آیا افغانستان یک تباره، یک زبانه و یک هویتی می شود؟
از پتانسیل های دشمنی پاکستان با هند، دشمنی امریکا و عربستان با ایران و رقابت امریکا و روسیه برسر نفوذ بر مناطق دارنده ی منابع انرژی؛ در راه پیشبرد اهداف شوونیستی خویش برای سرکوب غیر پشتون ها بهره می گیرند 
تاریخ انتشار:   ۱۲:۴۰    ۱۳۹۷/۴/۸ کد خبر: 152277 منبع: پرینت

پس از فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی و سقوط سیستمی که "سوسیالیزم واقعا موجود" خوانده می شد، ایدیالوگ های سرمایه داری غرب با شور و هیجان درباره ی اینده ی جهان بدون کمونیسم، به نظریه پردازی و فرضیه بافی پرداختند.

از آن شمار، فوکویاما - تیوریسین معروف امریکایی - درسال 1392 فرضیه ی "پایان تاریخ" را پیش کشید که برپایه ی آن گویا کار ایدیالوژی های متعارض با سرمایه داری لیبرال؛ ساخته شده ودیموکراسی امریکا سالارانه به آینده ی بی رقیب بشریت تبدیل شده است.
اما تحولات پسین در گوشه های مختلف جهان از جمله برپا خاستن دوباره ی روسیه، ظهور قدرتمند چین نوین همراه با بازسازی احزاب چپ وباز گشت محافل علمی و اکادیمیک جهان به اندیشه های مارکس و باز خوانی آن؛ این فرضیه را به توهم مبدل ساخت چنان که خود فوکو یاما ناگزیر شد درزیر نقد های سنگین به خطای خویش اعتراف کند.

این را به نسبتی آوردم تا ازنوع دیگر توهم و خیالبافی در افغانستان یاد آور شوم.
پس از لشکر کشی امریکا به افغانستان و جابجا شدن ناتو در کشور، گروه های تمامیت خواه و سلطه جوی پشتونی به این توهم گرفتار شدند که سرنوشت افغانستان به مثابه ی یکی از بزنگاههای جیو استراتژیک در مناسبات جهانی -برای همیشه دردست امریکا و غرب افتاده است و راه دیگری فراروی تاریخ کشور وجود ندارد.

اینها درنظر گرفته اند که از پتانسیل های دشمنی پاکستان با هند، دشمنی امریکا و عربستان سعودی با ایران و رقابت امریکا و روسیه برسر نفوذ بر مناطق دارنده ی منابع انرژی؛ در راه پیشبرد اهداف شوونیستی خویش برای سرکوب سیاسی و فرهنگی غیر پشتون ها بهره بگیرند. از آن رو فعالیت های متعرضانه ی این گروهها ی درون و بیرون دولتی در 17 سال پسین علیه هویت، فرهنگ و جایگاه سیاسی غیر پشتون ها شدت اختیار کرده است که مصداق این ادعا را می توان در این اقدامات جستجو کرد:

- تعرض به زبان فارسی و امر و نهی کردن به گویشوران این زبان که باید نام آن را به "دری" تبدیل کنند و فلان واژه ها را بکار نبرند و واژه ای دلخواه دیکته شده را بکار ببرند.

- تغییر قانون ثبت احوال نفوس پس از یک نمایش دستوری به وسیله ی یک گروه فاشیستی به منظور تحمیل نام دوم پشتون ها - افغان - به تمامی شهروندان مربوط به تبار های غیر افغان ( پشتون)

- توزیع اجباری و مستبدانه شناسنامه ی شتری بیگانه با تاریخ و فرهنگ اکثریت مردم کشور به منظور "افغان" سازی به عنوان تحمیل اراده ی یک اقلیت سیاسی پشتون.

- ترور های سیستماتیک شخصیت ها، انفجار و گلوله باری برهمایش های اعتراصی تاجیک ها و هزاره ها در حالی که تمام گرد همایی های پشتونی مصون بوده است.

- کنار گذاشتن مقام های بلند رتبه ی مربوط به تبار های دیگر از پست های دولتی.

- توطیه پردازی، فشار و ارعاب علیه چهره های سیاسی و موثر غیر پشتونی.

- پشتونیزه سازی اداره های حساس و پاک کاری آن از وجود عناصر "غیر خودی"

- زور گویی و قلدری در پارلمان علیه نمایندگان دیگر قوم ها.

- جابجا سازی هزاران خانواده از آن سوی مرز به عنوان کوچی و مهاجران بازگشته به ولایت های شمال، کاپیسا، پروان، بادغیس، هرات.

- سکوت و اغماض در برابر تهاجم و قتال و غصب چرا گاهها از سوی کوچی ها بر مناطق هزاره نشین.

- رهایی پی درپی صدها تروریست و جنایتکار پشتونی از بند و دادن مصوونیت به آن ها.

- زمینه سازی برای کشتار جمعی فرزندان تاجیک و هزاره و دیگر تبار های غیر پشتون به دست طالبان به بهانه ی تمدید آتش بس.

- نقض فاحش قانون انتخابات و تقسیم بندی حوزه های انتخاباتی ولایت غزنی به خواست پشتون ها.

این لیست را می توان ادامه داد اما برای جلوگیری از دراز شدن این یادداشت از آن می گذریم.
به نظر میرسد که گروههای شوونیست با استفاده از لابی مشترک "پاک، افغان" و دیگر ترفند ها - مراجع اصلی قدرت در واشنگتن و لندن و ریاض را اقناع کرده اند که گویا مدافع صدیق منافع و دشمن دشمنان آنها تنها پشتون ها می باشند و تاجیک ها و هزاره ها مجاری نفوذ و ابزار اجرای برنامه های استخباراتی ایران و روسیه و هند اند و علیه منافع "کشور های دوست" بکار گرفته می شوند.

شعارها و اتهامات واهی و خنده دار این گروه ها در این زمینه که در رسانه های و شبکه های اجتماعی دیده می شود- گواه درست بودن این نظر است که این گروه ها با احساس حمایت از قدرت های پشت سر خود هر روزه گستاخ تر، متعرض تر و جسور تر می شوند.
اما ایا این توهم و خیالبافی که افغانستان می تواند تا مدت درازی زیر اشغال و دیکته خارجی بماند و در سایه ی آن فا شیسم به قدرت برسد و کشور را یک تباره، یک زبانه و یک هویتی بسازد؛ به حقیقت خواهد پیوست؟

گمان من این است که مناسبات تغییر یابنده ی بین المللی، رشد آگاهی و خود شناسی مردم و ویژگی های فرهنگی و تاریخی افغانستان این آرزو ی ناپاک را به خواب و خیال مبدل خواهد کرد.
ابزار هایی که فاشیست ها برای رسیدن به این هدف ناپاک از آن بهره می گیرند به دلیل بیداری تدریجی مردم و تناقضات و رقابت های دوامدار بین المللی بر سر افغانستان، دیر یا زود چون بومیرانگی به سوی فاشیست ها باز خواهند گشت.

ربانی اندرابی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
ربانی اندرابی
پشتون
نظرات بینندگان:

>>>   Raheel
تقدیر و ستایش از جناب لطیف پدرام که در این روزها اسوه عملگرای مقاومت در برابر فاشیزم اند، کاریست ضروری و وظیفه هر انسان عدالتخواه. اما به هوش باید بود که اصل ماجرا- مساله یی که پدرام برایش می جنگد یادمان نرود. پدرام را دوست داریم و قدر می کنیم که جناب شان در سنگر دفاع از حقوق مردم ما ایستاده اند. وظیفه ما این است که ما هم در کنار پدرام در همین سنگر باشیم. نه این که پدرام کار کند، مقاومت کند، موضع بگیرد و کار ما فقط همین باشد که پدرام را توصیف کنیم.
اشتباهات گذشته را نباید تکرار کرد. نباید تنها چک چکی بود. باید خود نیز در میدان بود. خود نیز سخن گفت. دفاع کرد و فاشیزم را به چالش کشید.

>>>   اندرابی خودت با این جارچی گریها مطمئن باش که یک روز در آبی ، یعنی آبهای آمو دریا و فرار به طرف ملک آبایی خود یعنی مفلوکاستان .
افغانستان ملک افغانهاست و افراد مثل تو باید مشک های پوسیده پدرکلانهای خود را باد کرده و فرار به آن سو را طرح ریزی کنند.

>>>   Qari.
مگر خیانت بیشتر از این میشود، تا توانست تروریستان را به داخل شهرها جابجا کرد و اکنون:
اشرف غنی؛ یک روز پس از پایان آتش‌بس یکجانبه اش با طالبان که ۱۸ روز طول کشید و به روز جمعه (۸ سرطان) پایان یافت، اعلام کرد که مدت آتش‌بس تمام شده است و نیروهای امنیتی می‌توانند به عملیات‌های شان ادامه دهند.
مگر خیانت بیشتر از این میشود، تا توانست تروریستان را به داخل شهر جابجا کرد و اکنون....

>>>   چیزی که ارتباط به زبان میگیرد این است که زبان یک وسیله افهام و تفهیم بین انسانها است که در طول ده ها هزار سال با مهاجرت های انسانهای اولیه از قاره افریقا به آسیا و اروپا و آسترالیا و امریکا و غیره جاها، انکشاف پیدا نموده است و به تعداد واژه های آن افزوده شده است و به زبان ها و شاخه های مختلف تقسیم شده اند و با همدیگر ادغام شدند و زبان های جدید بمیان آمده اند و همچنان در طول تاریخ در اثر نفوذ دیگر زبان ها بالای شان و در اثر استفاده کمتر از یک تعداد زبان ها، این زبان ها از بین رفتند و دیگر وجود ندارند.
فعلآ زبان هایی که اکثریت مردم دنیا به آن حرف میزنند، عبارت از زبان چینی، انگلیسی، هسپانیوی، فرانسوی و عربی است.
زبانهایی چون فارسی و هندی و روسی و بعضی زبان های دیگر در جایگاه متوسط قرار دارند.
ااما زبان پشتو در جمله زبانهایی است که یا کاملآ از بین میرود و یا هم در پهلوی زبان فارسی در افغانستان باقی خواهد ماند.
زیرا از طرف جنوب زبان پشتو در مقابل زبان اردو و یا همان هندی قرار دارد و از طرف غرب و شمال در مقابل زبان فارسی.
بنأ انکشاف زبان پشتو و حاکمیت فرامنطقوی آن ، امکان پذیر نیست.

>>>   زهیر فاریابی :
افغانستان اگر می خواهد از انزوای خفه کننده فعلی بیرون بیاید باید زبان فارسی دری را به عنوان تنها زبان رسمی کشور به رسمیت شناسد زیرا با این کار با دو کشور فارسی زبان دیگر یعنی ایران و تاجیکستان متجانس تر و شبیه تر می شود و می توان امید داشت در آینده " اتحادیه کشورهای فارسی زبان " تشکیل شود . ضمنا افغانستان اگر می خواهد پیشرفت کند باید بسیاری از کتاب های علمی و فلسفی غربی را به زبان پشتون ترجمه کند و این تقریبا در کوتاه مدت غیر ممکن است در حالیکه بسیاری از کتاب های مهم علمی و فلسفی غربی به زبان فارسی دری در ایران ترجمه شده و افغان ها می توانند به سهولت از آنها استفاده کنند و دوباره کاری نکنند .
امیدواریم پشتون ها از خر شیطان پایین بیایند و دست از دشمنی با زبان فارسی دری بردارند و با لجاجت خود
افغانستان را بیشتر از این به قهقرا نبرند . ان شاء الله .

>>>   اندیشمند
من هيچ شكى ندارم كه صالح و عبدالله دو مهره يى وفادار به CIA اند و اين دو در توطيه ِشهادت مسعود نقش مهم داشته اند ، بعد از شهادت مسعود راه براى اشغال افغانستان تو سط امريكاى ها مساعد شد ، زيرا در موجوديت مسعود اين امر امكان پذير نبود . تحولات و تجارب هفده سال اخير نشان داد كه اين دومهره يى مزدور در خدمت كرزى و غنى بودند و در لحظات دشوار حاكميت كرزى و غنى را ازسقوط نجات دادند ، ويدويوى هاى متعدد از اين دو مزدور در وصف غنى و كرزى وپشتيبانى سياست هاى امريكا و گماشتگان قبيله يى شان وجود دارد .
صالح اين فرزند ناخلف تاجيك اخيرن در تيوتر خود عليه خراسان خواهان قرار گرفته است و به خراسان نه گفته است ، اين ناخلف درجهت منافع قبيله و امريكا يكبار ديگر به مردم پشت كرده است و بنام افغانستان قسم ياد كرده است . به اين ناخلف و جاسوس نه بگوئيد !
طومار خيانت هاى اين دو ناخلف خيلى طويل است .

>>>   گپ همان است که لطیف پدرام گفت: انحصارگری قومی.

برای نگه داشتن اقتدار سیاسی در انحصار یک قوم هر کاری می‌کنند. از تغییر قوانین کشوری گرفته تا حمایت از طالبان تا هر تدبیر دیگری که راه رشد دیگران را مسدود کند.

در غزنی جانِ سخن حکومت این است:
بعضی از هم‌قبیله‌یی‌های ما در غزنی طرفدار طالبان هستند و نمی‌خواهند در انتخابات شرکت کنند. بنابراین، شمایی که طرفدار دولت و قانون اساسی هستید نیز نباید در انتخابات شرکت کنید. چرا؟ برای این که اگر برادران طالب ما شرکت نکنند و شما شرکت کنید، نتیجه برای ما ناگوار خواهد بود. ما چه در روندهای قانونی کشور شرکت بکنیم و چه طالب باشیم و شرکت نکنیم، نتیجه را همیشه به نفع خود می‌خواهیم. طالبانِ ما که مخالف قانون اساسی کشور‌اند در چشم ما گرامی‌تر از شمایی هستند که به قانون اساسی کشور پابند هستید.

البته حکومت بی‌خود نگران است. بگذارد همه‌ی نمایندگان غزنی در پارلمان هزاره باشند. این نمایندگان کاملا بی‌خطراند. معاش‌شان را به موقع بدهید، همه چیز حل است. من جای اشرف غنی باشم تعداد بیشتری از این نمایندگان هزاره را وارد پارلمان می‌کنم.

سخیداد هاتف

>>>   تروریزم ترویزم است این دامن زدن به تفرقه قومی به چی معنی وفائیده اش چی است بجز ازدربدری وپراگندگی

>>>   تشکر اقای اندرابی خیلی دقیق و عاقلانه و واقعیت عینی جامعه را تحلیل کرده اید مورد تایید حرفهای تان مورد تایید همه ما است .

>>>   اوغان سازی را که امان الله و طرزی شروع کردند و ناکام ماندند، بعد ظاهر و کاکاهایش و داوود شروع کردند و ناکام ماندند، حالا به شدت زیر سایه تطبیق پلان های امریکا توسط اجنت های امریکا مثل کرزی، خلیلزی، غنی کوچی، و امثال تطبیق میشود. امریکا اگر بداند هم پروائی ندارد تا زمانیکه پلان های خودش به مخاطره مواجه نشود ویا اینکه اعتراض های جدی صورت نگیرد.

>>>   بلی میشود چند نفردزد ومزدورکه نمیشود باکی ندارد

>>>   بلی محترم ربانی اندرابی صاحب ! میشوند به شرط اینکه سویه تعلیم همه اقوام بلند بروند ودراین باره یک همه پسی صورت گیرد و دانشمندان - حقوق دانان واهل خبره باه هم روی موضاعات یادشده شما گفتمان کنند به یک نتایج کل خواهد رسید واز دنیای پیشرفته جهان که داری یک زبان رسمی و دارای یک ملت شدند استفاده نمایند . به نطری من بدون تعصب عرض می کنم که : زبان فارسی دری زبان مشترک همه اقوام افغانستان میباشد که 99% شهروندان این کشور مشکلات خود را از طریق زبان فارسی دری حل کرده می توانند وسایر زبان های دیگر زبان های محلی و قابل رشد میباشند واگر تعصب نباشد و برویم بطرف ملت شدن واز طرف دیگر ملت شدند را در تفاهم با آگاهی سیاسی - اقتصادی - فرهنگی و مشترکات دیگر که عدلانه و مساویانه تطبیق گردد می توانیم ملت شویم ونیز راه دیگر آن این است که واژه افغان نتوانیست شهروندان افغانستان را به خود بکشاند وراه حل آن است که نام افغانستان به خراسان که نام خراسان وابسته به کدام نیست وهمه در زیر نورخورشید همه خود را یکسان میدانند که تغیر بخورد واین به درایت همه اقوام تعلق دارد .
زره

>>>   واقعآ که از این نوع حرفها کاملآ خسته شده ایم ، دیگر هیچ کار و روزگار نمانده، فقط و فقط همین مانده که یک کشور اجنبی یک چند دالر در کف دستتان میگذارد و وظیفه میدهد که چرندیات و حرف های تفرقه را میان مردم ترویج کنید.

>>>   پدرام هیزار شئونیزم قبیله جاهل را بر سرش بسته کرده۰ زنده باد پدرام رهبر نترس و شجاع عدالتخواهی و شفافیت۰

>>>   من انسانم، یک انسان عجیبم
من انسانی که در شهرم غریبم
من انسانی که تاریخی ندارم
به برگ و ریشه ام بیخی ندارم

برایم اسم و رسمی تازه کردند
زبانم را به جعل اندازه کردند

من این و خاک و وطن را دوست دارم
ولی از نام و آیین اش گریزانم
برای من حقیقت را بگویید
من از اسم دروغین اش گریزانم

بیا ای هموطن با من سفر کن
به اسم و ریشه ات باری نظر کن

بیا با هم خراسانی بسازیم
دوباره از خود انسانی بسازیم

تخاری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است