عمده ترین مشکل حوزه مقاومت
شعار زدگی و پوپولیزم بر فضای عمومی این حوزه سایه افکنده است تا بتواند نسل حاضر و علاقمند به این جریان را برای مقاصد کوتاه مدت رهبران این جریان که هر کسی برای خودش کار می کند، شکار نماید 
تاریخ انتشار:   ۲۱:۳۵    ۱۳۹۷/۴/۲ کد خبر: 152157 منبع: پرینت

بیدل در بحث تطوُّر و تدهُّر اشیاء که یک بحث فلسفی و در برابر فلسفه "نشا و ارتقا" داروین قرار می گیرد، بیت زیبایِ دارد به این صورت که:
همچو کوزهء دولاب هرچه زیر گردون است
یا ترقی آهنگ است یا تنزلی دارد

آوردن این بحث از جانب من نشان دهندهی نوعی باور به تحول و تغییر فرآیند ها به صورت خود به خودی به تبع مرور زمان است که در فرود آیی جریان مقاومت پس از اجلاس بن باعث تسلی بخشی به پیروان این جریان در حالی میگردد که فکر میکنند یکسره و برای همیشه در معرض این انقراض سرسام آور قرار خواهند داشت و باقی خواهند ماند.

تاریخ معلم ترینِ معلم ها است. وقتی ورقش بزنید در می یابید که در ظهور و سقوط سلاله ها و سلاطین عوامل گوناگونی نقش آفریده اند که امکان اتکا به یک و یا چند عامل مشخص را از خواننده و تحلیلگر میگیرد.

مبحث مورد نظر ما که جریان مقاومت است نیز از نظر مولفه های بازدارنده در مسیر پیشرفت خودش تک عاملی و تک منبعی نیست که درین نوشتار منظور ماهم تجزیه و تحلیل همه منابع و عامل های تاثیر گذار در این زمینه نمی باشد. منظور در این نوشته نشان دادن خالی گاهی است که در حال حاضر دامنگیر این جریان شده و دامنه آن فروپاشی قبلی را گسترده ترکرده است.

فشرده به عرض برسانم که تشتت، پراکندگی و کم تاثیری این جریان در تحولات امروز افغانستان ناشی از نبود یک فکر استراتژیک و جامع در راس و رهبری آن می باشد که باعث همه شکست و ریخت ها و خلا ها و نقیصه های دیگر گردیده است.

این فکر استراتژیک بود که در گذشته این جریان را رهبری می کرد تا شخصیت های تحصیلکرده و چاق و چله.
این فکر استراتژیک بود که خط حرکت ترسیم میکرد و تقسیم وظایف می نمود تا بروکراسی دولتی و تشکیلات منظم و این فکر استراتژیک بود که محوریت قابل اعتبار و کاریزمای رهبری تعیین کرده بود.

امروزه برعکس، امکانات مالی بیشتر از گذشته وجود دارد ، شخصیت های تحصیلکرده بسیار دور و بر این جریان را به تناسب بالاتر از گذشته پرکرده است ، منابع بشری و کادر های مجرب بیشتر از قبل موجود است، زمینه و امکان کار سازمانی دهها برابر افزایش پیداکرده و ...
ولی وحدت نظر و هماهنگی در عمل وجود ندارد ، یاس و نا امیدی همه جا را فرا گرفته است و خود سری و بی برنامگی در میان طیف های مختلف متعلق به این حوزه بیداد میکند تا جایی که حتی به اصطلاح تیوریسن های سطوح رهبری این جریان ، مسایل کلان ملی را از رسانه ها میگیرند و خود نه تنها در شکل دهی آن نقشی ندارند که بی اطلاع نیز هستند.

تنها چیزی که وجود دارد شعار زدگی و پوپولیزم بر فضای عمومی این حوزه سایه افکنده است تا بتواند نسل حاضر و علاقمند به این جریان را برای مقاصد کوتاه مدت رهبران این جریان که هر کسی برای خودش کار میکند ، شکار نماید.
این حالت اوج درماندگی و اضمحلال فکریِ یک جریان سیاسی را نشان میدهد که زمانی با داشتن پنج فیصد جغرافیای کشور حرف اول را می زده است و شناسایی بین المللی را داشته است.

پیشنهاد راه حل برای یک چنین حالتی و با یک چنین کارگزاران فاقد فکر استراتژیک از نظر من جز اتکا به مرور زمان به منظور تکمیل فرآیند "تنزل آهنگی" این جریان نیست. یعنی یکبار باید خود را به طور قطع از "خام طمعگی" فارغ بکنیم و دست از امید به آدرس های ضعیف و روز مره زده بشوییم و با اتکا به نفس بالا و درسایه یک فکر استراتژیک بر گرفته از آن گذشته پر بار تاریخی در صدد تعیین جایگاه مناسب برای خویش و تعیین رابطهء مثبت با دیگران باشیم.

رهبران امروزه متعلق به این جریان شاید مهمترین اش کسی بوده باشد که بتواند حد اقل برای دوام حضور و تاثیر خودش در چارچوب حکومت و نظام برای مدتی هم که شده نفس بکشد نه بالاتر.!

برنا صالحی


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
برنا صالحی
شعار زدگی
نظرات بینندگان:

>>>   در اصل‌ به نام حوزه مقاومت چیزی وجود ندارد ‌اگر شما چند دزد و راه زن را بنام‌ مقاومت میدانید این اشتباه بزرگ است قسمیکه خود تان گفته اید تاریخ بهترین معلم است واینرا هم باید بدانید که تاریخ این دزدان ولندغر بسیار خوپ برای مردم معلوم است و‌افتاب به دو انگشت پنهان نمیشود بهتر این است تا اینقدر انرژی و وقت خود را به این لاولهب بیجا مصرف نکنید

>>>   طوری‌که از فحوای برنامه‌ی صلحِ ارگ با گروه طالبان برمی‌آید، به‌نظر می‌رسد که حکومت بیش از آن‌که به دنبال قطع جنگ و برقراری صلح در کشور باشد، به دنبال کشیدن پای طالبان از دست پاکستان، گرفتن آن به دست خویش است. حکومت کابل به شدت تلاش می‌کند تا به‌منظور تقویت هژمونی قومی، گروه طالبان را بسیج کنند تا از آن‌ها برای برآورده شدن برنامه‌های ناتمام به‌ویژه در انتخابات‌های پیش‌رو استفاده اتنیکی کنند. این کُنش نه «صلح پایه‌‌دار» است و نه برنامهٔ «پایان جنگ»، بلکه یک طرح «بین‌الافغانی» است که سایر اقوام درآن نقش ندارند.
#هارون_معترف

>>>   Arianfar
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل.
چنین بر می آید که امریکا راهی جز تقسیم خاک و دستگاه دولت افغانستان با پاکستان نداشته و ندارد. برنامه سپردن بخشی از خاک افغانستان به نیروهای وابسته به پاکستان یعنی حزب اسلامی، طالب و شبکه حقانی روی دست است. بخشی از دستگاه دولت هم در عمل به وابستگان پاکستان داده شده و می شود. گذشته از این ها، پاکستان خواستار حضور در شمال هندوکش هم است که این هدف با آوردن داعش و طالب و تقویت مواضع حزب اسلامی به شمال تحقق پیدا می کند.
در این برنامه انگلیس و اسراییل هم در کنار امریکا اند.
شیوخ مرتجع عرب پروژه را تمویل می کنند. بی چون و چرا رژیم فاشیستی اخوانی اردوغان هم در کنار پاکستان است.
در یک سخن، شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل.
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها
آری! افعانستان در آستانه مبدل شدن به یاغیستان است. قرار است برای محاصره ایران و رخنه در آسیای میانه افغانستان به بزرگترین لانه دهشت افکنی در جهان مبدل شود.

>>>   Mazdak Farid
پدرم سوخت !
یک دنیا ، یک زندگی سوخت
اما برای من ، برای فرزندانش زندگی ساخت و ازادی را شناساند
پدرِپدرم با تاکستان های به آتش سوخته ی کلکان سوخته بود
پدر بزرگم سوختن را تجربه کرده بود و سوختن تاک ها و باغ های شمالی را دیده بود .
پدر بزرگم در میان قصه هایش می گفت " منگلی ها " دوشآب انگور را خیال روغن زرد کرده به موهای شان زدند و بلند می خندید .
او می دانست درد چیست و از کجا می آید
وقتی من بدرفتاری می کردم او مرا "بلشویک "می گفت
من پسانتر "بلشویک" شدم
پدرم روشنفکر نبود
اما هیچ گاه آزادی را از من نگرفت
پدرِ پدرم خودش بود ، کلکان بود ، کابل بود و کارگاه نجاری
وراستی بود و نیکویی
وقتی من سرود انترناسیونال می خواندم
او به من می خندید .

>>>   این یکی از آرمان هایم بود که یکروزی مردم به خیابان ها بریزند و بگویند که « ما افغان نیستیم ».خدا را سپاس میگزارم که پیش ازمرگم چنین چیزی را به چشم دیدم .
یکی دیگر از آرمانهای اصلی ام این بود که نام گرامی « تاجیک » وارد گفتگوی سیاسی و فرهنگی در کشورما شود و تاجیکان بگویند که « ما تاجیکیم ». سپاس خدای بزرگ را که اکنون هویت خواهی تاجیکی وارد متن گفتار روزانه مردم گردیده است و همتبارانم به افتخار میگویند که ما تاجیکیم .
یک آرمان بزرگ و دیرینه ام این بوده است که نام کشور از افغانستان به خراسان یا آریانا برگردانده شود. اگرزنده باشم و این آرزویم نیزبه واقعیت مبدل گردد، خودم را پیروز ترین مرد جهان میدانم.با سپاس. تاجیکم با تاجیکانم زنده ام.
عمر راوی

>>>   برنا صالحی چوپان ترا چوکی نرسیده زیاد انتقاد می کنی غاصب زمین مردم در تخار مارشال نیست که یک وظفه خوب بدهد تا دول کنی سرپرست تدارکات وزارت احیا وانکشاف دهات بودی چی کاری کردی و تمام اعضای فامیل تان خوده بالای مردم تخار فرعون ساخته توبه کنید اخر نابود میشوید.
نوری از نهر چمن تالقان


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است