قوت ها و ضعف هاى رويداد هشت ثور
با رسيدن مجاهدين بدروازه هاى كابل، نفوذ مثلث ایتلافى شمال در پايتخت به حدى بود كه نجيب موفق بفرار از كشور نشده، پناهنده دفتر ملل متحد در كابل شد 
تاریخ انتشار:   ۱۰:۴۳    ۱۳۹۷/۲/۹ کد خبر: 150434 منبع: پرینت

هشت ثور نقطه ى عطفى در تاريخ معاصر كشور ما است كه شهيد احمد شاه مسعود نقش كليدى و محورى در آن ايفا نموده است.
هوادارانش از آن بعنوان پيروزى جهاد و سقوط رژيم كمونيستى ياد مى كنند و مخالفانش آنرا صفحه ى ديگرى از بحران پيچيده كشور قلمداد مى كنند كه تا هنوز جارى و سارى است.

من در پى آنم كه چرا اين رويداد نتوانست زمينه ساز، قطع جنگ، تأمين صلح و وحدت ملى و ارمغان آور ثبات، انكشاف و توسعه در كشور ما شود. و منجر به ايجاد يك نظام مسئول، پاسخگو و كارآمد گردد.

بر همگان واضح است كه تنظيم هاى متفرق جهادى علاوه بر آنكه برنامه ى مدون و عملى براى احراز قدرت و حكومتدارى نداشتند. براى تصميمگيرى هاى كلان در سطح كشور نيز، دست بين و وابسته به حاميان خارجى آنروز مجاهدين بودند. چنانكه بعد از خروج ارتش سرخ از افغانستان، حكومت مؤقت مجاهدين زير نظر پاكستان تشكيل شد و به نماينده گى از مجاهدين، وزير خارجه پاكستان در توافقات ژنيو اشتراك نمود.

اين انفعال سياسى رهبران جهادى باعث شد تا در فرداى خروج عساكر شوروى، ابتكار عمل سياسى را سازمان ملل بدست گرفته، تلاش نمود تا لباس دوخته اش را به قامت افغانستان بپوشاند. احمد شاه مسعود كه رنج و مشقت جهاد در برابر متجاوزين شوروى و حكومت دست نشانده را بخوبى لمس نموده بود، موازى با اقدامات سازمان ملل، تحركات سياسى و نظامى را در مقياس داخلى روى دست گرفت.

او كه قبلاً شوراى نظار را بعنوان يك تشكل نظامى در داخل ايجاد نموده بود. در بُعد سياسى اقدام به تدوير شوراى فرماندهان احزاب جهادى در شاه سليم نموده، ابتكار سياسى و نظامى را از تنظيم هاىى گرفت كه نه تنها در چارچوب برنامه هاى پاكستان عمل مى نمودند، بلكه موافقت شانرا به طرح بنين سيوان نماينده ملل متحد مبنى بر ايجاد حكومت مؤقت نيز از قبل ابراز نموده بودند.

شهيد مسعود با استفاده ى بهينه از اختلافات سياسى و قومى موجود در رهبرى حزب وطن و نفوذ در تار و پود آن، بخش اعظمى از كدر هاى كليدى حزب حاكم را در خدمت خود درآورده بود. با پوسيده شدن نظام از درون و اوج گرفتن فضاى بى اعتمادى در آن، جنرالان رژيم نيز يكى پى ديگر با مسعود در تماس شدند.

موازى با سرعت گرفتن پروسه ى طرح سازمان ملل، احمد شاه مسعود نخستين ضربه ى نظامى را با بريدن فرقه هاى ٥٣، ٧٠ و ٨٠ از بدنه ى دولت بر پيكر نظامِ در حال فروپاشى نجيب وارد نمود. ناگهان اوضاع در پايتخت رو به وخامت گرائيده، حكومت نجيب الله در سراشيبى سقوط قرار گرفت.

در آن زمان احمد شاه مسعود پروسه ى سقوط رژيم را در چارچوب سه تفاهم سياسى كاملاً مجزا از هم به پيش مى برد.
- ايجاد همآهنگى ميان شوراى نظار، حزب وحدت و جنبش ملى براى تصرف شمال تا رسيدن به دروازه هاى كابل.
- تفاهم با فركسيون هاى سياسى مختلف علنى و مخفى جناح هاى چپ در داخل نظام براى از كار انداختن موتور محركه حكومت نجيب.
- توافق با سران تنظيم هاى جهادى براى تشكيل حكومت جاگزين در افغانستان.

مطابق برنامه طرح ريزى شده و با اقدام نظامى مشترك، نه تنها صفحات شمال بلكه ولايات پروان و كاپيسا نيز از حيطه حاكميت رژيم بيرون ساخته شد. با رسيدن مجاهدين بدروازه هاى كابل، نفوذ مثلث ایتلافى شمال در پايتخت به حدى بود كه نجيب موفق بفرار از كشور نشده، پناهنده دفتر ملل متحد در كابل شد.

در فرداى آن وكيل وزير خارجه رژيم كه از قبل با مسعود در تماس بود، به نمايندگى از فركسيون قدرتمند جناح پرچم با پيشنهاد تشكيل حكومت ائتلافى با مسعود به جبلسراج رفت. مسعود كه خود را در يك قدمى پيروزى مى ديد، پيشنهاد وكيل را منتفى دانسته، رد نمود. روز بعد وكيل با اعلان تسليمى حكومت به احمد شاه مسعود بازگشت. و اين اولين گفتمان و تفاهم بين الافغانى در تاريخ افغانستان بود كه بدون نقش و اشراف مداخله گرانه ى خارجى ها صورت گرفت.

مجاهدين پيروزمندانه وارد كابل شدند و اقدام به تشكيل حكومت اسلامى نمودند. هر چند، چنان فتح مبينى، ضمير امت زجر كشيده ى ما را آرام و كام ملت و مجاهدانش را شيرين نموده بود، اما از آنجائيكه بدون نقش و تاثير اجانب انجام گرفته بود، با سكوت معنا دار قدرتهاى بزرگ، دسايس كشور هاى منطقه و همسويى عوامل مزدور داخلى، اوضاع به گونه ى ديگر رقم خورد و صفحه ى جديدى از بحران در كشور گشوده شد.

حالا كه سالها از آن رويداد گذشته، دلائل اصلى عدم موفقيت مجاهدين در ايجاد حكومت قدرتمند مركزى را ميتوان قرار ذيل برشمرد.
- عدم توجه به نقش خارجى در تحولات كشور و بى اعتنايى به فاكتور حمايت بيرونى .
- درگير شدن با سازمان ملل بعنوان يك نهاد معتبر بين المللى.
- در نظر نگرفتن منافع و مصالح كشور هاى همسايه و عدم عنايت به نفوذ و تأثير آنها در كشور.
- عدم توافق تمام رهبران جهادى در امر تشكيل حكومت اسلامى
- انحصار طلبى، افزون خواهى و اختلاف نظر جناحهاى ایتلافى در تقسيم قدرت سياسى.
- ناهمآهنگى و عدم تفاهم در ساختار كلى جمعيت اسلامى.
- فروپاشيدن ساختار نظامى و ادارى حكومت قبلى و بهره نجستن از كدر ها و تجارب آنها در امر حكومتدارى.

با درنظرداشت نقاط قوت و ضعف معماران و گرداننده گان رويداد هشت ثور، اين روز تاريخى كه انتظار مى رفت، مبنايى براى صلح و ثبات در كشور قرار گيرد، به سرآغاز جديدى از بحران مبدل شد كه تا امروز ادامه دارد.

محمد عارف منصوری


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
منصوری
8 ثور
نظرات بینندگان:

>>>   مفادش به پاکستان وضرر وضعف هایش به افغانستان رسید

>>>   جناب عارف منصوری
از طرف های یک جنگ داخلی ویرانگر ملایک نسازید. دو گروهی که جهاد را رهبری کرده از دیگران منظم تر بودند (حزب اسلامی و جمیعت)، به خاطر خامی های سیاسی و درک سطحی شان از رقابت های منطقه و جهان، در بازی رقابت ها و دشمنی های منطقه درگیر شدند، و تا اندازه با همدیگر دشمنی کردند که مردمان بیچاره اقوام مربوط خویش را نبز به جنگ و خصومت و بدبینی مبتلا کردند. متباقی، آنچه شد که در جنگ های داخلی می شود: از کشور های مختلف کمک های نظامی، مالی، استخباراتی و سیاسی گرفتند، به اعمال کور انتقام جویانه دست زده مردم کشور خود را قصابی کردند و در آتش سوزانیدند، خود را قهرمان و طرف دیگر را غیرمسلمان و مزدور لقب دادند و ...
با وجود آنکه حکمتیار و مسعود رهبران ناکام جنگ داخلی بودند< هر دو خوب جهاد کردند و سفات زیاد خوبی داشتند/ دارند (چون یکی آن زنده است)؛ و در گروه های هر دو مردم خوب بودند و هستند؛ هر دو گروه جنایت کار هم دارند. اگر تعریف قهرمانی را با عین معیار ها بر هر دو تطبیق کنیم شاید هر دو مستحق شوند؛ اگر کمک از دیگران را غلامی بگوییم شامل حال هر دو می شود؛ اگر جنگیدن به خاطر قدرت و آله دست دیگران شدن را حساب کنیم< هر دو مرتکب شده اند. نظر شما یک مثال خوب قضاوت نیمه کور و نیمه کر است که یک نتیجه معلوم دشمنی های طولانی می باشد. برای توسعه قضاوت و تحلیل تان با مخالقان جنگی مسعود برای ساعت ها خاموشانه بنشینید و گوش کنید بعد متوجه می شوید که هر دو طرف نصف تصویر را می بینید.
ملا تایب

>>>   یگانه دلیلی که مجاهدین نتوانستند دولت تشکیل کنند عبارت ازین بود که از کوه پایین شده بودند و چرک و چتل و کثیف بودند دور از تمدن بودند و بی سواد بودند و حتی خواندن و نوشتن یاد نداشتند.
در همان روزی که آنها وارد کابل شدند، من که در پوهنتون درس میخواندم، غرض خبر گیری یکی از اعضای فامیل خود که در شفاخانه چهارصد بستر مریض بود، به شفاخانه رفتم، دیدم در چهار طرف شفاخانه و تمام دروازه های آن، مجاهدین مسلح با ریش های دراز و سر و روی و پاهای چرک و پر از عرق و بوی، جای گرفته بودند.
به مجردی که من با سر و روی پاک و شاور گرفته و مو های شانه کرده شده و عطر زده، با پطلون سفید و یخن قاق سفید، به دهن درواز شفاخانه رسیدم، تمام مجاهدین پیره دار دهن دروازه ، به یکدیگر گفتند که:
اونه! داکتر صاحب آمد. همه شان از دهن دروازه شفاخانه خود را دوطرفه کشیدند و دروازه شفاخانه را بر روی من باز کردند و به من گفتند:
بفرمایید داکتر صاحب!

>>>   منصوری عزیز یک قلم بدست نه باید تحت عواطف قومی قرار کیرد مسعود پروتو کولی روس ها بود دوسیه تحت عنوان زا غ در وزارت امنیت ملی ان وقت موجود بود که اجینتوری مسعود باروسها را به اثبات میرساندند کشته شدن یعقوبی وزیر امنیت نیر مرتبط به همین دوسیه زاغ بودکه برادر مزدک یارمحمد این ماموریت را انجام داد یعقوبی را کشت ودوسیه زاغ را از دفاتر امنیت ملی ناپدید کرد تا نشود اجنیتوری مسعود به روسها برملا ګردد جنایات این دوذدان حرفوی درتاریخ ثبت بوده هیچ ګروه قومی نه میتوانند این جنایات مسعود وباند ان را پوش دهند مطمین باشید تاجیک ها درک کردند که مسعود کی بود وازکجا تغذیه میشود
ګ ی ل


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است