جایگاه شمالی در قدرت و ثروت در کجا است؟
مادر دیگران وزیر می زاید و از شمالی وال مظلوم رییس یا مدیر یا سرباز و یا هم استاد مظلوم که توانایی تکافوی فامیل خود را نمی داشته باشد. دیگر این استبداد درون قومی و بیرون قومی بس است 
تاریخ انتشار:   ۲۰:۰۵    ۱۳۹۷/۳/۲۷ کد خبر: 151998 منبع: پرینت

در آمد:
پس از گذشت ماه ها از حکومت وحدت ملی، مهمترین پرسش، در واقع توزیع نا عادلانه ثروت و قدرت در جامعه، ذهن پژوهشگر مردم را پر دغدغه ساخته است. حکومتی که محصول بیشترین زحمات متعهدترین و جسور ترین انسان ها بوده است، اما چه جایگاهی دارد؟ این جایگاه در کجا است و چگونه است؟

تذکر:
این نوشته کوتاه در سه محور یعنی پیشا طالبان، دوران طالبانیزه شدن و پسا طالبان نقش و جایگاهی شمالی بزرگ را در تحولات و تصمیم گیری ها با توجه به ظرفیت های حاضر و موقعیت ژیواستراتژیک و ژیوپلیتیک آن مورد بررسی قرار می دهد.

دوران پیشا طالبان:
جهاد افغانستان طلایی ترین دوره ای است که پس از امیر حبیب الله کلکانی یکبار دیگر عقلانیت سیاسی قومی و قبیلوی افغانستان را با عقلانیت دین باور و مردم محوری تغییر داد. یاد مان نرفته است که بیشترین دغدغه این دوره چه در عرصه ی سیاسی و نظامی و چه در مبارزات شهادت طلبانه نقش محوری را شمالی بازی کرده است. در یک روز در سالنگ نزدیک به 150 تن را روس ها شهید ساختند. به صد ها تن دیگر در ولایات پنجشیر، پروان، کاپیسا و حوزه کوهدامن جان های شیرین خود را از دست داده اند. اگر قرار باشد سیاست را « بده و بستان» بدانیم، پس کجاست سهم مردمی که صد ها هزار شهید، معلول و بیوه داده اند. کجاست نقش کلیدی و رهبری این ها در قدرت؟

دوران طالبانیزه شده:
سهم منطقه و حوزه ای که با طالبان، پنج سال مبارزه و ایستادگی کرد. پنج سال جوانان خود را قربانی دژخیمان طالب کرد، با کسانی ایستادگی و مبارزه نمودند که نه تنها ترحم به انسان بلکه به حیوانان و نباتات نیز نمی کردند و بی رحمانه همه و همه چیز را مورد ویرانی و کشتار قرار می دادند. حمله ی طالبان به شمالی وحشت ناکتر از آن است که با گویایی حوادث و یاد دهانی از قهرمانان آن، این حوادث دردناک را التیام بخشید. اما در این برهه ی از تاریخ که مردم شمالی بزرگ، پس از گذشتاندن دو سال و چند ماه از حکومت وحدت ملی، جایگاه واقعی خود را جستجو می کنند و به همین دلیل است که در این نوشته کوتاه قلم فرسایی می نمایم، این جایگاه در کجاست و چگونه است؟

پس از اشغال کابل از سوی نیرو های اشغالگر سیاه طالبان، حملات بر مردمان شمالی افزایش یافت، حملاتی که مرگبار تر از آن است که آن را تصور کرد. این حملات نه تنها بر مردمان شمالی استفاده می شد، بلکه تاکستان های شمالی را همچنان تحت گلوله بار های آتشین خود قرار می دادند.
در این زمان، جنگ در شمالی همه روزه و بی وقفه ادامه داشت، مدافعین خط شمال حماسه های بیشماری از شجاعت و مقاومت در برابربیگانگان و مزدوران شان می آفریدند. درآن روزگار، من با دیگر مردمان شمالی در هراس آن بودیم که چه خواهد شد، به دلیل اینکه تمامی حملات بر مردمان شمال کابل، کوهدامن زمین، پروان، کاپیسا صورت می گرفت، حتی مردمان پروان از سوی راکت های کور طالبان از آن سوی کوه که به دست طالبان افتاده بود روزانه دایی اجل را گرفته و به دنیایی مردگان رحلت می کردند. درآن وقت کاپیسا پایگاه عقبی مجاهدین و مقاومتگران بود. دقیقا زمانی بود که طالبان ادعای کنترول بر 90 فیصد خاک افغانستان را داشتند و رادیو های جهانی هم هر زمانی حتی در یک خبر دو سطری به ارتباط جنگ های افغانستان این برتری طلبی طالبان را به گوش جهانیان می رساندند. جنگ و مقاومت در محور های شمالی، نجراب در کاپیسا، یگاولنگ در بامیان، غور، پل بنگی در تالقان، اندراب، و جاهای دیگر علیه طالبان ادامه داشت. اما مهمترین حملات در محور شمالی بود و شمالی جبهه ی جنگ در نبرد با طالبان قرار داشت.

در آن روزگار، مردم شمالی داد از گرسنگی، ظلم و استبداد طالبان می زدند، خوب یادم است زمانی که طالبان در قریه ی ما در ولایت پروان یورش آوردند، چون مردمان این قریه سرسختانه با طالبان می جنگیدند. من و خانواده های اکثریت از ساکنان این قریه تلاش داشتیم تا از طریق باغها به سوی گلبهار که هنوز در برابر این دژخیمان مقاومت می کرد، فرار کنیم. یکی از نزدیکانم مرا متوجه ساخت که طالبان رییش سفیدان و برخی از جوانان این قریه را گرفته و تیر باران کردند ما چاره ی جز فرار به دلیل اینکه خانواده ها را حمل می کردیم نداشتیم و مایوسانه به سوی این کشته شدگان نگاه می کردیم. و درهمان حال، مقاومت حماسی مردم آن دیار در برابر دشمن انسانیت و آزادی ادامه داشت. مقاومتی که نه تبار را می شناخت و نه هم مذهب افراطیت را، بلکه تنها واژگان برای شان آشنایی تام پیدا کرده بود همانا دفاع از انسانیت، مبارزه با تفکر سیاه ی ضد دینی و آزادی بود.

جنگ در شمالی در آن شب ها شدت گرفته بود، ما که خود را در گلبهار رسانیده بودیم، خبر آمد که طالبان را تا کوهدامن دوباره شکست داده اند. ما که منتظر آن بودیم تا دوستان آمده و خبر های خوشی از رویداد های داغ بدهند و لحظه انتظاری این دقایق را می کشیدیم. بود که در کوچه های سبزه بار گلبهار صدا ها شنیده می شد که مدافعان آزادی در راه اند، مدافعان که طالبان را از مناطق گلبهار گرفته تا کوهدامن شکست داده بودند و خیلی ها خسته به نظر می رسیدند گویی که کوه ها بالای شان ریخته باشد و خاک های دنیا را مو های شان حمل کرده باشد، قدم زنان در میان مردم با استقبال گرم اهالی گلبهار قرار گرفتند. این مردان شجاع که برخی شان نزدیکان خانوادگی ما بودند، شبی آن روز خانواده ها کنار هم آمده و قصه از نبرد شان با دژخیمان «سیاه تفکر» طالب کردند. اما سهم این مردم کجاست و کی ها آن را حیف و میل خود کرده اند؟

شمالی سرزمین که درد کشید اما چیزی که درد هایش را التیام کند برایش داده نشد، مردم شمالی سرسختانه خود را فدایی دیگران کردند و تاکستان های خود را گذاشتند تا دشمن آن را به آتش جان گداز بسوزاند حتی اوف هم نکشیدند اما تا کی چنین باشد تا کی دیگران به نمایندگی از مردمان شمالی نقش بازی کنند. جایگاه نسل شکم گرسنه تحصیل کرده ای آن کجا است؟

دوران پسا طالبان؟
پسا طالبان دوره است که افغانستان از یوغ استبداد طالبانی و استعمار پاکستانی نجات پیدا می کند، دقیقا زمانی است که مردم شمالی به عنوان سرباز برای حفظ مرز های کشور و دفاع از تمامیت ارضی افغانستان کمر را بسته کرده تا باشد ممثل واقعی وحدت ملی در جامعه پسا جنگ شوند. گزارش های رسمی که از منابع دولتی وجود دارد که از سال 2001 میلادی الی اکنون هشت و هزار و چهل تن از فرزندان شمالی در راه دفاع از پرچم و خاک افغانستان جان های شیرین شان را داده اند. اما کجا است حق که در خور ستایش و قابل محاسبه برای این سرزمین باشد. تعدادی زیادی از این شهدا، فرزندان شان از رفتن به مکتب و پروسه یادهی-یادگیری به دلیل نبود پدر شان به دور مانده اند. نزدیک به 35000 هزار نفر تنها از ولایت پروان در نیرو های امنیتی و دفاعی کشور نقش بازی می نمایند اگر این 35000 هزار ضرب چهار شود در کل شمالی نزدیک به 140 هزار فرزندش را در خدمت دفاع از این خاک در صفوف اول ارتش و نیرو های امنیتی گذاشته است اما کجاست سهم مردم این مرز و بوم در قدرت سیاسی.

برای نخستین بار در تاریخ افغانستان است که مردم حوزه شمال و شمالی انتقال مسالمت آمیز قدرت را به عنوان یک فرهنگ اصیل جامعه سیاسی مدرن وارد ادبیات سیاسی کشور می سازند. اولین باری است که افغانستان شاهد انتقال مسالمت آمیز قدرت در تاریخ معاصر خود شده است. اما پس از قدرت، دیگران با این فرهنگ چه کردند؟ چه شد صداقت، عیاری و رادمردی که مردم شمالی در حفظ مسلحت نظام کردند؟ چه سودی از این مسلحت گرفتند و فعلا چگونه اربابان قدرت و ثروت با این مردم برخورد می کنند؟ حتی شاه شان امیر حبیب الله کلکانی را همانند دیگر شاهان طرفدار اعزاز و خاک سپاری اش نبودند و نگذاشتند که بدون دغدغه ای اعزاز و خاک سپاری شود.

در انتخابات که گذشت اولین خیزش های مردمی در واقع از شمالی و شمالیوال ها بود اما چرا نباید به اینان نقش داده نشود. چرا هر بار، دیگران وزیر شوند و شمالی وال از رییس بالا نرود. مادر دیگران وزیر می زاید و از شمالی وال مظلوم رییس یا مدیر یا سرباز و یا هم استاد مظلوم که توانایی تکافوی فامیل خود را نمی داشته باشد. دیگر این استبداد درون قومی و بیرون قومی بس است. قدرت هم در بیرون قومی و هم در درون قومی مساویانه و عدالت محورانه تقسیم شود.

القصه کوتاه!
نتیجه این که زمان آن فرا رسیده است که نسل نو و نخبه شمالی، طرح نو ریزد و مردمان شان را از هیولای استبداد و استعمار دیگران نجات دهند و منشا توزیع عادلانه ثروت و قدرت شوند. لیکن آیا توزیع عادلانه ثروت و قدرت در جامعه متکثر چند قومی افغانستان با نظام شدیدا متمرکز که قدرت و ثروت را به یک گروه و به یک قوم متمرکز می سازد امکان دارد. طبیعی است که پاسخ منفی خواهد بود، ایجاد شمالی بزرگ بخشی از شکست استبداد نظام قبیلوی حاکم در این کشور خواهد بود و زمینه سازی عبور از غیر متمرکز شدن را فراهم خواهد کرد.
یا هو!

رامش نوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
نوری
شمالی
نظرات بینندگان:

>>>   از بسم الله محمدی ، احمد ضیا مسعود و مسعودیان و سایر دزدهای کلان پنجشیر پرسان کو!!!

>>>   اقای نوری همیشه قلم تان رسا باشد باین نوشته بیان حقایق گذشته و حالیه از بی عدالتی و خیانتکاری در کشور ما که جریان دارد .

>>>   مطلب بی مفهوم تان زا نخواندم ولی از عنوان آش معلوم است وجواب کوتاه. دارد از جایگاه علم باید هزار بار شکر گذار باشید که از دزدی و راهزنی به والی و مدیر رسیدید چیزی که لیاقت آش را ندارید و از نگاه ثروت آنقدر دزدی کردید ‌خون مردم بی چاره افغانستان نوشیدند که نسل ششم تان هم مصرف کند خلاص نمی‌شود دیگر چیزی در باره این قصه سر مگسک تان نمی نویسم چون ارزش خواندن و نوشتن را ندارد

>>>   محمد اسلم سلیم
کرزی و غنی ، جنگی با طالبان نداشتند که آتش بس کنند!
بسیار حرف ساده لوحانه خواهد بود که ما بپذیریم که آتش بس کنونی میان کرزی ، غنی ، گلبدین ووووو بوده باشد.
کرزی ، غنی ، خلیل زاد ووووووو از نظریه پردازان تشکل و ایجاد گروه طالبان بودند و در شرایط جدید نیز نماینده طالبان درحاکمیت کنونی بوده اند ، جنگ طالبان با نیروهای که علیه طالبان جنگیدند و نگذاشتند که این گروه وحشی در سراسر کشور حاکم شوند ، دیروز و امروز جنگ طالبان علیه همین نیروهای ضد تفکرات طالبانی یعنی نیروهای مقاومت ملی و برای تحکیم حاکمیت قبیلوی بوده است .
این آتش بس صفوف نیروهای دوست ودشمن را کاملن مشخص ساخت ، مردم ما با همه امکانات دست داشته شان برای حفظ هویت ، داشته های فرهنگی شرف ، حیثیت وناموس شان باید برای دفاع آماده شوند ، مقاومت یگانه راه و گزینه در برابر این نیروهای وحشی اهریمنی است ، راه دیگری جز مقاومت وجود ندارد.

>>>   از جنرال های ماشینی و وزیران بی کفایت ماشینی شمالی پر است گریه و فغان شما از چیست ؟

>>>   رامش نوری :
توجه کن که درجوی آب بازی نکنی بلکه بحر است که ترا با تعداد زیادی از انواع موجودات خدایی و آینده که بحر خشک نخواهد شد بهمراه خواهد داشت .

>>>   مقالات دروغین وبیهوده شما دیگرجای رانمی گیرد زیرا مردم افغانستان دیگربرمقاومت ومقاومت گران دزد وراهزن باورندارندویقینا وقت تان گذشته وانشاالله مردم افغانستان ازماجراجویی شورای بدنام نظار وجمیعت چپاولگر رهای خواهند یافت ومردم افغانستان در فضای صلح وارامش عمومی زنده گی خواهد کرد.

>>>   دقیقاً که مردم شمالی در دوران سیاه طالبان بزرگترین قربانی را داده است و باید که بیشترین توجه حکومت هم به مردم رنج کشیده شمالی میبود ولی بد بختانه که مردم شمالی هنوز هم از مداوای تاک های زخمی خود خلاص نشده ...!

>>>   در زمان صدارت هاشم خان برادر نادر شاه که بعد از کشته شدن نادرشاه صدر اعظم شد و در آن زمان ظاهر شاه که در عوض پدرش پادشاه شده بود، اما قدرت و صلاحیت پیش هاشم خان بود،در رادیو یک خواندن جدد نشر شد که مطلع اش چنین بود:

شمالی لاله زار باشه به ما چی.
زمستان اش بهار باشه به ماچی.

این نظر هاشم خان راجع به شمالی بود.

>>>   گذشته از سمت مذهب قوم زبان ملیت قبیله مسله عمده اینکه از طریق مطبوعات به تکرار شنیده میشود که ملیارد ها افغانی به نسبت فرسوده شدن حربق گردید که باتاسف فردای همان روز برعکس تمام بازار های مرکز ولایات از فرسوده ترین پول بانک نوت در چرخش میباشد نمیدانم کسی متوجه این مسله مهم است یل خیر این حریق در حضور کدام کمسیون مطبوعات در کجا این کار صورت میگیرد.
زمانی مقداری از مواد مخدر مشروبات سایر قضایا اینقدرپوشش مطبوعات دارد چرا ای مسله به شکل مخفی عادی به اطلاع عام میرسد.مانند شب های قبل که ۳ ملیارد حریق شده که صرف در پایان اخبار تحریر گردیده بود.امید وارم مسولین راستین مطبوعات به این مسله بپردازند.
بااحترام

>>>   Najib Salam
سربازى كردن ، مُردن و كشته شدن براى اين حكومت فاشيستى و دست نشانده خارجى ها ، ثمر ديگر جز محكوميت تاريخى نخواهد داشت و خون هاى ريخته شده بى هوده ترين قربانى است كه شود داد . هزار ها افسر و سرباز در زمان اشغال روس ها خدمت كردند و با هدف خدمت به مردم و وطن جان هاى خود را فدا كردند ، امروز كسى به اين خون ها حرمت ندارد . از سوى ديگر ، اين حكومت فاشيستى طالبان را دشمن تلقى نمى كند ، كشته شدن براى حكومت و اين حاكمان فاشيست احمقانه ترين ُمردنى است كه مى شود تصور كرد.
نمايش قدرت طالبان در شهر هاى بزرگ وپُر رو ساختن طالبان و گل ريختن به آنها دقيقن اوج توهين به خون سربازان بود كه جان دادند تا اين فاشيست ها و چند جنرال مزدور حكومت كنند . خانواده ها ، سربازان و افسران بايد بينديشند كه آيا بى پسر شدن و مُردن به اين حكومت دست نشانده و فاشيست درخور اين فداكارى ها است . تاريخ جهان هيچگاه مزدورى تحت پرچم اشغال گران را به نيكى ياد نكرده است .
بهتر است براى مردم و محل تان برزميد و از مزدورى اين حاكمان و خارجى ها دورى كنيد تا از لعنت و نكوهش تاريخ در امان باشيد .

>>>   برادر بسیار عزیز آقای نویسنده با عرض احترام به شما همینقدراظهار میکنم که در جهاد افغانستان در افغانستان همه شریک بودند همه به اندازه وتوانای خویش خدمت کردند مردم مسلمان کابل که در آن زمان هنوز جوانی پیش نبودم با احساسات وطن پرستی واسلام دوستی در مقابل روسها و. نوکران آن مبارزه قاطی کردند مردم لهوکر هزاران شهید دادند مردم وردک ارغندی ومناطق هزاره نشین مناطق خویش هزاران وهزاران شهید تقدیم کردند مردم جنوب کشور هم هزاران وهزاران شهید دادند مردم سمت شمال هم به نوبه خود هم هزاران وهزاران شهید تقدیم به اسلام کردند پس کفته میتوایم که در جهاد افغانستان همه شریک بودند اما خوب به خاطر دارم در دوران چارده ساله کرزی اکثریت وزارا و. قدرتمندان از برادران سمت شمال بود وفعلآ هم چندین وزارت به آنها تعلق دارد ،و. اما من فکر میکنم که رییس جمهور و رییس اجراییوی خود حق دارد که کی را در پست وزا ت بگمارد ،قانون اساسی مملکت به رییس جمهور اجازه داده که وزارا خود تعین کند ،مردم کابل ما اگر مبالغه نکرده باشم صاحبان علم ودانش وبا تقوا زیاد دارد اما در دستگاه دولتی کم به نطر میرسند چون آنها قدرت طلب نیستند و. خیر خواه و. مصلحت اندیش اند با تبیض و. قوم پرستی سمت شمال و جنوب هم کار ندارند ،امید سر ات را در یخن ات داخل نمایی و. قضاوت بیجا بپرهیزی تا باشد فکر اشخاص و افراد بیسواد را مخشوش نسازی
عبدالله ریحان

>>>   جایگاه شمالی دردزدی مقام اول بوده وخواهد بود

>>>   با مردم شمالی حساب میشود اینقدر چور که کردن باید حساب بدهند به میلیون ها دالر را دذدی کردن حق مردم را خوردن دوباره به همان وظیفه خود بروند یعنی موتر شوی وندافی وسقوی در انتظار شان است هیچ وقت جست طلا نمیشود

>>>   اقای ریحان مجاهلین شما در مقابل پول علیه مردم خود وروس ها جنگیدند. روس هوشیار بودند زود خودرا جمع وجور کردندوقویتر از پیش دوباره ایستادند ولی ما برباد شدیم. ان جنگدر حقیقت میا میان روبل ودالر. مردم ما اگر یک ذره تعقل میداشتند امروز مابه این حالت نمی بودیم


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است