برگشت جنرال دوستم و طرح نظام فدرالی
اگر حرکت دادخواهانه ملت ترکتبار افغانستان نبود ارگ نشینان عبدالرحمان خانی مصمم بودند که جنرال دوستم را راهی «لاهه» کنند اما این ملت بود که رهبرشان را نجات داد 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۱۷    ۱۳۹۷/۴/۳۱ کد خبر: 152940 منبع: پرینت

رستاخیز ملت قهرمان ترکتبار افغانستان در شمال، شمال شرق و مرکز نشان داد که برای دفاع از حق تاریخی خویش سکوت نمی کنند.

تا نزدیک به 20 روز قبل هیچکسی بشمول ارگ مداران شوونیست فکر نمی کردند که به رغم دسیسه ای ترور شخصیتی جنرال دوستم او هنوز کاریزمای زنده ی ملت بزرگ ترکتبار این کشور است. حرکت داد خواهانه ی مردم در دفاع از گرفتاری قیصاری و بدرفتاری با محافظان او سبب شد تا قامت قیام برافرازند و در خیابان ها شعار عدالت و آزادی سردهند، بنادر مهم مرزی - تجاری را ببندند، شاهراه ها را به روی مبادلات اموال دولتی مسدود کنند، دروازه های چندین ولایت را مهر و لاک کرده و ثبت نام کمیسیون های انتخاباتی را تعطیل کنند. مردم عمدتا ترکتبار افغانستان نشان دادند که آنها اگر اراده کنند کل اقتصاد افغانستان را می توانند به چالش بکشند.

هنگامی که اعتراضات مردم در شمال و شمال شرق گسترش یافت و همه روزه ده ها هزار نفر برای دفاع از برگشت رهبر و آزادی قیصاری وارد خیابان ها شدند رستاخیز دادخواهی راه انداختند، غنی و تیم وی به تکاپو افتادند تا جنرال دوستم را به افغانستان برگردانند و با استقبال بسیار شکوهمند نمایشی امروز 31 سرطان 97 در میدان هوایی کابل از وی پذیرایی کنند و بدینوسیله چندین هدف را برآورده سازند:
- اعتراضات مردمی را خاموش نمایند
- قیصاری را به استقبال جنرال بفرستند
- از ترویج شعار نظام فدرالی بعنوان خواست بنیادی معترضان عدالتخواه جلوگیری کنند
- برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری بار دیگر از جنرال دوستم بعنوان «بانک رای» سود ببرند
- بالاخره به شیوه هایی که در تاریخ معمول بوده است به کاریزمای رهبر ترکتباران افغانستان خاتمه بخشند

اگر به تاریخ پر از نیرنگ افغانستان برگردیم: امیردوست محمد خان دو سال تمام حاجی کاکل (کاکر) را نزد میریزدان بخش بهسودی فرستاد و او هم طرح دوستی این میر وحدت بخش هزاره ها را ریخت و سرانجام با نیرنگ میررا در سیغان به مهمانی برد و در همانجا تیغ ستم را بر گلویش گذاشت و او را کشت. نادرخان امیر حبیب الله کلکانی را با امضا در حاشیه قران به ارگ فرا خواند و در همانجا با یارانش نابود کرد.

شهید مزاری رهبر عدالتخواهان افغانستان به وسیله دعوت رسمی طالبان به مذاکره فرا خوانده شد و بعد شاهد بودیم که این سپاهیان وحشی برخلاف تعهدشان چگونه او و یارانش را کشتند. فرمانده احمد شاه مسعود توسط کمره مین های عربی - پاکستانی بگونه ای سازمان یافته و در تبانی با عناصر خاین داخلی کشته شد. استاد ربانی با یک توطیه ی سازمان یافته و جابجایی مواد انفجاری در بدن انتحارگر زیر نام مصلحی با صلاحیت طالبان کشته شد. جنرال دوستم بعنوان رهبر ترکتباران افغانستان همین اشرف غنی را رییس جمهور ساخت. مدتی نگذشت که در حق این شخصیت کاریزما با توطیه ای « تنبان ایشچی» با بی شرمی تمام خواست که وی را ترور شخصیتی نماید.

اینها درس های تاریخ اند که نباید جوامع تحت ستم بشمول جنرال دوستم از حافظه تاریخی شان پاک نمایند درست است که امروز از جنرال استقبال شاهانه می کنند، شاید هزاران نفر را به استقبال وی به خیابان ها بیاورند، ظاهرا با قدر و عزت بر کرسی معاونیتش بنشانند اما به یاد باید داشت که آن تنفر و تبعیض و برتری طلبی از دل و دماغ شوونیستان پاک نمی شود.

اگر حرکت دادخواهانه ملت ترکتبار افغانستان نبود ارگ نشینان عبدالرحمان خانی مصمم بودند که جنرال دوستم را راهی «لاهه» کنند اما این ملت بود که رهبرشان را نجات داد اما جنرال دوستم زمانی در بهسود ولایت میدان وردک - وقت کمپاین - درحالیکه غنی در کنارش نشسته بود گفت: « از من بوی مزاری می آید ».

خوب شهید مزاری در کنار مبارزات عدالتخواهانه خویش از آغاز تا فرجام باور داشت که یگانه راه حل تامین عدالت اجتماعی و توزیع منابع قدرت در افغانستان ایجاد «نظام فدرالی» در کشور است به همین خاطر دستور داد که قانون اساسی جمهوری فدرال تدوین گردد و این قانون با زیربنای حقوقی بسیار مدرن و مطابق به واقعیت های عینی افغانستان تدوین و منتشر گردید.

پس اگر جناب جنرال بوی مزاری می دهد و اکنون در آن فرازی از تاریخ قرار گرفته است که در تعیین معادلات قدرت می تواند نقش محوری داشته باشد و بعنوان معاون اول ریاست جمهوری افغانستان، استقرار جمهوری فدرال را بعنوان یک ضرورت تاریخی و به مقصد تامین صلح و ثبات، عدالت ملی و اجتماعی و رهایی از بی عدالتی و استبداد در کشور با صراحت مطرح نماید.

اگر جایگاه جنرال نمایشی، مقطعی و زود گذر روی اهداف توطیه آمیز استوار نیست طرح نظام فدرالی از سوی وی، یادمانی و تداوم همان خواست تاریخی فدرالی شدن افغانستان است که در آغاز تاسیس حزب جنبش ملی اسلامی در مرام اش مسجل گردیده بود.

از سوی دیگر این طرح نشان خواهد داد که جوامع تحت ستم آرمان تاریخی شان را از زبان رهبر بلامنازع ترکتباران افغانستان به گوش مردم افغانستان و جهانیان می رساند.

علی تقوایی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دوستم
نظام فدرالی
ارگ
مردم ترکتبار
نظرات بینندگان:

>>>   وارخطا نشو منزل طولانی است

>>>   سه ضرب المثل مشهور است:
هزاره ره روی دادی، بوی دامادی میدهد.
اوخدایا یک چند روپیه برایم بده، اگه خودت نداری کدام اوزبک را ده گیرم بتی.
او اوغان غول.
این که درین گیر و دار ضرب المثل ها کدام قوم پیروز میشود و یا نمی شود، میبینیم.

>>>   نجیب بارور
دو موضوع:
۱- دادخواهی اوزبیک‌ها، بسیار عالی و با نتیجه‌ی دلخواه شان به ثمر نشست. از این‌رو جا دارد از تمام دوستان عدالت‌خواه که در مدیریت خیزش‌ها نقش برجسته داشته‌اند، سپاس‌گزاری کنیم و دست شان را به رسم خسته نباشید، فشار دهیم.
۲- باری با یکی از بزرگان که از جمع دو-سه چهره‌ی برجسته‌ی ائتلاف نجات افغانستان است، در رابطه به اوضاع سیاسی گفت و شنید دوستانه داشتیم. من از آن جناب پرسیدم، شما وقتی روی این ائتلاف اینقدر هزینه‌ی سیاسی می‌کنید و تمام انرژی خود را صرف آن می‌کنید، اگر بالفرض یکی از چهره‌های با وزن تان این ائتلاف را ترک بگوید که نتوانید جایگزین آن را -به لحاظ قومی- داشته باشید، در چنین رویکرد غافلگیرانه، گزینه دوم سیاسی شما چیست؟ و آیا ممکن است با چهره‌هایی که در طول چندین سال گذشته، چندین جا چهره عوض کرده و رنگ باخته‌اند، به مصاف سیاسی با کسانی رفت که لیبرال، ملا، طالب، کمونیست و... در برنامه‌ی سیاسی یک‌دست و هم‌نظر اند. آقایی که این پرسش‌ها را از وی کردم، آدم زرنگ بود، پرسش مرا با پرسشی آغاز به پاسخ دادن کرد، گفت: منظور بحثت بیش‌تر فکر می‌کنم روی جنرال صاحب دوستم است. او ادامه داد، اگر در قسمت من یا جناب استاد عطا حرفی باشد، برای ما کم‌ترین انگیزه‌ی برگشت از ائتلاف نجات به هیچ جناح سیاسی وجود ندارد. او هم‌چنان گفت، جنرال صاحب هم شاید رفتن به جوخه‌ی دار را قبول کند، اما هیچ وقت دیگر به طرف کسانی که با شخصیت وی بازی کردند، رجوع نمی‌کند. من برای این‌که خود را فریب داده باشم، پرسیدم اعضای ارشد این ائتلاف چقدر برای ماندن در این جبهه، تعهد سیاسی دارند آیا تضمینی برای این‌که مثل جبهه ملی با بیرون شدن یک شخص از هم نپاشد، وجود دارد؟ جناب در بی‌باوری مطلق که از سیمایش مشخص بود، گفت ما قول داده‌ایم.

حالا جنرال صاحب دوستم برمی‌گردد، به احتمال فراوان برگشت جنرال دوستم روی یک برنامه و معامله است. این برنامه و معامله به صورت مطلق از شرکای سیاسی جنرال دوستم پنهان است. این‌که در پشت این پرده چیست؟ خود جنرال و تیم مذاکره‌کننده‌ی ارگ با وی می‌داند. با همین پیش‌فرض‌ها دو سوال در ذهن من متلاطم است:

۱- آیا جنرال دوستم اشتباه گذشته خود را تکرار می‌کند؟ و دوباره برای بهره‌کشی انتخاباتی دل‌خوش تعهد تازه‌ی اشرف‌غنی احمدزی می‌شود؟

۲- یا به کسانی که در روز دشوار در کنارش ایستاد شدند، از وی دفاع کردند، در مجالس ملی و بین‌المللی بازگشت وی را توجیه کردند وفادار می‌ماند؟

>>>   Najib Salam
شوونيست هاى قبيله در تنگنا اند اگر عدالتخواهان قادر شوند تيكه داران اقوام شان را مهار كنند و پوتانسيل مردمى را به نغع عدالت و تغيير نظام استفاده نمايند شكى نيست كه در فرجام مردم يك قدم به پيروزى نزديك خواهند شد .
گزينه فدرال در يك خراسان دموكراتيك مرگ شوونيزم قبيله و پايان يك تاريخ سياه خواهد بود ، همه انرژى را بايد به اين دو گزينه متمركز نمود.

>>>   Najib Salam
به مردم اتكأ كنيد ، اگر به مردم صادق بوديد و در هر حال به آنها پشت نكرديد ، مردم شما را تنها نخواهند گذاشت . مسعود راز موفقيتش همين بود ، براى همين از هيچ دشمنى داخلى و خارجى هراس نداشت، زيرا پناگاه اش قريه و ده و كلبه هاى مردم بود.

>>>   Hassan
متاسفانه که تیکه داران قومی بالای سرنوشت مردم حاکم اند و هر بار جسارت مردم را معامله کرده اند .
چاره یی ندارند جز اینکه اول با معامله گران تسفیه حساب کنند پس از ان با حکومت و اشرف غنی هر بار توسط ماری در استین میپرورند گزیده میشوند

>>>   Salam
آمدن دوستم اگر به تقويه و ادامه ى حكومت فاشيست ها ختم شود ، اين يك فاجعه خواهند بود ، در اين صورت نبودش بهتر است !
هراس ما درست همين است كه دوستم با تعهد قبلى و قبول شرط هاى امريكاى ها آمده باشد ، در اين صورت اين جفاى بزرگ در حق هوادرانش و داعيه يى عدالت خواهى خواهد بود.
تجربه ثابت كرده است كه دوستم از تاريخ كم آموخته است .

>>>   Anwar Rawi
پشت این همه شان و شکوت و دبدبه نگردید که فاشیست ها قبر جنرال صاحب را آماده کرده اند و با این تشریفات وهیاهو جنازه را با پای خودش به قبرستان می برند !فکر می کنم یکی از تپه های کابل را برای قبرجنرال صاحب اختصاص داده اند ؛ می ترسم که مرگ جنرال صاحب را به گردن تاجیکها به اندازند !
آی مردم فاشیست ها را دست کم نگیرید و به قول و قرار خارجی ها فریب نخورید ؛ فاشیست ها و اربابان بزرگ دست بدست هم دارند و در تمام دسایس و توطه ها شریک می باشند !

>>>   اقای تقوای اب را نادیده موزه را نکش. اوردن دستم به افغانستان یک دسیسه دیگر از جانب فاشیستان ارگ نشین است تا او را در کابل به دام انداخته ترور کند و یا اگر نشد راهی لاهه کند.

>>>   خوب گپست دیده شود که چه مکند.

>>>   عبداللطیف پدرام کیست !

ما مردم خراسان در عموم، بویژه تاجیکهای آزاده و سربلند عدالتخواه، به رهبری نیاز داریم که سالها پس از مسعود بزرگ در انتظارش بودیم تا پرچمدار پیشاهنگ نهضت احیای خراسان بزرگ باشد و مردم ستمکشیده میهن ما را از منجلاب بدبختی ستمپذیری تاریخی، خردمندانه و شجاعانه نجات دهد !
کسی که واقعاً شایستگی و بایستگی و توانایی حمل بار سنگین مسئولیت های طاقت فرسای رهبری نسل جوان، آگاه، آزاده و مبارز عصر روان را در اوضاع و احوال آشفته سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کنونی کشور بردوش کشد، روشنفکر مبارز نستوه، داکترصاحب《عبداللطیف پدرام》 است !
چه، او یگانه کسیستکه برای ساختن آینده کشور و مردم، طرحی جامع دارد و برنامه ای سازنده و ارزنده و سرنوشت ساز ؛
که میتواند متضمن خوشبختی و رهائی همیشگی مردم جفاکشیده افغانستان از بند نظام های خودکامه فاشیستی باشد ؛
و آن، نظام نوین فدرالی است.

زنده باد داکترصاحب عبداللطیف پدرام

>>>   Farid
" سیاست بازی بد است ". یاد ما باشد که سیاست بیشتر بازی است . بازی برای منافع در بازار سود و قدرت . در چنین بازی ؛ قوم و مذهب افزاراند . ما سال ها است که این بازی را تجربه می کنیم و چون قوم و مذهب افزارِ بازی ایم . از ساده و احمقانه ترین تا بد ، خونین و خونین ترین آنرا تجربه می کنیم . مردم قربانی های اصلی بازی های سیاسی اند . مردمی بدون آگاهی بد تر و بیشتر قربانی می دهند . اگر صد سال را نمی بینیم ؛ هفده سال اخیر را ببینیم و بدانیم که آن راهبرد بیش از صد ساله ی دولت ــ ملت سازی عملی نیست .

>>>   اگر نظر فدرالی خود ره دنبال کند خوب است ولی معمولا چند معامله پشت پرده و همه چیز از نو

>>>   قبیله تک قومی همه اقوام را یکی پی دیگر قتل زنجیره یی نمود .اگر متحد نشوند تک تک شانرا یکی پی دیگر ازبین میبرند وسیاست امیر عبد الرحمان خانی را در تاریخ کشور باز تکرار میکنند..
بااحترام عبید.

>>>   طاهر پشنون
تاجکان باید دل خودرا با این چیرها خوش نکنند. ترکتباران و هزاره ها اقوام محترم افغان اند مانند پشنونها و برادران پشتونها میباشند. و جنرال دوستم متحد اشرف غنی بود و خواهد ماند. یک مشکل حقوقی برای جنرال دوستم اتفاق افتید که این موضوع بین خود برادران ازبک است و به حمایت پشتونها حل خواهد شد بشکل جرگه که یک عنعنه افغانی است.

البته بی هویتهاکه گاهی خودراتاجک یعنی تاجکستانی وگاهی خودرا خراسانی یعنی استان خراسان ایران مینامند بایدبرایشان مهاجر کارت داده شودچون خودشان میگویند که افغان نیستند.
البته منظورم دری زبانان نیست چون دری و پشتو هردو زبان ما است.

>>>   چرا فکر می کنید و یا اعتقاد دارید که کشور نیاز به شاه و یا چوپان و گله داری دارد؟ مگر الان دوران خان خانی و یا عصر حجر و ارسال پیام با اسب و کبوتر و دهل و شیپور هست؟ مردم صاحب اصلی کشورند و نیازی به قیم ندارند و در قرن 21 در عصر آزادی و ارتباطات باید آزادانه بطریق دموکراسی صاحب و ناظر بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی و ...و خود و کشورشان گردند تا دیکتاتورها کشور را دوباره به جنگ و استبداد و خفقان و انفجار و جهنم دره سوق ندهند. کشور که با شعار دادن و ادعا و پز دادن آلمان و یا مترقی نمی شود، آیا حاکمان آلمان و یا ژاپن دیکتاتور بوده و یا هستند؟ آیا در آلمان و یا ژاپن صدای هر معترض و آزادیخواهی را مانند ساواک و ساواما خفه ویا زندان و یا شکنجه و اعدام می کنند؟ آیا در آلمان و یا ژاپن دربار و یا دارالخلافه و شخص دیکتاتور سلطنت و سلطه گری و حکومت می کند؟ آیا در آلمان و یا در ژاپن انتصابات سلطان و یا خلیفه اجرا و بر مردم تحمیل می شود؟ آیا در آلمان قوهً قضائیه در اختیار و انحصار شاه و یا شیخ هست؟ اگر شما به همین چند تا سئوال اساسی و پایه ایی بنده جواب بدهید، آنوقت متوجه موضوع شده و پی خواهید بر که چرا کشور در گذشته و حال ژاپن و یا آلمان نشده و نخواهد شد. پایه های سیاسی ملی و دموکراتیک اقتصاد را ساخته و پایدار می کند که متاًسفانه نه شاه به آن تن داده و می دهد و نه شیخ. در کشور که نباید شخص دیکتاتور و یا گروه و تک حزب حکومت کند، در کشور باید قوانین دموکراتیک حکومت کند که منطبق بر قوانین حقوق بشر جهان باشد در غیر اینصورت شاه با شیخ هیچ فرقی نداشته و فردا نیز نخواهد داشت

>>>   اوبچه فدرال را درخواب هم دیده نمیتوانی بیغم باش

>>>   ترسم نه رسی به کعبه ای اعرابی
این رهی که تو میروی به شبرغان است

>>>   اوبچه، زیاد نترس وارخطا نباش فدرال صد در صد آمدنی است چون ضرورت طبعی مملکت است۰
تو دیگر با سر نیزه خارجی دیکتاتوری کرده نمیتوانی، سابق ها را خواب ببین۰ وقت انگلیس و وقت روس تیر شد، حال هیزارت را مردم بنام دموکراسی میکشند۰
یا فدرال یا تجزیه۰ بیغم باش۰

>>>   جواب پشتونیزمی که بر علیه خراسان و تاجیک ها نوشته است(وگاهی خودرا خراسانی یعنی استان خراسان ایران مینامند....) ای جاهل ولایت خراسان ایران فقط یک ربع خراسان قدیم است و آن ربع نیشابور است اما خراسان ما دو ربع اصلی خراسان بزرگ یعنی ربع هرات باستان و ربع بلخ باستان و شهرهای فاریاب بادغیس غور بدخشان تخار بامیان و کابل و پنجشیر و حتی برخی جغرافیدانهای مسلمان قندهار و نیمروز را هم در ساحه خراسان برشمرده اند حزب پشتونیست میخواهد با جعل در کتب تاریخی در کله شاگردان مکاتب تاریخ دروغ و افسانه پنج هزار ساله پشتونی را وارد سازد اما ما خود تمدن باشکوه خراسان و نامداران و بزرگان و دانشمندان خراسانی داریم که در جهان آوازه و شهرت دارند اما حزب پشتونیست از نام آنها هراس دارد من گاهی دیده ام در شبکات اجتماعی به بزرگان خراسان همچو سنایی رودکی فردوسی فرخی سیستانی و ناصرخسرو و.. توهین میکند چون خوب میداند ایشان در دیوانهای خود خراسان را ستایش و تمجید کرده اند ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ در کتاب جغرافیه خود حدود و ساحه خراسان را می آورد اما این ها چون خود از خود چیزی ندارند حسد میورزند تا فرهنگ فارسی و خراسان را نابود کنند و همه را اوغان نام کنند ما از اوغان جز انتحاری و جعل و تقلب و کشتار و بدویت و چاپلوسی استعمار چه یاد داریم؟!

>>>   جواب پشتونیزمی که بر علیه خراسان و تاجیک ها نوشته است(وگاهی خودرا خراسانی یعنی استان خراسان ایران مینامند....) ای جاهل ولایت خراسان ایران فقط یک ربع خراسان قدیم است و آن ربع نیشابور است اما خراسان ما دو ربع اصلی خراسان بزرگ یعنی ربع هرات باستان و ربع بلخ باستان و شهرهای فاریاب بادغیس غور بدخشان تخار بامیان و کابل و پنجشیر و حتی برخی جغرافیدانهای مسلمان قندهار و نیمروز را هم در ساحه خراسان برشمرده اند حزب پشتونیست میخواهد با جعل در کتب تاریخی در کله شاگردان مکاتب تاریخ دروغ و افسانه پنج هزار ساله پشتونی را وارد سازد اما ما خود تمدن باشکوه خراسان و نامداران و بزرگان و دانشمندان خراسانی داریم که در جهان آوازه و شهرت دارند اما حزب پشتونیست از نام آنها هراس دارد من گاهی دیده ام در شبکات اجتماعی به بزرگان خراسان همچو سنایی رودکی فردوسی فرخی سیستانی و ناصرخسرو و.. توهین میکند چون خوب میداند ایشان در دیوانهای خود خراسان را ستایش و تمجید کرده اند ابوریحان بیرونی دانشمند بزرگ در کتاب جغرافیه خود حدود و ساحه خراسان را می آورد اما این ها چون خود از خود چیزی ندارند حسد میورزند تا فرهنگ فارسی و خراسان را نابود کنند و همه را اوغان نام کنند ما از اوغان جز انتحاری و جعل و تقلب و کشتار و بدویت و چاپلوسی استعمار چه یاد داریم؟!

>>>   تحميل افغان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است