شما درباره حنیف اتمر چه گفتنی دارید؟
اینبار در باره حنیف اتمر ما هیچ قضاوت و یا تحلیلی نمی کنیم، صرفا نقل قول کردیم و قضاوت را به شما خوانندگان عزیز واگذار می کنیم. پایان این مطلب باز است و شما هرآنچه درباره این فرد می دانید بنویسید... 
تاریخ انتشار:   ۰۸:۵۵    ۱۳۹۷/۵/۱۵ کد خبر: 153419 منبع: پرینت

به گزارش شبکه ی اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper) اینبار در باره حنیف اتمر در این مقاله ما هیچ قضاوت و یا تحلیلی نمی کنیم، صرفا نقل قول کردیم و قضاوت را به شما خوانندگان عزیز واگذار می کنیم. پایان این مطلب باز است و شما هرآنچه درباره این فرد می دانید بنویسید...
محمد حنیف اتمر متولد سال ١٣٤٧ در ولایت لغمان است (اصلاً متولد ١٣٣٦) و اسناد تحصیلی اش را از بریتانیا به دست آورده و بین سال های ١٣٧١ - ١٣٨١ سمت های مهمی در موسسات غیر دولتی داشته است. در سال ١٣٨١ سمت وزارت احیا و انکشاف دهات، در سال ١٣٨٥ وزیر معارف و در سال ١٣٨٧ به حیث وزیر داخله کار کرده است.

ارگ در گذشته: اتمر با صداقت انجام وظیفه می کند.
ارگ درحال حاضر: اتمر رقیب غنی شده و انگلیس ها از او حمایت می کنند.
رحمت الله نبیل رییس پیشین امنیت ملی: اتمر بجای اینکه برای ارگ ممد واقع شود، فضا را پیچیده ساخته و بیرون از صلاحیت هایش مداخله می کند.
ظاهر قدیر - معاون پیشین مجلس نمایندگان: اتمر داعش سازی می کند و من در این رابطه اسناد دارم.
جنبش روشنایی: اتمر در حادثه خونین دهمزنگ دست دارد.
جنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری: اتمر در کمین بر من قصد کشتن ام را داشت.
کریم متین والی پیشین پکتیکا: اتمر پول های زیادی را در پروسه داعش و طالب سازی مصرف می کند.
صلاح الدین ربانی پس از حمله انتحاری بر مراسم جنازه شهید سالم ایزدیار از حکومت خواست: اتمر باید برکنار شود.
جمعیت اسلامی بخش اروپا: اتمر خادیست یک پایش را در جنگ بر ضد مجاهدین در جلال آباد از دست داده است.
بشردوست: اتمر در کنار ان جی او سالاری باند بازی، يکی از چپاولگران منطقه شیرپور شهر کابل نيز می باشد.
حضرت علی عضو مجلس: قسم یاد می کنم که اتمر همه چیز را درباره داعش می داند و پول آنها را از همینجا می دهد.
جنرال نقیب الله عضو مجلس: اتمر برای خانواده های داعش در ولسوالی برمل پکتیکا پول توزیع کرده است.
یک کارمند ارگ: اتمر در همه امور مداخله می کند و نماینده انگلیسی ها در حکومت است.
یک مولوی از شورای علما: اتمر از نام دين سوء استفاده کرد و بنام مدارس دينی، فعالیت های مشکوک طالب سازی داشت.
ملاسعدالدین سعید وزیر پلان زمان طالبان: اتمر در زمان حکومت طالبان با موسسات خارجی کار می کرد و با انگلیسی ها به کابل می آمد.
امان الله نام یک دوست سابق اتمر: اتمر مامور انگلیسی ها بود که به دستور انکلیسی ها به کمک آمریکایی ها می آمد.
ویکی‌لیکس : اتمر از شرکت‌ امریکایی داین‌کورپ انترنشنل جهت استفاده مواد مخدر و برگزاری محفل بچه‌بازی برای پولیس‌ افغان در قندوز پول می گرفت.
عضو حزب خلق: اتمر از پلید ترین شکنجه گران استخبارات حزب خلق بود و در بین زندانیان به نام متخصص فحش و ناسزا های رکیک شهرت داشت.
عضو حزب پرچم: اتمر بسیار مذبوحانه تلاش کرده تا هویت اش را پنهان کند و بر جنایات مرتکب شده اش پرده بیفگند.
یک جمعیتی: اتمر جزو پشتونهایی است که بخاطر حفظ منافع قومی دست از تفکرات کمونیستی برداشته و به نفع آمریکاییها تغییر موضع داده است.
یک فرمانده جمعیت در شمال: اتمر در تمامی ترورهای رهبران شمال دست داشته است.
یکی از همرزمانش: اتمر تحصیلات عالی دانشکاهی ندارد ولی کورس موقت زبان و انکشاف دهات را در انگلستان خوانده است.
عضو ارشد جناح کرزی: اتمر مهره انگلیسی و يکی از عناصر اصلی ساخت سیستم فاسد کرزی است که با ان جی او سالاری ميليون ها دالر را بر باد داد
برخی از مردم: اتمر در پس شلیک به روی مظاهره کنندگان در جمعه 12 جوزا دست دارد.
کارمند وزارت داخله: اتمر در زمانی که وزیر داخله بود زمینه کشاندن ناامنی ها از جنوب به شمال را پی ریزی کرد.
سخنگوی سابق وزارت معارف: مکاتب خیالی از مناطق ناامن طرح اتمر بود که بخشی در زمان وردک اجرایی شد.

ضمنا گزارش ها از تشدید مشاجره لفظی غنی و اتمر در روزهای اخیر حکایت دارد و غنی منتظر هدایت سفارت آمریکا در این خصوص می باشد.

خواننده گرامی: پایان این مطلب باز است و شما هرآنچه درباره این فرد می دانید بنویسید...
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=148967
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=151604
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=151668
کد (4)


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
اتمر
افغانستان
نظرات بینندگان:

>>>   حنیف اتمر مامور کمونیست روسی بود که به انگلیسی ها فروخته شد و سپس با هدایت انگلیسی ها با آمریکایی ها در افغانستان همکاری می کند.
گذشته حنیف اتمر برهمه مشخص است و همه می دانند که وظیفه او در خاد افغانستان چه بوده و در رژیم های کرزی و غنی چه وظایف پنهانی علاوه بر مسولیت های ظاهری خویش داشته است.
شیما کابل

>>>   حنیف اتمر .... بود ،یک پای آن در عملیات...د مرمی خورد و قطع شده است.

>>>   ملت متدین و رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر و دیگران شان را بخوبی می شناسند.

>>>   یک اتمر دیگری بنا م پا سو ال حسن اتمر قو ما ندان جلب و جزب وزارت داخله را فراموش کرده اید از... ترین و....رین و بسیا ر از حد گزشته بی .... ترین ها یکی هم حسن اتمر است که در بیشتر تفصیل ... بس است
زمری لغما نی

>>>   کسانیکه در دفاع ازاین ... که یک پای اش در جنگ به طرفداری دولتی کمونیستی شوروی سابق توسط مرمی مجاهدین از دست داده قرار گرفته اند از قماش همین .... میباشند حرفهای انها قابل قبول نمی باشد چیزی که عیان است چه حاچت به بیان است .

>>>   حنیف اتمر از پلید ترین شکنجه گران استخبارات محسوب می شود، موصوف در بین زندانیان به نام متخصص فحش و ناسزا های رکیک شهرت داشت و با مواجه شدن به هر زندانی لحظه ای زبانش را از دشنام دادن به زن، خواهر و مادر و... بند نمی کرد.

روزی یک زندانی را با دستان از پشت بسته اش نزد او می اورند. وقتی اتمر زندانی را می بیند طبق عادت دیرینه خویش شروع به فحاشی می کند. زندانی بنام ایمل زرمتوال بود، مردی قوی هیکل و قدبلند، ایمل با شنیدن دشنام های اتمر با اشاره ای متبسمانه او را نزدش خواسته و می گوید چیز های را برایش افشا خواهد ساخت.

اتمر نظری فاتحانه به سایر خادیان حاضر انداخته و گفت: کسی که نزد من بیاید حتماَ رازش را برایم می گوید و سپس نزدیک ایمل می رود. ایمل از او می خواهد نزدیکتر بیاید تا موضوع را در گوشش بگوید. اتمر گوشش را پیش می کند که ناگهان ایمل با تمام نیرو و قوت با زانویش ضربه ای سختی به خصیتین اتمر می زند.

اتمر به زمین می افتد و از درد بخود می پیچد که ایمل بازهم خیز زده و با هر دو زانو خود را روی شکم شکنجه گر می اندازد. دیگر خادیان ایمل را دور می کنند. اما اتمر از زمین بلند می شود و بدون آنکه کلمه ای به زبان آرد، با تفنگچه کمری اش سه مرمی بر ایمل فیر کرده او را به قتل می رساند.

حنیف‬‬ اتمر بسیار مذبوحانه تلاش کرده تا هویت اش را پنهان کند و بر جنایات مرتکب شده اش پرده بیفگند، اتمر کوشش کرده تا تاریخ تولد اش را چنان ترسیم کند که مدت زمان کاری او در دستگاه جهنمی خاد را پنهان سازد.

محمد حنیف اتمرمتولد سال۱۳۳۶ در قریه لقمان ولایت لغمان است. حنیف اتمر از فامیل بزرگ اتمرخیل لغمان می آید که تقریباَ همه این خانواده در آبخور حزب دموکراتیک خلق برای جنایت و مزدوری بیگانه خزیده و بیشترین این افراد در خاد صدارت و شش درک به ضرب و شتم هموطنان مظلوم مشغول کار بوده اند.

ملت متدین و رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر و دیگران شان را بخوبی می شناسند.

محمدایوب عظیمی

>>>   نوشته أيوب عظيمي بالكل درست است، و اين موضوع را يكي از همكاران سابق حنيف كه فعلاً در هالند است قبلاً در ميديا فاش كرده بود، و گفته بود كه حاضر است در هر محكمه عليه او شهادت بدهد. پايش در حال و در آخرت شاهد است كه وطن فروش عليه مجاهدين زخمي شده، و فاميل شان را همه لغمان ميشناسند، استاد بشر ساليان قبل در امريكا خانمش را بقتل رساند نظر به .....، ولي چون خودش حقوق دان بود، در محاكمه برائت گرفت و گفت كه تفنگ را پاك ميكردم سهواً فير شد، أصلاً اين فاميل كوچي هستند و از لهجه پشتو شان معلوم ميشود. فاميل حنيف در بين شان غريبتر و چالكتربودند، از همان سبب زود در خاد نمو كردند، آفتاب به دو انگشت پت نميشود همگي اين مزدور اجانب را ميشناسند، و اگر أجنت خارجي نميبود به اين مقام نميرسيد،
عبدالله لغماني، كابل

>>>   در باره حنیف اتمر ضرورت به معلومات بیشتر نیست چهره وکارنامه هایش همه چیز را بر ملا میسازد
مهاجر

>>>   اگر اشتباه نکنم، فاروق اتمر ( یا یکی از اعضای دیگر این خانواده) به خاطر مبارزه علیۀ دولت خلق/پرچم سالهای دراز را در زندان پلچرخی به سر برد. همچنان ده ها تن از اعضای این خانواده بزرگ در زمان تهاجم شوروی مانند میلیون ها مردم بیچاره از افغانستان مجبور به فرار شدند و تا امروز در مهاجرت زندگی می کنند. اما حنیف اتمر پس از سقوط دولت دسنشاندۀ خلق و پرچم، فعلاً نفر اول استخبارات انگلیس در افغانستان است. تصور نمی کنم که این قدر بدزبان باشد، زیرا او در دو دستکاه جاسوسی تربیه شده است(شوروی و انگلیس) و خیلی بالای عصاب خود حاکم است.
>>>   فراموش کردید که امروز هر حادثه ای و واقعه ای رخ میدهد کار همین اتمر است زیرا وی به سازمان های جاسوسی جهانی نزدیک است و با انها کار می کند. مانند ارودن حکمتیار و حمایت از تروریست های داعش در افغانستان.
سمیع الله

>>>   اتمر به بهانه خريد تجهيزات امنيتى مليونها دالر جعل و اختلاس كرده است در كشورهاى اسياى ميانه دلال قراردادها شاكر كارگر بوده كه أتمر به او حق كميشن ميدهد

>>>   اتمرشحصیت دانا، فهمیده وتوانمند است ودرای مدیریت عالی میباشد وهرحرکت اودقیق وبه جااست اوعلیه مفسدین وشرفساد مبارزه میکند اوشخصیت وطندوست است ومیخواهد که درافغانستان حاکمیت قانون بوجود اید انتقاد های که ازجانب عده ی از عناصر فاسد ودوزد علیه اواست حقیقت ندارد .

>>>   آیا همین قدرسندکافی نیست پس بدانیدکه هیچ کاری کرده نمیتوانیدهرقدرسندبه دست داشته باشیدچون جیزگر قوی است.
دلسوز

>>>   کی میخواهد که چوکی اتمر را برایش بدهیم و صادقانه عمل نماید
غ

>>>   جناب اتمر را از سالیان گذشته میشناسم شخصیت لایق، با ظرفیت، مدیر قوی و یکی ازجمله سیاست مدار ترین شخصیت های کلیدی کشوری ما افغانستان بشمار میرود. جناب اتمر رسالت خود را در طی سالیان گذشته در پست رهبری کشور به وجه احسن انجام داده که مردم افغانستان خود شاهد این ادعا می باشند. یک باردیگر موفقیت مزید در تمام عرصه ها برایش آرزو. می کنم.

>>>   حنیف اتمر یک کمونیست است. کمونیستها وطن شان را زیاد تر دوست دارند. او باز هم خواست برای وطن خدمت کند و مجبور است با سیاست روز سازش کند.
خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت باش. او بدین ترتیب کوشید، بسیاری طوطیه های پاکستان را رد کند.اگر فعالیت هایش معلوم دار میشد، دولتمداران وی را خنثی میکردند و مانند دیگر کمونیست های ورزیده ریشخندش میزدند. کمونیست ها رنج میبرند و از دست شان کاری ساخته نیست. آنها مانند اتمر هنرمند نیستند ، از دامان پاک وطن دور هستند و دیگران از نیروی شان استفاده میکنند و یا به حیث تاکسی ران، معلم و یا کارمند ازاد مشغول کار هستند. عده هم یا کار نیافته اند و یا نمیخواهند در کشور بیگانه کار کنند. امید برگشت به وطن را بسیاری ندارند. ای کاش انها هم در ساختار وطن سهم میداشتند.
فرشید از دانشگاه کابل

>>>   اتمر مانند ماهی لَشم است، که هر قدر بکوشی، او را در دستت محکم گرفته نمیتوانی.اگر کمکِ از او بخواهی یا پیشنهادِ برایش بکنی، طوری وانمود میکند، که همه کارت را همین فردا اجرا میکند و پیشنهادت را می پذیرد، اما خودت را پُشت نخود سیاه میفرستد.بقیه خصوصیات او را نویسنده مقاله خوب تعریف کرده است.
نادر

>>>   میشود در صفاتش عضویتش در حزب دموکراتیک خلق وقطع شدن پایش در جنگ علیه ازادی خواهان را اضافه نمود بدتر از همه چرخش وتبدیل شدنش به 360 درجه از شرق به غزب اینها وده ها صفت مرغوب دیگر که به رهبر یک حزب کمنیبت تام دارد
تبنگ چی

>>>   یک خادست تمام عیار،

>>>   هرچه و هر کسی که هست من جزء یگان ثروت اندوزی برای ساختن زندگی "ابرومند" در غرب، درباره چپاول ملیونها دالر به قیمت فروختن وطن ، از جانب اتمر چیزی نشنیده ام !!! ! چیزی که بر سر زلف بسیاری از وزرای دیگر اویزان بود!!!!

>>>   هـــمــــه كارش خــــوب بود تنها همينكه هرجاي وظيفه نو ميگرفت هــــمان خاديست هاي گنهكار سابقه را دور خود جمع ميكرد وهمه صلاحيت ها را به همان دسيسه بازان كه از نعمت ايمان ووجدان هم محروم بودند محول ميكرد

>>>   آغای حنیف اتمر تحصیلا عالی ندارد در زمان مهاجرت در انگلیستان کورس های پنچ ماه و شش ماه که این کورسا ها برای تمام مهاجرین حتمی و معمول است. همان طوریکه اغای ویس برمک نیز کورس های موق انکشاف در کشورهای بعد از جنگ در انگلیستان خوانده است.

>>>   حنيف اتمر از جمله خاديست دولت كمونست نجيب است

>>>   این وزیر به پیشینه کمونیستی خود هیچ کاری نکرده، پول های کمک شده را به نام این و آن حیف میل کرده است. در وقت این کمونیست پرچمی کتابها درسی وزارت معارف تجدید گردید که به صدها اشتباهایت املایی و تخنیکی با یک محتوای بی مفهوم چاپ شد، باور کنید هموطنان که در صفحه دوهم کتاب بیش از 15 نفر تصحیح کنندگان که بیشتراً از یک خانواده بودند و نام فامیلی مثل هم داشت به هزار ها دالر را به جیب تصحیح کننده گان کتاب داده است که به گمان اغلب آنها خود بی سواد بوده اند. خیانت خوب یک زدن بانک، غضب زمین نیست در امور تعلیم و تربیه بزرگترین ضربه را به جوان های کشور ما این ...زد. این وزیر باید محکمه گردد و پول های مصرف شده را حساب بدهد.
جانگل از غزنی

>>>   کمونست ، خادست ، شکنجه گر مزدور روسها ... که درجنگ جلال آباد یایش تیر خورد بعد ازان وارد پشاور شد و به سازمان آی اس آی پیوست این جناب متهم به اختلاس و دزدی ملیون ها دالر درزمان وتصدی وزارت خانه ها بوده است و ازهمان پولهای دزدی شده حزب حق عدالت را بنیان گذاری کرد.اتمرنامه !
وای از روزیکه اتمر بهر ما رهبر شود
کار این ملت خراب و باز هم ابتر شود
سالها آدم کشی کرد بهر روسها
لیک یکباره از ان سو بهر ما لیدر شود
در زمان سلط روسها به مردم هر چه کرد
از شکنجه تا به اعدام، تا که او چاکر شود
پای لنگش هست نشان ذلت و رسوائیش
باشد رسوا نزد مردم تا که عمر آخر شود
گر هزاران نوع نقاب بر رخ کشند این ...
مردم مظلوم را سخت است تا باور شود
حزب حق را کی بود شایسته رهبر کافری
بالاخص اتمر که کفرش ضامن اسفل شود
حزب حق را حق پرستی باید اندر راس کار
تا عدالت هم بدستش جامعه گستر شود
تا نفاق و کفر را رهبر چو او بر سر شود
اتمران را شرم می آید ز دست این...
تا که روزی تیغ حق بر گردن اتمر شود
مولوی حقگو بگو حق را که دنیا رفتنیست
روزی هم دنیا بدست حق تمام آخر شود
ندیم

>>>   هی خوش زی که اتمر رهبر شده
روسی هم خوب بود حال ازان بدترشده
در گذشته قتل وکشتارش روسی بود
او کنون غربی ولی سخت کافر شده
نزد بی دینان منفعت اولی بود
ان زمان یک شر اگر بود حال صد شر شده
پای او در راه کفر قطع شده است
اوبرای ملت وکشور چون اخگر شده
در میان دین فروشان درخشیده است
در سمای دین فروشان یک اختر شده
دیگران گر جاهلند وبی خبر از راز او
صد عجب زینکه فاورقی هم ...شده
این وطن از بی وطن ها مملو است
اتمر این بار بهر انگلیس نو کر شده
یک زمانی فرمان روایش روس بود
لیک حالا ...وبی سر شده
تبنگ چی تو در بحر حیرت غرق مشو
که ملت افغان چرا کور وکر شده

>>>   این شخص یکی از کمونیست های حرفه ای این ملت میباشد
اجمل(پنجشیری)

>>>   محترم حنیف اتمر یگانه وزیری بود که فورم ثبت جایداد را خانه پری وبرخلاف اختلاس گران ووزیرا ن خلطه پر کن ... پاکی خود را نشان داد.
عبدالرووف لیوال.

>>>   زنده باد اتمر یک کمونیست وطنپرست.

>>>   زنده باد اتمر یک کمونیست وطنپرست.

>>>   اگر کمونست بود خو خیر چرا که یکتعداد مردم ذهنی کمونست نبودند و روی مجبوریت همرای کمونست ها بلی بلی میگفتند و از ترس تیم استخباراتی همان زمان مجبور بودند چون در ان زمان اگر کسی یک کلمه به ضد دولت میگفت جایش بلیگون های پل چرخی بود و نامش امروز در همان لست شهدای گم نام ثبت میبود، اما اشخاصیکه در دستگاه استخباراتی کمونستان کار میکرد انها کمونست ذهنی بودند و ضد اسلام عمل میکردند که صدها مسلمان را بجرم مسلمان بودنش زیر خاک کرده که امروز شما لست ان شهدای بی کفن را مشاهده کردید و این کمونستان و به هیچ وجه افغان چه که مسلمان شده نمیتواند چون کارمندان استخباراتی چه از کا جی بی، ای اس ای و یا سی ای هی باشد همه اینها طور تربیه شده اند که سر از بندن شان جدا شود از منافع باداران خود بر نمیگردند اینها در فکر مردم،منافع وطن و این هزاران پا برهنه وطن نیستند فقط و فقط در فکر اینست که چی چال برود تا رضایت بادار خود را کسب کند.
اگر اتمر خادیست بوده باشد حتماً دستش بخون ان شهدای بدون کفن و گم نام آلوده است و همه مردم افغانستان از ایشان نفرت دارد. و دلیل زیاد میرود که از همان کمونستهای خون آشام باشد بخاطریکه در پلهوی حدی، یون، طاقت و دوستم قرار گرفته است.
افسوس به حال کیلانی خیل ها، مجددی خیل ها، حاجی قدیر خیل ها و بعضی از مسلمانان که در پلهوی همچو مفسدین قرار گرفته اند، اگر چی این مجددی و گیلانی از همو اول چندان مجاهدت نکرده اند و نه کدام جبهه خوب داشتند فقط و فقط در پشاور در غم عیش و نوش بودند مگر حاجی عبدالحق و حاجی قدیر از جمله مجاهدین خوب بشمار میرفت نمیدانم که حاجی دین محمد و بچه حاجی قدیر چطور خون این شهدا را نادیده گرفته همرای این گونه مردم فاقد عقاید اسلام یکجا شده اند.خواهشمندم یکبار در مورد خود درست فکر کنید بعداً از این اشخاص حمایت کنید، همه و همه فنا شدنیست و نزد خدا رفتنی استید و انها شهدای گم نام از شما سوال خواهد کرد که شما وارثین ما بودید، بجای که خون ما را پرسان میکردید با .... در کاسه نشسته نان خوردید و شما هیچ جواب نخواهید داشت.اگر چی حین که لست شهدا نشر شد مجددی بسیار خیز و جست زد که از فامیل ما چند نفر در لست است مگر طرف این ائتلاف اش با کمونستان که دیده میشود همه دروغ بوده است. قربان نام مجاهد شود این...
چهاردهی- کابل

>>>   اتمر صاحب یک شخص مدبر و لایق است وی یک شخصیت عالی است
احمد از مزار شریف

>>>   حنیف اتمر ویس برمک تحصیلات عالی دانشکاهی ندارند. ولی کورس موقت انکشاف دهات در دانشکاه انگلیستان خوانده اند.

>>>   بنده به مدت 15 سال در موسسات خارجی در پشاور کار نموده ام و با اکثر کارمندان انزمان معرفت کامل دارم خدای نخواسته نه بهتان است ونه افترا بلکه مطابق ضمیر ،وجدان و معلومات موثق بیان میدارم که جناب اتمربعد ار فراغت از صنف دوازده، شامل ریاست خاد حکومت داکتر نجیب گردید ، در سال 92 به صفت تایپست/کمپیوتر کار در موسسه ناروی NRC/NCA مقرر گردید ودر سال 1993 از طرف موسسه ناروی اقای ARNA به مدت یکسال برای فراگیری در بخش موضوعات کشور های جنگ زده به کالج یورک لندن فرستاده شد،در سال 1995 دوباره برای مدت یکسال دیگر ظاهرا به دفاع از ماستری پرداخت،درسال 1997 به موسسه امریکایی IRC به صفت مسول دفتر کابل مقرر گردید. در سال 1999 هیت مخفی سه نفره سازمان سیاه ،وزارت خارجه و وزارت دفاع امریکا به عنوان کارمندان اداره IRC وارد افغانستان گردید وملاقات اتمر به ایشان مساعد گردید و بدینترتیب با اشرف غنی در سال 2000 اشنا گردید که بعد از طریق غنی وارد حکومت کرزی گردید. قرار گفتار احسان ضیا وی خانم انگیلسی دارد، فرد متملق و چاپلوس است فعلا تا هنوز دوعراده لندکروزر وزرات داخله وحدود 25 پولیس را در اختیار دارد .
حاجی امان کارمند موسسه ناروی

>>>   اتمرصاحب یک شخص شجاع وطندوست وطنپرست وداری تمام اوصاف یک شخص متدین بوده واشخاصیکه باوی کین وخصومت دارد یااشخاص اند که درغرب کابل گردن اطفال معصوم رازدندویادردشت چمتله هزارهاجریب زمین راغصب نموده ۰
فهیم کوهدامنی

>>>   ... بر همچو کمونیست.او هیچ گاه کمونیست نبود یک جاسوس و ... وطن فروش بود.

>>>   یک فاشیست تمام عیار است ...

>>>   وفادار به مزدوری - اول به روس /بعد از وفات شوروی در عقد پاکستان و از آنطریق به انگلیس راه یافت.
در چور وچپاول سیزده ساله همراه با تیم کرزی و افغانملت برهبری اشرفغنی کوچی دست بالا دارد و مافیای معاش دالری اتمر برای /همفکرانش در وزارتهای انکشاف دهات و وزارت معارف و بعد به وزارت داخله نقل میدان است.
هرجا که میرفت مافیایش بدنبالش بود و جمع نمودن پول از چاپ کتابهای / یکبار مصرف یا با کاغذ بدل پاکستانی / از هیچ وجدانی آگاه - و با دیانت بدور نیست/
کنار رفتنش نیز از وزارت داخله بخاطر /کنارزدن امرالله صالح از امنیت بود -که به مشوره آی اس آی و ارگ صورتگرفت و امروزه کله شوردادنش بااشرفغنی کوچی /مصداق این ادعاست.
فیضی /چاآبی

>>>   حاجی امان از موسسه ناروی اگر اتمر در موسسه خارجی با خودت همکار بود هم کمونیست بود و هم چاپلوس و احتی جنت و شاید اگر فتوای جناب شما را کمی ارزش بدهیم شاید کافر هم قلمدادش کنی ولی نکته جالب در باره شخص شما است که با یکی از موسسات کشوری مسیحی که در ترویج مسیحیت در افغانستان میلیونها دالر سرمایه گزاری کرده و در ضدیت با اسلام در جهان کشور دوم است فعلا مصروف کار بوده با کمال غرور افتخار یاداوری هم میکنی بدبختی ما افغانان جز حسادت و حرفهای بی مورد در باره اشخاص که لایق تر و زحمت کش تر در قطار ما بوده چیزی دیگری بوده نمیتواند اگر مثل اتمر و بشردوست دو وزیر دیگر در کابینه کرزی وجود میداشت به گمان اغلب امروز در سرکهای پایتخت مردم با کشتی گشت وگزار نمیکردند داشتن قباله روباه امری ضروری نیست داشتن جوش و جذبه وطن دوستی و خدمت بالا تر از همه تحصیلات عالی دنیاست.
زید

>>>   محمد حنیف اتمر سوانح اش را در ده جمله برای چهره جدیدش چنین ترسیم میکند: متولد سال ١٣٤٧ در ولایت لغمان است (اصلاً متولد ١٣٣٦) و اسناد تحصیلی اش را از بریتانیا به دست آورده و بین سال های ١٣٧١ - ١٣٨١ سمت های مهمی در موسسات غیر دولتی داشته است- در سال ١٣٨١ سمت وزارت احیاو انکشاف دهات، در سال ١٣٨٥ وزیر معارف و در سال ١٣٨٧ به حیث وزیر امور داخله کار کرده است (این سوانح از آرشیف وزارت داخله گرفته شده که چند نکته مهم آنرا مختصراً با عین مفهوم نقل کردم).
حنیف اتمر بسیار مذبوحانه تلاش کرده تا هویتش را پنهان کند و برجنایات مرتکب شده اش پرده بیفگند – این کار وی تازگی ندارد چنانچه بعد از جنگ جهانی دوم فاشیستهای آلمان حتی به جراحی پلاستیکی پناه بردند ولی کمکی به حالشان نکرد. اتمر کوشش کرده تا تاریخ تولدش را چنان ترسیم کند که مدت زمان کاری او در دستگاه جهنمی خاد را پنهان سازد. اگر از وی با تاکید از سابقه کاری‌اش پرسیده شود صرفاً میگوید مامور دولت – ولی نمیگوید در کدام وزراتخانه یا کدام دفتر و از کدام سال تا کدام سال. به قطع شدن پایش اصلاً جواب نمی دهد. وی در ظاهر وانمود میساخت که از اعضای باند گنندیده حزب دموکراتیک دوری جسته تا مبادا هویتش را افشاء سازند (که چنین نشد) و به قبیله گرایی و زدوبندهای ناسیونالیستی – فاشستی تکیه کرد تا به اشاره بادار دومی اش برای پلان حزب آینده اش از زمان روی کارآمدنش در دولت موقت زمینه سازی کند که چنان هم کرد.

>>>   حنیف اتمر کیست؟
محمد حنیف اتمر متولد سال ١٣٣٦ در لغمان (قریه لقمان) است. حنیف اتمر از فامیل بزرگ اتمرخیل ولایت لغمان می آید که تقریباً همه شان در آبخور حزب دموکراتیک خلق برای جنایت و مزدوری بیگانه خزیده و بیشترین این افراد در خاد صدارت و شش درک به ضرب وشتم افغانها مشغول کار بوده اند. ملت رنج دیده افغانستان هویت جنایتکارانی چون محمد حنیف اتمر، اسد اتمر، معروف اتمر، فاروق اتمر، غلام سخی اتمر جنرال در خاد (در زمان وزارت سپنتا - جنرال خادیست غلام سخی اتمر پسر کاکای حنیف اتمر، با معاش ماهانه ٧ هزار دالر با خانه و موتر مجانی و مصرف دسترخوان به حیث معاون سفیر در سفارت کانادا مقرر شد و بعداً با فامیلش درخواست پناهندگی کرد)، غلام علی اتمر رئیس قسم شش خاد، همایون اتمر، بشیر اتمر، مصطفی اتمر، واسع اتمر، هادی اتمر، اکبر اتمر ودیگران شانرا به خوبی میشناسند.
-
[شاهد] میگوید که
"برای تازه واردین در گروه مستنطقین ([شاهد] از آن جمله بوده است) و گروه عملیاتی خاد، قسی القلبی و ضرب و شتم اتمرخیل در تمام خاد مثال آورده میشد".
[شاهد] میگوید
-
به مامیگفتند که در مقابل ضدانقلاب مثل رفیق اتمر و... ([شاهد] از افراد دیگری هم اسم میبرد مثل عارف، غنی، عبدالرازق، قیوم، فریدون، حسن...) قاطع باشید. بهر شکلی میشود از دشمن باید اقرا را بگیرید – آنها دشمنان سوگندخورده ما و انقلاب ما هستند و به دشمنان ما نباید رحم کرد".
[شاهد] میگوید که
-
"در خاد به حنیف اتمر نام حنیف میرغضب را گذاشته بودیم – خصوصاً بعضی از افراد دستگیرشده ایکه اقرار نمیکردند حنیف را یا قیوم یا که رازق و.... را برای اقرار گرفتن صدا میکردند".
[شاهد] دو خاطره فراموش ناشدنی اقرار گرفتن اتمر را در نظارت خانه خاد به خاطر می آورد:
واقعه اولی در خزان سال ١٣٥٩ بوقع پیوسته است.
[شاهد] میگوید
-
"مثل همین دیروز به یادم است – که هنوز یک ماه نمی‌شد که از کورس دو ماهه درس از روسیه برگشته بودیم و در تمرین سوال و جواب و استنطاق با سابقه داران خاد شروع بکارکرده بودیم. خوب به یادم است که معلمی را از شمالی آورده بودند که پیراهن سبز و پطلون خاکستری به تن داشت و سن‌اش حدود ٢٧ – ٣٠ سال بود و حنیف اتمر مستنطیق او بود. حنیف در چند روز اول هرچه کوشش کرد تا زندانی اقرار کند که از جملۀ مسولین حزب جمعیت اسلامی است – ولی معلم قسم میخورد که به خدا و به قرآن که عضو هیچ حزب و سازمانی نیستم... چند روز بعد - بعد از نان چاشت که در اطاق جلسه بودیم در میان حرفها و راپورهای دیگر، موضوع معلم هم مطرح شد. رازق خواست که او از معلم استنطاق کند – هنوز حرف رازق خلاص نشده بود که قیوم صافی با قاطعیت به نفس گفت "رفیق اتمر در مقابل ضد انقلاب قاطع باش قاطع باش – و اگر به گپ نفامید از دست و پایت کار بگیر". اتمر طرف عصر معلم را برای تحقیق خواست – ساعت شش ونیم که کار من تمام شده بود طرف خانه میرفتم و ما از راه دهلیز زیر زینه رد میشدیم که در اطاق نمبر سه اتمر تحقیق میکرد و صدای گریه و مشت و لگد از پشت دروازه شنیده میشد و این کار چیز غیر معمولی در خاد نبود. صبح که به کار برگشتیم همکارم بمن گفت که معلم دیشب زیر تحقیق رفیق اتمر از بین رفت" (یعنی کشته شد).
واقعه دومی در تابستان سال ١٣٦٠ بوقع پیوسته است.
-
[شاهد] میگوید
"خاد و کی جی بی به بسیار خوبی در بین تمام احزاب هفت گانه و هشت گانه نفوذ خوبی کرده بود و در بعضی از احزاب مجاهدین حتی درحلقه تصمیم گیری احزاب نفوذ داشت، ولی در بین سازمانهای چپ مائویستی به آن خوبی نبود. تعقیب ٢٤ ساعته اعضای سازمانها و احزاب، کار بخش تعقیب و عملیات بود. در دستگیریهای وسیع سال ١٣٦٠ که موفقیت خوبی برای خاد و کی جی بی بعد از دستگیریهای موفق آمیز سال ١٣٥٩ بود – رهبری حزب و رهبری خاد در کنار مشاورین روسی بسیار خوشنود بودند که اگر اوضاع به همین منوال پیش برود تا سه چهار سال ممکن است که ضدانقلاب را شکست دهیم. اعتماد به نفس ما را نفوذ خاد و کی جی بی در احزاب دشمن و مناطق سرحدی تقویت میکرد – همچنان پیاده شدن پلان کی جی بی برای نفوذ در جبهات که در سال ١٣٦٠ به ١٠٧ جبهه میرسید ما را مطمئن میکرد، چون این روند به سرعت پیش میرفت. ولی از سال ١٣٦١ شرایط بسرعت تغییر کرد".
-
[شاهد] میگوید
"که در میان سازمانهای مائویستی که اعضای زیادی از آنها دستگیر شدند، یکی هم از اعضای رهبری سازمان رهایی که پشتون خوش تیپ و عظیم الجثه و از مشرقی بود و با اسناد دستگیر شده بود ولی هیچ اقرار نمیکرد و به حزب دموکراتیک و روسها ناسزا میگفت. مستنطیق او سمیع که جوان ٢٢ ساله خورد جثه بود نتوانسته بود در مدت یک هفته از او اقرار بگیرد، سمیع در جلسه راپوردهی برای اقرارگرفتن کمک خواست و حنیف اتمر مشهور به حنیف میرغضب وظیفه گرفت تا در اقرارگیری با وی کمک کند. حنیف روز اول با مشت و لگد موفق نشد از زندانی اقرار بگیرد و روز دوم قبل از رفتن برای تحقیق بوت عسکری را پوشید و با سمیع برای تحقیق رفتند که بعد از یک ساعت تحقیق بدون نتیجه، حنیف از پشت به زندانی که در چوکی برای تحقیق نشسته بود حمله میکند و اورا روی زمین می‌اندازد و اول چند لگد محکم به بغل و گرده و قسمت مادرزای‌اش میکوبد و بعداً میخواهد که دوپا روی شکم او خیز بزند تا او را به اقرار مجبور کند – که با این خیز حنیف میرغضب وی جابجا میمیرد".
-
[شاهد] میگوید که
"سیستم خاد بسیار بسته بود و تقریباً هریک ما بطوری زیر تعقیب بودیم، در یازده سال ١٣٥٨-١٣٦٩ تنها در بخشهایکه من کار میکردم حدود ١٧ نفر بر اثر شکنجه در جریان تحقیق کشته شدند".
مسئله دیگرسهم گیری حنیف اتمر درتیرباران زندانیان محکوم به مرگ واسیران مسلحی که ازجبهات جنگ دستگیر میشدند.
[شاهد] میگوید که
-
"برای تیرباران محکومین به مرگ، همیشه افرادی از کمیته مرکزی و مسولین خاد و تعدادی از افراد گروپ عملیاتی انتخاب شده شرکت میکردند. در هر عملیات تیرباران از اعضای بیروی سیاسی یا کمیته مرکزی و یا از سه چهار رئیس اول خاد به خاطر اطمینان، که ضد انقلاب تیرباران شدند حاضر میبودند تا بعداً به کمیته مرکزی و بیروی سیاسی راپور اجراء شدن تیرباران را بدهند، چون از زمان خلقی ها ١٣٥٧-١٣٥٨ تجربه خوبی نبود".
-
این همه گواه آنست که مسلخ آدم کشی حزب وطنفروش پرچم و خلق به مزدورمنشی و نوکری برای روسها حاضر به هر ذلت و پستی بودند تا فرزندان راستین را برای خوش خدمتی روسها از بین ببرند.
-
[شاهد] میگوید که
"خوب به یاد دارم که حنیف اتمر در دوسال حداقل سه بار در تیرباران شرکت داشت. مرتبه اول در سال ١٣٦١ که [شاهد] در جمع تعدادی از اعضای خاد و گروپ عملیاتی خاد دو ساعت قبل از اعدام برای گرفتن امنیت اطراف پولیگون شرکت داشتم و در آن مرتبه حنیف اتمر به همرای دیگران زندانیان را از پلچرخی آوردند و تحت کنترول اعضای بیروی سیاسی و کمیته مرکزی که چهار نفر بودند زندانیان را تیرباران کردند. حنیف اتمر در میان یازده نفریکه بر زندانیان شلیک کردند مستقیماً سهیم بود".
-
[شاهد] میگوید که
"مرتبه دوم در سال ١٣٦٢ شرکت حنیف اتمر در تیرباران ٦١ نفر زندانیان سیاسی در پولیگون و مرتبه سوم در سال ١٣٦٢ شرکت حنیف اتمر در تیرباران اسیران مسلح که از جبهات قندهار و هرات دستگیر شده بودند و این افراد بدون محکمه در دشت چمتله تیرباران شدند".
[شاهد] در سال ١٣٦٣ به بخش دیگر تبدیل میشود.
-
[شاهد] میگوید که
"از بالا امر شده بود (رهبری حزب و خاد) اسیران مسلح که از جبهات دستگیر میشوند، این ضدانقلاب و نوکران امپریالیزم بعد از دو سه هفته باید بدون محکمه تیرباران شوند". (علت تاخیر دوسه هفتۀ برای این بود که اگراز جمله افراد مهم مجاهدین باشند برای مبادله سربازان روسی و اعضای حزب نگهداری میشدند ورنه تیرباران میشدند).
اعتراف گیری حنیف اتمر در کنار سایر جلادان وطنفروش خادیست از زندانیان با آوردن خانم ها و خواهران جوان شان مو بر بدن راست میکند.
-
[شاهد] از اینگونه اعتراف گیریها به خودش و اندیشه مزدورمنشی سابق اش و به تمام مسؤلین باند جنایتکار حزب دموکراتیک هزار بار لعنت میفرستد و سخت پشیمان است. گاهی به انسان بودن و افغان بودن خود و سایر جانیان خادیست به دیده شک مینگرد. این شیوه در سالهای ١٣٥٧ و ١٣٥٨ نیز موجود بوده است (این قصه خود دیوان ایست جداگانه!).
-
فریاد بی صدا در سرزمین بی عدالت
در زمان جنگ مقاومت (جنگ آزادیبخش ملی) ١٩٧٨-١٩٩٢ ده ها مؤسسـه و ان جی او های غربی برای تمویل و هماهنگ سازی به اصطلاح کمک های بشردوستانه در پاکستان لانه کردند تا در اوج جنگ سرد، جنگ نیابتی را در مقابل قوای تجاوزگر روس از نیروی انسانی افغانها مایه بگذارند. اینبار "قرعه فال بنام" آمریکا زده شد تا تلافی جنگ ویتنام را همراه با سودش یکجا بستاند. به درازا کشانیدن جنگ و گیر ساختن پای خرس قطبی را در تله (تلک) خود آمده چنان گیر ساختند که فرار آسان را برای ارتش تجاوزگر مشکل و ننگین ساختند (ده ها کتب و مقالات نشر شده و اسناد بدست آمده).
-
بعد از فرار روسها و سقوط دولت مزدور و حاکم شدن تنظیمهای جهادی، صفحۀ جدیدی در ثبت تاریخ غمگین افغانستان آغاز شد که در غارت، چپاول و کشتار – در حقیقت ادامه همان سیاستهای غارتگرانه دول متجاوز بود. در جنگهای فرسایشی داخلی یکی بواسطه مزدورانش انتقام شکست اش را میگرفت و دیگری سفره پلان بعدی اش را پهن میکرد. ملت به خون نشسته و قهرمان افغانستان که باید پیروزی برحق شانرا بر تجاوزگر خونخوار و مزدور سفاکش جشن بگیرد و شهد آزادی را بچشند – صفحه تاریخ به سرعت برگشت و ملت یکبار دیگر لگدمال و تحقیر شد و جام زهر سرکشیدند. تعدادی از رهبران مزدور تنظیمهای جهادی که هرگز رهبر ملت نبودند و نیستند، از رسیدن به قدرت چنان مست شدند که با تبانی دشمنان ملت که همانا رهبری حزب دموکراتیک که تا دیروز می کشت و جنایت میآفرید همدیگر را در آغوش کشیدند و یکجا بر فرق ملت بلاکشیده کوبیدند. دیگر عدالت و محکمۀ درکار نبود، نه ملت به خون نشسته دشمنِ داشت و نه هم
-
یکنیم میلیون قربانی قاتلی !
کسی پاسخ نداد که قاتلین یکنیم میلیون قربانی چه کسانی هستند؟
کسی پاسخ نداد که شیرازه یک ملت را چه کسانی از هم پاشیدند؟
کسی پاسخ نداد که این وطن را چه کسانی ویران کردند؟
کسی پاسخ نداد که قاتلین پدران صدهاهزار یتیم چه کسانی هستند؟
کسی پاسخ نداد که قاتلین شوهران صدهاهزار بیوه چه کسانی هستند؟
کسی پاسخ نداد ... .
-
اما با شرایط پیش آمده فضای کابل، فضای افغانستان – چنان گرگ و میش شد که هرکدام شان درپی آن شدند که هدف بعدی خود قرار دادند. آن یکی مست قدرت و درتلاش غضب منصب و مال شد و آن دیگری خسته از کشتن و ویران کردن در پی فرار. درین میان یکی ازین جنایت سالاران که فرار را بر قرار ترجیح داد محمد حنیف اتمر خادیست بود.
خزیدن اتمر قاتل از کابل به پشاور
-
در میان مؤسسـه ها و ان جی او های غربی مقیم پاکستان که برای کمک به مهاجرین افغانی در پاکستان و پروژه های مختلف ساختمانی و زراعتی در داخل افغانستان فعالیت داشتند، یکی هم مؤسسـﮥ قوی تمویل کنندۀ "دفتر پروژۀ نارویژی" Norwegian Project Office یا (NPO) بود. این مؤسسـه دارای مؤسسات و ان جی او های همکار دیگریست که کمکهای دولتی و سایر دونرهای داخل ناروی را از طریق آنها به مصرف میرساند. قسمت اعظم این کمکها از طریق مؤسسـﮥ بزرگ "کمک کلیسای نارویژی" نارویژن چرچ اید Norwegian Curch Aid یا NCA به مصرف میرسید. مؤسسـﮥ دیگر نارویژی "نارویژن ریفیوجی کنسول" The Norwegian Refugee Council یکی دیگر از مؤسسات تمویل کننده مالی (دونر) به تعدادی از مؤسسات داخل افغانستان و مؤسسات مقیم پشاور بود. کمکهای مؤسسـﮥ NPO بواسطه دو نفر نارویژی دگروال آرنه ستراند Arna Strand و های جان John Heidi رهبری میشد.
-
آرنه ستراند Arna Strand تحصیلات اختصاصی اش را در مؤسسـﮥ تحصیلی انگلیسی - امور انکشاف و میراثهای فرهنگی در انگلستان تمام کرده است. وی سابقه طولانی کار در اسرائيل را دارد و ضمناً شخص کارکشته و سخت کوش ایست که از کشورهای افریقایی، افغانستان و پاکستان نیز تجارب غنی را اندوخته است. اکثر کارکنان مؤسسات انتفاعی و (Non-Governmental Organization (NGO ان جی اوها را افغانهای مهاجر تشکیل میدادند که هم از دیدگاه اقتصادی و هم به خاطر برقرار کردن ارتباط به داخل افغانستان برای کارکرد مؤسسات را منطقی مینمود. لطفاً به سمبول و زیرنویس دقت کنید.
-
در جنوری سال ١٩٩٤، روزی خانمی بنام بلقیس اتمر که حدود سی- سی و پنج سال سن داشت به یکی از شعبات دفتر NPO آمده و التماس کنان خواستار یک پایه ماشین خیاطی میشود تا بتواند نفقۀ فامیلش را تأمین کند. خانم بلقیس اتمر نزد کارکنان افغان مؤسسه از ته دل زار زار میگرید و از زندگی سخت و مشقت بارشان در پاکستان شکایت میکند و همچنان با گریۀ ترحم انگیز میگوید که برادرش بنام حنیف اتمر معیوب است، یک پا ندارد و فعلاً در وضعیت بسیار بد اقتصادی و روحی قرار دارد و در منطقه فقیر آباد شهر پشاور زندگی میکنند، با التماس طلب کمک میکند. از ته دل زار زار گریستن خانم بلقیس اتمر و معیوبیت حنیف اتمر ترحم کارکنان افغان مؤسسه را بر می انگیزد و اسمش را یادداشت میکنند تا درصورت امکان برایش کمکی کنند. حدود سه هفته بعد تلفونچی مؤسسه (تلفون آپریتر) بنام عثمان که ازمچ دست معیوب بود به دفتر کمیشنری عالی ملل متحد برای پناهندگان UNHCR کار پیدا میکند و به آنجا میرود. بر اساس اصولنامه دفتر NPO پوست تلفون آپریتر به شخصی داده میشد که معیوبیت فزیکی میداشت و کارکنان افغان مؤسسه، حادثه زار گریستن خانم بلقیس اتمر و معیوبیت حنیف اتمر در ذهن شان تازه شده و میخواهند برای این افغان معیوب مهاجر کمکی بکنند. سرانجام ملازم (مسؤل چای...) دفتر را به منطقه فقیر آباد پشاور میفرستند تا وی را پیدا کرده و به دفتر بیاورد.
-
بعد از سه روز پرس وپال محمد حنیف اتمر را پیدا کرده و با وضعیت بسیار بسیار بدی که کلاه پکول و واسکت چرکین به تن داشت، به دفتر می اورد. مدیر اداری دفتر نارویژن پراجکت آفیس NPO شخصی بود بنام میاجان از ولایت لغمان افغانستان، همینکه میاجان دریافت که حنیف اتمر از لغمان است بلافاصله میل او همچون آهنروبا (مقناطیس) بطرفش بیشتر میشود و دست او را گرفته مستقیم نزد آرنه ستراند Arna Strand میبرد. یک ساعت بعد میاجان بر میگردد و میگوید که حنیف انگلیسی میداند و مقرر شد (زمانیکه اجنت حنیف اتمر به حیث وزیر مقرر میشود میاجان را به پاس این خدمت اش بحیث مشاوراش با حقوق ماهانه ٧٠٠٠ دالر مقررمیکند - مراجعه شود به اسناد ضمیمه).
-
سرانجام حنیف اتمر تا یکنیم سال دیگر از آغاز سال ١٩٩٤ در دفتر نارویژن چرج اید به صفت تلفونچی و رسپشنیست کار میکند. بعد از مدتی آرنه ستراند Arna Strand حنیف اتمر را غرض تداوی به ناروی میفرستد و در آنجا برایش پای مصنوعی میسازند. محمد حنیف اتمر در موقف کاری اش رشد میکند و بعد از یکنیم سال کار یکمرتبه از موقف تلفونچی و رسپشنیست به مدیریت محاسبه ارتقأ کرده و به حیث محاسب عمومی مقرر میشود - و اندکی بعد جهت آموزش به انگلستان فرستاده میشود. او در انگلستان دو سال را در همان مؤسسـﮥ تحصیلی انگلیسی و همان رشته "انکشاف و میراثهای فرهنگی" که آرنه ستراند Arna Strand خوانده بود گویا تحصیل میکند. بعد از رفتن محمد حنیف اتمر به انگلستان، محمد احسان ضیا عضو سابق جمعیت اسلامی که قبلاً به حیث چوکیدار مؤسسه NPO ایفای وظیفه مینمود، به مدیریت محاسبه آورده میشود و بعد از برگشت حنیف اتمر از انگلستان، اینبار محمد احسان ضیا با آنکه لسان انگلیسی را بسیار کم میدانست و اصلاً برای تحصیل ممکن نبود به عین رشته به انگلستان فرستاده میشود.
-
محمد حنیف اتمر که خوب درس آزموده مکتب کی جی بی و تجارب مشت و لگد خاد را با خودش داشت – شخصیت ایست که در کارش پشتکار زیاد دارد و همواره تلاش میکند که خودش را یک شخص اجتماعی جلوه دهد و سخت میکوشد تا با دیگران زود انس برقرار ساخته و اعتماد طرف مقابل را جلب کند.
حنیف اتمر یک پای خود را در جنگ جلال آباد، زمانی که با یک قطعه خاد برای جنگ با مجاهدین رفته بود از دست داده است که در همان جنگ [شاهد] در دستش زخم برداشته است. ولی حنیف اتمر هرگز از بریدن پایش چیزی نمیگوید که در کجا و چه وقت و چه بلایی سرش آمده است. او از جواب دادن به بریدن پایش همیشه طفره میرفت و میرود و بشکل مجمل میگفت "چی میکنی لالا ده وطن کم جنگ تیره شده" همین و دیگر هیچ.
زندگی اقتصادی حنیف اتمر به سرعت تغییر میکند و خانه اش دیگر از آن محقرخانه قبلی به خانه خیلی بزرگ و مفشن تبدیل میشود و تجملات زیادی با پولهای باد آورده به منزلش سرازیر میشود. او که دیگرمار گزیده و یکی از کار کشته گان شبکه جاسوسی کی جی بی و خاد بود، هرگز علاقه نمیگرفت روی مسایل سیاسی افغانستان با هرکسی جروبحث کند و بسیار خوب بلد بود با چه کسی به کدام زبانی حرف بزند.
خون آشام تلفونچی یکه با ماسک دموکراسی وزیر میشود
-
بعد از حادثه یازده سپتمبر ٢٠٠١ و تغییرات بنیادی در افغانستان، در تقسیمات شبکه های اطلاعاتی برای وزارتخانه ها در حکومت مؤقت سال ٢٠٠٢ - حنیف اتمر این خادیست سابق و تلفونچی و رسپشنیست سال ١٩٩٤ مؤسسه NPO و یکی از مهره های خودفروخته و اجنت MI6 در وزارت احیاو انکشاف دهات نصب شد
-
فساد گستردۀ حنیف اتمر و باند او در وزارت احیاوانکشاف دهات برکسی پوشیده نیست. وی با پشتیبانی ان جی او های داخلی و دوستان خارجی اش شبکه وسیع مافیایی قومی- ناسیونالستی – فاشیستی را بنیان نهاد تا بتواند درخوان قدرت با توان مالی و پشتیبانی خارجی چانه زنی اش را بیشترکند. برعلاوه اینکه وی يکی از چپاولگران منطقۀ شیرپور شهرکابل و زمین های مقابل مسلخ است، دوسیه اختلاص و فساد وی از وزارت احیا و انکشاف دهات در سارنوالی يا دادستانی با دادن رشوه مختوم اعلان شد که وی از آن با افتخار از پيروزی خود سخن میگوید. دوست [رابط] ما با آنکه به ما وعده کرده بود تا فوتوکاپی بعضی اسناد را در اختیار ما قرار دهد، با ما بی مهری کرد و ترس را بهانه آورد که صرف در محکمه دوباره جایتکاران اسناد ارائه خواهد شد.
-
حنيف اتمر بعد از رفتن از وزارت احياوانکشاف دهات به وزارت معارف و از آنجا به وزارت داخله به زد و بندهای مافيایی قومی- ناسیونالستی و فاشیستی خود ادامه داد تا پلانهای طویل المدتی را که برایش ترسیم کرده اند به سرانجام رساند. پیاده کردن این پلان بنیه قوی مادی و تور (جال) وسیع مافیایی میطلبد چون دیگر اساس ایدیولوژیک و عقیدتی برای چهره بدنام چون اتمر ممکن نیست. درست زمانیکه حنيف اتمر وزیر داخله بود - نیروهای اشغالگر انگلیسی مزدوران طالب این سربازان جناورخوی و گوش به فرمان متجاوزین را از جنوب افغانستان و از مناطق سرحدی با هلیکوپترها (چرخ بالها) به سمت شمال کشور انتقال دادند و زخم شورش و نارامی را در شمال افغانستان کاشتند.
جنایت سالاران و مافیای اقتصادی چگونه باندهای مافیایی شانرا در افغانستان گسترش میدهند؟
-
لازم نیست تا از آنها سند کتبی اخذ کنند و یا پای شانرا به زنجیر شهوت و آرمان ببندند – کافیست دسترخوان منافع مالی شانرا چنان وسیع بگستراند تا نیروی برای چانه زنی هایشان در هر زمینه آماده سازند. این خصیصه درمورد تمامی جنایت سالاران مافیایی راست و چپ صادق است. حنيف اتمر یکی از آن وطنفروشان جبون ایست که تا دیروز ندای سوسیالیزم و انترناسیونالیزم را سر میداند ولی بعد از فروپاشی باند آدمکش حزب دموکراتیک، چهره پلید و کریه اتمر و اکثریت اعضای باندشان به ملت افغانستان نمایان شد که چگونه در لجن زار ننگین مناسبات قومی، نژادی، لسانی، مذهبی و منطقوی فرو رفتند (کشتمند، لایق، پنجشیری،...
-
البته این خصیصه درمورد تمامی جنایت سالاران مافیایی تنظیمها نیز صادق است). حنيف اتمر تا دیروز این مدافع منافع انترناسیونالیزم مالی روس و امروز این پرازیت افشان وجدان مرده، مدافع منافع دول متجاوز غربی، در زمان وزارت معارف تلاش کرد تا تجارب غنی اش را از دوران خاد و تحصیل انگلیس و وزارت احياو انکشاف دهات بکار گیرد و حلقه وسیعی از هم پیمانان حزبی سابق اش و عناصر منفعت طلب و سودجو را بر اساس ناسیونالیزم فاشیستی تشکیل دهد تا این تشکل اساس حزب جدیدی در آینده باشند (بسیارجالب است که حنیف اتمر و احسان ضیا مؤسسین حزب حق و عدالت هستند و سایر چهره های اسبق مزدور روس و عناصر منفعت طلب و سودجو یکجا دور هم جمع شده اند).
-
زمانیکه حنیف اتمر به عنوان وزیر معارف معرفی میشود، برای خودش ٢٠ نفر مشاور برمیگزیند، اصلاً در دستگاه فاسد قبیله سالار کرزی مزدور و خانه به اصطلاح ملت یا ولسی جرگه حتی یک وجدان بیدار هم نبود تا بپرسد که اگر این فاسد بدکاره اگرهیچ دانشی ندارد، پس چرا به عنوان وزیر معرفی میشود. جالب این است که از این ٢٠ نفر مشاور - ١٦ نفر شان هموطنان پشتون است و از این ١٦ نفر به تعداد ٩ نفر شان از فامیل خود حنيف اتمر هستند. اینجاست که پایه های مافیایی برای آینده حزبش بر بنیاد محکم فامیل و تبار و حزب سابق اش بناء می یابد (البته این معضله درمورد تمامی جنایت سالاران مافیایی و تمامی وزرا در ١٠ سال گذشته صادق است. دوست [رابط] ما از... از اسناد وسیعی درباره این جنایت سالار و اجنت کی.جی.بی حرفهایی دارد که نسبت معاذیری فعلاً از نشر آن منصرف شدیم.
-
در شرایط خون و آتش فعلی وطن که از صبح کودتای خونین هفت ثور آغاز شده و تاکنون کماکان در جریان است - همۀ ملت افغانستان از تجاوز قوای چند ملیتی امروز چنان در عذاب اند، همانطوریکه از تجاوز وحشیانه قوای ارتش سرخ و نوکران زرخریدش دیروز در عذاب بودند و رنج میبرند. همه میدانیم که هموطنان تحقیرشده و به خون نشسته ما در داخل با خون و پوست و استخوان شان همۀ مظالم ٣٤ ساله را حس میکنند و هموطنان با احساس ما در خارج از کشور رنج آنرا میکشند.
-
همه میدانیم که در شرایط فعلی (در ٣٤ سال اخیر) این سیستم فاسد اداری با سيستم بيمار و کاملا فلج شده قضايی که در افغانستان از چتر مندرس دموکراسی به اصطلاح وارداتی به میان آمده است، برای ملت تحقیرشده افغانستان انتظار عدالت و دادخواهی رویایی بیش نیست. اینجا دیگر حتی رویای عدالت و دادخواهی سراب گشته و با سلولهای انسانهای این سرزمین سر سازش ندارد.
-
درین سرزمین بلا کشیده سیاه سپید و سپید سیاه قلمداد میشود – دست ها آزاد اند اما قلم ها شکسته اند - قلم ها آزاد اند اما رنگ ها دیگر رنگ باخته اند. درین دیار دیگر رنگ و قلم متحد هم نیستند تا کلمات دلاویز را به روی کاغذ رقم زنند. اینجا رنگ ها رنگ دیگرند – اینجا رنگ پول است، رنگ نژاد است، رنگ قومیت است، رنگ لسان است، رنگ مذهب است – و این رنگ هاست که متحد میشوند و کلمات شانرا رقم میزنند. اینجا، قلم این رنگها خفاش های شرف باخته ایست که از مسلخ آدمکشی حزب دموکراتیک و تنظیمهای جاهل برون جسته اند و با رنگ جدید "دموکراسی" حدود و ثغور میکشند.
-
اینجا بازار نو است ولی کالاها تقلبی اند. اینجا بازار آزاد است ولی وجدانها قفل است. اینجا خفاشان سرخ منقار بر سوگ آفتاب و گلهای پرپرشده سرسبد ملت که به خواب ابدی فرو رفته اند - هلهله راه انداخته اند و شادمانی میکنند. اینجا لبخندها خشکیده اند و آسمان رنگ دیگر دارد و دیگر باران نمیبارد – اما اینجا غصه و درد زیاد است و صاحبان غصه و درد، چشم به راه اسپ سوارانی اند که خورشید نو را برایشان به ارمغان بیاورند.

>>>   من تعداد زیاد اعضای فامیل اتمر را می شناسم، که در زمان حکومت خلق/پرچم علیه آنها و شوروی مبارزه کرده اند، زندانی شده اند و مانند میلیون ها هموطن ما به امریکا، آلمان و آسترالیا مهاجر شده اند.
اما در رابطه با حنیف اتمر که در ابتدا با شوروی بعد با انگلیس و امریکائی ها کار و جاسوسی می کند، درست است.
من تصور نمی کنم که حنیف اتمر از فحش و دشنام های رکیک کار بگیرد، زیرا او بحیث یک جاسوس کارکشته خیلی خونسرد است و اعصاب خود را تحت کنترول دارد.
خواهش میکنم در قضاوت تان مبالغه نکنید.

>>>   در ۲۸ نومبر ۲۰۱۰، سایت افشاگر «ویکی‌لیکس» پس از نشر انبوهی از اسناد «یادداشت‌های جنگ افغانستان و عراق»، بیش از ۲۵۰‌ هزار «تلگراف‌های دیپلوماتیک امریکا» را به نشر رسانید که باعث رسوایی بیشتر دولت اشغالگر و عوام‌فریب این کشور گردید. در لابلای اسناد فرستاده‌شده از سفارت‌ها و ماموریت‌های رسمی امریکا به وزارت خارجه این کشور، سندی از پرداخت پول توسط یکی از شرکت‌های امریکایی به نام «داین‌کورپ انترنشنل» (DynCorp International) جهت استفاده موادمخدر و برگزاری محفل بچه‌بازی برای پولیس‌ افغان در کندز، پرده برمی‌دارد.

در سند مذکور که به تاریخ ۲۴ جون ۲۰۰۹ توسط سفارت امریکا در کابل به وزارت خارجه‌ این کشور فرستاده شده ‌است، گفتگو میان حنیف اتمر (در آن زمان وزیر امور داخله افغانستان) و معاون سفیر امریکا در افغانستان را نقل می‌کند. در این سند که به امضای کارل آیکن‌بیری (سفیر وقت امریکا در افغانستان) ارسال گردیده‌است، نوشته شده که حنیف اتمر وحشت‌زده با عذر و زاری از جوسف موسومیلی، معاون سفیر امریکا در افغانستان، می‌خواهد تا قضیه پرداخت پول توسط «آموزگاران خارجی» محفل بچه‌بازی برای پولیس‌ کندز را از دید رسانه‌های باطل کند.

هرچند در جولای ۲۰۰۹ خبر این محفل بچه‌بازی پیش از افشای سند دیپلوماتیک امریکا، توسط روزنامه «واشنگتن پست» به نشر رسید و پس از فاش‌شدن سند نامبرده توسط سایت «ویکی‌لیکس»، روزنامه «گاردین» نیز به آن پرداخت، ولی این رسوایی هیچ‌گاهی در رسانه‌های افغانستان انعکاس نیافت و احتمالا در اثر فشار دولت با خاموشی زیر زده شد.

>>>   خاموش:
چه خوب گفته اند که همین آش وهمین کاسه .یک سوال از دوستان دارم .
زمانیکه اتمر به پست وزارت احیاوانشاف دهات جدیدآ ازطرف کرزی به پارلمان پیشنهاد شدچراپالمان که بیشتر اعضای آن را ّبه اصتلاح مجاهدین تشکیل میداد راجع به سوابق اتمرمعلومات کافی داشتن وآنهم شخصی که در زمان حکومت کموننست ها در دستگاه خادبا تمامآ جنایات را که نظر دهنده گان تحریرنموده اجرای وظیفه نموده باشدچگونه وچرا رااعتمادرادادن ؟پس معلوم میشود که درزیر کاسه نیم کاسه است ...؟

>>>   حنیف اتمر در یک مصاحبه خود گفت اگر راست بگویم پاکستان قلب من است
قلبی که هر روز تروریست می فرستد و جوانان ما را شهید میسازند .
کشور انگلیس ازش سخت حمایت میکند .

>>>   تورا به خدا درست نشر کنید
یک اتمر دیگری بنا م پا سو ال حسن اتمر قو ما ندان جلب و جزب وزارت داخله را فراموش کرده اید ازبی غیرت ترین .....ترین و بسیا ر از حد گزشته بی آبرو ترین ها یکی هم حسن اتمر است که در بیشتر تفصیل پست فطرت سفله و نامرد بس است
.....

>>>   حنیف اتمر یک شخص وطن پرست ومتعهد به مردمش است

>>>   اتمر شخص مدبر، صادق، خدمتگار و کارفهم است. او مرد آهنین و کسی کی این کشور برایش نیاز دارد. او نگهبان حکومت وحدت ملی است. بدون حمایت آن یک روز هم حکومت وحدت ملی تاب نه میاورد.
شریف

>>>   پول های مکاتب خیالی ، لوژستیک وزارت داخل و پروژه های همبستگی ملی وزارت انکشاف دهات را اتمر دزدیده و شرکتی تجارتی قادری را که برادرش می گرداند ایجاد نموده است . از خودش پرسان شود شاید جواب روشن تر در مورد داده بتواند.

>>>   اكثريت افراديكه در درون حكومت وظايف مختلف دارند و از آدرس حكومت صحبت ميكند و در باره حنيف أتمر نظريات مختلف دارند ، آقاى أتمر را بدست داشتن با طالبان و داعش متهـم مى نمايند بدون اينكه إسناد و شواهـد ارائه كنند.
بظر بنده اگر روزى حنيف أتمر بدست طالب هـا ويا داعش بى افتد به او هـيچگاهـى نخواهـد كردند .
سكندر

>>>   چیزی که من از اتمی شاهدم: متین ،باوقار، مودب و زیرک. این بر چرچسپ بدزبانی کاملا بی اساس است. او خیلی مؤدب و با حوصله است.
از طرف یکی از همکاران وزارت معارف اش.

>>>   أتمر بايد دستكير شود و همراي راكتبار به جزائ اعمال خود برسند

>>>   اتمر .....ترین و مفسد ترین مامورین این حکومت است و حکومت هم ازش حمایت میکن

>>>   حنیف اتمر باشنده اصلى ولایت لغمان و وابسته به جناح پرچم حزب دموکراتیک خلق بود. موصوف سابقه کار در چارچوب وزارت امنیت دولتى (خاد) رژیم کارمل و نجیب را در کارنامهاش دارد.

مراحل ابتدایى مسلک استخبارات را در مرکز تعلیم خاد و زیر نظر مشاوران روسى در داخل کشور و مراحل متوسط را در کورسهاى کوتاه مدت زیر نظر آموزگاران KGB در تاشکند و مسکو فراگرفته است.

گفته میشود یک پایش در جنگ با مجاهدین آسیب دیده که با عصا حرکت مىنماید. با پیروزى مجاهدین کشور را بقصد پاکستان ترک گفته، در موسسات مدد رسانى که پوششى براى فعالیت هاى استخباراتى کشور هاى غربى بود، جذب شده است.

از طریق همین مؤسسات به لندن رفته است و زمزمه هایى از روابط نزدیکش با MI6 استخبارات کشور بریتانیاست.

متعاقب توافقات بن به کشور برگشت. ذریعه اشرف غنى و سازمان هاى خارجى به کرزى معرفى شده بحیث وزیر احیاء و انکشاف دهات در کابینه ى کرزى تؤظیف گردید. موصوف در دوران تصدى این وزارت متهم به سوء استفاده از برنامه همبستگى ملى ( ملى پیوستون ) است.

با گرم شدن روابطش با کرزى، عهده دار وزارت معارف گردید که بالوسیله ى کمکهاى سازمان یونسکو و دونر هاى خارجى، شبکه ى وسیع مافیایى از بستگان و دوستانش را در آن وزارت ایجاد نمود.

>>>   اتهام مکاتب خیالى و تشکیلات غیر واقعى در ساحات ناامن از اتهامات این دوره ى کارى اوست. با جلب اعتماد بیشتر کرزى، بجاى ضرار احمد مقبل در وزارت داخله تؤظیف گردید.

اتفاقات نادرى که در این دوره از کارش بوقوع پیوسته، کشاندن دامنه ى جنگ و نا امنى و انتقال دسته هاى طالبان از جنوب به شمال کشور است. سرانجام با سوء قصد ناکام طالبان علیه کرزى در مراسم رسم گذشت، همراه با امرالله صالح از پست وزارت داخله استعفاء داد. از آن زمان به بعد در رابطه ى تنگاتنگ با اشرف غنى قرار گرفته، مقدمات پیروزى او را در انتخابات روى دست گرفت.

مهندسى انتخابات پرچالش اخیر، زمینه سازى ائتلافها، سازمان دادن معاملات سیاسى و تقلبات گسترده در صندوق هاى رأى از دستآورد هاى بارز اوست. او مدیرى زیرک، مذاکره کننده ى ماهر و معامله گرى واقعبین است. او یکى از معماران اصلى تیم تحول و تداوم است.

تئورى تشکیل تیکت انتخاباتى با محوریت پشتونها با جناحین قوم ازبیک و هزاره، زاده ى تفکر قومگرایانه ى اوست. نقیصه ى عدم موجودیت تاجیکها را در معامله ى سریع و نقدى در دوبى با احمدضیاء مسعود، حل نمود.

او بود که پیمان امنیتى با امریکا را امضاء نمود. براى کاهش تسلط فرماندهان غیر پشتون در شمال، زمینه ى رشد و پا گرفتن دسته جات طالبان را در ولایات شمال مساعد ساخت.

او نه تنها شبکه ى وسیعى از افسران عالیرتبه و رؤساى امنیت دولتى رژیم قبلى را در محوریت رئیس جمهور و مرکز توحید و قوماندانى اعلى جمع نموده بلکه حلقه ى بزرگى از فرزندان سیاستمداران، رهبران جهادى، قوماندانان مطرح را در شوراى امنیت گرد آورده. که با مرگ هر یکى، فرزندان شانرا که دست آموز خودش است، در جغرافیاى قومى اش گماشته، در خدمت خویش دارد.

اوست که بلافاصله بعد از ختم غائله انتخابات و از اولین روزهاى آغاز بکار حکومت وحدت ملى، عرق جبینش نخشکیده، آستینش را براى یکسره کردن قدرت در ارگ و محدود نموده شرکاى تیمى و حکومتى بالا زد.

مشوره ها و راهکار هاى اوست که رابطه ى دو شریک قدرت را شکراب نموده، رئیس اجرائیه را چنان منزوى و از متن قدرت به حاشیه رانده است که بار ها صداى اعتراضش بلند شد. برخى تصور مى کنند او بازوى نیرومند اشرف غنى در پیشبرد امور است. حال آنکه او گرداننده و از جایگاه مربى و مرشد غنى عمل مى نماید.

>>>   بمنظور زهر چشم نمودن جزایر قدرت جهادى و استحکام پشتوانه ى نظامى ارگ و اجراى مانور هاى امنیتى در شهر کابل، چندى قبل طرحى را مبنى بر ایجاد واحد بیست هزار نفرى واکنش سریع در پایتخت با اسلحه روسى و پشتوانه ى مالى قطر به رئیس جمهور پیشنهاد نمود و سفر هایى را در این زمینه به مسکو نمود که مقدارى از این سلاحها در شمال به اختیار طالبان نیز قرار گرفت.

– او بود که با بلاک نمودن حسابات مالى شرکتهاى متعلق به والى بلخ و مطالبه ى مالیات چندین ساله ى معوقه ى آن از ذریعه ى اکلیل حکیمى، نه تنها زمینه ى معامله ى او را با ارگ مساعد ساخت، بلکه بعنوان ابزارى از وى بر علیه دوست و متحد دیروزش عبدالله نیز استفاده نمود.

– او بود که بعد از عقیم شدن سوءقصدش علیه معاون اول ریاست جمهورى، با توطئه احمد ایشچى دوستم را از جایگاه دوم قدرت به حصر خانگى کشانده تا مرز محاکمه و احتمالاً تبعید تضعیف نمود.

– اوست که امرالله صالح یکى فعال ترین کدر هاى تیم اصلاحات و سرسخت ترین منتقد نظام را در خدمت ارگ آورده به پست نمایشى و سمبولیک قانع نمود.

– اوست که اسم یکى از سرکش ترین ماجراجویان و شورشگران چهار دهه ى اخیر یعنى حکمتیار را از از لست سیاه سازمان ملل حذف نموده، دست او را گرفته از مغاره ى تبعید به شهر آورد.

او تئوریسن قبیله و ادامه دهنده ى واقعى راه محمد گل خان مومند در حال حاضر است که به احیا و تحکیم حاکمیت سنتى پشتونها و انتقال نرم و آرام آن از درانى ها به غلجایى ها مى اندیشد.

او که بنابر اتهام جمعیت اسلامى، ردپایش در سوء قصد علیه نخبه گان این تنظیم جهادى دیده میشود، در حال حاضر با چالش بزرگ مخالف رهبران جمعیت مواجه است. کنار رفتن او از سمتش یک از سه شرط اساسى جمعیتى ها در همکارى شان با حکومت وحدت ملى است که تا هنوز ارگ، انعطافى در زمینه از خود بروز نداده است.

>>>   حنیف اتمر جاسوس معلوم الحال انگلیسی ها که به کمک آمریکایی ها فرستاده شده است میباشد.
ساحل>>>   اتمر نماینده انگلیس است
اتمر امروز نماینده انگلیس است زور دارد.
شما چه میخواهیدوچه را میتوانید ثابت کنید؟
زور کسی به اتمر نمی رسد. اتمر امروز از غنی باصلاحیت تر است.
شما وقت تان را ضایع نسازید.

>>>   من صدقه حزب دیموکراتیک خلق افغانستان این دشمن سرسخت ارتجاع سیاه که چنین فرزانه مرد را برای سیاه کردن رویها اشخاس مفسد شر و فساد با حزب اسلامی لالو با ۷تنظیم شیطانی و مزدور و وطنفروشان قرن ۲۱این بیسوادان اجتماعی قرن ، اتمر این یادګار صداقت حزب خلق را به مردم ما صدقه شد!

>>>   حنیف اتمر از شکایات مفسدین چون شامل لست این مضمون هویدا است!
سقرطا را ګفتند فلانی بسیار صفتت را میکر د، او شوع به ګریستن کرد ! مردم ګفتند چرا را میګیریی جواب داد:بخاطریکه من چه بدی کرده ام که ان مفس خوشش امد که صفت مرا کند!!!!!!!!!!!!
نشانزن

>>>   حتمن یک بار بخوانید تا از عمق واقعیت ها آگاه شوید!
پشتون؛ انتحاری!
تاجک؛ لندغر و اوباش!
شیعه؛ کافر جاسوسِ ایران!
بلی درست خواندید، ما مردم افغانستان" به استثنای انسانها با شرف" پشت پرده های موبایل و کامپیوتر پنهان شده و اکثر در شبکه های اجتماعی همدیگر را با شور و شوق تمام با این جملات مخاطب قرار میدهیم، و کوشش می کنم بار ملامت روزگار تیرهء افغانستان را به گردن همدیگر بیاندازیم. این در حالی است که از ده ها پشت دعوای مسلمانی داریم! آیا دین محمدیِ امین و ابراهیمِ خلیل همین بود؟ آیا به راستی ما انسان هستیم، یا فقط به شکل آدم زاده شده ایم؟
آیا هیچ از بربادی و تباهی درس عبرت نمیگیریم؟
برعکس، بر خون همدیگر تشنه تر میشویم؟
چشم بینای که خداوند برما داده، کجا شده؟
آیا پشتون های پابرهنه ننگرهار وهلمند و... که از دست همین تروریست های وحشی ازاین کوه به آن کوه واز این قریه به آن قریه فراری هستند را نمیبینیم؟ پس چرا فقط چهارطالب و تروریستِ مزدور که پشتو حرف میزنند را میبینیم؟
آیا نمیبینید که هرروز مکاتب همین ولایت های پشتون نشین ما به آتش کشیده میشود؟ آیا عقل تان قبول میکند کسی خانهء خودش را آتش بزند؟
آیا مااز حال روزِ پیرزنان وپیرمردان تاجک در دور دست های بدخشان وتخار وهرات بغلان وغیره... وشکم گرسنه اطفال شان خبر داریم؟ یا فقط چهارآدم تاجک که با پکول و دستمال سوار موتر های شیشه سیاه هستند و جز ضرر، نفع به تاجیکان نداشته اند را میبینیم؟
آیا نمیبینیم سربازان تاجک تبارِ ما در کنار سایر هموطنان اش در هر گوشه این سرزمین بدبخت هرروز قربانی می شوند؟
اگر همت دارید، بروید و یکبار از پیرمردان و پیرزنان پا افتادهء پنجشیر و پروان و بدخشان هلمند و ننگرهار وکندهار فاریاب وجوزجان غزنی و دایکندی بپرسید که هرروز چند"شهید" را به قریهء شان میبرند!
آیا از آوارگی هزاره ها مخصوصا در ایران خبر داریم؟ بروید و نمونه اش در "پُل سخته" ببینید که ایران با هزاره ها چه کرده؟
آیا عقل قبول میکند در قرن بیست و یک انسانها در مغاره های کوه زندگی بکند؟ اگر غیرت دارید بروید وضعیت را در بامیان ببینید!
آیا جایی دیده اید که هزاره ها خدای دیگری را عبادت کرده باشند ویا پیروی از پیامبر دیگری، که واجب القتل شمرده میشوند؟ حتا اگر بکنند، آيا خداوند به ما اجازه داده، کسی را بکشیم؟
آیا گاهی بر لبان ترکیده کودکان دایکندی و بهسود دایمیرداد درعین دهقانی خیره شده ایم تا بدانیم آن کودکان برای زنده ماند چه جبری را تحمل میکنند؟ یا فقط چهار شیخ چپن کشال را میبینیم که عقل شان فقط به نفع خود شان کار میکند؟
این همه بدبختی، این همه نابسامانی، این همه جبر روزگار که مارا رسوای خود و بیگانه ساخته، کافی نیست، که به جان هم افتاده ایم؟
نفرت پراکنی، توهین همدیگر، حقارت و زشت گویی در کجای تاریخ دردی را دوا کرده که ما عاشق آن شده ایم؟
تا زمانی که ما مستقیما از کسی ضرر ندیده ایم، چرا نمیتوانیم مانند انسان همدیگر را دوست داشته باشیم؟
این حداقل کاریست که بدون هزینه وضرر ازهمهء ما ساخته است.
اگر باور داریم که همه ما را خداوند آفریده، نه شاگردی داشته ونه شریکی ونه خود ما در انتخاب رنگ و قوم نژاد و زبان خود نقش داشته ایم، پس چرا جز خود از دیگران نفرت داشته باشیم؟
بیاید نعوذ بالله خداوند را دروغگو ثابت نکنیم، حال که ما را انسان آفریده، انسان بمانیم!
کارِ زیادی ازمن و امثال من ساخته نیست اما حداقل اگر این صدا به گوش های عدهء ازاین دست آدم ها برسه ودرخوبترین حالت تغییرِ در طرز تفکر شان ایجاد بکند، خوشبختی بزرگی خواهد بود، اگر هیچ حاصلی نداشته باشه هم ضرر نکرده ام و حداقل وجدانم را تاحدی راحت ساخته ام.
شما خوبان هم اگر در بخش ونشر آن یاری ام کنید و دراین راه همصدا شوید، مطمئنا در کار نیکی شریک بوده اید."
والسلام

>>>   نواسه کاکای اش بنام شاپور اتمر که فعلآ بنام بهرام هر کاره اش است
اصلا در جرمنی زندگی میکند هفته یکی دو بار کابل می اید .
هیچ وقت در رسانه ها ظاهر نمیشود لیکن هر کاره است در شهر برلین بزرگترین موتر فروشی موتر های اودی و مرسیدس بنز را به پول حتیف اتمر خریده و در دوسال اخیر مقدار زیاد پول های حنیف اتمر را در کشورهای امریکای جنوبی سرمایه گذاری کرده و خسر بره برادر حنیف اتمر بنام خالد اتمر مسولیت سرمایه های امریکایی جنوبی را بدوش دارد

>>>   اگراظهار نظر اشخاص موافق ومخالف درست باشد .ایشان میتوانند دراینده ریس جمهورکشور شود.بخاطریکه ایشان ازجانب سه کشور مطرح جهان حمایه میشوند .دیگرچه میخواهید درباره شان بنویسید.

>>>   روزی اتمر که تازه فارغ صنف دوازده شده بود توسط کالایش که در آنزمان در ریاست خاد ایفای وظیفه می‌کرد آورده می‌شود تا در جایی مگر تعین بست شود. کاکایش وی را به یکی از مدیران بخش معرفی می‌کند و ازش میخواهد تا برای حنیف در ریاست مذکور کاری بدهد. مدیر بخش برایش می‌گوید که اگر میخواهد به حیث اجیر شامل وظیفه شود. میتواند از همان روز کار خویش را آغاز کند. و او هم بدون درنگ این پیشنهاد را قبول می‌کند. مدیر مذکور می‌گوید بعد از اینکه او شامل وظیفه در بست اجیر گرددید برای مدتی وظیفه آش درست کردن چای و تمیز کردن مدیریت مذکور بود. و همین زمانی بود که مشاورین روسی هر روز به دفتر رفت و آمد داشتن. حمیف در مدت چند ماهی توانست آب مشاورین روس ارتباط دوستانه برقرار کند و از این طریق خوش خدمتی در پست کارمن خاد تقرر کند. خلاصه مدیر مذکور می‌گوید که وی آنقدر مورد اعتماد مشورین روسی قرار میگیرد که در ظرف سه سال آمر من تعین گردید. اما او از رسیدن به این مقام از هیچ چیزی برای روس‌ها دریغ نورزید. ۲۴ ساعته در خدمت ک ج ب و توطئه ساز بالای همه بود. بعد از آنها که دیگران شرح داده اند.

>>>   آیا همین قدرسندکافی نیست پس بدانیدکه هیچ کاری کرده نمیتوانیدهرقدرسندبه دست داشته باشیدچون جیزگر قوی دارد.

>>>   پس گفته میتوانیم که این شخص از ,....ترین انسانهای روز زمین است

>>>   اتمر به بهانه خريد تجهيزات امنيتى مليونها دالر جعل و اختلاس كرده است در كشورهاى اسياى ميانه دلال قراردادها شاكر كارگر بوده كه أتمر به او حق كميشن ميدهد

>>>   حنیف اتمر برخلاف غیبت کنندهګان مفسد مذکور مرد صادق و خدمتګار اصیل وطن است
عضویت او در حزب دیمکراتیک خلق افغانستان ګواه هرچه است!

>>>   به نويسندهء محترم متني كه اينگونه آغاز شده است : " محمد حنيف اتمر؛ سوانح اش را در ده جمله براي چهرهء جديدش ... " !
راستش مبهوت توانايي قلم تان شدم. اين مطلب نسبتاً طولاني را آنقدر استادانه نوشته ايد كه مجبور شدم با اشتياق ، آنرا تا آخر بخوانم. واقع گرايي و صداقت را در اين نبشته ؛ ناخودآگاه به نحوي احساس كردم.
اگر در زمينه هاي مشابه ، با جمع آوري ِاسناد مؤثق، دست اول و واقعي ، كتابي بنويسيد متيقن هستم كه يكي از بهترين مستند هايي خواهد بود كه خواننده گان بي شماري را بسوي خود خواهد كشانيد.
مؤفقيت هاي فراوان؛ برايتان آرزو ميكنم.

>>>   ارزش نوشتن و یاد کردن از یک..... چون حنیف اتمر را ندارد چون خیانات و جنایات این شخص خاین واضح و اشکارا بههمه مردم است .

>>>   این گفتارها کم است، چندین کارکردهای این خاین رامیدانم حتی از .....های تیم اش برای ترور وغیره استفاده میکند.
چندین تیم .....نیز دارد.

>>>   ما کاری نداریم این شخص اشرار بوده مجاهد مسلمان نما بوده وياکمونست بوده ویا عضوی دیگر اجزاب بدنامی که هیچ سودی برای مردم ومملکت نداشته فقط مردم را متضرر نمودند .اما یک چیز را نی از خداوند میشود پنهان نمود ونی از مردم و ملت همیشه در صحنه . زمان کمونیست واقعا مرکز ولایت وياپايتخت صددرصد آرامش و فوقالعاده امنيت تامین بود درصورت که دهها مدل دشمن و مخالفین داشت تنظیم هفت گانه.عربها القاعده.وهابی ها.وهمسایگان اش مانندی پاکستان ایران.چین وازهمه مهمتر رشوت.فساد زورگیری احتطاف.اصلا وجود نداشت.شرایط هایکه درزمانی حکومت کمونیستی پابرجا بود.آن چیزی بود که مردم میخواست یکی از آرزو های مردم بود.وبهتر از آنهای بودن که لاف از اسلام و مسلمانی و جهاد میزنند.اما متاسفانه که باکمالي بیشرمی دست به تجاوز ناموس مردم زورگري.دزدی فساد قتل وده ها کار های نامشروع ناشایست دیگری را بدون اینکه احساس مسولیت بکند ویا اینکه از خداوند بترسند انجام می دادن .مثلی اینکه از مملکت و مردم طلبگار باشند واعمالشان را باکینه و عقده آغاز می نمودند خش من خودم دکان داشتم درشهر کابل درمدت14 سال حکومت آنها به خدا قسم یک دانه خص گوگرد هم گم نشد .وانهاي که درشهر ها زندگی می کردند همگی شاهد هستند.
( حاج ابراهیم بزاز کوته سنگی

>>>   اتمر دو پشت پيشترش از پنجاب كه حالا سرزمين چتل استان است ميايد.
ح ع

>>>   هـــمــــه كارش خــــوب بود تنها همينكه هرجاي وظيفه نو ميگرفت هــــمان خاديست هاي گنهكار سابقه را دور خود جمع ميكرد وهمه صلاحيت ها را به همان دسيسه بازان كه از نعمت ايمان ووجدان هم محروم بودند محول ميكرد

>>>   اتمر لنگ خادیست و جاسوسی فعلی انگلیس قاتل میلیونها انسان بیگنا است.

>>>   اتمر یک آدم بی سواد با شهادت نامه جعلی، پرچمی، قاتل مردم، متعصب قومی و زبانی، منافق و از ذات شیطان می باشد. هرجا این خبیث را گیر آوردید نابود کنید.
خرم وردگ

>>>   درمورد حنیف اتمر یک مغالطه جدی وجود دارد آن قسمی که در موردش تبلیغ منفی شده نیست .او ازیک خانواده محترم و روشنفکر که همه پرچمی های خط مرحوم کارمل صاحب است .اما در حکومت مردار و مسخره که ریس امنیتش یک باندیست امینی در کودتای تنی شرکت داشت .میباشد تمام جنایت را و طالب پرستی را استانیکزی می کند ولی نام اتمر صاحب بد میشود .اگر به امید خدا ریس جمهور شد و صلاحیت برایش محول شد آن وقت معلوم خواهد شد که وطن پرست واقعی است .
جمشید

>>>   lمه همین قدر گفتنی دارم که او کاندید واقعی نیست صرف بخاطر جلوگیری از یکجاشدن گروپ ها یا جریان های کلان با مخالفین غ خودرا کاندید و آن گروپ هارا بدور خود جمع میکند تا با عطا یا دوستم ویا کس دیگر برضد غ یکجا نشوند

>>>   حزب دیموکراتیک خلق سمبول صداقت بود! پس اتمر واقعا خذمتګار است! انشا الله ریس جمهور قاطع خواهد بود!

>>>   همین که ازآن حکومت تااین حکومت درین کشور وظیفه های مختلف را اجرامیکند خودش مصداق این است که این شخص شخص عادی وبی پشتوانه اسخباراتی نیست .

>>>   قیام ملی برعلیه حامیان طالب این مردم حسود هستند و ازاین به بعد شهر ما را توسط طالب وحشی خراب به زمین سوخته مبدل می کنند

بخاطریکه ارگ نشینان وحشی از صدای عدالت خواهی مردان شجاع سخت در حراس اند و از ریختن خون اقوام عیر افغان توسط تروریستان مزدور پاکستان لذت می برند.

حکومت نا مشرو ع غنی « یعنی حکومت حفظ الله امین ادم کش » اشرف غنی احمدزی پیشا هنگ نیروهی ا شغالگر امریکایی مقصر همه بدبختی درکشور اسلامی ما همین غنی احمدزی کوچی روانی و متعصب و گذافه گو است که غنی شهر باستانی مرکز زا بلستان مارا توسط برادران طالب خود به آش کشد .
اشر ﻏﻨﻲ احمد زی ﻓﺎشیست و ﻣﺘﻌﺼﺐ تنها ﺭﻳﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ احمدزی های متعصب است ﻧﻪ ﺭﻳﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ نه پدر معنوی ازبک ، تاجیک ، هزار ه دیگر اقوام شریف کشور است.

در بین قبیله احمدزی کوچی ناقلین هندی الاصل ملتانی یک آدم روشنفکرد با تفکر انساتی و اسلامی دیده نمی شود ولی صد ها تن فاشیست وطن فروش آدم کش تروریست دارند که امروز نسل کشی می کند، حکومت قبیله احمدزی کوچی با طالب وحشی هم دست است , جوانان پولیس و ارتش ، امنیت ملی مربوط به یک قوم خاص غیر افغان را اشرف غنی احمدزی کوچی هر روز دسته دسته می کشد و یا به دست طالب می سپارد.

غنی احمدزی کوچی هیچ درک فهم از بدامنی ، بیچاره گی ، فقر ، ناداری، گرسنگی و بیکاری و بی دفاعی مردم عام کشور از دست تروریستان ندارد ، مفکوره غنی احمدزی مانند حفظ الله امین یک شخص خون آشام و خون خوار کم اصل و کم درک است و تنها غنی احمدزی درک حیوان صفت مانند کفتار ها دارد . سیاست و رفتار کردارغنی در مقابل جان بی دفاع مردم عام کشور و سربازان شجاع ما و مردم شریف وطن ما مانند افکار حفظ الله امین خون خوار و خون ریز است به آگاهی همه جامعه مدنی و سران احزاب سیاسی کشور چه در داخل و خارج به عرض می رسانم که ادامه حکومت اشرف غنی مزدور انگلس و پاکستان و خون خوار در قدرت باعث بحران کلان مانند جنگ بین اقوام در کشور است حتی کشور را بسوی تجزیه می برد و در این چهار سال حکومت نابکار بی برنامه غنی احمدزی کوچی فاشیست فقد آغوشته تعصب قومی بین مردم غیر افغان و انها را آغوشته به فساد ، رشوت ، را ه د گیری نمی می برد .

از اینکه هر روز تابوت عزیزان مان را با اجسادشان به زیر خاک دفن کرده خسته شدیم، هیچ بی وجدان و بی غیرت تاجیک هزاره و ازبک نیست که تمام جوانان ما را از جنوبی جمع کرده بیاورد تا هر قوم باید امنیت ولایت و خانه و محل زندگی خود را بگیرد، ما هر روز از جنوبی محافظت می کنیم، با تاسف در بدل محافظت از خانه و منزل این بزرگواران نا سپاس کوچی تابوت جوانانمان را هدیه می گیریم. شهود است که مظاهره چیان زن در ولایت جوزجان گفته اند که غنی مسلمان نیست و آنها غنی کوچی را به صفت ریس جهمور مشورع نمی شا ناسند ؛ بخاطریکه طلبان به کمک غنی در نواحی شان ظلم ستم و بیدا می کنند .

مبارزان دلسوز به بوطن مردم شریف چه در داخل و خارج کشور همه خواهان برکناری غنی متغصب و خون ریز و دیگر رهبران بی کفایت دولت نا و حدت ملی هستند و محاکمه ای علنی آنها میخواهند.

یکی از اولین گام درراه ازبین بردن اختلافات و تعصبات قومی وقبیلوی است تخییر نام افغانستان به بنام خراسان ، باختر و آریانا است. زیرا افغان ، علاوه بر اینکه درزبان انگلیسی به سگ شکاری ، اطلاق شده است، وهم در اروپا این نام بد نام از نظر مواد مخدربنام سورته افغان« جرس سیاه افغان » ! از نظر تاریخی متاسفانه یکی ازسه نامهای یک قوم واحد است، یعنی ، افغان؛ پتان، پشتون یا پختون، هرسه این نامها به یک قوم خاص اطلاق میگردد. بقیهء ملیتهای این کشور هرگز نه افغان استند ونه هم با افغان کدام پیوند تاریخی وفرهنگی ویا نژادی دارند.

افغانها مطابق تیوری پدر ژورنالیزم اوغانی، محمود خان طرزی، زبان قومی خودشان را دارند، که زبان اوغانی یا پشتو می باشد.
ازنظر تباری،افغانها یا پشتونها تعدادی ازقبایل هندی الاصل ملتانی بوده که سرزمینهای آبایی شان اطراف کوه سلیمان، خیبر پشتخوا و وپشین وژوب می باشد و این مناطق درتاریخ بنام افغانلند یاد شده است و دریاد داشتهای تاریخی بعضی ازنویسنده گان انگلیسی منجمله ( الفنستون) مولف کتاب افغانان نمایندهء انگلیس در دربار شاه شجاع نامهای تمام مناطق افغان نشین با تفصیل آن ذکر گردیده است.

درقرن بیست ویک برای ازبین تعصبات قومی وقبیلوی، یگانه راه حل در افغانستان کنونی، تغیر نام قومی افغانستان است که اساس تعصب های قومی پنداشته میشود.

ظلم کن اشرف غنی امروز فردا می شود
شمر ثانی گر شوی مختار پیدا می شود
مثل فرعون گر همه مردم در کشتن دهی
کودک این سر زمین یکروز موسی می شود
گیرم این قصر ریاست از تو قوم تو شد
قوم طغیان گر آخر غرق دریا می شود
قوم پرستی کن رها پرهیز استبداد را
ورنه از هر کوچه یک خالق هویدا می شود
ملت آزاده را گویید از ما این خبر
شاد باشید روز ظالم زود بیگاه می شود
اگر برنامه ناقلين کوچی توسط غنی احمدزی کوچی تكميل و کامیاب شود و كوچي ها در تمام نواحي شمالمی و شمال جاي يافتند عاقبت اش چنين خواهد بود ، لکد مالی باغ و حاصلات و چرگاه هر روز جنگ و خونريزی با کو چی ها ! باید برنامه اسکان کوچی های جاهل آفت طبیعی آور ا کرفته شود اگر فردا دیر خواهد شد.
بلی این مفکوره رقابت سالم من برای بهبود وطن عزیزم افغانستان ا ست.

>>>   اتمراز شیر مردان سرزمین این کشوراست وباید حمایتش کنیم

>>>   ابو داغش چطور است ؟؟

>>>   آقای اتمر و هرکس دیگری که بر ضد این دزدان و کثافات که در جامهٔ اسلامی عمل میکنند، قدم میبردارند، قهرمانان حقیقی هستند. چشم بدبین کور باشد.

>>>   پدر-داعش-در-افغانستان- کیست؟؟؟؟؟
در سال ۱۳۸۲ متهم به فساد در وزارت انکشاف دهات شد
درسال ۱۳۸۶متهم به فساد و قوم گرایی در وزارت معارف شد
درسال ۱۳۹۰ متهم به بی کفایتی در وزارت داخله شد
درسال ۱۳۹۴ از سوی روسیه متهم به همکاری به داعش شد
درسال ۱۳۹۴ یک والی حکومت اورا متهم به همکاری با داعش کرد
درسال ۱۳۹۴ مجلس نمایندگان حرکت های اورا مشکوک خواند
درسال ۱۳۹۵ معاون مجلس نمایندگان اورا متهم به همکاری با داعش در شرق افغانستان کرد
نامش حنیف اتمر است
از او بعنوان ستون پنجم در رژیم غنی نیز یاد میشود
حنیف اتمر، این چهره ی خطرناک کیست؟
کابل پرس
نام کامل: محمد حنیف اتمر
متولد 1968
ولد: محمد آصف اتمر
محل تولد: لغمان
قومیت: پشتون
سابقه:
• مامور خاد
• جاسوس کی جی بی
• از دست دادن یک پا در جلال آباد در سال 1987 در جنگ با مجاهدین
• با ورود مجاهدین به کابل به بریتانیا می رود.
• در خدمت سازمان جاسوسی بریتانیا قرار می گیرد.
• در پوشش وزیر انکشاف دهات حکومت کرزی به کار برای استخبارات بریتانیا ادامه می دهد.
• در این وزارتخانه صدها میلیون دالر در اختیار او قرار داشته و بخش عمده ای از این پول در کنار اختلاس گسترده، جهت فعالیت های استخباراتی خارج از نهادهای رسمی استفاده می شود.
• نهادهای بین المللی که پروژه های کلان بازسازی را پیش می بردند، با وجود حنیف اتمر و سایر اعضای باند بزرگ اقتصادی افغان ملت در وزارت مالیه، براحتی در زد و بند با یکدیگر اختلاس را به اوج رساندند.
• اتمر همراه با شرکای خود، بصورت مشخص سیاست تبعیض نژادی در نحوه تقسیم کمک های بین المللی پیش می برد و بسیاری از ولایات غیر پشتون نشین را از پروژه های دولتی و نیز پروژه های سازمان های کمک رسان خارجی محروم ساخت.
• وزیر معارف در زمان کرزی: میلیون ها دالر در زمان وزارت اتمر اختلاس می شود. بنیادگرایی به شکل ریشه ای در کتاب های درسی مکاتب بويژه به زبان پشتو تبلیغ و ترويج می شود.
• وزارت امور داخله کرزی: اتمر به عنوان وزیر داخله و همزمان به عنوان جاسوس بریتانیا نقش عمده ای در جابجایی عناصر ترور در بدنه ی نیروهای امنیتی بازی می کند.
• حزبی بنام حقیقت و عدالت تاسیس می کند.
• مشاور ارشد امنیتی اشرف غنی احمدزی: اتمر در این پست پروژه ی داعش افغان را روی دست می گیرد و ترورها و جنایت های سازمان یافته علیه جنبش روشنایی و شخصیت هایی چون جنرال دوستم و نظامیان ارشد جمعیت و جنبش اسلامی دوستم را در شمال پلان می کند.
• حنیف اتمر در سال های اخیر، نقش جاسوس چند جانبه با بریتانیا، روسیه، پاکستان و برخی از کشورهای عربی را بازی کرده و گفته می شود تمام کانال های اطلاعاتی او به استخبارات بریتانیا ختم می شود#کابل_پرس


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است