لطیف پدرام در سخنی با خودش
 
تاریخ انتشار:   ۱۱:۰۴    ۱۳۹۷/۱/۱۷ کد خبر: 149422 منبع: پرینت

-از شوونیست ها نمی ترسم. ثابت کرده ام.از خیانت های داخلی می ترسم. می ترسم که نکند از پشت بر ما خنجر بزنند.

-از ثروتمندان نمی ترسم. از فقری می ترسم که نزدیک به کفر است، و شماری از تهی دستان که از سر جبر وناگزیری در خدمت دشمنان خود قرار می گیرند.

-از بی سواد های بینوا نمی ترسم. آن ها مثل زندگی شان ساده و بی پیرایه هستند. نیک و بد خود را از کسی پنهان نمی کنند، پنهان کاری نمی کنند، راست و مستقیم از دل صاف شان با همنوعان شان سخن می گویند.از قلم به دستانی می ترسم که، بر خلاف میل و وجدان خود می نویسند، برای رفع جوع و حل مشکل و تامین نفقه ی اهل و عیال و به نادرستی آن چه می نویسند آگاه اند.

-از آدم های جابر نمی ترسم، از آدم های مجبور می ترسم چرا که جبر از الزامات قلمرو آدمیان است، نه طبعیت که قانون و نظم دارد.

-از سیاست مداران اصول گرا نمی ترسم. از بی اصول هایی می ترسم که به نرخ روز نان می خورند و هیچ نواله ی ناگزیری را رد نمی کنند.

-از نفس سیاست و کار سیاسی نمی ترسم. از روش ها و ساز و کار های سیاسی می ترسم که آدم های رذل و فرومایه و سود جو را بر اریکه ی قدرت سیاسی می نشاند.

-از دروغگویان و شایعه پردازان نمی ترسم، از آن هایی می ترسم که به قول شمس "سخن حق برزبان و اندیشه ی باطل در دل دارند" و با بلند کردن شعار های دروغین، انجمن ساختن های فریبکارانه، و خلق کردن امید های کاذب جنبش ها و حرکت های راستین و اصیل داد خواهانه را، در اوج پیشرفت و باروری، به سود دشمنان به تعویق می اندازند و فرصت ها را برباد می دهند.

-از وحدت نمی ترسم، از تبلیغ برای حقنه کردن وحدت ملی ی می ترسم که وجود ندارد، و به حال ستم دیده گانی افسوس می خورم که در معاشرت نا برابر با ستم گران و ستم پیشه گان، ادا و ژست ستم گران را در میاورند، تا ارواح خبیث و ضعیف خود را با دروغ قانع بسازند.

لطیف پدرام


این خبر را به اشتراک بگذارید
تگ ها:
پدرام
ترس
نظرات بینندگان:

>>>   از هيچكس نمى ترسم از راسيست ها ميترسم از هيچ كس نمى ترسم از زبان پرستان ميترسم كه به اشاره بادارانش به خارجي ها خوش خدمتى ميكند

>>>   پدرام صاحب اگر بر مقتضای زمان همه را بی پرده نگفتی ولی ما موضوع را گرفتیم بر درایت و نکته سنجیت احسن . از اینکه از یک تبار هستیم افتخار میکنم که هم چون فرحیختگان را داریم .عمرت بلند باد.

>>>   بر خیز پدرام مردم با تو است.

>>>   لطیف خان پدرام: ازین نه ترسیدی که در زمان اشغال کشور توسط روسها در خدمت خاد و روس درامدی و در حقیقت انقلاب ثور تمام کشتار مردمت توسط بادران ات و رژیم مزدور توجیه کردی. ازین هم نه ترسیدی که به دوستان حزبی ات خیانت کنی و به غلام بچه احمد شاه مسعود مبدل گردی و تمام ادم کشی های مسعود را در کابل مبارزه در راه حق قلمداد کنی. ازین هم نه ترسیدی که بعد از فرار شرمسارانه مسعود از کابل مداح منصور نادری شود و ساختن قصر شاهینش را که به قیمت خون هزاران هموطنت اعمار شد هنر پروری بخوانی... ازین هم نه ترسیدی که در رکاب دوستم به خانه اکبر بای تجاوز کنی،ازین هم نه ترسیدی از ملاعمر حدود صد سال قبل ( بجه سقاو ) در برابر شاه استقلال طلب، ازادی خواه، معارف پرور، به دفاع برخیزی و با فحض های لچکانه بر امان الله خان بتازی. ازین هم نه ترسیدی که با پسترین دزدان چون لالی و حاجی ظاهر هم هم حجله شوی.... ومردم ترا بوقلمون سیاسی بگویند. ویا اینکه نه ترس داری و نه شرم و نه حیا؟
سیف حمید

>>>   جناب پدرام!تو درین ملک ووطن گذاره ات نمیشود آنقدر مشکوک هستید که ازسایه خود هم میترسید.درجهان ودیموکراسی آزادی بیان وافکار آزاد است مردم هرچه خواست میگویند و هرچه خواست فکر میکنند. درین وطن انواع مشکلات هستند.جنگ ونا امنی،فقر مادی وعلمی،تعصبات کورکورانه وشوونیستی، منطقوی، اختلاف سلیقوی و فرهنگی و مذهبی که این جامعه جنگ زده را مسموم وفلج کرده اند.اصلاحات وتغیرات درین جامعه تا صدها سال دیگر طول خواهد کشیددرصورت که بینگان افراطی و عقب مانده بیشتر مداخله نکند. خودت باید طبق مرام وهدف حزب خود حرکت کنید حرف های نصیحت مآب وساده لوحانه دیگر برای این ملت جنگ زده و زجر دیده هیچ سودی نخواهد داشت. این جامعه درحدود چهل سال است که با انواع مشکلات مواجه هستند. انواع حکومت های سیاسی را تجربه کرده اند.حکومت های دیکتاتوری شاهی،جمهوری قلابی،کمونیستی فاشیستی میرغضبی وشاه شجاعی و جمهوری بی نظم وراکت پرانی وهرج‌ مرج غیر باورنکردنی و هجوم ولشکرکشی زیر نام انترناسیونالیزم اسلامی که واقعا چنین تاریخ تاریک وسیاه در هیچ نقطه جهان نبوده وبعد ازین نخواهد بود.لذا اصلاح و مدنی سازی چنین یک جامعه صدها سال طول خواهد کشید.امیدوارم که مردم شریف و زجر کشیده این وطن در فکر صلح و امنیت در وطن شان و منطقه باشند.
ومن الله التوفیق.ع.ناصری.

>>>   از فرشته نمی ترسم، از بهشته و شریفه می ترسم. بهشته همسر احمدولی مسعور و شریفه مادر فرشته و خشوی پدرام است.

>>>   آقای لطیف پدرام ، خیلی ها خوش نوشتید ، ایکاش همه رهبران و افراد صاحب نفوذ که سنگ انسان و انسان بودن را به سینه میزنند ، مانند شما بیاندیشند. .شاد و موفق باشید
تبریز پروانی

>>>   از تفاله های پرچمی / خلقی نوکران شوروی سابق میترسم که حالا جامه بدل کرده اند و سنگ قوم تاجک را به سینه می کوبند، اما در زمانیکه قدرت داشتند زیر شعار کمونیزم میلون ها تاجک را کشتند و بی خانمان ساختند.

>>>   از اشرار نمی ترسم اما از اشرار داخلی که مانند گرگ ها درکمپنی خصوصی پنشیر وردک ومافیای اختطاف چی وکیسه بر وزارت داخله است میترسم چون خدا ناترس هستند

>>>   ازهیچکس نترس ترس ازخدا بترس

>>>   یکی وکوتا ازپشتون میترسی وبس

>>>   پدرام شخص کاملا با منطق و تمامی دلایل اش مملو از حقایق و دانش و تجربه است درمقایسه با یون شادی باز،یون شخص فریبکار نفاق انداز و شخص ازنظر علمی و نظر کاملا ضعیف است.
نویسنده ها باید فرق میان یون و پدارم از روی واقعیتها بپذیرند.
رازدار

>>>   و افغانستان از ناسیونالیست های قوم پرست ، متعصب و کور ، از آن هاییکه مرغ شان یک لنگ دارد ، از آنهاییکه فرق میان شاه شجاع و حکومت های دموکراتیک را که برای زنان حقوق مساوی با مردان قایل بود ، حقوق کارگران را طالب بود ، زمین را به بی زمین میداد ، فسخ شیوه ای سود و سلم که کمر دهقان را قرن ها خم کرده بود ، دولتی‌ که پاکستان از قوای مسلح اش در هراس بود طرفدار تحصیلات اجباری مردم بود ، جنگ علیه بیسوادی را اعلام کرده بود ، جلو فعالیت های تخریبانه ای سرمایداران کمپرادور را گرفته بود ، حکومتی که در هر جاده ای شهر کابل فارمسی های دولتی ایجاد کرده بود تا مردم به قیمت کم ادویه ای جنریک بخرند، حکومتی که ماهانه هفت قلم مواد ارتزاقی را از پیاده ای دفتر تا وزیر رایگان میداد ، حکومتی که برای تمام مامورین دولت بس ها غرض حمل و نقل مامورین مهیا کرده بود و همه بدون تبعیض مقام ، زبان ، قوم از آن استفاده می‌کرد، حکومتی که غارت دارایی عامه را گناه میدانست ، حکومتی که قهرمانانه علیه شما مفسدین ناسیونالیست و اخوان تبار میجنگید ، حکومتی که شجاعانه پوز اشرار را یکجا با پاکستانی ها بدون کمک روسها در جنگ جلال آباد به زمین زد ، در ابن جنگ بهترین جنرالان و صاحب منصبان و سربازان شرکت داشتند و جانانه جنگیدند،حکومتی که خواهان ختم استثمار فرد از فرد ، ختم کار شاقه ای اطفال ، ختم نکاح دختران خرد سال بود ، حکومتی که با اکثریت کشور های جهان روابط سیاسی داشت و عضویت جوامع و سازمان ها ی بین المللی هم چنان، حکومتی که همه ملیت ها در آن شرکت داشتند، حکومتی که خواهان رشد سرمایداری خصوصی و توسعه ای صنعت بود ، حکومتی که به آثار تاریخی و تاریخ گذشته ای کشور افتخار می‌کرد ، حکومتی که تحصیلات عالی رایگان را با محل بودوباش یعنی لیلیه با وجود معضلات اقتصادی مهیا کرده بود و بدون تعصبات قومی همه مصروف آموزش بودند و پوهنتون کابل ، جلال آباد و مزار را فعال نگهداشته بود ، حکومتی که برای حفظ تمامیت ارضی اش شب و روز در نبرد بود ، حکومتی که علیه تعصب گرایی گلبدینی و وهابی ها و همفکران شان در نبرد بود ، حکومتی که قبرستان ها از جسد افسران و سربازان وطنپرست اش پر شده بود ، بلی افغانستان از شما هایی میترسد که هیچ کاری از دست تان پوره نیست فقط
گاهی بر این و گاهی بر آن حمله و همین شما ها هستید که در فکر تجزیه ای کشور هستید و کوتاه بین و تنگ نظر هستید و از الفبا ی تاریخ هم
بیخبر به همین خاطر افغانستان و توده های زحمتکش آن از شما ها میترسند، که معلوم نیست به کی وفادار هستید.
قارن. ..

>>>   از نظریات سیف حمید حمایت میکنم، موفق باشند.

>>>   آقای لطیف پدرام ، خیلی ها خوش نوشتید ، ایکاش همه رهبران و افراد صاحب نفوذ که سنگ انسان و انسان بودن را به سینه میزنند ، مانند شما بیاندیشند. .شاد و موفق باشید .
صابر شمال

>>>   سخنان عالمانه است همه اش بر اساس درک واقعیت های جاری محیط جامعه خود ما نوشته شده است . هر بند آن یک واقعیت زندگی را با جملات کوتاه و پراز معنی شرح داده . عمرت دراز و قلمت رساباد جناب پدرام!

>>>   رادار درست گفته ازین بهتر نمیشه


مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است



پربیننده ترین اخبار 48 ساعت گذشته
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه اطلاع رسانی افغانستان) بلامانع است