مشورتی خود را به مرجعی که دارای صلاحیت قضایی باشد بعنوان مشوره اعطا نمایند و حرف اخیر را در این ارتباط باید قاضی بگوید نه مدعی و کمیسیون.

سید محمد خیرخواه


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
تداخل صلاحیت
نظام حقوقی
نظرات بینندگان:

>>>   Mansoor Badry
یکی از ریش سفید های جهان دیده به ببرک کارمل مشوره داده بود که مجاهدین به پول ضرورت دارند ، به آنهاپنهانی پول بدهید ، اگر از شرم تسلیم نشدند ، جنگ در برابر دولت شما نمی کنند . ۹۰% مجاهدین پول دولتی می گرفتند و در امنیت دولتی به نام گروپ پروتوکول مشهور بودند . امروز هم همان مجاهدین پروتوکولی به پول ضرورت دارند!

>>>   دادفر اویانی
در گردیز و در اروزگان نسل کشی تباریست!
میگویند «چرا فاشیزم میگی».
چرا نگفت باید که نسل کشی دارد رژیم کابل؟
چرا نباید‌گفت که این رژیم فاشستی است؛ چون برنامه کشتار دارد و دستور و کار کشتار.
رژیم فرمانروای کشور، با نامنهاد برساختی «حکومت وحدت ملی»، فاشستی است و نسل کشی دارد.
باز هم کشتار؛
کشتار تباری؛
باز هم نسل کشی و این بار در گردیز.
تاجيكان شيعه مذهب را در خانه خدا و در پكتيا کشتن و در اروزگان، سربازان ما را به لشکر درنده (به طالبان) خود سپردن، فاشیزم است؛ فاشیزم پشتونیزم .
این کشتار ها برنامه ريزى شده کارفرمایان شورا های «امنیت و ...» فاشستی ی دستگاه فرمانداریی کابل براى قتل عام پارسى زبانان است.
فاشیزم ندارد شاخ دیگری و نه هم کدام دم.
کشتار های تباری و همگانی، همان «هولوکاست» های هتلریست که محکوم تاریخ است.
در کشور ما هر روز هولوکاست دارد فاشیزم افغانسازی.
جنبش های ملی و آزادیخواه، از شمال تا جنوب و از خاور تا باختر، باید برخیزند و برای واژگون ساختن کاخ و بنیاد این فاشیزم، وارد پیکار شوند.
راه دیگری برای رهایی از این فاشیزم که چند سده است، تنها تبهکاری دارد و ویرانگری، نیست.


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است