اگر اراده سیاسی برای محو بیسوادی وجود داشته باشد پیشنهاد می‌ کنیم:

1. برای فراغت از صنف دوازدهم پیش‌ شرط باسواد کردن یک عضو زن و یک عضو مرد خانه حتمی گردد در این دوره امکانات درسی چون کتاب قلم و کتابچه را باید دولت مهیا کند.
2. اگر دانش آموز در خانواده خودش بیسواد نداشته باشد این کار را در محله و گذر مربوطه خویش انجام دهد.
3. معینیت سواد آموزی این کار را با امکانات دولتی و زیر نظارت مدیریت‌ های سواد آموزی رهبری و هماهنگی کند.
4. شاگردان صنف دوازدهم که بیرون از محله های زیست خود درس می‌ خوانند در کورس‌ های مبارزه با بیسوادی محلی توسط معینیت سواد آموزی مقرر و موظف گردند.
5. برای اخذ لیسانس پیش‌ شرط حداقل شش نفر باسواد و یا هم یک سال درس در کورس‌ ها سواد آموزی حتمی گردد. برای دانشجوهای لیسانس باید یک سال درس در نزدیکترین کورس محلی امحای بیسوادی بدهند.
6. همچنان دانشجوهای لیسانس می‌ توانند با کمک به ده تن از شاگردان صنف دوازدهم در آشنایی با کامپیوتر پیش‌شرط سند فراغت خویش را به سر برسانند.
7. پیش‌ شرط سند ماستری نیز می‌ تواند شامل دوره‌ های آموزش برای استادان سواد آموزی و آماده ساختن آنها با شیوه‌ های جدید معارف و تدریس گردد.
8. اخذ سند فراغت از کورس‌ های سواد آموزی برای دریوران نیز حتمی و پیش شرط اجرای جواز رانندگی باشد.
9. داشتن سند فراغت از کورس‌ های سواد آموزی باییست پیش شرط اخذ سند و یا جواز (اجازه فعالیت) دکانداری و پیشه‌ وری نیز گردد.
10. برای رفتن به حج نیز باید باسواد بودن یک شرط باشد.
11. و بالاخره باسواد بودن و یا هم سند فراغت از کورس سواد آموزی برای گرفتن پاسپورت می‌ تواند خیلی کمک کند تا مردم را به باسواد شدن تشویق کنیم.

با این برنامه در یک سال ما می‌ توانیم 1.4 میلیون انسان این سرزمین را باسواد سازیم. این رقم با تصاعد هندسی در سال‌ های بعدی بالا خواهد رفت چون عدد فارغان نوجوان ما هرسال با همین تصاعد بالا می‌ رود اگر بتوانیم این برنامه را حداقل 50 درصد انجام دهیم در ظرف ده سال بیسوادی را محو خواهیم کرد.

عزیز رفیعی

>>>   عجب طرحي است، دكتر بلخي وزير جديد بايد در جريان قرار گيرد

>>>   بابه فکرته به درس بگی!
چرا در وقت درس همراه مادر گپ میزنی؟
هردویتان فکرتان را به درس بگیریم و گپ نزنین و شوخی نکنیم.
او جوانه مرگ!
اینقدر زبان درازی نکن.سرما بسیار امر نکن.
ما راجع به ای گپ میزدیم که دختر همسایه را برای تو خواستگاری کنیم و همو دختره درس یاد بتی که ما از جنجال درس دادن تو خلاص شویم.

>>>   وقتی پس از کودتای ثور کورسهای سواد آموزی در سطح تمام قریه ها ایجاد شد، چرا مجاهدین و تیکه داران دین داد و فریاد براه انداختند؟؟؟!!!

دیروز یک دوست من از یکی از ولسوالیهای ولایت کندز که یک وقتی مهد سواد و دانش بود بکابل آمده بود، او قصه کرد که اگر برای کدام شخص در ولسوالی خط بیاید مجبور است خط را در صد خانه روان کند که اگر کسی پیدا شود و آنرا خوانده بتواند!!!
اینهم نتیجه جنایات پروفیسور ... صلح و پروفیسور شیخ الحدیث !!!!!!!!

>>>   طرح احمقانه است! سیستم تدریس و خصوصاً معلمین صنف اول افغانستان هجی کردن و آموزش درست خواندن را یاد ندارند و حتی متعلمین و محصلینی که در افغانستان باسواد شده اند به مشکلات زیاد خواندن و نوشتن را یاد گرفته اند و تکنیک های دقیق تدریس خواندن و نوشتن را بلد نیستند تا اطفال و بیسوادان را آسانتر باسواد بسازند
ولی کسانی که در ایران دو صنف ابتدایی مکتب را خوانده باشد میتواند بهتر از دوکتوری که در افغانستان باسواد شده ، دیگران را باسواد بسازند
به شرط مبتوانید تحقیق کنید

مهلت ارسال نظر برای این مطلب تمام شده است