آیا کارمل برای روس‌ ها دعوتنامه فرستاده بود؟
 
تاریخ انتشار:   ۰۹:۵۴    ۱۳۹۷/۱/۲۲ کد خبر: 149653 منبع: پرینت

حامد کرزی در گفتگویی با تلویزیون NTV مسکو ضمن ابراز ارادت به روسیه گفته است که حتی زمانیکه شوروی به دعوت رییس جمهور وقت ببرک کارمل به افغانستان لشکر کشی کرد دراوج جنگ، مکتب و شفاخانه می‌ ساخت.

اینکه روس‌ ها به واقع در آن زمان چه می‌ کردند و چرا حامد کرزی به آنان علاقمند شده است بماند. ایشان از کجا کشف کرده اند که کارمل به روس‌ ها دعوتنامه داده بود تا لشکرکشی‌ کنند؟

اسناد بجا مانده از حزب کمونیست شوروی نشان می‌ دهد که تره‌کی و امین بارها از مسکو خواسته بودند که به افغانستان نیرو بفرستد. نیروهای شوروی پیش از 6 جدی 1358 با موافقت حکومت وقت در بگرام و خواجه‌رواش مستقر شده بودند.

پس از دسامبر سال 1979 هم مسکو استقرار نیرو در افغانستان را براساس معاهده‌ای موجه می‌ دانست که در 7 دسامبر 1978 بین تره‌کی و برژنف در مسکو امضا شده بود. کارمل در همان سخنرانی شب کریسمس 1979 می‌ گوید که نیروهای شوروی براساس موافقت حکومت‌ های گذشته مستقر شده اند.

بد نیست که سیاستمدارها اول تحقیق کنند و بعد درمورد رویدادهای تاریخی نظر بدهند. تردیدی نیست که کارمل یک سویتیست ولیننیست تندرو بود و حضورنیروهای شوروی برایش توجیه ایدیولوژیک داشت اما سندی‌ وجود ندارد که نشان دهد روس‌ ها به دعوت او آمده بودند.

فردوس كاوش


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
کاوش
روس ها
کرزی
نظرات بینندگان:

>>>   اقای فردوس کاوش
در صورت که از روس ها تره کی و امین دعوت کرده بودن که هر ګز نکرده خی چطور روس ها امین را کشت و به جای ان ببرک کارمل به قدرت رساند ؟؟؟

>>>   بلی کارمل خواسته بود تره کی وامین نخواسته بود به همین دلیل هم روسها هردوی شانراکشت

>>>   ببرک کارمل در قدرت نبود که از روسها دعوت کند تانک ها وطیارات روس زمان حکومت امین نا امین آمدند وبعدا از کارمل صاحب دعوت شد تا بکابل بیاید ورهبری را بعهده بگیرد

>>>   با نظر اقای فردوس کاملا موافقم روسها توسط امین وتره کی اورده شده است .

>>>   اگر از صلاحیت کرزی می بود تاحال ده مراتبه دعوتنامه می فرستاد شاید یک چپن وکلاه هم برای پوتین می فرستاد

>>>   کرزی از طرف امریکا مامور شده تا پای روس را در تلک افغانستان بند کند.

>>>   پشتون ها در طول تاریخ وطن را فروختند. میفروشند و خواهند فروخت این روند ادامه دارد اگر پشتونی وجدان بیدار و ذره از منطق دارد کمی به به تاریخ مراجعه کند و بیبیند که در طول این دوصدو هشتاد و پنچ سال که اینها از کوه های سلیمان اینجا مهاجر آمدن جز وطن فروشی،کشتن،غارت،غلامی کردن کدام دست آورد تاریخی دارند؟؟ چکیده از تاریخ فروش وطن را که توسط پشتون ها انجام داده شده است مینویسم 1 شاه شجاع انگلیسی با کمک انگلیس ها رسما ریس جمهور شد و پشاور را به هند بریتانیوی فروخت.2 سند فروش پشاور را عبدالرحمن خان امضا کرد 3 فروش افغانستان و آوردن قوای شوروی وقت توسط معامله ببرک کارمل 4 ایجاد گروه طالبان توسط دستگاه آی اس آی و به قدرت رساندن ملا عمر توسط پنجابی ها و فروش افغانستان به پاکستان و کشور های عرب 5 آوردن قوای خارجی ،ناتو و امریکا توسط حامد کرزی و به قدرت رساندن کرزی توسط خارجی ها 6 امضای سند فروش دایمی افغانستان به امریکا توسط حنیف اتمر و اشرف غنی و هزاران پشتون خاین ووطن فروش دیگر که تمام زیز ساخت ها و تجهیرات نظامی .فابریکه ها.تانک ها،طیاره ها.توسط گلبدین راکتیار.شهنواز تنی آره گردیده و به حساب آهن کهنه به پاکستان فروختند و چوپ جنگل های خوست.پکتیا .پکتیکا همچنان توسط پشتون ها به صورت قاچاقی روزانه به پاکستان فروخته میشود آبا کدام پشتون بدون متعصی و با وجدان پیدا میشود که این حقیقت تاریخی را بپذیرد؟؟ هر چند از این قوم بعید به نظر میرسد تا خایننین شان را خاین بگویند و ملامت کنند و به یاد داشنه باشیم قوم که ناموس.زن و دختر شان را بفروشند دیگر به فکر وطن و مردم هیچ وقن نخواهند بود

>>>   اين اغا ب بى چاره از موضوع خبر ندارد که کى دروغ برايش ګفته

>>>   مهم این نیست که قوای نظامی یک کشور مستقیمأ با تانک ها و توپ ها در داخل یک کشور باشد و یا نباشد و یا مردم بر علیه آنها جهاد کنند و یا نکنند.
داود خان در زمان صدارت اش در پادشاهی ظاهرشاه، میخواست برای افغانستان راه بحری پیدا کند و خط دیورند را به رسمیت نمی شناخت و میخواست برضد پاکستان جنگ کند و مناطق قبایلی را دوباره به افغانستان وصل کند.
بنأ او چندین مرتبه به امریکا مسافرت کرد تا از امریکا کمک بخواهد.
بعد از آن که روس ها راکت های اتمی خود را در کیوبا مستقر کردند، در مقابل میخواست کنیدی راکت های اتمی خود را در افغانستان مستقر کند.
به همین جهت از ظاهرشاه دعوت کرد که از امریکا دیدن کند.
ظاهرشاه به امریکا رفت و کنیدی از او بسیار استقبال شاندار کرد و در موتر های سرباز در سرک های واشنگتن با استقبال مردم امریکا که بیرق های هردو کشور در دست شان بود، از وی استقبال کردند.
اما زمانی که کنیدی موضوع پیمان نظامی و جابجایی راکت های اتمی امریکا در افغانستان را کرد، ظاهرشاه بی طرفی افغانستان را در خطر دید، بنأ مخالفت کرد.
با مخالفت ظاهر شاه، امریکا نیز به افغانستان کمک نظامی نکرد و داود خان مجببور شد که دست کمک به شوروی دراز کند.
شوروی به درخواست داود خان جواب مثبت داد و صاحب منصب های افغانستان به شوروی غرض تحصیل رفتند و افغانستان کمک های مختلف نظامی و اقتصادی از شوروی بدست آورد.
داود خان که برضد پاکستان میخواست جنگ کند و امر سفر بری داد، ظاهر شاه دوباره متوجه شد که باز شکار توطئه جنگ میشود که از افغانستان شوروی پشتیبانی میکند و از پاکستان امریکا، بنأ لویه جرگه دایر کرد و در قانون اساسی درج کرد که هیچ یک نفر نمیتواند از خاندان شاهی صدر اعظم باشد.
بدینوسیله داود خان را از صدارت پس کرد و جلو جنگ افغانستان و پاکستان را گرفت.
با کشته شدن کنیدی در امریکا و برطرف شدن خروسچوف در شوروی، ظاهرشاه دوباره روابط خود را با شوروی خوب کرد و بریژنف به افغانستان آمد و مورد استقبال قرار گرفت و در افغانستان نیز آزادی مطبوعات و آزادی احزاب بمیان آمد.
داود خان با همراهی حزب خلق و پرچم بعد از ده سال که از صدر اعظمی برطرف شد، بر علیه ظاهرشاه کودتا کرد و قدرت را بدست گرفت.
بعدآ داود خان دوباره روابط خود را با شوروی خراب کرد و به غرب و ایران و پاکستان و عربستان، بخاطر کمک های مالی آنها، با آنها روابط نزدیک برقرار کرد و در نتیجه خلق و پرچم برضد وی کودتا کردند.
حتی در جریان کودتا نیز بعد از فلج شدن راه دار های هوایی افغانستان توسط صاحب منصبان خلق و پرچم اردو، طیاره های روسی با پیلوت های ازبکی و تاجکی و ترکمنی، با لباس های پیلوت های هوایی افغانستان، مستقیمأ خودشان ارگ و دیگر مراکز مهم نظامی را بمبارد میکردند.
زیرا پیلوت های افغانی آنقدر تجارب دقیق بمبارد هوایی را نداشتند و امکانات اشتباه آنها در بمبارد میرفت.
بنأ موجودیت اقدامات سیاسی و اقتصادی و نظامی روس ها در افغانستان، از دهه شصت میلادی قرن گذشته در زمان صدارت داود خان شروع شده بود و بعد از انقلاب و یا کودتا ثور، بطور آشکار نمایان شد و به تعداد آنها افزوده شد.
این که حفیظ الله امین جاسوس سی،آی،ای بود و یا نبود، به خود او معلوم است، اما آنچه آشکار بود این بود که بعد از انقلاب ثور اعضأ پرچم از دولت به حاشیه رانده شدند و قدرت زیادتر به دست خلقی ها تمرکز پیدا کرد( مثلی که حالا قدرت زیادتر به دست پشتون ها متمرکز است و دیگر اقوام به حاشیه رانده شدند)، بنأ پرچمی ها غرض گرفتن قدرت دو راه را در پیش گرفتند:
اول تفرقه بین خود خلقی ها، با جدا ساختن بخش تره کی از امین، دوم سؤ ظن روس ها نسبت به حفیظ الله امین.
پرچمی ها در هردو راه موفق شدند. زیرا حفیظ الله امین هم تره کی را کشت و هم با پاکستان ارتباط گرفت که در نتیجه سؤ ظن روس ها نظر به وی زیاد شد و در نتیجه امین را از بین بردند.
در دوران نجیب نیز دوباره هم پرچمی ها و هم کارمندان سفارت ترکیه سؤ ظن دوستم را نسبت به نجیب و پشتون ها سؤ ظن داکتر نجیب را نسبت به دوستم بر انگیختند و در عین زمانی که در شوروی تحولات آمد و شوروی تجزیه شد و کمک های شوروی به افغانستان قطع شد، دوستم نیز با احمد شاه مسعود یکجا شد و حکومت نجیب را که بدون کمک شوروی دیگر تاب مقاومت نداشت، از بین بردند و خود او را در میدان هوایی دستگیر کردند.
در آن زمان اگر کمک های اقتصادی شوروی قطع نمیشد، شوروی آنقدر نیرو های نظامی افغانستان را تمویل کرده بود که ده ها سال دیگر نیز در مقابل حملات مجاهدین مقاومت میکردند.
اما حالا اگر قوای امریکایی برآیند، فردایش طالبان همراه جنرال های پاکستانی در ارگ ریاست جمهوری خواهند بود.
همین حالا پیمان های متعددی میان امریکا و پاکستان و ناتو و پاکستان و دولت افغانستان و پاکستان و پاکستان و روسیه و پاکستان و پیمان شانگهای و افغانستان و روسیه و همچنان ایران و افغانستان و ایران و پاکستان و ایران و روسیه و حتی ایران و امریکا، و همینطور هند و دیگر کشور های عربی وجود دارد که افغانستان به شکل فعلی خود موجود باشد و جبهات جنگ فعال باشد و قاچاق مواد مخدره موجود باشد و از مدرک تخصیص بودجه امریکا برای جنگ افغانستان هم وزارت دفاع امریکا و پنتاگون و رییس جمهور و هم نمایندگان کنگرس امریکا و هم جنرال های امریکایی در افغانستان و از مدرک اکمالات قوای ناتو در افغانستان، پاکستان و ایران و از مدرک کشت مواد مخدره نیز جنرال ها و قوماندان های ناتو و دولت افغانستان و کشور های همسایه و قاچاقبر های بین المللی،عاید داشته باشند.
چرا کشور ایران در مقابل بند های آب دریای هلمند حالا مثل سابق زیاد اعتراض نمی کند؟
چون از قاچاق مواد مخدره افغانستان، به مراتب عاید ایران بیشتر است، نظر به آب افغانستان که در سیستان و بلوچستان بریزد و گندم و کچالو کشت کنند.

>>>   ببرک کارمل بر تانک های شوری سوار شده به کابل آمد، این راهمه میدانند و حتی در جنگ هرات که بریژنف به ترکی از کمک نظامی گفت جواب یکی بود که برادری ما در جایش مرزهارا مرز نگاه میداریم

>>>   کرزی از امزیکائی ها دعوت کرد

>>>   فردوس کاوش خودرا معرفی کن خودت چند ساله هستی .

>>>   درطول تاريخ هر قرارداد جنايت را كه شاهان قبيله انجام داده اند وقتى به تباهى كشور انجام شده و همه آنرا به باد انتقاد گرفته اند أولاده شان به دفاع جنايت برآمده و آن قرارداد را به نام يك بزرگ قوم ديگر قلمدادنموده و پدران وطن فروش خود رابرأت داده اند و تبليغات را آغاز ميكنند. در قسمت اظهارات اخير كرزى بايد گفت كه كرزى يك سماوارداراست نه سياست مدار هركه اينراسياستمدارميگويد خودش شايد يك بيسوادباشد كه كرزى و أمثال اينها را سياستمدار بگويد تصادف روزگاربود اين جنايت كارطالب را بالاى ملت بيچاره ما كپتان ساختن و بادارانش تا توانستن چوروچپاول كردنداين آدم نوكرهيچگاهى از بند أمريكا دوري كرده نميتواند و اين نزديك شدنش روى كدام پلان جديد باشد براى اغواى قدرت هاى جديد در منطقه ، شيطان به هر چهره ظاهرميشود و اين اظهاراتش را مردم عام ميگويند خ......ى كه عادت ديرينه شان است.
خاركش

>>>   بهر شکلی و اشکالی که لشکر کشی شوروی سابق به کشور ما نادرست و محکوم بزوال گردید و رهبران حکومت کمونیستی تره کی و حفیظ الله لین و ببرک کارمل و داکتر نجیب و دیگر خلقی ها و پرچمی ها خیانت بزرگ را همراه با شوروی سابق بحق کشور و مردم ما را مرتکب گردیده اند و جنگ خانمان سوز از همان زمان تا امروز که دوام دارد خیانت و جنایت رهبران غلامان و دار و دسته خاین و جاسوس انزمان است ترکیب ترورستان طالبان هم از صاحب منصبان خلقی که توسط ای اس ای جذب شده بود شکل گرفته و هسته مرکزی انرا همین افسران خلقی تشکیل داده است جبار قهرمان پلاستیکی خلقی همرای گلبدین جاسوس پاکستان در جنگ های تنظیمی سهم مشترک در قتل و کشتار مردم ما را دارد و دوشا دوش گلبدین خاین در سرک چهلستون عملن فعال و سهم داشت این چیزیست که مردم کابل و بخصوص مردمان ناحیه هفتم کابل انرا بچشم سر دیده اند و خبر دارند که جبار پلاستیکی قهرمان چه جنایت رابا افراد زیر دستش در حق مردم کابل و بالاخص ناحیه هفتم و ولسوالی چهار اسیاب را مرتکب گردیده اند که هرگز قابل عفو بخشش نیست .

>>>   خداوند هفت پشت خبيسان كمونيست افغان را تباه و برباد كند كه ملت را برباد كردند، و گرنه حكومت دَاوُدَ مسلط و حاكم بود، هر كس در هر جايي كه بود، گذاره نموده و شكر ميكردند،

>>>   نخیر کارمل رحمت الله علیه همانطور که به اثر مریضی وفات نمودند مرگش نماینده گی از صداقت و پاکی اش در حکومت را میکند . نورمحمد تره کی رهبر فاشیستان خلق با روسهای قرار داد امضا کرد و خاک را در زمان خودش به روسها فروخت و روسها در زمان ببرک کارمل بالا خاک ما تجاوز نمودند امروز حامد .,,, رهبر فاشیستان بازهم میخواهد حثیثت و آبروی خودرا مانند تره به روسها بفروشد تا چندی دیگر هم این خاک فروشان در اریکه قدرت باقی بمانند.

>>>   با مرور طرز نظر دوستان دریافتم که تا چه حدی ما بیخبر از حوادث تاریخی ، مسایل حقوق و روابط بین الملل هستیم، من تعجب می‌کنم که دوستان عزیز از صلاحیت های یک دولت که عقد قرار داد با کشور مورد علاقه اش یا شمولیت به سازمان های بین المللی ، و بسا همچو تصامیم می‌باشد. شاید بیخبر با سند .آیا دوستان مواد قرار داد افغان شوروی را در عرصه های نظامی افتصا دی مطالعه فرمو ده اند ، این عادت ما افغان‌ها شده است که چشم ها را بسته و هر کسی که به مزاح ما برابر نیست دشنام بدهیم.اگر تا جیک هستیم به احمد شاه بابا دشنام میدهیم اگر پشتون هستیم به رهبران تاجیک حمله میبریم . نقد را حق داریم اما دشنام دادن کار قلم بدستان و افراد صاحب نظر نیست..من کدام علاقمندی به تره کی ندارم و اما اینقدر میدانم که او و هیات بزرگ دولتی و حزبی ‌ سال ۱۹۷۸ سفری به شوروی کردند و چند سند معتبر را با در نظر داشت احترام به حقوق همدیگر به امضا رسانیدند. آمدن قوت های شوروی کاملا بحث جداگانه است که از حوصله ای این تبشته خارج است . اگر من اشتباهی د ر گفته هایم دارم کمال لطف تان خواهد بود تا مرا تصحیح فرمایید. موفق و کامکار باشید.
تبریز پروانی

>>>   کارمل از جکوسلواکیا بدعوت روسها مهمان روس و زیموار شد که افغانستان را ارام می سازد! و روس را با خود اورد! حاجت به دعوت نبود!
کارمل ریشه روز بد ما است!

>>>   ببرک کارمل و درکل پرچمی ها بعد ازکودتا هفت ثور خیلی زرنگانه وبا پلان منظم واهسته افغانستان را به نام سفرا در سفارت خانه ها جای گرفتند.انها خود شان ویا با همکاری مشاورین شوروی میدانستند که حتما قیام مردم علیه حکومت دموکراتیک خلق صورت میگیردلذا به طریقی رهبران طراز اول پرچمی خودهارا از بدنه حکومت کودتای هفت ثور جدا کردند در خارج به نام سفرا رفتند.بعضی افراد شان در داخل افغانستان به نام مبارزه مخفی علیه خلقی فاشیست به فعالیت مصروف بودند.رهبران بی خرد وخودخواه خلق رهبران و سیاست مداران لایق وطن پرست ومومن را بندی و روانه زندان کردند که دراجرای چنین پلان ها بعضی افراد نفوذی پرچمی ها نقش عمده داشتند تا پرچمی ها بتوانند شرایط را برای برگشت وبه قدرت رسیدن رهبران تبعید خودخوانده خودها آماده کنند.رهبران بی خرد وبی عقل خلق گرچه ازین وضعیت آگاه بودند اما نظر به قدرت وزور مخالفین مسلح شان نمی توانستند اقدام موثر علیه پرچمی ها و مشاورین شوروی طرفدار پرچمی ها نمایند.علاوه بر آن درقدم اول برای قتل ناجوانمردانه و تاسف بار افراد زندانی را درشب های تاریک اقدام کردند درضمن فراکسیون بازی ها بین جناح خلق هم در کابل شدت گرفتند.بعضی افراد خلق اتحاد دوباره را با پرچمی ها پیشنهاد میکردند اما بعضی ها فکر میکردند بهتر است با بعضی جناح های مخالفین مسلح شان اتلاف کنند.درین اثنا با پلان منظم نورمحمد ترکی کشته میشود و قدرت به یک فاشیست باسوادتر و خودخواه تر انتقال میکنند.حفیظ الله لعین این سردسته جنایت کار وفاشیست بعد از قدرت گرفتن با سرعت افراد باقیمانده محبوسین سیاسی را شب ها به قتل می رسانند و بعدا طی یک لیست دوازده هزار نفری در وزارت داخله تمامی مسولیت قتل را به گردن طرفداران ترکی فاشیست وبی سواد میاندازدومیگوید که دیگر افرادیکه برای مردم مزاحمت ایجادکنند وجود ندارند ( همه را کشته اند)وخودرا مبرا و فارغ ازهرنوع مسئولیت ازطریق رادیو وتلویزیون برای مردم مومن ووطن دوست افغانستان معرفی میکنند وازطرف دیگر با افکار فاشیستی خود عکس های عروسی و وکالت خودرا با لباس ملی پشتونی خود را به تمامی حوزه هاوناحیه های حزبی پخش و تبلیغ میکنند تا فاشیستان همکاران خودرا نشان دهند که این یک پشتون ملی ووطن پرست واقعی هستند که من شاهد دیدن چنین عکس ها در زمان حکومت فاشیستی و دیکتاتوری حفیظ الله امین بودم .بهر صورت حفیط الله امین که خیلی علاقه داشت با استفاده از رفقای حزبی خود باجناح های مختلف اقوام خروت خودنیز رابطه های مخفیانه برقرار کنند که تاحدودی دربن کار هم موفق شد.بعضی خلقی های طرفدار ترکی ازهر طریقی خودهارا به جمهوریت های آسیای میانه که جز قلمرو شوروی محسوب میشدند با رهبران پرچمی ملاقات کردند وبرای ازبین بردن حکومت حفیظ الله امین باهم متحد شدند وبالاخره حکومت صد روزه حفیط الله لعین فاشیست درشام تاریخ شش جدی ۱۳۵۸ توسط قوای وقت شوروی ازبین برده شد و کارمل این مزدور سرسپرده وبی حیای شوروی با بیانیه پرشور و انقلابی رئیس جمهور افغانستان شد گرچه ببرک کارمل خودرا از دعوت قطعات شوروی مبرا میدانست اما عملا دراوردن عساکر شوروی ازهمه بیشتر نقش عمده داشت چون چندین دفعه با دفاع از آمدن قطعات وعساکر شوروی آنرا بر اساس روابط انترناسیونالیستی اتحاد شوروی در جهان تبلیغ میکرد وخود را پیرو واقعی لنین ووطن پرست آتشین میگفت.چین را که رهبری مسکو را قبول نداشت پیرو آمپریالیزم وشوونیست و عظمت طلب می‌گفت تا دل بادارشان برژنف ملعون خوشحال شود.قدرت واراده خداوند متعال براین بود که ببرک کارمل خیلی سال ها نتوانستند در وطن موردنظر شان شوروی بروند ودربندر خیر تان مثل یک مهاجر حقیر و دورافتاده زندگی فلاکت بار داشتند.اینست سرسپردگی بی مورد ووطن فروشی خیانت بار که سرانجامش از مردم وطن شان منزوی میشود و مثل دزد وقاتل در جای نامعلوم وحقیرانه به زندگی فلاکت بارخود ادامه میدهد.
ع.ناصری


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است