جناب جنرال! نمي دانيم به كي و كجا شكايت كنيم؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۲۶    ۱۳۹۷/۴/۲۰ کد خبر: 152547 منبع: پرینت

به نام خدا

ضمن__عرض ادب سلام و احترام!
اما بعد
اينجا شهر وحشت است همه از آينده می ترسند اما قبل از رسيدن به آينده می ميرند!
من از سايه شب هراس دارم می ترسم پدران در جبهه جنگ توسط دشمنان دوست نما از پشت خنجر زده شوند، مادران به دست جلادان كشته شوند و كودكان در گهواره در خواب شيرين بطرف مرگ بروند!

من از تبسم خورشيد صبح می ترسم كه در جلای آن قاتلان بی هدف مردم شهر را آماج حملات وحشيانه قرار بدهند! از آنچه در فارياب می بينم، می شنوم نفسم می گيرد قلبم می سوزد چاره ای نيست جز اينكه آن را با خون شهيدان و اشک يتيمان در اين صفحه ی بی زبان بنويسم و به شما پدر دلسوز مهربان ارسال كنم اميدوارم اين نامه را بخوانيد و به فرزندان داغ ديده ات پاسخ بدهيد!

شما پدر معنوی و پيشوای من و همه ازبک ها هستيد، هرچی شما گفتيد ما چشمان خود را بسته كرديم و به گفته های شما بدون ترديد و درنگ عمل كرديم و به آن لبيک ها اين اتحاد همدلی ميان مردم و شما افتخار كرديم و افتخار مي كنيم اما اين روزها روزهاي تلخ فرزندان تو است كه هرگز در تاريخ فراموش نخواهد شد.

جوانان ما توسط تيم فاشيستي ترور دولت غني به بدترين وجه سلاخي مي شوند، گروه گروه دست هايشان بسته به كشتارگاه غني برده مي شوند و درآنجا با طرز فجيع بي رحمانه و مظلومانه کشته می شوند! پيرمردان ما تيرباران، زنانمان بيوه و كودكانمان يتيم مي شوند! روزها را با غم شب مي كنيم، شب ها را با ترس صبح مي كنيم!

نمي دانيم به كي و كجا شكايت كنيم؟ همه در آتش خشم فاشيزم مي سوزيم انگار دوزخ همينجا است كه بي رحمانه مردم را دسته دسته شكنجه و در آتش مي سوزانند ما هر روز مي سوزيم فرياد مي زنيم اما صداي بغض آلودمان را كسي نمي شنود! اين روزگار و سرنوشت تلخ من و صدها هزار دختر و پسر ازبک و...است!

داستان زياد است اما يک نمونه از آن حملات وحشيانه را ياد مي كنم تا درد و آه ناله ما را از پنجره سواحل زيباي استانبول بشنویيد و ببينيد!

شب هنگام تيم تروريستي پشتونيست ها به خانه فرمانده ي دلير تو (قيصاري) درحاليکه وي بيگناه در اسارت و زندان پشتونيست ها بود به بهانه دروغين وجود انبار سلاح حمله كردند سه نفر از محافظان خانه را به طور تحقيرآميز شكنجه كردند بعد با خود بردند دستان سه نفر ديگر را بستند بمب زير پايشان نهادند و به سبک داعش منفجرشان كردند!!

آنها حتي به يک گاو حامله كه بچه در شكم داشت رحم نكردند وي را با بمب دستي منفجر كردند! رفتار چنان غير انساني، وحشيانه و بي رحمانه بود که نمي شود در وصف آن چيزي نوشت و گفت جز ريختن اشک پُر درد! سربازان پشتون تبار در شهر فارياب رژه مي روند به زنان، دختران و مادران ازبک توهين مي كنند...

روزگارمان سياه تر از آنچه تصور مي كنيد است نمي شود آن قلب پر درد را با قلم به تصوير كشيد، دل آدميزاد كه هيچ دل موجودات زنده جان به حال روزمان مي سوزد فارياب شهر مردگان شده است همه در اينجا فقط نفس مي كشند، همه آه و ناله مي كنند قيصاري فرزند شجاع فارياب چه بر سرش آمد و كجا است؟

اما از برادرم باتور دوستم صداي بيرون نمي آيد!
فرهنگ و تفكر پشتونيزم؛ دروغ، نيرنگ، تقلب، قتل، كشتار و نابودي غيرپشتون ها است به آنها هرگز اعتماد نكنيد يادتان است غني در فارياب چطور به دست بوسي شما مي آمد اما چگونه پاسخ خدمت تو را داد!

رهبرمن!
اميدوارم خواهش من را بپذيريد؛ سرور دانش براي مذاكره پيش شما آمد، مذاكرات را بس كنيد تا امروز مذاكرات زيادي صورت گرفته قانوني، عبدالله، عطا و...در تمام آن مذاكرات تسليم فريب دسيسه و سوگندهاي دروغين پشتونيست ها شده اند تاريخ آنها با جعل و دروغ ساخته شده است.

جنرال صاحب!
براساس اصول و ارزش ها و منافع بلند مدت مردم خود برنامه ريزي كنيد لباس مبارزه بر تن كنيد بيایيد مردم خود را از شر اين ظالمان وحشي درنده كه حتي به كودكان و زنان سرزمينت رحم نمي كنند نجات بدهيد.

اين كار بدون اتحاد جامعه غيرپشتون امكان پذير نيست نبايد به تنهايي عمل و اقدام صورت گيرد، ديگران هم سرنوشت مردم فارياب ما را دارند پس بيا از عطا و محقق بخواه نيروهاي خود را بسيج كنند، با قانوني، احمدضيا، احمدولي، صلاح الدين، اسماعيل خان و ديگر بزرگان رايزني كنيد و براي تغیير نظام اقدام عملي كنيد اين نظام قابل اصلاح نيست، اين نظام ستون هایش در محلس بزرگان (لوي جرگه) با دروغ كرزي بنا شده و با تقلب غني استمرار يافته است پس اين نظام نادرست ظالمانه را فرو ريزيد و از پايه يک نظام عادلانه فراگير و ملي بسازيد كه در آن همه اقوام سهم داشته باشند.

از لطيف پدرام بخواهيد پيشنهادات خود را در مورد چگونگي برخورد و تغیير نظام در اختيار سران ایتلاف قرار دهد وي سال ها است برخوردهاي اين روزها را پيش بيني كرده و بارها در مورد معامله با پشتونيست ها اخطار داده بود پس پدرام تجربه و شناخت زيادي از تفكر مخرب اين مزدوران وطن فروش دارد از آن حتما استفاده كنيد...

درد مردم شما زياد است، دوا كم است اما پزشک معالج شما بزرگواران جنرال دوستم، استاد عطا و استاد محقق هستيد كه هميشه فقط حرف زديد عمل نكرديد! نگذاريد دست هر بي ناموس به ناموس تان برسد! دختران پاک عفت و پاک دامن شما را بي عفت كنند! پسران جوان شجاع شما را وحشيانه به قتل برسانند...

اتحاد كنيد اقدام و عمل براي آزادي كنيد. اگر در اين راه بميريم يكبار با افتخار مي ميريم، اگر پيروز شديم با افتخار زندگي مي كنيم.

اين درد من بود باخون دل نوشتم، گريستم و اشک ريختم براي شما فرستادم! اگر گستاخي و بي ادبي در اين نامه شده است مرا به بزرگي خودتان ببخشد اما من مي ترسم از اينكه مردم ما قتل عام شوند بزرگان سرزمينم از خواب غفلت بيدار نشوند!

ازطرف بهاره بهار
به پيشوايمان جنرال صاحب دوستم


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
دوستم
فاریاب
نامه
نظرات بینندگان:

>>>   بهاره خانم این عجز و لابه شما هیچ تأثیری در افرادی که مست و دیوانه قدرت اند، ندارد. این ژنرال شما از بدو جوانی تا آوان پیری دنبال قدرت بوده است نه قدرت.

>>>   بهاره بهار خدا کند که عنقریب خزان نشوید، زاری والتماس را بس کنید، از دست جنرال بیسواد، گلم جم و شرابی تان هیچ چیزی پوره نیست، جنرال صاحب تان بگیل شده، بعد از جنگ بالا مرغاب بادغیس موصوف گنگس هست و هیچ بخود نمیآید، جنگ کردن و دزدی کردن دو کار مختلف میباشد، من پسربچه ای خوردسن بودم که جنرال جنایتکار و افرادی ظالم ومنفورش در کارته نو کابل خانه های مارا چور کردند و چند نفر را بشهادت رساندند، البته در زمان جنگ های تنظیمی، من از رهبر شما نفرت دارم.
بااحترام یاسین کابلی


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است