روز گذشته ۱۸۳زندانی حزب اسلامی گلبدین حکمتیار را از زندان‌های پلچرخی و بگرام آزاد شدند.

این زندانیان به جرم های تروریستی و انجام اعمال‌ ضد امنیت داخلی و خارجی کشور، باز داشت شده بودند و شماری از این زندانیان ده تا پانزده سال حبس داشتند.

تا کنون در چهار دوره درحدود ۵۰۰ تن از زندانیان حزب اسلامی آزاد شده‌اند که تعدادی از آزاد شده های قبلی مجددا به گروه های تروریستی پیوسته اند که اجساد برخی از آنان در عملیات ای انتحاری و یا در میان دستگیر شده ها مشاهده شده است.

کد (4)

>>>   اين كه زندانيان حزب اسلامي دراعمال ترورستي دسته داشته ويابعد ازخلاصي انتحاري وانفجاري شده باشند اينسخن خالي ازحقيقت است .

>>>   امشب یا فردا باز این چوچه های پنجابی خود را برای پنجابی ها پیش پای ملت شریف افغانستان مردار میکنه
این ها نطفه شان از پنجابی است و تا آخر عمر وفادار به پدران خود خواهد ماند
احمد از کابل

>>>   خداوند‌ اجر برایشان بدهد

>>>   این مجرمین هم دوباره به طرف جنگ میروند .

>>>   اشرف غنی به این امید است که حزب اسلامی را به اصطلاح مرهم کند
و در انتخابات بتواند رای افراد اسلامی را از خود کند.
این موضوع جای غور دارد . رها کردن اشخاص که به جرم ترور محکوم شده اند خلاف قانون است. ورهایی فوق العاده هم در قانون نیست .
م.ش.ف کابل

>>>   Abdul Hai Khurasani
سیاست ورزان ما نباید سخنان ناسنجیده و بیهوده که شمشیر فاشیسم را تیز می نماید، بیان نمایند .
این چه سخن بیهوده ایست که گفته شود:
«جنگ شمال جنگ جمعیت و جنبش علیه حکومت است»؟
رادمردان جمعیت و جنبش حامیان ثبات و مدافعان امنیت اند نه ماشین جنگی تروریسم، لطفاً کمی سنجیده اظهار نظر نمایید.
انگار ظهور روباه کرز، به عنوان اوپوزیسیون تأثیر گذار و بست نشینی یی سیاستمداران شکست خوردهٔ تاجیک پیرامون سفره ای حامد کرزی، زوال خرد سیاسی را تشدید نموده است؟
تنش سیاسی موجود میان قبایل درانی و غلجایی، یک روش سیاسی متداول از زمان تأسیس کشور حایل با نام افغانستان (از زمان امیرعبدالرحمن خان) تا امروز بوده است.
اینکه ما گمان کنیم، این تنش قدرت سیاسی ممکن است کشتی نجات ما به ساحل مقصود باشد، اشتباه راهبردی است.
پرسه زدن پیرامون سفره‌ی سیاسی روباه کرز و چشم به انتظار نان تنور او داشتن، اوج درماندگی سیاسی ما را به نمایش می گذارد.
اما بحث اتحاد اساسی با درانی ها برای نقطه‌ی پایان نهادن به تفکر فاشیستی افغانیسم و رویکرد راهبردی به آن بحث دیگریست که باید با دیدگاه روشن و راهبردی تعریف و تدوین شده باشد.
سخنرانی ها و فعالیت های سیاسی شخصیت های جغرافیای جهاد و حوزه مقاومت( به شمول جمعیت اسلامی افغانستان)، فاقد کنش راهبردی و تأثیر اساسی در معادلات سیاسی افغانستان می باشد، واین وضعیت تأسف بار است.
امروز؛ بحث هویت و تمدن، محور و اساس مبارزات مردم ماست و هر جریانیکه به بهانه های تفکر عصر پیشاور بخواهد این موج عظیم و رویکرد مبارک احیاء نهضت خراسان را نادیده بگیرد، دیر یا زود به حاشیه‌ی جامعه رانده خواهد شد.
آقای حکمتیار درک درست و استراتیژی روشن دارد و برای همین تمام شعار های بیهوده قبلی اش را مانند، خلافت و امت واحده.....همه را رها نموده و برای تثبیت استراتیژی فاشیسم کمر بسته است و هویت افغانی را در رأس برنامه های خود قرار داده است.
اما جمعیت هنوز در منجلاب تفکر پیشاور دست و پا می زند و جسارت زعامت نهضت احیاء خراسان را ندارد و از بیان هویت ، تمدن و تاریخ خود عاجز است.
ساده ترین تعریف از اوپوزیسیون این است ، که بتواند نقش تأثیر گذار و توازن بخش در معادلات سیاسی کشور داشته باشد و دارای سیاست روشن، استراتیژی تعریف شده ، دیدگاه مشخص و تشکیلات منظم باشد.
واقعیت تلخ این است که ماتمکده افغانستان فاقد اپوزیسیون کارآمد و موثر می باشد، و اما این بحران زعامت آبستن حوادث تاریخی است ان شاءلله.

>>>   معلوم نیست چقدر پولیس ملی وسرباز های اردوی ملی وده ها هزار افراد ملکی طفل وزن ومردم عادی توسط این جنایت کار ها به قتل رسیده باشند در واقع اینها به خون همین مظلومین در بند به سر میبردند واین اقدام همان تکهنات را دوباره زنده میکند که میگفتند جنگ افغانستان یک برنامه ای خارجی هاست که همه طرف ها از یک منبع تشویق وتمویل وتسلیح میگردد بهترین راه برای همه جنایت کا ها این است که ده سال وبیست سال جنایت نمایند وباز با دولت نابکار وغیر ملی و وفاقد پایه های مردمی صلح کند وتا ان زمان اقرادونیروهای که جنایت کرده اند در مهمانخانه های دولتی نگهداری میشوند بهترین غذا ووسایل زندگی برای شان اعطا گردیده وبلاخره مانند افراد حب اسلامی از زندانها رها گردیده ومانند حکمتیار خود دوباره بر گرده های مردم سوار کرده میشودالبته این امر تازگی ندارد از بیست سال به این سو این روند جریان دارد
لالی از ننگرهار

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است